كوي دوست

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ممنون خاله خيلي عالي بود
تو كه ميگفتي من باشعر سر و كاري ندارم مي خواستي پنهون بمونه
اين شعراي گذاشتي عالي بود دستت درد نكنه
 

afshin_ss

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها من با اجازه برم
شبتون خوش

ايشالا از فردا سعي مي كنم بيشتر بيام عين دو شب اول همه سعي ام رو مي كنم با شعراي خوب گيلكي و ترجمه ي اونا الان چندتا دارم ولي ترجمه شون خيلي سخته نمي تونم

شما هم بياين
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ابتدا و انتها
خدا

دیر زمانی است که اندرونم غوغایی برپاست
در اندیشه‌ام جز یاد تو جاری نیست
قلبم دیگر به من تعلق ندارد و هیچ نمی خواهد جز تو و گویی به جای خون، مهر تو را در رگ‌هایم جاری می‌سازد
ریه‌هایم حتی از فاصله‌ای دور گر چه به پهنای دو جهان باشد، مهر تو را می‌جوید و تنفس می‌کند
چشم هایم دیگر از آن من نیست، هیچ نمی‌خواهند و نمی‌بینند جز نگاه مهربان تو
دست های من فقط با این امید مرا همراهی می کنند که روزی تو را نوازش نمایند
پاهای خیالم شب هنگام در جست و جوی تو، مرا به اعماق رؤیا می‌برند
زبانم گویاست با نام تو و خوش ندارم جز این بر آن جاری گردد
این جا در سرزمین جان من همه چیز نام تو دارد، رنگ تو دارد، بوی تو دارد و همه چیز با تو معنا دارد
آرزوها، امیدها، زیبایی‌ها، لطافت‌ها، خوبی‌ها، عشق، صداقت، پاکی و هر چه نیک است را با تو می‌سنجم
تو چه کرده‌ای با من که نامت تپش قلب مرا افزون می‌کند و صدایت مرا تا اوج عشق رهنمون می‌شود و نگاه زیبایت چون رودخانه‌ای عظیم در بند بند هستی من روان می‌گردد و ثانیه ثانیه تو را از بن وجودم فریاد می‌زنم؟
ای تو طلوع زندگی من، عشق زندگی‌ام، همیشه یارم، فصل بهارم، دوستت دارم و لایق دوست داشتنی.
ابتدا و انتهای زندگی من تویی
«طلوع با عشق تو و غروب با عشق تو»
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بچه ها من با اجازه برم
شبتون خوش

ايشالا از فردا سعي مي كنم بيشتر بيام عين دو شب اول همه سعي ام رو مي كنم با شعراي خوب گيلكي و ترجمه ي اونا الان چندتا دارم ولي ترجمه شون خيلي سخته نمي تونم

شما هم بياين
شبت بخير افشين جان
منتظرت هستيم حتما بيا اينجا بي تو لطفي نداره حتما شعر بذار كاش دوستان از شهر هاي ديگه هم شعر ميذاشتن مثل لري و كردي و بلوچي اذري با ترجمه كاش اونهاهم بيان
 

فروردین

عضو جدید
ممنون خاله خيلي عالي بود
تو كه ميگفتي من باشعر سر و كاري ندارم مي خواستي پنهون بمونه
اين شعراي گذاشتي عالي بود دستت درد نكنه

اینو گفتی که تشویق بشم
راست گفتم خاله
ولی کماله همنشین روم اثر گذاشته:d
هی کاش مامان نسیمتم بود
بچه ها من با اجازه برم
شبتون خوش

ايشالا از فردا سعي مي كنم بيشتر بيام عين دو شب اول همه سعي ام رو مي كنم با شعراي خوب گيلكي و ترجمه ي اونا الان چندتا دارم ولي ترجمه شون خيلي سخته نمي تونم

شما هم بياين

بای بای:gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اینو گفتی که تشویق بشم
راست گفتم خاله
ولی کماله همنشین روم اثر گذاشته:d
هی کاش مامان نسیمتم بود


بای بای:gol:
ار خاله كاش اونم بود
نميدوني كجاست خيلي بي معرفته لا اقل يه خبر هم نداد:cry:
خدا رو شكر كه كمال همنشين اثر داشت:D
باوایی و خال ه شب خوش من برم بخوابم :w12:
گل پسر امشب واقعا سنگ تموم گذاشتي برو بابا واقعا خسته شدي
شبت بخير
راستي نيما چرا امشب نيومد
 

فروردین

عضو جدید
ار خاله كاش اونم بود
نميدوني كجاست خيلي بي معرفته لا اقل يه خبر هم نداد:cry:
خدا رو شكر كه كمال همنشين اثر داشت:D

گل پسر امشب واقعا سنگ تموم گذاشتي برو بابا واقعا خسته شدي
شبت بخير
راستي نيما چرا امشب نيومد


نه بابا حافظو میگم خب خیلی وقته که باهاش همنشینم دیگه:d مگه نه؟

نیما اومد ولی زود رفت

مقداد خاله خوب بخوابی:gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نه بابا حافظو میگم خب خیلی وقته که باهاش همنشینم دیگه:d مگه نه؟

نیما اومد ولی زود رفت

مقداد خاله خوب بخوابی:gol:
اهان حالا فهميدم فقط با ديوانش بهش كه سر نميزني اخرين بار كي رفتي
نكنه نيما امتحان رو خراب كرده بي حال شده
منم كم كم بايد برم صبح زود بيدارم مي كنن به زور:cry:
 

فروردین

عضو جدید
اهان حالا فهميدم فقط با ديوانش بهش كه سر نميزني اخرين بار كي رفتي
نكنه نيما امتحان رو خراب كرده بي حال شده
منم كم كم بايد برم صبح زود بيدارم مي كنن به زور:cry:


من آخرین بار خیلی وقت پیش نیست :whistle:مدرسه میرفتم فکر کنم:d

برو خاله هم داره میره بای بای
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
نگاهم تو...
روی زمین ایستادم و پاهام رو به سستی خاک محکم کردم..
و از اون لحظه راه ها ، بی اراده ای و بی اشاره ای از "من"، سر راهم سبز شد...
ایستادم چشم در چشم آدما... دلم رو محکم کردم به دل های پرنده وارشون و امکان هر لحظه پریدنشون...
از اون لحظه ، بی اراده ای و بی اشاره ای از "من"، دوست داشتم ...
حالا هم ایستادم روی پاهایی استوار به خاکی سست ، با طپش قلبی بسته به دل های پرنده...
ایستادم روی زمین و رو به آسمون...
روی زمینی که سسته و رو به آسمونی که به وسعت آبی بیکرانه ش ، به وسعت مهر تو ، استواره ...
و از این لحظه به بعد نگاهم محکمه به آسمونه تو ...
نمی دونم اراده ای در کار هست یا نه...
نمی دونم اشاره از منه یا از تو ...
اما حس مبهمی بشارت می ده که تمام راه رو عـاشــق خواهم موند!!
و عشق تمام طرح های من رو طعم شیرین ابدیت خواهد داد...
بی اراده و بی اشاره ای از منی که منی باشه...!!
از این لحظه طرحم تو.. دلدارم تو... پناهم تو... اراده ام تو ... اشاره ام تو...
از این لحظه تا ابدی شدن منی که هیچ منی نیست!!
" ای پناهگاه ابدی ام تو مهربان ِ جاودان ِ آسیب ناپذیر منی."
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
آخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دمی
می دمی
انسانی می شوم
با ریه هایی کوچک
انباشته از نفس هایت
من بعد
هر واژه ای که می پرد از دهنم
تحریر شکوهمند نتی است
از سمفونی سیال قلبت
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نمیدانم کاش دستهام یک ساز بودند...نمی‌دانم می‌توانستم اینهمه تنهایی که من در آن غوطه ورم را برات آهنگ میکردم؟
از ستیغ کوه‌ها پایین می‌آمدم،قرار روزانه مان را آفتاب بود که به گوشمان می‌رساند.باد ما را به سمت هم هدایتمان می‌کرد.یادت نیست آن روزها که کوه برای من شکافته می‌شد،من در اتاقکی بودم تو در پشت دشتهای پهناور نرگس می‌خوابیدی،صدات آسمان را هم به وجد می‌آورد،باران بارش آغاز می‌کرد...تو مثل انگشت‌های خدا بودی روی تمام موسیقی‌های آزادای بخش جهانش می‌دویدی....نمیدانم که من هنوز تمام شب را به قصد تنها یافتن نشانه کوچکی از تو طی میکنم.شب دست کوچکش را بر گونه‌های خیس من می‌کشد.من بر خود می‌لرزیدم از برودت وحشتناکش،تو کجا بودی؟از تو شاید یک سایه بر جا مانده بود وقتی که آفتاب هم دیگر بر ما نتابید،آنگاه که تمام سادگیم را در دستان باد دادم به قیمت تو...اما آه...آه...آه....فقط سایه‌ای مانده بود از تو....تمام صفحه‌های آدمهای نقاب دار را جستجو کردم،با واژگان مخصوصت...اما فقط سایه‌ای مانده بود....وقتی بهشت کوچک شد و من پرندگان را می‌دیدم که بازمی‌گشتند پرنده‌ی بزرگی اشکهای مرا ندید،و دستان بزرگتری که اشاره می‌کرد برو.و من رفتم....روی سالهای من خاک نشسته..اشک نشسته...اشک و اشک و اشک...نمی‌دانم این حس درون تاریکم را چگونه باری کنم روی کلمات؟؟؟؟؟حسی که از درون مرا میخورد...آرام آرام تا پایانی که در کار نیست....اینجا ...آفتاب....حلقه نور......به اندازه تمام جمعیتی که خدا خلق کرد من دلم تنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــگ.آفتاب آواری می‌شود برای آرزوهای من وقتی که صبوح می‌شود و من هنوز بر چشمانم تصویر ناتمام یک دایره‌ی بزرگ را همیشگی می‌کنم و آن سالهایی که گردی شد و من دیگر نفس نکشیدم.دایره‌ای که تو از یک سمتش رفتی و من را از طرف دیگرش بردند و تفاوت ما همین بود.من را بردند،تو رفتی.......
حرکت میکنم...از دشتهای پهناور نرگس باید گذشت،آن سوی شب لحظه‌ایست که جهان می‌ایستد،و من از شروع یک دیدار آغاز می‌شوم....از همان جایی که نا تمام زمان مرا با خود برد..از اردیبهشت....
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در راه خدا خم شو تا قد راست کنی؛ کوچک باش تا بزرگت کنند و خالی باش تا برای پر شدن جایی داشته باشی. به



خرابیت آگاه شو تا مرمت پذیری و بی چیز باش تا به دست آوری.خدمت کن تا ریاست کنی و منعطف باش تا نشکنی



به یاد داشته باش اگر با آن یگانه پیوند بخوری مردمان در کمال اطمینان به نزدت خواهند شتافت
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوست از ديدگاه بزرگان

دوست از ديدگاه بزرگان

بهترين دوست
هيچ گاه هماورد و دشمن خويش را کوچک مپندار چون او بهترين دوست توست او انگيزه پيشرفت و پويش مي دهد . ارد بزرگ
ابله ترين دوستان
ابله ترين دوستان ما، خطرناک ترين دشمنان هستند.سقراط
دوست يا برادر
پرسيدم دوست بهتر است يا برادر ؟ گفت دوست برادري است که انسان مطابق ميل خود انتخاب مي کند . اميل فاگو
شر دوست
خدايا ! مرا از دوستانم محافظت بفرما . چون مي دانم چگونه خويشتن را در مقابل دشمنانم حفظ كنم ! . ولتر
نابودي زمان
دوستان فراوان نشان دهنده کاميابي در زندگي نيست ، بلکه نشان نابودي زمان ، به گونه اي گسترده است. ارد بزرگ
رابطه دشمن و دوست
آنکه از دشمن داشتن مي ترسد ، هرگز دوست واقعي نخواهد داشت . هزلت
دوست واقعي
دوست واقعي کسي است که دستهاي تو را بگيرد ولي قلب ترا لمس کند . مارکز
تاثیر دوست
صفات هر کس مربوط به محسنات و نقايص اخلاقي دوستان اوست. کارلايل
رفیق بازی
هرگز بخاطر دوستت ، از انجام وظيفه اي چشم مپوش. سن لانبر
نگه داشتن دوست
دوست مثل پول ، بدست آوردنش از نگه داشتنش آسان تر است. باتلر
توبیخ دوست
دوستان را در خلوت توبيخ کن و در ملاءعام تحسين . اسکاروايلد
بعضی
بعضي ها طوري هستند که دوستانشان هرقدر از آنها پايين تر باشند بيشتر دوستشان دارند . چترفيلد
دوستان تو
همه كساني كه با تو مي خندند دوستان تو نيستند. مثل آلماني
بهترین چیز جهان
چيزي در جهان بهتر از دوست واقعي نيست . آکويناس
پایداری در دوستی
در دوستي درنگ کن ، اما وقتي دوست شدي ثابت قدم و پايدار باش . سقراط
فاصله با دوستان
براي آنکه همواره دوستانمان را نگاه داريم بهتر است همواره فاصله و بازه اي ميان خود و آنها داشته باشيم . ارد بزرگ
دوستی و خانواده
دوستان عبارت از خانواده اي هستند که انسان اعضاي آن را به اختيار خود انتخاب کرده است . آلفونس کار
دوست نيكو
نشان دوست نيكو آن است كه خطاي تو بپوشد و تو را پند دهد و رازت را آشكار نكند . پور سينا
برای اهل اندیشه
هيچ دوستي بهتر از تنهايي ، براي اهل انديشه نيست . ارد بزرگ
جزر و مد در دوستی
اگر سزاوار آن است که دوست با جزر زندگي ات آشنا شود ، بگذار تا با مد آن نيز آشنا گردد ، زيرا چه اميدي است به دوستي که مي خواهي در کنارش باشي ، تنها براي ساعات و يا قلمرو مشخصي ؟ . جبران خليل جبران
گاه سختي
دوستي براي خود برگزين که به گاه سختي و درماندگي مددکارت باشد . بزرگمهر
تو بي نظيري
در روز عشاق براي دوستت كارتي بفرست و روي آن بنويس : « از طرف كسيكه فكر ميكند تو بي نظيري » . براون
بدگويي از دوستان
خموشي در برابر بدگويي از دوستان ، گونه اي دشمني است . ارد بزرگ
روزهاي باراني
دوست بجاي چتريست که بايد روزهاي باراني همراه شما باشد . پل نرولا
آن دوست
بجاست دوستي بخواهي که به روزهايت تلاش و به شبهايت آرامش بخشد . جبران خليل جبران
شکارگاه دشمنان
دوستان براي نخجير دشمنان ، چون تير و پيکان اند . بزرگمهر
قلب دو دوست
رابطه قلبي دو دوست نياز به بيان الفاظ و عبارات ندارد . جبران خليل جبران
حد دوست و دشمن
هر بدي ميتواني به دشمن نرسان که ممکن است روزي دوستت گردد و هر سري داري با دوستت در ميان نگذار که ممکن است روزي دشمنت گردد . سعدي
ارزش دوست
بهترين وسيله براي کاهش دشمنان ازدياد دوستان است . انوره دوبالزاک
در روز سختی
به ارزش نگاه دوست را هنگامي پي مي بري که در بند دشمن و بدسگالان باشي . ارد بزرگ
راز دوستی و ثروت
بهترين و حقيقي ترين دوستانم از تهي دستانند . توانگران از دوستي چيزي نمي دانند . موزارت
شراکت با دوست
اگر مي خواهي دوستيت پا برجا بماند هيچ گاه با دوستت شريک مشو . ارد بزرگ
زمان سختی
دوست زمان احتياج ، دوست حقيقي است . ضرب المثل انگليسي
دلداری
دوست واقعي کسي است که دستهاي تو را بگيرد ولي قلب ترا لمس کند . گابريل گارسيا مارکز
دوست انسان
نفرت به همان اندازه دوست داشتن ، خوب است . يک دشمن مي توان به خوبي يک دوست باشد . براي خود زندگي کن، زندگيت را بزيي، سپس به راستي دوست انسان خواهي شد . جبران خليل جبران
دوستی دشمن
دشمن چون از همه حيلتي فرو ماند سلسله دوستي بجنباند . پس آنگه به دوستي کارها کند که هيچ دشمني نتواند . سعدي

درک دوست
اگر دوستت را در تمامي شرايط درک نکني. او را هرگز درک نخواهي کرد. جبران خليل جبران

تفسیر دوستان
بيشتر بدبختي هاي ما قابل تحمل تر از تفسيرهايي است که دوستانمان درباره آنها مي کنند . کولتون

ترس از دوست
از دشمن خودت يكبار بترس و از دوست خودت هزار بار. چارلي چاپلين

دوست نيکو
نشان دوست نيکو آن است که خطاي تو بپوشد و رازت آشکار نکند. بوعلي سينا

نیکی به دوستان
اگر مي‌خواهيد دشمنان خود را تنبيه كنيد، به دوستان خود نيكي كنيد . کورش

دوستان زیاد
بهترين وسيله دفع دشمنان ، ازدياد دوستان است . بيسمارک

تنها دوست
من در جهان يک دوست داشته ام و آن خودم بوده ام ! . ناپلئون

دوستان محافظه کار
دوستي که نوميدنامه مي خواند ، هميشه سوار تو و پيشدار دورخيزهاي بلندت خواهد شد . ارد بزرگ
 

monmoni

عضو جدید
من دلم گرفته :cry: هیشکی منو دوس نداااااااااااااااااااااااااااره:(
 

monmoni

عضو جدید
:cry: فردا صبح باس برم ....
دیگه رشت نیستم .... میرم تنکابن ... کلاسای یونی شروع شده .... :cry:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اي واي چرا اين جوري فكر مي كني
خدا كه هست اگه كسي هم نباشه ولي اصلا اين جوري فكر نكن
 

monmoni

عضو جدید
سلام سکرت جونم....
محسن جون آخه الان بیشتر از یه ماه که رشتم .. باز عادت کردم....
دلم واقعا تنگ میشه/.....
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
حــامد عضویت در گروه دوست داران حافظ ادبیات 0
yanic بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟ ادبیات 3656

Similar threads

بالا