[معماری معاصرایران]:سینما آزادی تهران

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
سینما آزادی تهران

سینما آزادی (که پیش از انقلاب به نام سینما شهر فرنگ شناخته می‌شد) یکی از سینماهای تهران است که در تقاطع خیابان شهید بهشتی (عباس آباد) وخیابان خالد اسلامبولی (وزرا) قرار دارد. ساختمان اولیه این سینما دارای دو سالن به نام‌های شهر فرنگ و شهر قصه بود.

تاریخچه

روز سوم اردیبهشت ۱۳۴۸، سینما شهر فرنگ با اکران فیلم مایرلینگ افتتاح شد. نمایش فیلم‌های مطرحی مثل جنگ ستارگان باعث شد ضلع شمال شرقی چهار راه عباس آباد و سینما شهر فرنگ، به سرعت به پاتوق دوست داران فیلم بدل شود. منظره همیشگی چهارراه شهید بهشتی در آن دوران، صف‌های طویل در مقابل سینمای شهر فرنگ بود. به طوری که در سال ۱۳۷۵ این سینما با فروش ۱۵۰ میلیون تومانی خود، لقب پرفروش‌ترین سینمای ایران را به خود اختصاص داد.



پس از انقلاب

بعد از انقلاب و در سال ۱۳۵۹، سینمای شهر فرنگ تحت پوشش بنیاد مستضعفان، با نام سینما آزادی افتتاح شد. پس از جنگ و بعد از ده سال، سینما به حوزه هنری واگذار شد.

آتش سوزی و ویرانی سینما آزادی


سینما آزادی دو بار در سال‌های ۱۳۵۵ و ۱۳۶۹ هم دچارآتش سوزی خفیف شده بود، اما از آتش سوزی فروردین ۱۳۷۶ نتوانست جان سالم به در ببرد.

ساعت ۱۳:۱۵ روز جمعه ۲۹ فروردین ۱۳۷۶، کانال‌های هواکش سمت راست سالن مشتعل می‌شود. وقتی تماشاچیان مشغول تماشای اولین سانس فیلم کمدی تعطیلات تابستانی بودند، آتش به سرعت در میان تجهیزات پلاستیکی می‌پیچد و دود غلیظ آن، منجر به گریز تماشاچیان می‌شود. شیشه‌ها بر اثر حرارت بر سر مردم خرد شده و در کمتر از ۲۰ دقیقه و با وجود تلاش آتش نشانان، آتش آنجا را به تلی از خاکستر بدل می‌کند. مأموران موفق می‌شوند سینمای شهر قصه را که در نزدیکی آن قرار داشت از آتش سوزی نجات بدهند، ولی چند روز بعد سینمای شهر قصه را هم نیز برای جلوگیری از فروریختن احتمالی دیوارها، تخریب می‌کنند. تا هشت سال پس از آتش سوزی ویرانه‌ای در شرق چهارراه عباس آباد و جنوب خیابان وزرا خودنمایی می‌کند.





مسابقه معماری سینما آزادی


در سال 1376 حوزه هنری به عنوان مالک سینما آزادی اقدام به برگزاری یک مسابقه معماری جهت تهیه طرح بازسازی این مجموعه نمود. بیش از ۱۶۰ طرح به دفتر مسابقه ارسال شد و نهایتا پس از داوریهای طولانی، طرح مهندسان مشاور توان (طراح بابک شکوفی )به عنوان برنده انتخاب شد.

البته بعدها به دلیل تغییر مدیریت‌های مکرر و مطرح شدن خواسته‌های جدید و همچنین عدم امکان خرید زمین شرقی سینما آزادی و الحاق آن به زمین موجود، که از فرضهای اولیه مسابقه بود، طرح دچار تغییراتی شد و اجرای آن به تعویق افتاد.

مجموعه جدید تجاری فرهنگی سینما آزادی


پس از کش‌وقوس‌های فراوان، پروژهٔ بازسازی سینما آزادی طی مراسمی با حضور محمدباقرقالیباف تعدادی از مدیران ارشد شهرداری تهران و نهادهای فرهنگی کشور در روز بیست و نهم فروردین‌ماه سال ۱۳۸۵ آغاز شد.

عملیات اجرایی بازسازی سینما آزادی به طور جدی در سال ۱۳۸۵ با مشارکت شهرداری تهران آغاز شد و در اواخر بهمن ۱۳۸۶ به پایان رسید. مجموعهٔ جدید تجاری-فرهنگی سینما آزادی دارای ۵ سالن شامل یک سالن ۶۰۰ نفره و چهار سالن ۲۰۰ نفره، دو رستوران، سه کافی‌شاپ و ۴ طبقهٔ تجاری است. هم‌اکنون مدیریت این پردیس سینمایی به عهدهٔ رضا سعیدی‌پور می‌باشد که با بیش از ۱۲۰هزار نفر بازدیدکننده در ماه پربازدیدترین سینما کشور محسوب می‌شود.

منبع : ویکی پدیا









 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
پروژه سینما آزادی از زبان طراح آن

پروژه سینما آزادی از زبان طراح آن

پروژه سینما آزادی از زبان طراح آن (بابک شکوفي )

به نظرم بيشترين تاثير نوستالژيک ساختمان قديم بر ساختمان جديد به واسطه بار عاطفي است که کل مردم نسبت به سينما آزادي دارند.



پیرامون سینما آزادی و معماری با بابك شكوفی

معماری که سینمای سوخته را دوباره می‌سازد...!




نام بابک شکوفی، در کنار نام خانواده‌اش بارها در اخبار معماری کشور شنیده‌شده و این روزها البته بسیار بیشتر؛ کسی که طرحش در میان ناباوری همگان توانست نظر هیات داوران رقابتی بزرگ را برای طراحی جایگزین سینمایی سوخته به خود جلب کند. یک سالن سینمایی ۶۰۰ نفره، چهار سالن سینمایی ۲۰۰ نفره، سه کافه تریا جنب فضاهای انتظار سینمایی، یک رستوران روی بام، غرفه های فروش محصولات فرهنگی و مجموعه‌ای تجاری نتیجه تلاش معمارانه وی برای جاسازی یک مجموعه کامل از فضاها در یک معماری با محدودیت‌های بسیار است. با او گفتگویی داشتم که پیش از این نیز ورسیونی دیگر از آن را در پیش شماره اول نقش نو منتشر کردم.


اجازه بدهید کلی و کلیشه‌ای شروع کنیم و پیرو صحبت‌های قبلیمان درباره هویت، نظر شما را درباره وضعیت معماری امروز ایران بدانیم؟
معماری ایران هم مانند معماری دیگر مناطق دنیاست، از این بابت که‌اصولاً معماری هر کشوری آئینه وضعیت تمدنی آن کشور است. معماری حاصل یک فرآیند فردی نیست و عوامل بسیاری ازقبیل عوامل فرهنگی، اجتماعی، حکومتی، انسانی، اقتصادی و غیره در شکل گیری آن دخیل هستند. به خصوص وقتی که ما معماری را نه صرفاً به‌آن بخشی از معماری نخبه گرایانه، اطلاق می‌کنیم که محصول تعداد کمی از معماران شاخص و افرادی است که کار خود را یک اثر هنری می‌دانند و نه صرفاً ساختمان سازی. اگر ما معماری ایران را به‌این موارد خاص محدود نکنیم و آن را به کالبد شهری ترجمه کنیم، دراین صورت نتیجه می‌گیریم که دقیقاً همان مشکلات، تشتت‌ها و گرفتاری‌هایی که جامعه‌ایران به عنوان یک واحد مدنی با آنها دست به گریبان است، در معماری به صورت کلی، یعنی معماری شهری هم دیده می‌شود.

چرا از این دیدگاه به مسأله نگاه نکنیم که بخشی از مشکلاتی که در جامعه ما به عنون یک واحد تمدنی وجود دارد، منتج از مشکلاتی است که در کالبد شهر وجود دارد؟
دقیقا ً به همین صورت است. تنها این آدم ها نیستند که معماری را می سازند بلکه معماری هم انسان ساز است، شاید حتی بیش از آنچه‌انسان در شکل گیری معماری نقش دارد. یکی از استادان معماری ایران می‌گفتند که در فلان شهر، در خانه‌ای با معماری سنتی به دنیا آمدم. ۸ سال با حیاط مرکزی و حوض و... زندگی کردم و بعد برای ادامه تحصیل به تهران آمدم و در دانشگاه با معماری مدرن آشنا شدم. همیشه‌احساس کرده‌ام، معماری مدرن مساله‌ای ست که همواره خارج از من بوده. زیرا من در معماری مدرن به دنیا نیامده‌ام و بزرگ نشده‌ام.من هر قدر هم که بخواهم آوانگارد باشم، باز معماری مدرن برای من قابل هضم نیست.

بسیار خوب. شما با این مثال تاثیر فضا را بر روی انسان بیان کردید. سوال من اینجاست که در حال حاضر دیگر معماران دغدغه‌ای برای تاثیرگذاری بر انسان‌ها ندارند؟
اما من علی رغم تمامی مشکلاتی که معماری ما دارد و شهرهایی که درآن زندگی می کنیم، آدم خوشبینی هستم. تمامی شهرهای بزرگ ما فاقد هویت شکلی معماری هستند و این موضوع واقعاً باعث تاسف است... اما من خوشبین هستم...

منظورتان از هویت شکلی چیست؟
هویت شکلی به عقیده من عبارت است از روح حاکم و ثبات شخصیتی حاکم بر معماری یک منطقه. این چیزی است که دیگر در اکثر شهرهای ایران از بین رفته‌است. ما دیگر چیزی به نام سبک معماری تبریزی، مشهدی و یا تهرانی نداریم. اما در شهر هایی مانند مونیخ، وین، نیویورک، لاس وگاس این هویت شکلی دیده می‌شود و در کشور خودمان می توانم به‌ابیانه اشاره کنم.البته در بافت مدرن و در گسترش شهر هایی که محصول مدرنیته هستند، پیدا کردن هویت کار سختی است؛ چون مدرنیسم بر مبنای فردگرایی شکل پیدا کرده و فردگرایی هم درمتفاوت بودن با هر چیز معمول معنا پیدا می کند. اما علی رغم اینکه در بافت های محصول دوران مدرن، جستجوی هویت خیلی مشکل است، ولی معتقد نیستم که مدرنیته مترادف با بی هویتی است. مشکل بی هویتی شهرهای ما مسأله‌ای است که گریبان‌گیر تمامی مسائل جامعه ‌امروز ما است. یعنی مشکلات اجتماعی، سیاسی و مشکلات نیروهای ادره کننده شهرها و در نهایت شهرهایی که حاصل مهاجرت های بزرگ روستاییان بعد از اصلاحات ارزی دهه۴۰ هستند.

درباره خوش بینی خودتان می گفتید...
این خوش بینی حاصل اعتقاد من به پیشرفت های بسیار ما در ۱۰ یا ۱۵ سال اخیر است؛ البته خیلی ها معتقدند پیشرفتی در کار نبوده، اما من این اعتقاد را ندارم. من معتقدم که ما در حوزه‌های مختلف پیشرفت داشتیم. به عنوان مثال فارغ‌التحصیلان بسیاری در این زمان به جامعه‌ایران تزریق شده و فارغ از کیفیت آموزش و این نکته که پس از اتمام تحصیلات، کار مناسب برای آنهاوجود داشته یا نه، شکی نیست که‌این فارغ التحصیلان همانهایی نیستند که روز اول وارد دانشگاه شده‌اند. به نظر من حتی همین توسعه قارچ گونه دانشگاه ها در ایران تاثیر قابل توجهی بر بافت اجتماع ما گذاشته‌است.

به عقیده شما این تغییرات مفید و مثمرثمر بوده‌اند؟
به عنوان نمونه در حال حاضر حدود ۶۵ درصد شرکت کنندگان در کنکورها خانم ها هستند که تاثیر آن را در حال و آینده می بینیم. همچنین در موارد دیگری چون بهداشت، امید به زندگی، درصد مرگ و مواردی از این قبیل، وضعیت بهتری در ۱۰ یا ۱۵ سال گذشته، داریم.به نظر من حتی پختگی سیاسی مردم ایران نیز رشد قابل توجهی داشته‌است. در حوزه تخصصی معماری نیز شواهد بسیاری از پیشرفت می توان دید. ده سال پیش کدام دبیرسرویس، در کدام روزنامه کثیرالانتشار یک مقاله تخصصی معماری را چاپ می کرد؟ هیچ کدام. چون معتقد بودند چنین مقاله‌ای در چنین روزنامه‌ای هیچ خواننده‌ای نخواهد داشت. در حال حاضر علاوه بر نشریات تخصصی معماری، در روزنامه ها نیز صفحه معماری داریم. این یعنی روند رو به رشد معماری برای قرار گرفتن در فرهنگ عمومی مردم است. زمانی بود که‌اگر نمایشگاه معماری در مکانی برگزار می شد، فقط معمارها به دیدن چنین نمایشگاهی می‌رفتند. یعنی فرهنگ عمومی معماری وجود نداشت، اما حالا دیگر این طور نیست و مردم بیشتر به‌این مسأله‌اهمیت می دهند. حتی بساز و بفروش ها هم در مقایسه با ۲۰ سال پیش بهتر عمل می‌کنند. در گذشته‌ای نه چندان دور، ساختمان‌های بساز و بفروشی، کاملاً فاقد معماری بودند. اما حالا گاهی ساختمان‌هایی از این دست می بینیم که رگه های کوچکی از توجه به معماری در آن دیده می شود. علت خوش بینی من هم همین پیشرفت هایی است که حاصل شده است.

شما به عنوان یک معمار خوش بین و کسی که معتقد است فرهنگ عمومی معماری در حال رشد و بهتر شدن است، فکر می‌کنید در حال حاضر چه کارهایی می‌توان برای عوض کردن شرایط و رشد وارتقاء بیشتر معماری انجام داد؟
به نظر من بهترین کاری که در حال حاضر ما معمارها چه برای نفع شخصی، چه برای پیشرفت معماری می توانیم انجام بدهیم، جلب توجه مردم به مسأله معماری، آن هم نه معماری بازاری بلکه معماری مورد قبول نخبگان است. البته کار مشکلی است. ما باید شروع به ساختن ساختمان‌هایی بکنیم که مجسمه‌های شهری تلقی شوند. بناهایی که حجم های خارجی فوق العاده‌اکسپرسیونیستی و بیان گرا دارد. ساختمان هایی که وقتی مردم از مقابل آن می گذرند، لااقل مدتی بسیار کوتاه در مقابل آن بایستند و به مسأله‌ای بنام معماری فکر کنند. فقط باید مراقب بود که‌این نوع معماری تندیس‌گرا نباید به کیچ تبدیل شود بلکه حداقل‌هایی از هنر در آن به کار گرفته شده باشد.

مساله تندیس‌گرایی در معماری مدرن هم در بعضی دوره‌ها وجود داشته‌است. مانند معمار های هلندی که تماما مشغول این کار هستند. شاید یکی از شاخصه های معماری هلند هم عمومی نگاه کردن به مساله معماری است و در واقع چیزی ویژه‌است و هویت مستقل خود را دارد. اما این شیوه معماری تا چه زمانی باید ادامه داشته باشد؟ آیا نباید در جایی متوقف شود و روند طبیعی پیدا کند؟
نمی دانم. اما معتقدم اکنون در شرایطی هستیم که معماری باید افراد را به خود جلب و حتی میخ کوبشان کند.اگر اجازه بدهید به بحث سینما آزادی بپردازیم که درواقع شاخص ترین کار شما است. من در حوزه تندیس‌گرایی غیر از سینما آزادی یک کار جدید هم دردست دارم که‌از نظر خودم تندیس گرایانه تر است. مجموعه سینمایی تماشا در یافت آباد واقع در منطقه ۱۸ تهران.



یعنی این سیاست را شما همیشه در کارهای خودتان دارید؟

کاملاً. من عاشق بازی کردن با احجام هستم. اصولاً گرایش من در معماری گرایش مجسمه سازی است. اما همان طور که گفتم موفق ترین کار تندیس گرایانه من مجموعه سینمایی تماشا در یافت آباد است که ۲ یا ۳ ماه دیگر افتتاح می شود. اجازه بدهید من بگویم که‌ایده حجمی آن به چه صورت شکل گرفت. وقتی مسابقه سینما آزادی را مطرح کردند، گفتند که ما زمین کنار این زمین را هم خریداری می‌کنیم و این مسابقه را در زمینی بزرگ تر برگزار می کنیم. طراحی ابتدایی من برای این مجموعه بر اساس زمین بزرگ تر بود که خوب برنده هم شد. بعد از این جریان اعلام کردند که نتوانستیم زمین‌های مجاور را خریداری کنیم و در واقع محدوده کاری به یکباره‌از نصف هم کمتر شد. یعنی از ۱۸۰۰ مترمربع به ۸۰۰ مترمربع تبدیل شد. طرح قبلی من به هیچ عنوان در این زمین جدید قابل اجرا نبود و برای من خارج شدن از قالب آن طرح بسیار مشکل بود و بعد که پیشنهاد ساخت مجموعه سینمایی در منطقه ۱۸ به من داده شده، من تقریبا توانستم بعضی از شاخصه‌های طرح اولیه‌ام برای سینما آزادی را آنجا پیاده کنم و در نهایت هم به نظر من به یک مجسمه شهری تبدیل شده‌است.در طراحی سینما تماشا من یک زمین کاملاً باز و آزاد داشتم و به همین نسبت هم دستم کاملاً باز بود. اما سینما آزادی در یک فضای کوچک در مقایسه با کاربری هایی بود که ما باید در آن ایجاد می کردیم. ما باید ۵ سالن سینما، فضاهای فرهنگی، کافی شاپ، رستوران، فضاهای تجاری که همه‌از جمله فضاهای اصلی بودند، را به علاوه فضاهای فرعی زیادی در همان زمین محدود طراحی می کردیم.مجموعه های سینمایی گردش عملکردی بسیارمشکلی دارند. به خصوص وقتی فضا کوچک می شود و معمار مجبور می شود این سالن ها را به‌ارتفاع برده و روی هم قرار دهد؛ این فشردگی مشکلات اجرایی کار را چند برابر می کرد. سینما آزادی مشکل ترین کاری بود که من تا به حال انجام داده‌ام.مجموعه‌های سینمایی به طور کل مشکلات فراوانی دارد. همجواری در مجموعه‌ها باید کاملاً در راستای کمک به همدیگر باشد. یعنی مثلاً رستوران، کافی‌شاپ و سینما باید در کنار هم کاملاً در راستای هم باشند و همگی طوری طراحی شده باشند که در عین حال برای کاربران جذابیت داشته باشند. مسأله قسمت خروجی هم بسیار مهم بود. باید فضایی کاملاً ایزوله طراحی می کردم که بدون کوچکترین تداخلی با فضاها و کاربری‌های دیگر، تعداد زیادی از افراد را مستقیماً به پیاده‌رو تزریق کند و این مسائل در سینما آزادی باید برای ۵ سالن اتفاق می افتاد. در سینما آزادی فشردگی بسیار زیاد فضا، همچنین حجم کاربری های زیاد و پیچیده گی‌های عملکردی کار را بسیار مشکل می‌کرد. از طرفی هر یک از سالن‌ها هم مشکلات خود را داشت. شیب زمین، زاویه دید، پروجکسیون، زاویه پروجکسیون و مواردی که هر کدام باید خصوصیات و استانداردهای خاص خود را به همراه می داشت. تمامی این مشکلات یک طرف و محدودیت ها و ضوابطی که شهرداری برای فضاها ایجاد کرده بود هم ازطرفی دیگر کار را دشوار تر می کرد. در نتیجه ما به ظاهر مجبور بودیم یک فضای بسته کوچک و کبریتی طراحی کنیم که من فوق العاده‌از این نوع فضاها متنفرم.مجبور بودم تمامی ۸ طبقه‌این مجموعه را پر کنم و تمامی این کاربری ها را در همین مقدار فضا تعریف کنم. مسأله‌اصلی من در سینما آزادی فرار از آن جعبه بسته در کنار حل شدن مسائل فنی بسیار پیچیده و مشکل طرح و مسائل عملکردی آن بود.

من می دانستم در این زمین زیاد جای بازی ندارم و این بزرگترین مشکل من به عنوان معمار بود. حتی یک متر زمین را نمی‌توانستم آزاد بگذارم. اصلی‌ترین کاربری این مجموعه سالن های سینما است. دو مسأله‌اصلی اینجا مطرح بود: یکی سالن سینما و دیگری سیرکولازاسیون که‌اهمیت زیادی داشت. در زمین مستطیل شکل بنا دو نوع از فضا ها را می توانستم ایجاد کنم؛ سالن های سینما را در فضاهای داخلی دیدم و چون بخش شمالی و شرقی ساختمان نمای بیرونی ندارد و در مجاورت ساختمان‌های دیگر واقع شده‌است. بنابراین در قسمت جنوبی و غربی پوسته هایی برای عملکرد ها در نظر گرفتم که بتوانم تضادی بین پوسته های باز و فضاهای بسته‌ایجاد کنم، از این روعملکردها را اکسپوز دیدم و به همین دلیل حرکت‌ها روی نما اتفاق می افتند؛چه برای بالا رفتن افراد، چه برای پایین آمدن آنها، مسیرهای عبوری را به نما منتقل کردم و برای این نماها جعبه های شیشه‌ای طراحی کردم که‌این جعبه‌های شیشه‌ای حامل پله های برقی هستند. این جعبه‌های شیشه‌ای از طبقه هم کف شروع می‌شوند و تا بخش‌های سینمایی ادامه پیدا می‌کنند. جعبه شیشه‌ای قسمت جنوب غربی و روی نمای ساختمان که دو پله برقی به شکل ضربدر در آن حرکت می کند و وقتی به بخش های سینمایی می‌رسیم، این جعبه شیشه‌ای می چرخد و جعبه شیشه‌ای دومی را می‌بینیم که شرقی-غربی است. افراد از طریق یک مفصل از جعبه شیشه‌ای اول به جعبه شیشه‌ای دوم منتقل می شوند. به‌این ترتیب حرکت‌های اصلی در دو فضای کاملاً ترانسپارنت و روی نما اتفاق می‌افتند. خروجی را در بخش شمالی طراحی کردم و مسیر خروجی سالن‌های سینما نیز به صورت یک خط و پله‌از روی نما به بخش شمالی منتهی می‌شوند. در مجموع جعبه‌های شیشه‌ای حامل پله‌های برقی و معمولی، خروجی‌های اکسپوز و... بخصوص خروجی سالن های سینما که به دلیل خروج جمعی افراد مانند خونی که در شریان های ساختمان جاری می شوند و روی نما به چشم می آیند، برای این ساختمان یک نمای دینامیک و پویا را ایجاد می کند.




تندیس گرایی مد نظر شما در این فرم‌ها اتفاق می افتد؟
این فرم ها بخشی از آن تندیس گرایی هستند.

یعنی یک تندیس پویا مد نظر شما بوده‌است؟
بله، ولی این بخشی از تندیس گرایی مورد نظر من است. حضور انسان‌ها روی نما، رنگ لباس‌های آنها و... نمایی متغییر برای این ساختمان ایجاد می‌کنند. به خصوص این مسأله در شب خودش را خیلی بیشتر نشان می دهد. چون در شب چراغ‌های این بخش‌های شیشه‌ای روشن هستند و سایر بخش های ساختمان تیره می شوند. من این دو جعبه شیشه‌ای را تعریف کردم که بتوانم پله های برقی را در درون آن قرار بدهم.

کشاندن همه حرکت‌ها روی پوسته خارجی یک وجه تندیس‌گرایی بود و ایجاد یک نمای پویا که در یک مجموعه سینمایی از هر جای دیگری بهتر می توان این نمای پویا را ایجاد کرد، وجه دیگرش، در یک مجموعه سینمایی خروج تزریقی و حتی ورود متراکم وجود دارد. وقتی راس ساعتی سانس شروع می شود، افرادی که در مکان‌های مختلف مجموعه هستند، کمی مانده به شروع فیلم به طرف سالن‌ها می‌روند و درنتیجه حرکت‌های خیلی جدی روی نما ایجاد می‌شود. سطوح و احجام کاملاً باز را درکنار سطوح و احجام کاملاً بسته روی این ترکیب‌بندی و اینکه بتوانیم به یک حجم مجسمه وار وارد شویم، یکی از اهداف ما بوده و علی رغم همه مشکلاتی که در بخش اول گفتم، سعی کردیم به‌ایجاد حجمی مجسمه‌وار برسیم. در هر طبقه من باید فکری می کردم که به نوعی از جعبه یا قوطی کبریت، فرار کنم چون مجبور بودم طبقاتم را پر کنم؛ به عقیده من بزرگترین مسأله سینما آزادی فرار از جعبه بود. طراحی در شرایط سخت. خیلی مشکل بود. مسائل فنی آن آنقدر گرفتاری داشت که خدا می داند. من کاری به‌این سختی در عمرم نکردم و امیدوارم دیگر هم نکنم. وسایل تاسیساتی‌اش، طراحی جای کانال‌ها، مسائل آکوستیکی هر کدام، تضاد آنها با هم خیلی خیلی گرفتاری داشت.



نما کامپوزیت آلومینیوم است؟
نه، به نظر من نمای کامپوزیت آلومنیومی به شکل ناخوشایندی کلیشه شده‌است. بخش‌های پایین را احتمالاً با سنگ سفید چکشی می‌پوشانیم و قسمت بالا هم سیمان شسته کار می کنیم. من دو تجربه خوب یکی با سیمان شسته و یکی با سنگ چکشی داشتم. یکی نمای سینما تماشا که قسمت پایینی آن را سنگ کار کردیم و بالای آن را سیمان شسته، رنگ خوبی به دست داد و با خرده سنگ‌هایی که در سیمان وجود دارد، بدون نیاز به رنگ مصنوعی، با استفاده‌از سنگ‌های رنگی، سطحی ملایم و دوستانه‌ایجاد کردیم. در پروژه دیگری هم داریم از سنگ چکشی استفاده می کنیم که‌آن هم تجربه موفقی برای من بود.


منبع : ماهنامه ساختمان و کامپیوتر
 
آخرین ویرایش:

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
مختصری از تاسیسات سینما آزادی تهران

مختصری از تاسیسات سینما آزادی تهران

پروژه سینما آزادی تهران

کارفرما : شرکت توسعه فضاهای فرهنگی
پیمانکار : شرکت ارکان ارزش
دستگاه نظارت : شرکت مهندسی پی سان کوه
محل اجرا : تهران – تقاطع وزراء و عباس آباد
مدت اجرا : ۳۰۶ روز
مشخصات کار : اجرای عملیات تاسیسات مکانیکی و الکتریکی مجموعه تجاری و فرهنگی، شامل ۵ سالن سینما، تجاری و رستوران با متراژ حدود ۱۲۰۰۰ متر مربع زیر بنا

مختصری از تاسیسات سینما آزادی تهران

پروژه سینما آزادی تهران شامل مجموعه های تجاری و ۵ سالن سینما و رستوران با زیربنای حدود ۱۳۰۰۰ مترمربع با امکانات و تاسیسات پیشرفته و روز جهانی در ۱۳ طبقه طراحی و اجرا شده است، تولید انرژی حرارتی و برودتی در این مجموعه با اتکاء به دانش فنی و پتانسیل داخل کشور توسط سه دستگاه دیگ و دو دستگاه چیلر جذبی تامین می گردد. رعایت در طراحی و تعبیه فضاهای تاسیساتی به صورت عمودی و بر روی هم و تجمیع مراکز سرویس دهی تاسیسات این امکان را فراهم آورده است که توزیع انرژی با حفظ موازین فنی و سهولت بهره برداری و نگهداری و عمر طولانی از موتورخانه به نقاط انتهائی مصرف در رایزرهای عمودی قابل دسترس، اجرا شوند.
در پروژه فوق بدلیل فراهم آوردن شرایط آسایش علاوه بر کنترل درجه حرارت و رطوبت،میزان هوای تازه و انتقال صدا و آلودگی و مقدار گردش هوا مورد نظر بوده و ۹ دستگاه هوارسان عهده دار تامین موارد فوق می باشند.


مجتمع از سیستم مدیریت هوشمند ساختمان موسوم به BMS به صورت کامل برخوردار است این سیستم علاوه بر صرفه جوئی در مصرف انرژی و صحت عملکرد دستگاهها به مسائلی شامل خطر، اطفاء و اعلام حریق و امنیتی و کنترل تردد و کنترل روشنائی و توزیع برق احاطه دارد.


مجموعه از سیستم تمام اضطراری برق دارای ۲ دستگاه مولد بهره می برد.


پیش بینی های لازم در خصوص ذخیره و تامین فشار آب مصرفی و آتش نشانی با در نظر گرفتن بوستر پمپ های مربوطه و سه عدد مخزن ذخیره فلزی آب به ظرفیت ۵۰ مترمکعب در پروژه ملحوظ و اجرا شده است.


تردد در طبقات با استفاده از پله های برقی و آسانسورها پیش بینی شده ، همچنین پروژه فوق به سیستم اطفاء حریق با رعایت استانداردها شامل جعبه و شیلنگ و کپسول و اعلام حریق به صورت آدرس پذیر مجهز می باشد. همچنین کل پروژه تحت پوشش اطفاء حریق اتوماتیک(اسپرینکلیر) می باشد برای این منظور و ناحیه بندی فشار آب از سه مجموعه بوستر پمپ مجزا استفاده شده است همچنین ساختمان دارای رایزر خشک اطفاء حریق می باشد. برای تامین آب مصرفی از ۲ مجموعه بوستر پمپ مجزا با توجه به ارتفاع ساختمان و رعایت ناحیه بندی فشار آب استفاده شده است. فاضلاب مجموعه پس از تصفیه غیر هوازی با امکان اتصال به شبکه فاضلاب شهری دفع می گردد.


در اجرای پروژه ، نوآوری در استفاده از مصالح جدید خصوصاً در توزیع هوای سالن های سینما با استفاده از مصالح غیر فلزی بدون نیاز به عایق حرارتی و صوتی و استفاده از لوله های پلاستیکی استاندارد توزیع آب مصرفی و نورپردازی های خاص مورد نظر بوده است.




















منبع : (سایت پیمانکارپروژه) شرکت ارکان ارزش
 
آخرین ویرایش:
بالا