جنگ مجازی

daneshjoo_1361

عضو جدید
بعضی وقتا احساس میکنم که زندگیم یه اب و رنگ دیگه ی گرفته یا شایدم بشه که به زندگی خوش بین باشم نمیدونم دیشب نزدیک بود که یه اتفاقی که شاید قرار بود بازم چند وقت پیش بیفته و نیفتاد شاید اگه دیشب جلومو نمیگرفتن میوفتاد نمیدونم شاید اینجوری بهتر بود نمیدونم چرا جامعه ی ما اینجوری شده تا اسم یه دختر تنها میاد همه فقط فکراشون یه جا میره چرا من به خاطر همین مردم کثیف باید نتونم که ایندمو تامین کنم چرا همیشه باید بگم درست میشه اخه تا کی امروز میگم فردا فردا میگیم پس فردا دیگه از انتظارم خسته شدم ولی به قول عزیز دلم شاید انتظار کشیدن برا بعضی چیزا خوب باشه شایدم قشنگ به هر حال من فقط تا اخر این ماه صبر میکنم تصمیم گرفتم به هیچ عنوان با زندگیم بازی نکنم میخوام دیگه واسه خودم باشم فکر میکنم دوره ی از خود گزشتکی ها باید که یه روزی به پایان برسه شاید که اون روز بزودی بیاد پس باید خودمو اماده کنم شاید که خیلی پام گرون تموم شه ولی از قدیم گفتن برا به دست اوردن چیزی که خیلی دوست داری باید خیلی چیزا رو از دست بدی تا اونو به دست بیاری منم حاضرم اخرش یه اتفاقی میوفته یا من میبرم یا اونا

 

AMIR-ALI

عضو جدید
کار خودت بکن از این احمق جماعت تا بوده و هست بوده
به حرف کسی کار نداشته باش کارت بکن
 

behnam-t

عضو جدید
مردم همیشه در حماقت به سر میبرند و بر اقر این حمافتشان عده ای همیشه بر انها مسلطند
 

Cheshmak2010

عضو جدید
نمیدونم منظورتون از کارتون چیه
ولی سعی کنید بهترین کار رو انجام بدین
حتی اگه یه عده مخالف باشن
 

Similar threads

بالا