Meisam007
عضو جدید
نمی خوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااامممممممممممممممممبله دیگه ارشد همین چیزارو هم داره!!من یکی که تا اسفند دانشگاه برو نیستم!!!دلت بسوزه!!!
پـــــــاتــــــــوق بچــــه های بــــــرقــــــــــــــی
- شروع کننده موضوع p_sh
- تاریخ شروع
ماسیس
عضو جدید
آش نخورده و دهن سوخته
آش نخورده و دهن سوخته
سلام .میخوام یه خاطره از خدمت مقدس سربازی براتون بگم .چون جای دیگه ای نمیخواستم بنویسم پیش خودم گفتم که تو پاتوق بنویسم (بالاخره حق هم رشته بودن به گردن ما دارید)
سربازی رفتن من اجباری شد یعنی پشت کنکوری بودم که یهو قانون عوض شد و......بگذریم
من توی یه پادگان در مرزهای غربی خدمت میکردم و هوا اونجا خیلی سرد بود .چون توی قسمت فرماندهی بودم آسایشگاهمون از بقیه ی قسمت ها جدا بود وتقریبا دو کیلومتر از بقیه ی قسمت ها فاصله داشت.سه تا سوله هم نزدیک آسایشگاه بود که بایستی اونجا پست میدادیم. به دلیل دور بودن از اتاق افسر جانشین خیلی کم به ما سر میزدن و ما اکثر اوقات ترک پست میکردیم و میرفتیم تو آسایشگاه میخوابیدیم.سرباز افسر جانشین هم از دوستامون بود و هر وقت افسر برای سرکشی پست ها میرفت از طریق تلفن بهمون خبر میداد .یه روز یه کی از دوستام که اسمش میثم بود پست بود ومن هم پاسبخشش بودم اما طبق معمول تو آسایشگاه خوابید ه بود.چون خیلی با هم دوست بودیم کاری بهش نداشتم . یهو صدای ماشین اومد .تا اومدیم بجنبیم افسر جانشین اومد تو و گفت : نگهبان کجاست؟
میثم هم که از خواب بیدار شده بود با پر رویی تمام گفت :جناب سرهنگ نگهبان بیرون سر پسته .سرهنگ هم رفت بیرون وبعد از پنج دقیقه اومد و داد زد:نگهبان که نیستش .کجاست ؟ میثم باز با پررویی گفت :جناب سرهنگ نکنه مار یا عقرب نیشش زده.این رو که گفت سرهنگه گیر داد که بیا بریم دنبال نگهبان بگردیم.شاید اتفاقی براش افتاده .میثم هم افتاده بود دنبال سرهنگ و هی دادمیزد :نگهبان ...نگهبان
وقتی سرهنگه دید که فایده ای نداره ;اومد تو اسایشگاه و لوح نگهبانی رو از من خواست من هم لوح رو بهش دادم .دید که اسم نگهبان میثم .........است .گفت برید لباس های نظامیتون رو بپشوشید.وقتی پوشیدیم در کمال تعجب دید که بلهههه.خلاصه یه گزارش عریض و طویل برامون نوشت .که میثم رو سه روز انداختن بازداشتگاه ومن هم به دلیل اینکه پاسبخش بودم و کوتاهی کرده بودم دو روز اضافه خدمت خوردم
آش نخورده و دهن سوخته
سلام .میخوام یه خاطره از خدمت مقدس سربازی براتون بگم .چون جای دیگه ای نمیخواستم بنویسم پیش خودم گفتم که تو پاتوق بنویسم (بالاخره حق هم رشته بودن به گردن ما دارید)
سربازی رفتن من اجباری شد یعنی پشت کنکوری بودم که یهو قانون عوض شد و......بگذریم
من توی یه پادگان در مرزهای غربی خدمت میکردم و هوا اونجا خیلی سرد بود .چون توی قسمت فرماندهی بودم آسایشگاهمون از بقیه ی قسمت ها جدا بود وتقریبا دو کیلومتر از بقیه ی قسمت ها فاصله داشت.سه تا سوله هم نزدیک آسایشگاه بود که بایستی اونجا پست میدادیم. به دلیل دور بودن از اتاق افسر جانشین خیلی کم به ما سر میزدن و ما اکثر اوقات ترک پست میکردیم و میرفتیم تو آسایشگاه میخوابیدیم.سرباز افسر جانشین هم از دوستامون بود و هر وقت افسر برای سرکشی پست ها میرفت از طریق تلفن بهمون خبر میداد .یه روز یه کی از دوستام که اسمش میثم بود پست بود ومن هم پاسبخشش بودم اما طبق معمول تو آسایشگاه خوابید ه بود.چون خیلی با هم دوست بودیم کاری بهش نداشتم . یهو صدای ماشین اومد .تا اومدیم بجنبیم افسر جانشین اومد تو و گفت : نگهبان کجاست؟
میثم هم که از خواب بیدار شده بود با پر رویی تمام گفت :جناب سرهنگ نگهبان بیرون سر پسته .سرهنگ هم رفت بیرون وبعد از پنج دقیقه اومد و داد زد:نگهبان که نیستش .کجاست ؟ میثم باز با پررویی گفت :جناب سرهنگ نکنه مار یا عقرب نیشش زده.این رو که گفت سرهنگه گیر داد که بیا بریم دنبال نگهبان بگردیم.شاید اتفاقی براش افتاده .میثم هم افتاده بود دنبال سرهنگ و هی دادمیزد :نگهبان ...نگهبان
وقتی سرهنگه دید که فایده ای نداره ;اومد تو اسایشگاه و لوح نگهبانی رو از من خواست من هم لوح رو بهش دادم .دید که اسم نگهبان میثم .........است .گفت برید لباس های نظامیتون رو بپشوشید.وقتی پوشیدیم در کمال تعجب دید که بلهههه.خلاصه یه گزارش عریض و طویل برامون نوشت .که میثم رو سه روز انداختن بازداشتگاه ومن هم به دلیل اینکه پاسبخش بودم و کوتاهی کرده بودم دو روز اضافه خدمت خوردم
هر کی ندونه تو یکی دیگه میدونی که بر و بچ برق تو همه چیز درجه یک هستن نیازی به اثبات نیست
. وقتی امتحانات تموم میشه بایدم پاتوق بترکه .این مدت جات خیلی خالی بود توی پاتوق
gonzo
عضو جدید
هر کی ندونه تو یکی دیگه میدونی که بر و بچ برق تو همه چیز درجه یک هستن نیازی به اثبات نیست
اره یه مدت نبودم ، خارج از ایران بودم !
دلم لک زده بود واسه پاتوق !!!
در این که بچه های برق همه جا اول هستند شکی نیست! این و گفتم واسه اونایی که کمی دو دل هستند، تا مطمئن بشن
!راستی مدار چند گرفتی ؟ نمره من 14.5 بود بعد از این که رفت بالای نمودار شدم 15
!!!!امیدورام که خوش گذشته باشه کلک. 13.5 شدم. یه استاد گیری داشتم خیلی سخت گیر بود نمودار تو کارش نبود ولی خدارو شکر که پاس شدماره یه مدت نبودم ، خارج از ایران بودم !
در این که بچه های برق همه جا اول هستند شکی نیست! این و گفتم واسه اونایی که کمی دو دل هستند، تا مطمئن بشن
راستی مدار چند گرفتی ؟ نمره من 14.5 بود بعد از این که رفت بالای نمودار شدم 15
. چه شکلک های باحالی
تو که کارت باهاش تموم شدهاز دست این دانشگاه ازاد.بابا من ترم اخر بودمالان برام بدهکاری زده(شهریه ثابت ترم جدید) نمیتونم وارد سایت شم.نمره ها رو نمیتونم ببینم.
سختی هاشو کشیدی اینم تحمل کن 
.من که استراحت نکرده دارم انتخاب واحد می کنم
چقدر زندگی سختهبه سلام چطوری؟می گم پاتوق یه چیزی کم داره!نگوgonzoکم داره!کجایی بابا؟ولی مدار انتظار 20 داشتم ازتاره یه مدت نبودم ، خارج از ایران بودم !
در این که بچه های برق همه جا اول هستند شکی نیست! این و گفتم واسه اونایی که کمی دو دل هستند، تا مطمئن بشن
راستی مدار چند گرفتی ؟ نمره من 14.5 بود بعد از این که رفت بالای نمودار شدم 15
نه جدا افرین دختر گلم یه جایزه پیشم داری
وقتی همه دارن نمره می گیرندوباره اینجا خلوت شد
واحتمالآاز نمرات هم راضی نیستن بایدم خلوت بشهآی گفتی منم خیلی از مغناطیس می ترسم امتحانش واقعآسخت بود(درحد کنکور ارشد)گند هر چی استاده بزنن.ولی تو یکی نمره ی خوبی می گیری ها کلک.سلام عزیزم . نمیدونم چرا وقتی شما پیشکسوت هارو میبینم یه جورایی قوت قلب میگیرم !!!
منم در حد 20 نوشت. دانشگاه آزاده اراکه دیگه !!! معروفه به بد نمره دادن !
فقط از مغناطیس میترسم .خونده بودم در سطح المپیک ولی نتونستم چیز زیادی بنویسم.
alimollaye
عضو جدید
اباصالح
اباصالح
سلام.
چه انتظار عجیبی
تو بین منتطران هم عزیز من چه غریبی / عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت
چه بی خیال نشستیم نه کوششی نه وفایی / فقط نشسته و گفتیم خدا کند که بیایی
پنجره زیباست اگر بگذارند / چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند
من ز اظهارنظرهای دلم فهمیدم / عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند
همین
اباصالح
سلام.
چه انتظار عجیبی
تو بین منتطران هم عزیز من چه غریبی / عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت
چه بی خیال نشستیم نه کوششی نه وفایی / فقط نشسته و گفتیم خدا کند که بیایی
پنجره زیباست اگر بگذارند / چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند
من ز اظهارنظرهای دلم فهمیدم / عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند
همین
R.A.E.I.K.A
عضو جدید
به نظرتون خواسته ی من بر آورده میشه؟
امشب میلاد باب الحوایجه امیدوارم همگی آرزوهاتون برآورده بشه
gonzo
عضو جدید
نه بابا این یکی رو چشمم آب نمیخوره!
gonzo
عضو جدید
سلام دوستان هيچ كس سراغه ما را نمي گيره....
يه پيشنهاد دارم البته با اجازه پريسا خانم...
من ميگم بييايد تو پاتوق در مورده يه چيزي حرف بزنيم و اخره سر نتيجه بگيريم نظرتون چيه دوستان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام ، مشغله زیاده عزییزم ، خودت که بهتر میدونی!!! کوتاهی از ماست ، ببخشید.
پیشنهاد خوبیه فقط بزاریم واسه بعد از انتخاب واحد واعلام نمرات بهتره !!! نه بچه ها ؟؟؟
پیشنهاد خوبیه ولی پریسا خانوم کیه؟بگین تا ما تازه واردا هم بدونیمسلام دوستان هيچ كس سراغه ما را نمي گيره....
يه پيشنهاد دارم البته با اجازه پريسا خانم...
من ميگم بييايد تو پاتوق در مورده يه چيزي حرف بزنيم و اخره سر نتيجه بگيريم نظرتون چيه دوستان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
neda.j
عضو جدید
پیشنهاد خوبیه ولی پریسا خانوم کیه؟بگین تا ما تازه واردا هم بدونیم
ای بابا.پریسا جون همه کاره اینجاست.یه جورای صاحب پاتوق.
خانه سالمندان تان کجاست؟
خانه سالمندان تان کجاست؟
سلام به همه بچه برقی ها!
داشتم رد میشدم گفتم ببینم تویه پاتوقتون چه خبره
من یه پیره مردم(نسبت به شماها) که در دوره پارینه سنگی الکترونیک خوندم.البته الان کارم چیزه دیگه ای.خواستم بپرسم شما اینجا خانه سالمندان برای هم سن های من ندارین آیا؟
خانه سالمندان تان کجاست؟
سلام به همه بچه برقی ها!
داشتم رد میشدم گفتم ببینم تویه پاتوقتون چه خبره
من یه پیره مردم(نسبت به شماها) که در دوره پارینه سنگی الکترونیک خوندم.البته الان کارم چیزه دیگه ای.خواستم بپرسم شما اینجا خانه سالمندان برای هم سن های من ندارین آیا؟
هر خواسته ای اگر معقول باشه ومصلحتت در اون باشه برآورده میشه.در مورد من که
نمی دونم چه حکمتی داشت ولی امیدوارم تو به آرزوت برسی.
نهههههههههههههههه باباای بابا.پریسا جون همه کاره اینجاست.یه جورای صاحب پاتوق.
خوب اینم از پاتوق بچه های برقی...امیدوارم تاپیک پر رونقی باشه
خوب بچه ها شروع کنید وسائل پذیرایی محیاست...
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/misc/progress.gifhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/misc/progress.gifhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/misc/progress.gifhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/misc/progress.gifhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/misc/progress.gifhttp://www.www.www.iran-eng.ir/images/misc/progress.gifسلام بچه ها من عضو جدیدم
ولی بلد نیستم برم تو تایپیک و سوال بپرسم ممنونم راهنمایی کنید
سلام ، مشغله زیاده عزییزم ، خودت که بهتر میدونی!!! کوتاهی از ماست ، ببخشید.
پیشنهاد خوبیه فقط بزاریم واسه بعد از انتخاب واحد واعلام نمرات بهتره !!! نه بچه ها ؟؟؟[/quot
ممنونgonzo كه يه يادي از من كردي..
پس يه فكري رو پيشنهادم بكنيد
"Pejman"
دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
آزمون ميان‌ترم مباني كامپيوتر و برنامه‌نويسي به زبان C گروه جهار
آزمون ميان‌ترم مباني كامپيوتر و برنامه‌نويسي به زبان C گروه جهار
آزمون ميان‌ترم مباني كامپيوتر و برنامه‌نويسي به زبان C گروه جهار
سلام به همه دوستان خوبم. این فایل رو پیدا کردم نمیدونم تا چه حدی به دردتون میخوره. اگه دوست داشتین انتقالش بدین به سر جاش. چون نمیدونم باید کجا بذارمش.
آزمون ميان‌ترم مباني كامپيوتر و برنامه‌نويسي به زبان C گروه جهار
دانشگـــــاه صنعتي اصفهـــان دانشكدة برق و كـــــامپيوتر
سلام به همه دوستان خوبم. این فایل رو پیدا کردم نمیدونم تا چه حدی به دردتون میخوره. اگه دوست داشتین انتقالش بدین به سر جاش. چون نمیدونم باید کجا بذارمش.
rashidishahram
مشاور صنعت برق
سلام به همه بچه برقی ها!
داشتم رد میشدم گفتم ببینم تویه پاتوقتون چه خبره
من یه پیره مردم(نسبت به شماها) که در دوره پارینه سنگی الکترونیک خوندم.البته الان کارم چیزه دیگه ای.خواستم بپرسم شما اینجا خانه سالمندان برای هم سن های من ندارین آیا؟
سلام.
خانه سالمندان همون خانه دوسته. نشونیش هم سهراب داده واسه هم جا هست دوست خوبم.
آخرین ویرایش: