مشاعرۀ سنّتی

[gh_engineer]

درد عشق از هر که می​پرسم جوابم می​دهد


از که می​پرسی که من خود عاجزم در کار خویش
​

 

[baran-bahari]

شکسته وارم و دارم دلی درست هنوز
وفا نگر که دلم پای بست توست هنوز

 

[gh_engineer]

زهی سعادت من کم تو آمدی به سلام
خوش آمدی و علیک السلام و الاکرام

قیام خواستمت کرد عقل می​گوید
مکن که شرط ادب نیست پیش سرو قیام

 

[behnam-t]

ما را بر آستان تو بس حق خدمت است
ای خواجه بازبین به ترحم غلام را

 

[Aseman Etemaad]

از موج خیز حادثه ها مأمنی نماند
کشتی کجا برم به امید کناره ای؟

 

[محـسن ز]

یاران قسم خورده به خاک سبکبار رفتگان
پا گیر این سرا ز گران جانیم هنوز

 

[هزاردستان]

زخم شمشير غمت را ننهم مرهم كس
طشت زرينـــم و پيوند نگيرم به سريش

 

[Aseman Etemaad]

شب هجران و بیم موج و گردابی چنین حایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

 

[هزاردستان]

اين تويي با من و غوغاي رقيبان از پس؟
وين منم با تو گرفته ره صحــرا در پيش؟

 

[Aseman Etemaad]

شهر خالیست زعشاق و جوانمردی نیست​

پیر گلرنگی و لولی وش شبگردی نیست​

ای شب آبستن او باش که نایافتنیست​

ورنه هر مرد در این عرصه هماوردی نیست​

 

[hamid_61]

تا کی کنی پریشان دل های مبتلا را​

آن خرمن بلا را پیش صبا مگستر​

زین پیش و از پس و پیش زلف دوتا مگستر​

در پیش پای دل ها دام بلا مگستر​

 

[hamid_61]

مصرع سوم:

زین پیش و از پس و پیش زلف دوتا مگستر

 

[atousa_m]

مصرع سوم:

زین پیش و از پس و پیش زلف دوتا مگستر

رگبار نو بهاري و خواب دريچه را
از ضربه هاي وسوسه مغشوش مي كني
دست مرا كه ساقه سبز نوازش است
با بر گ هاي مرده هم آغوش ميكني

 

[hamid_61]

یک نظر مستانه کردی عاقبت​

عقل را دیوانه کردی عاقبت​

مو به مو را جای دل ها ساختی​

مو به دل ها شانه کردی عاقبت​

 

[atousa_m]

یک نظر مستانه کردی عاقبت​

عقل را دیوانه کردی عاقبت​

مو به مو را جای دل ها ساختی​

مو به دل ها شانه کردی عاقبت​

تو از آن روز که زادی هدف نعمت و دادی
نه کليد در روزی دل طرار تــو دارد

 

[sanaz950]

در ازل پرتو عشقت ز تجلي دم زد
عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه اي كرد رخت ديد ملك عشق نداشت
عين آتش شد از اين غيرت و بر آدم زد

 

[FAMINE RIAN]

در ازل پرتو عشقت ز تجلي دم زد
عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه اي كرد رخت ديد ملك عشق نداشت
عين آتش شد از اين غيرت و بر آدم زد

در چشم من آی تا تو هم بینی




یک تن که به صد هزار جان ماند

 

[behnam-t]

در چشم من آی تا تو هم بینی




یک تن که به صد هزار جان ماند

دست من گیر که بیچارگی از حد بگذشت
سر من دار که در پای تو ریزم جان را

 

[behnam-t]

ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست
خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب

خودم تنهایی ادامه میدم !!!!

 

[behnam-t]

ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست
خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب

خودم تنهایی ادامه میدم !!!!

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را

 

[sanaz950]

اگر آن ترك شيرازي به دست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را

 

[behnam-t]

اگر آن ترك شيرازي به دست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را

این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد مردم بی​عیب کجاست

 

[sam-smith]

این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد مردم بی​عیب کجاست

تصویرم را کشیدم
چیزی گم شده بود
روی خودم خم شد:
حفره ای در هستی من دهان گشود

 

[baran-bahari]

دلا در عاشقي ثابت قدم باش .. كه در اين ره نباشد كار بي اجر

 

[gh_engineer]

رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما
فرمای خدمتی که برآید ز دست ما
​

 

[gh_engineer]

امشب سبکتر می​زنند این طبل بی​هنگام را
یا وقت بیداری غلط بودست مرغ بام را

یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد
ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را
​

 

[gh_engineer]

آه اگر دست دل من به تمنا نرسد
یا دل از چنبر عشق تو به من وانرسد

غم هجران به سویتتر از این قسمت کن
کاین همه درد به جان من تنها نرسد
​

 

[کافر خداپرست]

دي دامنش گرفتم، که "اي گوهر عطايي
شب خوش مگو، مرنجان! کامشب از آنِ مايي!"

افروخت روي دلکش، شد سرخ همچو اخگر
گفتا: "بس است، درکش! تا چند از اين گدايي؟!"

 

[Aseman Etemaad]

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان مارا بس!

 

[Alone_Queen]

سوز و فرياد عذايم كرد و رفت
بي دليل از قلب من رنجيده بود
او مرا از خود، جدايم كرد و رفت
يك نفر آمد كه با سجاده اش
تا سحر تنها ، دعايم، كرد و رفت