♣♣♣ علت محروميت از شب زنده‌ داري ♣♣♣

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
♣♣♣ علت محروميت از شب زنده‌ داري ♣♣♣
شايد كمتر مسلماني را بتوان يافت كه ادعّا كند: من آرزوي شب زنده‌داري و مناجات با خدا را ندارم. اگر در طول عمرش، حتّي يك شب هم، اين توفيق عظيم را نيافته، اما اين آرزو هرگز از دلش بيرون نرفته است.

آنهايي كه اهل مطالعه و يا شركت در جلسات مذهبي هستند، همواره خوانده و يا شنيده‌اند كه شب زنده ‌داري و راز و نياز با آفريدگار بي‌همتا، نشأت و حلاوتي پايدار دارد. امّا بسياري از آنها نيز اين توفيق معنوي را نيافته و يا كمتر يافته‌اند. راستي علّت اين محروميّت بزرگ در چيست؟

مردي از حضرت اميرالمؤمين علي (ع) پرسيد: «يا أميرَالْمُؤْمِنينَ، اِنّي قَدْ حُرِمْتُ الصَّلاةُ بِاللَّيْلِ؟ قالَ: فَقال أميرُالمؤمنينَ (ع): أنْتَ رَجُلٌ قَدْ قَيَّدَتْكَ ذُنُوبُك». من از نماز شب محروم شدم. حضرت فرمود: تو كسي هستي كه گناهان تو مقيّدت نموده است. (يعني تو آزاد نيستي و در قيد و بند گناهانت هستي).

امام صادق (ع) فرمود: «اِنَّ الرَجُلَ يَذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَحْرُمُ صَلاة َاللَّيْلِ وَ اِنَّ الْعَمَلَ السَّيّيءَ اَسْرَعُ في صَاحِبِهِ مِنَ السِّكِين فِي اللَّحْمِ». كسي كه مرتكب گناهي شود از نماز شب محروم ميگردد و به درستي كه نفوذ اثر كار ناپسند در انجام دهنده آن از نفوذ چاقو در گوشت سريعتر است».

همان گونه كه كارد در گوشت نفوذ كرده، آن را قطعه قطعه مي‌‏كند، گناه نيز اطاعت را قطعه قطعه مى‏كند. البته گاهى انسان، گناه مي‌‏كند و با كار خير و اطاعت، آن گناه را ترميم مي‌‏كند، ولى اين در صورتى است كه روح ايمانى شخص، قوى و آن گناه، ضعيف باشد، اما در حال عادى براى توده مردم، گناه مانع انجام كار خير مي‌‏شود. در نتيجه خود گناه رشد مي‌‏كند و آنگاه نه تنها بركات معنوى بلكه بركات مادى هم از انسان گرفته مي‌‏شود.

آنچه در قرآن كريم آمده است: «و لو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض و لكن كذبوا فاخذناهم بما كانوا يكسبون‏».

اين دو مطلب را به همراه دارد و يك نوع تلازم وجودى و عدمى را بازگو مى‏كند، يعنى، بين ايمان و تقوا از يك سو و بين نزول بركات الهى از سوى ديگر، تلازم وجودى و بين ترك تقوا از يك سو و بين قطع رحمت و بركات الهى از سوى ديگر تلازم عدمى برقرار است.

امام صادق (ع) مي‌‏فرمايد: «ما من سنة اقل مطرا من سنة ولكن الله تعالى يضعه حيث‏يشاء، ان الله تعالى اذا عمل قوم بالمعاصي، صرف عنهم ما كان قدره لهم من المطر في تلك السنة الى غيرهم و الى الفيافي و البحار و الجبال...». خداوند هر سال باران را به اندازه لازم مي‌‏فرستد، ولى اگر مردم سرزمينى، تبهكار باشند، دستور مي‌‏دهد كه اين باران در مناطقى فرو بريزد كه به حال آنها سودمند نباشد.
باري، توفيق شب زنده ‌داري و با شبروان هم سفر شدن، و با شب آفرين سخن گفتن، نصيب گنه كاران روز نخواهد بود.

كسي كه در روز؛ چشمانش به گناه آلوده است، شب سعادت اشك ريختن در كنار سجّاده را ندارد.
كسي كه در روز؛ زبانش به تبهكاري باز شد، شب به ياد حق، و به زمزمه حقّ گويا نخواهد بود.
گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيض *** ورنه هر سنگ و گِلي، لؤلؤ و مرجان نشود.
ممكن نيست كه سيه دلِ روز، شب زنده‌ دار سحر باشد.
 
بالا