قانون عشق

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز

استاد می فرمودند: کسی گفته بود میخواهم در چاه زمزم ادرار کنم، به او گفتند خجالت نمیکشی که میخواهی به مقدسات توهین کنی؟!!! در جواب گفته بود: میخواهم کاری کنم که نام من بر سر زبانها بیفتد و اسمم در تاریخ ثبت شود، و البته این کار را کرد و نامش هم در تاریخ ثبت شد، و البته در جایی خواندم که او برادر حاتم طایی بوده است.
باز می فرمودند: "هیوم" که از فلاسفه غرب است، زمانی منکر قانون علیت شد، در اواخر عمر از او پرسیدند آیا واقعا قانون علیت را رد میکنی؟ او در جواب گفته بود که قانون علیت را نمیتوان منکر شد، قانونی که حتی حیوانات نیز بدان معتقدند. گفته بودند پس چرا پیش از این منکر آن بودی؟ جوابش همان جواب برادر حاتم طایی بوده و انگیزه اش را ثبت شدن نام در تاریخ عنوان کرده.
قانون علیت را فقط کسانی انکار میکنند که دوست دارند صفحات سفید را سیاه کنند ، یا پاکیها را به نجاست بکشند و یا بهتر بگویم، زمزم زلال وجود را به لجن آلوده کنند، وناگفته نماند که هنوز هم هستند کسانی که قانون علیت را، به زعم خود منکرند و به آن پشت کرده اند و هم عده زیادی هستند که به ظاهر آنرا پذیرفته اند اما حتی پرتوی از نور ساطع آن در گفتار غیر منصفانه شان دیده نمیشود، شاید خود ما هم جزو آنان باشیم و آرام بگویم تا خودمان هم متوجه نشویم: هستیم.
آری، قانون علیت را میگویم ، همان قانون شریف علت و معلول، همان عقیده پاک سبب و مسبب، همان قانون عشق، همان که تاخر و تقدم علت از معلول را نمی پسندد، همان که سنخیت بین علت و معلول را میطلبد، همان قانون نورانی همیشه جاویدان، همان فرمول ثابت عالم هستی، همان معادله بدون مجهول، همان قانون عزیز را میگویم. آری، قانون علیت مهربان .
قانون علیت! آه قانون علیت ! بیا کمی با هم صحبت کنیم، بیا تا برایت بگویم که چقدر تو را فراموش کردم و با بی توجهی چقدر به تو جفا کردم،قانون من، قانون علیت عزیز! زبان باز کن و بگو چقدر از من خشمگینی! حرف بزن، خود را از اینهمه ناگفته ها که بر قلب چون غباری بر آینه نشسته رها کن، نگذار تا دردها در دلت انبار شودو بر سرت هوار، حرفهایی که هر کدام عقیده ناخالص و ناپاک مرا برایم روشن میکند، بگو ، بگو و بگو...
واگر "قانون زیبای علیت" زبان باز کند شاید اینگونه با مهربانی لب گشاید: « عزیز! تو مرا فراموش کردی و من نه، زیر پا گذاشتی و من نه، به من پشت کردی و من نه، وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم، رمیدی و نرمیدم، بریدی و نبریدم، گسستی و نگسستم، اگر ز جمله ملامت شنیدم از تو شنیدم ، و گر ز کرده ندامت کشیدم از تو کشیدم، اگر که خانه بدوشم، اگر که باده پرستم، کجا که با تو نبودم، کجا که بی تو نشستم...
الکلام، هرچه کردی، عزیزم، بر اساس من کردی و ذره ایی مرا ندیدی و هر چه دیدی بر طبق من دیدی و باز مرا ندیدی. همه درد آن است که مرا ندیدی و بی آنکه لایقش باشی در انتظار معجزه ماندی، آن هنگام که از فقر وتنگدستی شکوه میکردی و از خدای بزرگ طلب روزی می نمودی، فراموشم کردی و به خود نگفتی که خدای قادر متعال هم اگر بخواهد روزی برساند باید از طریق علت آن روزی ام کند، پس اگر بدست خود، علت آنرا از بین بردم، دیگر نباید خدا را مواخذه کنم، بلکه مقصر خودم هستم که با گناه، روزی را قبل از آنکه بر سر سفره ام بیاید، به سطل زباله ریختم. ویا وقتی مریض و بیمار شدی، یا دست و پایت شکست، یا سرت در تصادف آسیب دید، یا مبتلا به سرطان شدی و باید تحمل میکردی ویا ... رو بخدا کردی و با اضطرار آیه "امن یجیب" خواندی ، اشک از دیده ریختی و خدا را به اهل بیت (ع) قسم دادی و شفای عاجل خواستی، اما بازهم مرا فراموش کردی، انتظار معجزه داشتی و بخود نگفتی که " الذی اسمه دواء و ذکره شفاء" از چه طریق اینکار را میکند؟ بخود نگفتی که او هم تا از قانون علیت نخواهد، شفایی در کار نیست؛ این را نگفتی و وقتی خوب شدنت به تاخیر افتاد، به خالق خود و وعده هایش و به همه اعتقادات ناب و مقدست شک کردی.

یادم هست که امتحان مهمی داشتی یا میخواستی استخدام شوی، یا مصاحبه داشتی، یا آنوقت که کنکور بود میخواستی کنکور بدهی ولی آماده نبودی، ترس و اضطراب در شب امتحان، خواب را که صاحب خانه چشمانت شده بود از آنجا بیرون کرد، باز رو به معبود کردی و برلب ذکر "یا غیاث المستغیثین" آوردی و چنان دعایی کردی که یقین به استجابت ، همراهش بود، ولی بازهم مرا بیاد نیاوردی، و نگفتی که من مامور به دعا هستم و " الدعاء سلاح المومن" اما از راه و طریق خودش، باز هم توقع معجزه داشتی و نگفتی که تا علت قبولی نیاید معلول هم که خود قبولی است نمی آید ، علت هم نیامده چون تو خود با دست خود آنرا نیاوردی .
یا وقتی عزیز دلت، و دوست و رفیق نزدیکت، در حادثه ایی دردناک از دنیا رفت، بر سر خاک او نشستی و به جای آنکه با فاتحه ایی میهمانش کنی و برایش قرآن بخوانی، در دلت به خدای مهربان گفتی خدایا چرا او را از من گرفتی و چرا مصیبت جانکاه دوری اش را نصیبم کردی، چرا اجازه ندادی عمر طولانی داشته باشد ، چرا نگذاشتی تا از کنار هم بودن و هم سخن گردیدن لذت ببریم و چرا اینقدر زود او را از من جدا کردی... این حرفها را زدی و هر چه خواستی نثار خدای بزرگ کردی ولی بخود نگفتی که اگر خدا او را از تو گرفت، بدون علتش نبود، و اگر علت مرگ نیامده بود، معلول هم نمی آمد، بخود نگفتی که هرچند اجلش رسیده بود ولی قبض روح از طریق علل و اسباب محقق میشود، راه دیگری ندارد، نگفتی که نمیشود علت مرگش آمده باشد و همه چیز آماده باشد ولی مرگ که معلول است نیامده باشد، حتی یادم هست که در لابلای قطرات اشکت این جمله را گفتی که خدایا ایکاش مرا زودتر از او می بردی و مرا به داغ او مبتلا نمیکردی، اما افسوس که باز هم مرا ندیدی و بخود نگفتی که اگر قرار بر این باشد، باید علت مرگ من زودتر میامد و حال آنکه اینگونه نشد و معلول مورد نظر محقق نگردید. و اگر بخواهم از این امثله تکثیر کنم زیاد در زندگی داری، کو مجال و زبان قال .
باید ببخشید ولی قدری عصبانی ام کردی، اصلا مگر تو پیامبری که توقع معجزه و کارهای خارق العاده داری، تو هم مثل بقیه هستی، گوشت را خوب باز کن، این عالم هستی همه از سنت الهی تبعیت میکند، و چیزی خارج از این سنت نیست، تعریف از خود نیست ولی بدانید که من هم مهمترین سنت خدا هستم و اگر قرآن خوانده باشی حتما دیده ایی که فرموده است: "لا تبدیل لسنة الله" و " لا تحویل لسنة الله" . هیچگاه مرا ندیدی، ادعایی ندارم اما در عمل، هیچ کاری بدون من نکردی، و بی من پلکی نزدی، غذایی نخوردی ، حرفی نزدی ، کجا بودی که من نبودم و چه کردی که از من تبعیت نکند ، من قانون علیتم، علیت و معلولیت اعمال تو ، حوادث روزگار، خیرات و شرور و هر چیزی که در نظام هستی میبینی و میدانی.
از سر اصرار و بالاجبار، چند کلامی واگویه کردم و الا زبان باز نمیکردم، فقط خواستم تذکری بدهم، اول به افرادی مثل هیوم که علنا منکرم شده اند، و دوم به انسانهایی مثل شما که همیشه برای فرار از واقعیت، عقل خود را کنار میگذارند و با بی انصافی تقصیر را به گردن خدا یا چیزهای دیگر می اندازند در حالیکه همه چیز از طریق من ، یعنی قانون علیت، پیش میرود. »
قانون علیت! ای قانون عشق! قانون نور! قانون علیت! بعد از این باید بگویم که هیچگاه تو را نشناختم، و از کتاب معرفتت ورقی هم نخواندم، آری، بی تو دنیا را دیدن عادتی شده است برایم، ای قانون عزیز! ، پس جایگاه رفیع " دعا" در کنار تو کجاست؟ آثار آن چه میشود؟ پس منزلت آثار احکام خدا کجا میرود؟ صدقات و صله رحم چه ؟ مساله بدا کجا قرار میگیرد؟ راستی بحث جبر و اختیار را چه کنیم؟ چه کنیم ؟ و.... و شاید در آینده باز سر صحبت را با او بگشاییم تا پاسخمان گوید.
ای هیوم! ای همه پایمال کنندگان قانون علیت! با شما هستم! آنگاه که قانون علیت مظلوم را سر بریدید و پیکرش را مثله کردید، نگفتید که همینکار معلول است و علتی میخواهد و بدون آن نمیشود؟!!! پس شما قانون علیت را سر نبریدید، شما او را زنده تر کردید، وای بر شما، آنروز که قانون علیت در پیشگاه خدا لب به سخن گشاید...

http://lahootian9257.persianblog.ir/
 

Similar threads

بالا