این هم خوانا شده؟
فمینیسم نامه!
- شروع کننده موضوع siminzare
- تاریخ شروع
این هم خوانا شده؟
و اما سوزان!
سوزان بی انتونی!
سوزان مجرد بود کلا! (ادم عاقل
) و تحت یک تربیت خشک و سختگیر پروتستانی رشد کرده بود! 
آشنا شدن سوزان با الیزابت در جریان سنکافالز (اولین قطع نامه حقوق زنان) به وی جرات و شهامتی داد که زخمهای دوران کودکی اش را درمان کند و به مبارزه علیه ناملایماتی بپردازد که بر زنان و دخترانی نظیر وی رفته بود
سراسر دهه های 50 و 60 قرن 19 سوزان مسئولیت برنامه ریزی و اداره جلسات، تعیین مکان جلسات، چاپ نوشته ها، تراکت ها و پوستر ها را بر عهده داشت!
در این میان الیزابت که با 8 فرزند
(حالا فهمیدید چرا میگم عاقل؟) احاطه شده بود متن سخنرانی ها را مینوشت!
الیزابت به ندرت زمانی برای نوشتن می یافت! وی مینویسد :
" به ندرت یک ساعت آزاد دارم! مردها میتوانند روزهای متوالی خودشان را با کتابهایشان حبس کنند. انها از مشکلاتی که یک زن باید با انها دست و پنجه نرم کند تا یک چیز نسبتاً قابل قبولی تولید کند(اونم توی قرن 19، خودم) چه میدانند؟ اگر سخنرانی بیشتری از من میخواهید شما باید بیایید غذای بچه را درست کنید و از او نگه داری کنید!"
به دلیل مسافرت های طولانی همسر الیزابت سوزان عمده وقت خود را با الیزابت و در خانه وی میگذراند! این دو در کنار هم به امید به دست اوردن وقتی برای خواندن و نوشتن کارهای خانه را تقسیم میکردند!
پشت کار و تلاش سوزان و الیزابت الهام بخش اصلی جنبش حقوق زنان در امریکا بود!
و اما خواسته های سوران و الیزلبت چه بود:
اقایان توجه کنند ببینند کجای این خواسته ها ایراد داره؟
1. بهبود شرایط زنان معلم (کمتر از یک چهارم مردان حقوق میگرفتند، اجازه ازدوج نداشتند و پس از ساعت 8 نباید از خانه خارج میشدند و همینطور قوانین دیگری نیز برای تمام لباسهایی که می پوشیدند وجود داشت)
2. احقاق حق زنان متاهل بر مالکیت و مزد خود (می دونیم اینها به همسر تعلق داشت)
3. حق اموزش، اشتغال و حق رای
4. محکومیت تجاوز جنسی در چها چوب روابط زناشویی (می دونید چی هست؟
)
5. دارا بودن حق طلاق در صورت مستی مداوم و یا خشونت همسر!
انتظار زیادی نبود نیست؟ ولی خوب توی قرن 19 وقاحت و زیاده خواهی به شمار می امد!
مهمترین هدف چه بود؟ استقلال مالی!
دقیقاً نکته ای که منجر به انقیاد زن شده بود! زنان در گام نخست خواهان به دست اوردن استقلال مالی خود بودند!
به همین دلیل در نیمه دهه 50 قرن 19 الیزابت به قانونی که کارفرما را مجبور به پرداخت حقوق زن به همسر زن میکرد به مجلس ایالتی نیویورک شکایت برد!
برای اینکار عریضه ای نیاز بود که جمع اوری امضاهای ان به دلیل ترس و نا اگاهی زنان در حدود 5 ماه به طول انجامید!
ولی معجزه رخ داد!
تا پایان همان دهه 14 ایالت اصلاحات مورد نظر را تصویب کردند!
حالا میریم سراغ لوسی! راستی یکی دیگه رو هم جا انداختم! انتوانت براون! مروز به اون هم میرسیم!
سوزان بی انتونی!
سوزان مجرد بود کلا! (ادم عاقل
) و تحت یک تربیت خشک و سختگیر پروتستانی رشد کرده بود! آشنا شدن سوزان با الیزابت در جریان سنکافالز (اولین قطع نامه حقوق زنان) به وی جرات و شهامتی داد که زخمهای دوران کودکی اش را درمان کند و به مبارزه علیه ناملایماتی بپردازد که بر زنان و دخترانی نظیر وی رفته بود
سراسر دهه های 50 و 60 قرن 19 سوزان مسئولیت برنامه ریزی و اداره جلسات، تعیین مکان جلسات، چاپ نوشته ها، تراکت ها و پوستر ها را بر عهده داشت!
در این میان الیزابت که با 8 فرزند
(حالا فهمیدید چرا میگم عاقل؟) احاطه شده بود متن سخنرانی ها را مینوشت!الیزابت به ندرت زمانی برای نوشتن می یافت! وی مینویسد :
" به ندرت یک ساعت آزاد دارم! مردها میتوانند روزهای متوالی خودشان را با کتابهایشان حبس کنند. انها از مشکلاتی که یک زن باید با انها دست و پنجه نرم کند تا یک چیز نسبتاً قابل قبولی تولید کند(اونم توی قرن 19، خودم) چه میدانند؟ اگر سخنرانی بیشتری از من میخواهید شما باید بیایید غذای بچه را درست کنید و از او نگه داری کنید!"
به دلیل مسافرت های طولانی همسر الیزابت سوزان عمده وقت خود را با الیزابت و در خانه وی میگذراند! این دو در کنار هم به امید به دست اوردن وقتی برای خواندن و نوشتن کارهای خانه را تقسیم میکردند!
پشت کار و تلاش سوزان و الیزابت الهام بخش اصلی جنبش حقوق زنان در امریکا بود!
و اما خواسته های سوران و الیزلبت چه بود:
اقایان توجه کنند ببینند کجای این خواسته ها ایراد داره؟
1. بهبود شرایط زنان معلم (کمتر از یک چهارم مردان حقوق میگرفتند، اجازه ازدوج نداشتند و پس از ساعت 8 نباید از خانه خارج میشدند و همینطور قوانین دیگری نیز برای تمام لباسهایی که می پوشیدند وجود داشت)
2. احقاق حق زنان متاهل بر مالکیت و مزد خود (می دونیم اینها به همسر تعلق داشت)
3. حق اموزش، اشتغال و حق رای
4. محکومیت تجاوز جنسی در چها چوب روابط زناشویی (می دونید چی هست؟
)5. دارا بودن حق طلاق در صورت مستی مداوم و یا خشونت همسر!
انتظار زیادی نبود نیست؟ ولی خوب توی قرن 19 وقاحت و زیاده خواهی به شمار می امد!
مهمترین هدف چه بود؟ استقلال مالی!
دقیقاً نکته ای که منجر به انقیاد زن شده بود! زنان در گام نخست خواهان به دست اوردن استقلال مالی خود بودند!
به همین دلیل در نیمه دهه 50 قرن 19 الیزابت به قانونی که کارفرما را مجبور به پرداخت حقوق زن به همسر زن میکرد به مجلس ایالتی نیویورک شکایت برد!
برای اینکار عریضه ای نیاز بود که جمع اوری امضاهای ان به دلیل ترس و نا اگاهی زنان در حدود 5 ماه به طول انجامید!
ولی معجزه رخ داد!
تا پایان همان دهه 14 ایالت اصلاحات مورد نظر را تصویب کردند!
حالا میریم سراغ لوسی! راستی یکی دیگه رو هم جا انداختم! انتوانت براون! مروز به اون هم میرسیم!
لوسی استون!
لوسی زنی بسیار ریز اندام بود با وزن کمتر از 45 کیلو!
حالا چرا اینو میگم؟ گوش کنید (بخونید)
حتماً همه شما با جریان اینکه زنان ظریف و ضعیفند و زود شکسته میشوند اشنا هستید! این لوس بازیها مال زنان طبقات شهری است!
لوسی در یک مزرعه به دنیا امد و بزرگ شد! وی چنین میگوید که در سن 8 سالگی سپیده دم گاوها را به چرا میبرد و کفشهای کارگران رو تعمیر میکرد(روزی یک جفت)
(بچه های 8 ساله ما باید وقت رد شدن از خیابان دستشون رو بگیری! بگذریم)
همینطور لوسی تعریف میکند زمانی که به دنیا امد همه برای برداشت محصول بیرون رفته بودند و مادر وی با 8 گاو که باید دوشیده میشدند تنها بود!
لوسی تصمیم گرفت از سرنوشت مادر خود بگریزد (با اجازه اقایون) و به کالج برود!
مادرش عقیده داشت "این کار گناه است" و پدرش معتقد بود "زنان از حیوان بهتر نیستند . تو هیچ گاه موفق نخواهی شد!"
لوسی با کار شبانه روزی و تدریس در دهکده مدرسه توانست تا سن 25 سالگی هزینه 1 ترم تحصیل در کالج اوبرلین را بپردازد!
این کالج ویژگب خارق العاده ای داشت! تنها کالج مختلط از نظر جنسیت و نژاد در کشور بود!
لوسی برای پرداخت هزینه های کالج به طور تمام وقت کار میکرد! مانند بسیاری دیگر از دختران و پسران ان کالج!
در این کالج با وجود ویژگی ذکر شده زنان همچنان حق ورود به جلسات مباحثه را نداشتند!
خوب نتیجه؟ زنان کالج به طور مخفیانه خود را در خانه یک زن سیاه پوست متشکل کردند و جلسات خود را تشکیل دادند.
لوسی سخنران استثنایی برای جنبش های الغا برده داری و حقوق زنان شد! و البته معمولاً با رگبارهای کتاب دعا و میوه گندیده رو به رو میشد!
در یک سخنرانی مردی از اوباش قصد حمله به لوسی را داشت که لوسی ناگهان بازوی وی را گرفت و او را محافظ خود نامید! مرد تحت تاثیر این مساله تا پایان جلسه چوب خود را برای حفاظت از لوسی بالای سر نگه داشت!
لوسی در سن 37 سالگی ازدواج کرد (بازم ادم عاقل) ! اینجا به نکته ای اشاره میکنم که بعدها در بحث های بعدی به عنوان مثال مطرحش خواهم کرد!
وظایف مادری مانع ادامه فعالیتهای لوسی شد و وی عملاً از ادامه مبارزه خود باز ماند.
لوسی زنی بسیار ریز اندام بود با وزن کمتر از 45 کیلو!
حالا چرا اینو میگم؟ گوش کنید (بخونید)
حتماً همه شما با جریان اینکه زنان ظریف و ضعیفند و زود شکسته میشوند اشنا هستید! این لوس بازیها مال زنان طبقات شهری است!
لوسی در یک مزرعه به دنیا امد و بزرگ شد! وی چنین میگوید که در سن 8 سالگی سپیده دم گاوها را به چرا میبرد و کفشهای کارگران رو تعمیر میکرد(روزی یک جفت)
(بچه های 8 ساله ما باید وقت رد شدن از خیابان دستشون رو بگیری! بگذریم)
همینطور لوسی تعریف میکند زمانی که به دنیا امد همه برای برداشت محصول بیرون رفته بودند و مادر وی با 8 گاو که باید دوشیده میشدند تنها بود!
لوسی تصمیم گرفت از سرنوشت مادر خود بگریزد (با اجازه اقایون) و به کالج برود!
مادرش عقیده داشت "این کار گناه است" و پدرش معتقد بود "زنان از حیوان بهتر نیستند . تو هیچ گاه موفق نخواهی شد!"
لوسی با کار شبانه روزی و تدریس در دهکده مدرسه توانست تا سن 25 سالگی هزینه 1 ترم تحصیل در کالج اوبرلین را بپردازد!
این کالج ویژگب خارق العاده ای داشت! تنها کالج مختلط از نظر جنسیت و نژاد در کشور بود!
لوسی برای پرداخت هزینه های کالج به طور تمام وقت کار میکرد! مانند بسیاری دیگر از دختران و پسران ان کالج!
در این کالج با وجود ویژگی ذکر شده زنان همچنان حق ورود به جلسات مباحثه را نداشتند!
خوب نتیجه؟ زنان کالج به طور مخفیانه خود را در خانه یک زن سیاه پوست متشکل کردند و جلسات خود را تشکیل دادند.
لوسی سخنران استثنایی برای جنبش های الغا برده داری و حقوق زنان شد! و البته معمولاً با رگبارهای کتاب دعا و میوه گندیده رو به رو میشد!
در یک سخنرانی مردی از اوباش قصد حمله به لوسی را داشت که لوسی ناگهان بازوی وی را گرفت و او را محافظ خود نامید! مرد تحت تاثیر این مساله تا پایان جلسه چوب خود را برای حفاظت از لوسی بالای سر نگه داشت!
لوسی در سن 37 سالگی ازدواج کرد (بازم ادم عاقل) ! اینجا به نکته ای اشاره میکنم که بعدها در بحث های بعدی به عنوان مثال مطرحش خواهم کرد!
وظایف مادری مانع ادامه فعالیتهای لوسی شد و وی عملاً از ادامه مبارزه خود باز ماند.
جریان معرفی انتوانت براون رو با اختتامیه این بخش یکی میکنم:
انتوانت براون
انتوانت نخستین زنی بود که در امریکا به مقام کشیشی منصوب شد (پروتستان)
وی و لوسی در جریان تشکیل جلسات مخفیانه در کالج با هم اشنا شدند!
انتوانت نیز که همرزم لوسی محسوب میشد به سرنوشت وی دچار شد با توبد 7 فرزند از ادامه مبارزات خویش باز ماند!
از این دو رخداد برای لوسی و انتوانت در جنبش فمینیسم به عنوان ظلم خانگی یاد میشود!
هنگامی که زنان به دلیل انکه باید بار زندگی را به تنهایی به دوش بکشند از مبارزات خود و اهداف و ارزوهای خود باز می مانند!
همسری و مادری یک شغل 24 ساعته است!
سوزان بی انتونی تنها زن از پیشگامان فمینیسم بود که به این مقوله مادری با دید انتقادی نگاه میکرد!
" کدام مردی به خواب دیده است که در چنین موقعیتی، فرسوده از خستگی شب پیش در برابر عموم حضور پیدا کند؟ بسیار ابلهانه است که او (لوسی) خود را در موقعیت خدمتکار و عهده دار تمامی وظایف و بچه داری بگذارد!"
اختتامیه جنبش در امریکا (البته فعلاً)
اولین انشعاب در بین زنان فمینیست پس از جنگ های داخلی در نیمه اول دهه 60 قرن 19 رخ داد!
لوسی و انتوانت موافقت خود را با اصلاحیه 15 قانون اساس که به مردان سیاهپوست حق رای میداد اعلام کردند !
ولی الیزابت و سوزان به دلیل سلب حق رای از زنان طبق همین اصلاحیه با ان مخالفت کردند!
بدین ترتیب دو تشکیلات جداگانه برای دریافت حق رای زنان تشکیل شد!
در سال 1888 این دو گروه مجدداً با هم متحد شدند و انجمن اتحاد ملی حق رای زنان امریکایی را تشکیل دادند!
روح محرک این انجمن الیس استون بلک ول دختر لوسی بود! همان فرزندی که مادر به خاطر وی جنبش را رها کرده بود!
انتوانت براون
انتوانت نخستین زنی بود که در امریکا به مقام کشیشی منصوب شد (پروتستان)
وی و لوسی در جریان تشکیل جلسات مخفیانه در کالج با هم اشنا شدند!
انتوانت نیز که همرزم لوسی محسوب میشد به سرنوشت وی دچار شد با توبد 7 فرزند از ادامه مبارزات خویش باز ماند!
از این دو رخداد برای لوسی و انتوانت در جنبش فمینیسم به عنوان ظلم خانگی یاد میشود!
هنگامی که زنان به دلیل انکه باید بار زندگی را به تنهایی به دوش بکشند از مبارزات خود و اهداف و ارزوهای خود باز می مانند!
همسری و مادری یک شغل 24 ساعته است!
سوزان بی انتونی تنها زن از پیشگامان فمینیسم بود که به این مقوله مادری با دید انتقادی نگاه میکرد!
" کدام مردی به خواب دیده است که در چنین موقعیتی، فرسوده از خستگی شب پیش در برابر عموم حضور پیدا کند؟ بسیار ابلهانه است که او (لوسی) خود را در موقعیت خدمتکار و عهده دار تمامی وظایف و بچه داری بگذارد!"
اختتامیه جنبش در امریکا (البته فعلاً)
اولین انشعاب در بین زنان فمینیست پس از جنگ های داخلی در نیمه اول دهه 60 قرن 19 رخ داد!
لوسی و انتوانت موافقت خود را با اصلاحیه 15 قانون اساس که به مردان سیاهپوست حق رای میداد اعلام کردند !
ولی الیزابت و سوزان به دلیل سلب حق رای از زنان طبق همین اصلاحیه با ان مخالفت کردند!
بدین ترتیب دو تشکیلات جداگانه برای دریافت حق رای زنان تشکیل شد!
در سال 1888 این دو گروه مجدداً با هم متحد شدند و انجمن اتحاد ملی حق رای زنان امریکایی را تشکیل دادند!
روح محرک این انجمن الیس استون بلک ول دختر لوسی بود! همان فرزندی که مادر به خاطر وی جنبش را رها کرده بود!
تمامی بحث‌ها رو تا اینجا خوندم و از سیمین عزیز واقعن ممنونم 
البته ناگفته نماند از گفته‌های یه سری افراد بسی خندیدم :دی
اینکه زن و مرد دارای حقوق برابر هستن بر کسی پوشیده نیست، حالا این بحث‌های قومی قبیله‌ای که ناشی از تعصباته و پایه اساسی هم نداره چرا باید وارد بشه ؟
سوال پرسیدید براتون مستندات آورن ( ممنونم سیمین جان )، شما برای اثبات حرفای خودتون مستندات بیارین، حرفایی که زدین بسی جای خنده داره ...
اینکه عده‌ای دوست دارن با تفکرات فامیلی خودشون زندگی کنن و چشمشون رو به روزی زندگی ببندند برای من مهم نیست، ولی اگه میشه لطف کنن اونا رو برا خودشون نگه دارن و اون رو وارد جامعه روز نکنن چون جایی نداره
زن و مرد دارای حقوقی کاملن برابر هستن و اگر کسی مخالف این موضوعه بسم الله، با دلیل حرف بزنه، تعصب رو برای خودتون نگه دارین
( از دوستانی هم که نهایت ادب خودشون رو نشون دادن تشکر میکنم!!!! )
البته ناگفته نماند از گفته‌های یه سری افراد بسی خندیدم :دی
اینکه زن و مرد دارای حقوق برابر هستن بر کسی پوشیده نیست، حالا این بحث‌های قومی قبیله‌ای که ناشی از تعصباته و پایه اساسی هم نداره چرا باید وارد بشه ؟
سوال پرسیدید براتون مستندات آورن ( ممنونم سیمین جان )، شما برای اثبات حرفای خودتون مستندات بیارین، حرفایی که زدین بسی جای خنده داره ...
اینکه عده‌ای دوست دارن با تفکرات فامیلی خودشون زندگی کنن و چشمشون رو به روزی زندگی ببندند برای من مهم نیست، ولی اگه میشه لطف کنن اونا رو برا خودشون نگه دارن و اون رو وارد جامعه روز نکنن چون جایی نداره
زن و مرد دارای حقوقی کاملن برابر هستن و اگر کسی مخالف این موضوعه بسم الله، با دلیل حرف بزنه، تعصب رو برای خودتون نگه دارین
( از دوستانی هم که نهایت ادب خودشون رو نشون دادن تشکر میکنم!!!! )
حرف زیاده اما.... باشه.صبر خواهیم کرد.
بگذریم که بحث با وجود عدم اعتقاد شما به بعضی مسائل روحی زن تقریبا الکیه.اما من همیشه اینطور حس میکنم که شخص مخاطبم دهها نفری هست که داره این متنها میخونه نه همون شخص مورد بحث
صبر میکنیم
جنبش زنان بریتانیا: 1914-1850
زنان در بریتانیا دو راه برای گذران زندگی در اختیار داشتند: کار و ازدواج
کار:
پیشتر گفتیم که انقلاب صنعتی سپاهی از زنان شاغل را به وجود اورد.
زنان که پیش از ان در منزل و زیر دست زنان و شوهرانشان کار میکردند برای اولین بار دور از خانه و به صورت گروهی در کارخاه ها مشغول به کار شدند. حقوقشان را با دست خودشان دریافت میکردند. البته فراموش نکنیم که این زنان ساعات کارشان طولانی تر و دستمزدشان به مراتب کمتر از همتایان مردشان بود.
ازدواج
عدم امنیت شغلی و مرد اندک زنان شاغل و همینطور محرومیت انها از داشتن حرفه و اموزش باعث میشد که انها نهایت تامین اقتصلدی خود را در ازدواج خلاصه کنند.
گرچه ازدواج نیزمامن امنی برای زنان به شمار نمیرفت. زنان در طبقات شهری بیشتر تحت تسلط مرد بودند. زن مجرد حق تملک بر اموال و درامد خود را داشت د رحالی که با ازدواج تمامی این حقوق را به همسر خود تفویض میکرد.
مرد میتوانست همسرش را بزند! او را زندانی کند! اموالش را تصرف کند! فرزندانش را از او جدا کند! و دردناکتر اینکه تمامی اینها قانونی بود!
زنان مجرد و برخوردار از طبقه اجتماعی بالاتر نیز از حق اموزش و حقوق شهروندی محروم بودند. این گروه از زنان گرچه موقعیت اجتماعی بالاتری نسبت به زنان کارگر داشتند لیکن انان نیز چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی قربانی نظریه برتری مرد بودند.
از این پس دو نسل سپری شد تا زنان نسل سوم بریتانیایی به حق اموزش، حق مالکیت و حق رای دست پیدا کنند.
نسل اول: جنبش بانوان لانگهام پلیس
نسل دوم :فمینیسم پاکدامنی اجتماعی
امروز فعلا فقط به نسل اول میرسیم
نسل دوم هم توی چند مرحله بحث میشه
آخرین ویرایش:
در این مرحله به صورت توام با اعضای شاخص این جنبش اشنا میشیم:
باربارا لی اسمیت (بعدها خانم بادیشان)
وی در خانواده ای بزرگ و غیر سنتی به دنیا امد. پدرش از اعضای رادیکال مجلس بود و مادرش یک کلاهدوز زنانه به شمار می آمد.
پدر و مادر باربارا هرگز رسماً ازدواج نکردند. باربارا نیز مادر خود را در کودکی از دست داد.
پدر باربارا با رفتار متفاوت از انچه در ان دوران بین پدران و دختران رایج بود تعجب اطرافیان را بر می انگیخت! بسی رینز پارکس (نفر بعدی که باهاش اشنا میشیم) چنین میگوید:
"اولین باری که پرد باربارا را دیدم زانو زده و در حال بستن کفش باربارا بود. رفتاری چنان فوق العاده از یک پدر در طول زندگی ام در ذهنم باقی مانده بود."
بسی رینر پارکس
بسی دوست دوران کودکی باربارا در خانواده ای رادیکال به دنیا امد.
ان دو در سال 1850 بدون مراقب و ملازم (برخلاف عرف ان دوران) به یک برنامه گسترده اروپا گردی دست زدند.
استبداد گسترده در الماان و اطریش انان ا شگفت زده کرد و همچنین رفتار ازاد و بی تکلف عدم رعایت اصول پوشیدن لباس رایج در ان زمان برای زنان در میان جوامع سنتی اروپا جنجال به پا میکرد.
شماره 19 لانگهام پلیس
در سال 1856 پس از بازگشت از برنامه اروپا گردی و تحت تاثیر تجارب این سفر باربارا و بسی کمیته ای را تشکیل دادند تا برای لایحه مالکیت زنان متاهل (حق حفظ درامد و دارایی شخصی) امضا جمع اوری کنند.
دو سال بعد انان روزنامه زن انگلیسی را به راه انداختند تا مسائلی نظیر کار، اموزش، حقوق قانونی و رای زنان را به بحث بگذارند.
یک سال پس از ان انان "انجمن حامی اشتغال زنان" را بنیان نهادند. این انجمن یک کارگاه چاپ زنان را ایجاد کرد کلیه کارهای تخصصی انان را زنان انجام میدادند.
در ادرس شماره 19 لانگهام پلیس یک انستیتوی بانوان قرار داشت که نخستین زن پزشک در امریکا، الیزابت بلک ول، یکی از سخنرانان ان بود.
"حتی اگر ناگزیر میشدم اجساد را در اتاق خوابم تشریح میکردم وقتی مرا از ورود به اتاقهای تشریح محروم میکردند."
وی الیزابت گارت را تشویق کرد تا پا به عرصه پزشکی بریتانیا بگذارد.
امیلی دیویس
وی یکی دیگر از فعالان این نسل محسوب میشود. امیلی به کمک افرادی نظیر الیزابت گسکل، الیزابت برت برونینگ، جورج الیوت و انا جیمسون، جیرتن کالج کمبریج را بنیان نهاد.
در سال 1865 بانوان لانگهام پلیس دادخواستی را در دفاع از لایحه حق رای زنان تهیه کردند تا توسط جان استوارت میل در مجلس ارائه شود.
جان استوارت میل از دوستان والدین بسی بود و پس از اعتراض باربارا به عدم اشاره به زنان در کتاب اقتصاد سیاسی نوشته میل اقدام به نوشتن مطالبی در مودر زنان کرد.
در واقع میل شاید اولین و شاخص ترین مردی بود که در دفاع از زنان دست به قلم برد. به دلیل موقعیت اجتماعی اش وی کاری کرد که هیچ زنی نمیتوانست انجام دهد.
وی طبقه بندی ها را در هم شکست و از درون به تعریف فرایندی پرداخت که از طریق ان پسرا هم طبقه و هم فرهنگ او چگونه تربیت و شرطی میشوند تا در سن رشد و هنگامی که مرد میشوند به مادران و خواهران خود به دیده تحقیر نگاه کنند.
در کتاب انقیاد زنان وی استدلال میکند که زنان و مردان اساساً برابرند. تنها متفاوت بودن بی حد و حصر تربیت و اموزش انان است که منجر به توانایی های بسیار متفاوت انها میشود.
وی چنین مینویسد
"انچه امروز به نام طبیعت زن نام برده میشود یک چیز کاملاً ساختگی است."
وی از خواسته های زنان نسل اول از طریق جنبش توده ای حمایت کرد.
big.fish
عضو جدید
این اواخر کاربرهای روشن فکر و فهیم و با شخصیت مثل خودم و چند نفر دیگه به شدت از اوضاع کیفی گفتگوی ازاد شاکی بودند! خوب حق داشتند!
گفتم خوب از ماست که بر ماست!
از طرف دیگه این اواخر پی بردم کرم از خود درخته! اینجانب روزی دو ساعت برای پست دادن وقت نذارم روزم شب نمیشه!
این اواخر هم که نبودم ریاضت کشیدم!
بعد دیدم خوب چی بهتر از بحث داغ و جنجالی فمینیسم که اصولاً خودم پیرو همین بحث ها توی این تالار پاهام باز شد!
قدیمیها سابقه من رو دارند!
گذشته از این خود خفن پنداری ها
منتظر یاری سبزتان هستیم!
سلام
:فمنیست دقیقا جنبش ضد زن هاست .وقتی زنی از هویت واقعی خودش دور بشه ان وقت که این اقایونن که شروع به سوء اسنفاده از خانوم ها می کنند جالبه که طراحان این جنبش اقایان بودند برای نابودی حریم خانواده از بین بردن امنیت زنها
big.fish
عضو جدید
يكي از شعار هاي فريبنده كه در افق فكري اومانيسم خودنمايي مي كند ، (( حقوق زنان و حمايت از آن))است . حمايت از زن اگر به دور از فريبكاري باشد ،ارجمند است زيرا در مكتب اسلام زن جايگاهويژه اي دارد .ولي متاسفانه آنچه در جوامع غير ديني و غير اسلامي مطرح مي شود شكستن كرامت و حرمت و جايگاه زنان است با نام (( فمنيسم ))هر چند در ادوار مختلف جز در ميان اديان راستين ، به زن ستم شده ولي تفكرات فمنيسمي -- كه به نظر بنده به شخصيت و شان زنان صدمه مي زتد – ريشه در(( اومانيسم يا انسان محوري )) دارد . _ فمنيسم در غرب :در قرن هجدهم بنيانگذاران حقوق بشر نيز به زنان به ديده تحقير مي نگريستند .چنانچه (( مونتسكيو ))نويسنده فرانسوي و يكي از بنيانگذاران انقلاب كبير فرانسه زنان را موجوداتي با روح هاي كوچك و داراي ضعف عقلي و خود خواه و متكبر معرفي مي كند .در اعلاميه حقوق بشر در كه در سال( 1789 ) در فرانسه به تصويب رسيد ، از برابري حقوق زن و مرد هيچ سخني به ميان نيامده است .و ريشه نام فمنيسم نيز پس از نهضت زنان در قرن نوزدهم كه در فرانسه رخ داد ، نشات گرفته و نيز زنان پيرو اين مكتب را (( فمنيست )) مي ناميدند .اين نهضت به واقع نوعي اعتراض به مرد سالاري آشكار و حاكم بر جوامع غربي بود و نمود پيروزي آن را نيز ميتوان در دستيابي به حق راي در سال( 1918 ) توسط زنان انگليسي ديد .سر انجام در سال ( 1945 ) و پس از جنگ ويرانگر جهاني دوم ، نظريه برابري زن و مرد طرفداران زيادي يافت و براي اولين بار درسال ( 1948 ) به طور رسمي و در اعلاميه جهاني حقوق بشربه برابري حقوق زن و مرد اشاره شد .در جوامع غربي يك زن فمنيست را مي شد از وضع ظاهريش كه شامل مو هاي كوتاه و مردانه ، كفش بدون پاشنه وكت و شلوار هاي زمخت شناخت كه اكثريت آنها با رد كليت ازدواج و تاكيد بر تجرد ، بر نيل به آرمان هاي خود با اين روش اصرار مي ورزيدند
لیلا مندلیف
عضو جدید
دوست عزیزی که این تاپیک گذاشتی,من چند صفحه اول خوندم.فقط اینو بدون خیلی از افکار و عقاید فمنیسم تند و افراطیه.این چیزایی که شما میگید و حرفهایی که تو این کشور زده میشه عادی ترین حقوق یک انسانه نه زن.که متاسفانه در کشور ما رعایت نمیشه.حقوق زن شامل مواردی مثل تسهیلات اجتماعی,شغلی... برای زنان باردار,تسهیلات برای زنان خانه دار و...........که هیچ ربطی به افکار تند فمنیسم نداره.تو این کشور همه مسئولین و اقایون به محض اینکه از کمترین حرفی از عدم رعایت عادی ترین حقوق انسانی و حقوق زن زده میشه میگن طرف فمنیسته.لطفا شما دیگه نگو.....
سلام
:فمنیست دقیقا جنبش ضد زن هاست .وقتی زنی از هویت واقعی خودش دور بشه ان وقت که این اقایونن که شروع به سوء اسنفاده از خانوم ها می کنند جالبه که طراحان این جنبش اقایان بودند برای نابودی حریم خانواده از بین بردن امنیت زنها
شما چقدر در مورد فمینیسم مطالعه دارید؟
چقدر عقاید این جنبش رو مطالعه کردید؟
از تقسیم بندی های متعدد داخلی این جنبش چی میدونید؟
از مطالباتشون چی میدونید؟
شما هویت داخلی زنان رو چطور و بر اساس چه اصولی تعریف میکنید؟
شما بر اساس کدوم مستندات تاریخی میگید طراحان این جنبش مردان بودند؟
توی این تاپیک من تاریخ تحلیلی فمینیسم رو بیان می کنم!
کدوم یکی از طراحانی که معرفی کردم مردان بودند؟
شما برای حرفهایی که میزنید باید دلیل منطقی داشته باشید نه اینکه بدون دلیل مطالبی رو تحلیل کنید!
کدوم یکی از مطالبات زنان فمینیست حریم خانواده و امنیت زن رو از بین برده! من مطالبات زنان رو در تمامی قسمتهای این تاپیک توضیح دادم کدوم یکی شون مخالف امنیت زن بوده؟
شما میدونید حق رای حق اموزش و حق اشتغالی که زنان ازش برخوردارند نتیجه مبارزات همین زنان بوده؟
کدوم یکی از این مطالبات زن رو نابود کرده؟
وجداناً شما مطالب این تاپیک رو خوندید؟
شما به کدومشون انتقاد دارید؟
بگذارید این تاپیک به یک سرانجامی برسه و خوب هم مطالعه اش کنید و بیایید منطقی بحث کنیم!
بله قبول دارم برخی عقاید در این جنبش افراطیه!
وقتی به تقسیم بندی های این جنبش برسیم تمام این شاخه ها رو توضیح میدم!
بله ما گروه های فمینیسمی داریم که به معنای واقعی اهداف تندی دارند!
وای ایا واقعاً تمام شاخه های این جنبش دچار تندروی هستند؟
در واقع نکته اینجاست که شما نمیتونید باور کنید همین حقوق به قول شما ابتدایی نتیجه نسلها مبارزات فمینیستی است!
شما نمیتونید باور کنید که زمانی بود که مردان معتقد بودن زنان به دلیل زن بودنشون توانایی درس خواندن ندارند!
و یا حق رای چیزی خارج از درک و فهم زنان است!
بگذارید به عقاید رایج در دهه های ابتدایی قرن بیستم برسیم تا ببینید مخالفان دقیقاً جنبش فمینیسم چطور به این جنبش حمله کردند!
متاسفانه افرادی وجود دارند که تونستند از کلمه فمینیسم یک تابو بسازند برای همینه که حتی موافقان این مطالبات وحشت دارند که از این کلمه استفاده کنند!بدون اینکه شناختی از این جنبش داشته باشند!
ایا شما میدونید که توی همین مملکت خودمون برای به دست اوردن حق اموزش زنان در حدود 100 سال پیش (چیزی که شما بهش حق انسانی میگید) زنان چه سختی هایی رو از سر گذراندند!
مگر اساس فمینیسم چیه : براوردن مطالبات زنان به عنوان یک انسان! (باز هم چیزی که شما بهش حق انسانی میگید)
جنبش فمینیسم به وجود اومد چون زنان از حقوق انسانی محروم بودن! خیل عظیمی از فمینیست ها مطالباتی بالاتر از حقوق مردان ندارند و تنها خواهان این هستند که در جامعه به عنوان انسان زندگی کنند!
ببنید دعوا سر اسم یک جنبش نیست بلکه موضوع مطالبات اون جنبشه!
اگر من که میگم یک فمینیستم و شما که از کلمه فمینیست وحشت دارید مطابات یکسانی داشته باشیم پس اختلافی با هم نداریم! در واقع در یک جبهه هستیم!
من واقعاً مایل نیستم سر اسم بحث کنیم چون در مورد مطالبات و تعریف جنبش فمینیسم اونقدر مطلب نوشته شده که مشکلی با تعریف این جنبش نداشته باشیم!
تقریباً 35 زیر شاخه برای فمینیسم تعریف شده!
یک پیشنهاد!
به تعاریف من کاری نداشته باشید!
توی ویکیپدیا فمینیسم را سرچ کنید و در موردش مطالعه کنید!
حداقل منابع این سایت نوشته های و مقالات فعالان این جنبش هست! موافقید؟
ققنوس ایران
عضو جدید
با تشکر از siminzare عزیز به خاطر بحث بسیار جالبی که مطرح کرده از دوستان مخالف دعوت می کنم که برای یک بار هم که شده بدون پیش داوری به مطالعه تاریخچه و سیستم فکری زمینه های پیدایش و تقسیم بندی های این جنبش بپردازند و بعد قضاوت کنند که ایا همه شاخه های این جنبش دچار تندروی هستند یا نه و ایا واقعا زن رو از هویت واقعی خودش دور میکنه این خیلی بی انصافی که فکر کنیم حق تحصیل ازاد حق انتخاب ازاد و اصولا هرچیزی که جز حقوق مسلم یک انسانه محسوب میشه زن رو از هویت انسانی خودش دور میکنه
sara85
عضو جدید
اول می خواستم از شما که این پست رو گذاشتید تشکر کنم.
دوم اینکه از همه کسایی که این پست رو مطالعه می کنن خواهش کنم که زود قضاوت نکنن و اول درباره ی این موضوع مطالعه کنن. من خودم یه فمنیست هستم . البته قبول دارم که بعضی از گرایش های فمنیسم افراطی هستند ولی این دلیل نمی شه که کل مطلب رو زیر سوال ببریم. همون طور که در خیلی از مذاهب و مکتب های الهی ویا مکاتب علمی هم افراط وجود داره و نمی شه به دلیل وجود این قبیل گرایش های افراطی کل مطلب رو زیر سوال برد.بلکه باید سعی کرد علت به افراط کشیده شدن اونها رو مورد مطالعه قرار داد.
دوم اینکه از همه کسایی که این پست رو مطالعه می کنن خواهش کنم که زود قضاوت نکنن و اول درباره ی این موضوع مطالعه کنن. من خودم یه فمنیست هستم . البته قبول دارم که بعضی از گرایش های فمنیسم افراطی هستند ولی این دلیل نمی شه که کل مطلب رو زیر سوال ببریم. همون طور که در خیلی از مذاهب و مکتب های الهی ویا مکاتب علمی هم افراط وجود داره و نمی شه به دلیل وجود این قبیل گرایش های افراطی کل مطلب رو زیر سوال برد.بلکه باید سعی کرد علت به افراط کشیده شدن اونها رو مورد مطالعه قرار داد.
Similar threads
Similar threads
-
-
نگارش پایان نامه به زبان انگلیسی (لطفاً شرکت کنید.)- شروع شده توسط Uchiha Itachi
- پاسخ ها: 11
-
-
-
نامه چارلی چاپلین به دخترش...(خوندش 15دقیقه طول میکشه اما پر از حرفای ساده و شنیدنیه!!!!!)- شروع شده توسط mech.shima
- پاسخ ها: 1