نتايج پژوهشهاي دانشمندان نشان ميدهد كه درك زبان جهاني موسيقي در انسان به صورت ذاتي وجود دارد و به همين دليل نوزادان قادر به درك آن هستند.
به گزارش مهر، درك موسيقايي با توانايي شناختي ارتباط دارد و بنابراين انسان ميتواند نتها، ريتم و هارموني را رمزگشايي كند و عناصر دنباله داري را كه ساختارهاي سلسله مراتبي كه بيانات احساسي و معنايي را شكل ميدهند پردازش كند.
هرچند اين فرايند بسيار پيچيده است، باوجود اين ديده ميشود كه حتي در نخستين روزهاي تولد نيز نوزادان به شدت نسبت به اطلاعات موسيقايي حساس هستند و نسبت به ريتمها و هارمونيها از خود واكنش نشان ميدهند.
تشخيص لحن و ريتم،هارموني و ناموزوني، فاصله و طول زمان نتها و اشعار براي درك يك قطعه موسيقي ضروري هستند و به نظر ميرسد كه درك اين عناصر پيچيده بر روي يادگيري اوليه زبان گفتاري بهويژه بر روي ريتم و آهنگ واژگان اثر ميگذارند و اطلاعات مهمي را براي شناسايي هجاها، كلمات و جملات ارائه ميكنند.
تاكنون تحقيقات مهمي عرضه شدهاند كه ارتباط ميان زبان گفتاري و درك موسيقايي را در نخستين سالهاي زندگي تاييد كردهاند اما درباره پايههاي نوروني پردازش موسيقايي در نوزادان و كودكان بسيار كم سن اطلاعات زيادي در دسترس نبود به همين منظور اكنون گروهي از محققان ماكس پلانك آلمان با انجام بررسيهاي جديدي به نتايجي در اين مورد دست يافتند. اين دانشمندان از رزونانس مغناطيسي براي اندازهگيري فعاليتهاي مغزي نوزادان دو ـ سه روزه استفاده كردند، درحالي براي آنها قطعات موسيقي با آهنگ موسيقي غربي و نسخههاي تغيير يافتهاي از همان قطعات را پخش ميكردند كه در اين نسخهها آهنگ موسيقي تغيير كرده و يا ناموزون شده بود.
نتايج اين تحقيقات نشان داد كه گوش دادن به موسيقي اصلي، فعاليت منطقهاي در كورتكس شنوايي اوليه و قسمت فوقاني نيمكره راست نوزادان را برانگيخت، درحالي كه با گوش دادن قطعات ناموزون تاحد چشمگيري از فعاليت اين دو منطقه كاسته شد و در عوض به اين قطعات تغيير يافته در كورتكس پيشاني پيشين چپ و در ساختارهاي دستگاه ليمبيك مغز پاسخ داده شد.
براساس گزارش PNAS، به اين ترتيب دانشمندان دريافتند كه در نوزادان يك نيمكره تخصصي براي پردازش موسيقي وجود دارد و ساختار نوروني در پردازش موسيقي در نوزادان به صورت ذاتي نسبت به تغييرات آهنگها، هارمونيها و ناموزونيها بسيار حساس است.
به گزارش مهر، درك موسيقايي با توانايي شناختي ارتباط دارد و بنابراين انسان ميتواند نتها، ريتم و هارموني را رمزگشايي كند و عناصر دنباله داري را كه ساختارهاي سلسله مراتبي كه بيانات احساسي و معنايي را شكل ميدهند پردازش كند.
هرچند اين فرايند بسيار پيچيده است، باوجود اين ديده ميشود كه حتي در نخستين روزهاي تولد نيز نوزادان به شدت نسبت به اطلاعات موسيقايي حساس هستند و نسبت به ريتمها و هارمونيها از خود واكنش نشان ميدهند.
تشخيص لحن و ريتم،هارموني و ناموزوني، فاصله و طول زمان نتها و اشعار براي درك يك قطعه موسيقي ضروري هستند و به نظر ميرسد كه درك اين عناصر پيچيده بر روي يادگيري اوليه زبان گفتاري بهويژه بر روي ريتم و آهنگ واژگان اثر ميگذارند و اطلاعات مهمي را براي شناسايي هجاها، كلمات و جملات ارائه ميكنند.
تاكنون تحقيقات مهمي عرضه شدهاند كه ارتباط ميان زبان گفتاري و درك موسيقايي را در نخستين سالهاي زندگي تاييد كردهاند اما درباره پايههاي نوروني پردازش موسيقايي در نوزادان و كودكان بسيار كم سن اطلاعات زيادي در دسترس نبود به همين منظور اكنون گروهي از محققان ماكس پلانك آلمان با انجام بررسيهاي جديدي به نتايجي در اين مورد دست يافتند. اين دانشمندان از رزونانس مغناطيسي براي اندازهگيري فعاليتهاي مغزي نوزادان دو ـ سه روزه استفاده كردند، درحالي براي آنها قطعات موسيقي با آهنگ موسيقي غربي و نسخههاي تغيير يافتهاي از همان قطعات را پخش ميكردند كه در اين نسخهها آهنگ موسيقي تغيير كرده و يا ناموزون شده بود.
نتايج اين تحقيقات نشان داد كه گوش دادن به موسيقي اصلي، فعاليت منطقهاي در كورتكس شنوايي اوليه و قسمت فوقاني نيمكره راست نوزادان را برانگيخت، درحالي كه با گوش دادن قطعات ناموزون تاحد چشمگيري از فعاليت اين دو منطقه كاسته شد و در عوض به اين قطعات تغيير يافته در كورتكس پيشاني پيشين چپ و در ساختارهاي دستگاه ليمبيك مغز پاسخ داده شد.
براساس گزارش PNAS، به اين ترتيب دانشمندان دريافتند كه در نوزادان يك نيمكره تخصصي براي پردازش موسيقي وجود دارد و ساختار نوروني در پردازش موسيقي در نوزادان به صورت ذاتي نسبت به تغييرات آهنگها، هارمونيها و ناموزونيها بسيار حساس است.