f.dehestani
عضو جدید
یه چیز دیگه الان یه کرمی تو وجودم که گوش یه نفرو گاز بگیرم!حیف که دستم بهش نمیرسه!

حالا این مال من نیس مال همکلاسیم بود توی دبیرستان این قانون کیر شهف بودا یادتونه ؟سر کلاس دوستم داشت از رو درس می خوند ما هم اقای منظمی دبیرمونه خودشم جوونه این دوستم به کیرشهف که رسید از خجالت اولشو نخوند بعد اقای منظمی داد .... خوردی؟؟
بعد همه اینجوری نگاش کردن از خجالت دو جلسه نیومد![]()
حالا اینای که گفتی رو جدی که نگفتی ! ها !بچه که بودم خیلی بچه ی آرومی بودم
یه بار مداد رو کردم کف دست دوستم کف دستش سوراخ شد...
جلو راه گربه های خونمون تیغ میریختم بره تو پاشون...
از دیوار خونمون بالا میرفتم...
یه بار کله ی داداشم و کردم تو ظرف ماست:دی...
هر کسی میرفت دستشویی میرفتم در و وا می کردم :دی
زیادن...
اما باور کنید من بچه ی آرومی بودم و هستم
آخرین بار تو خیابون یهو واستادم یه پسری داشت از پشت سرم میومد پاشو گذاشت رو پشت کفشم همون دقه پامو بلند کردم بیچاره با کله رفت تو ویترین مغازه...(این یکی تقصیر من نبود...)
آخییییییییییییی عزیزم ...حالا این مال من نیس مال همکلاسیم بود توی دبیرستان این قانون کیر شهف بودا یادتونه ؟سر کلاس دوستم داشت از رو درس می خوند ما هم اقای منظمی دبیرمونه خودشم جوونه این دوستم به کیرشهف که رسید از خجالت اولشو نخوند بعد اقای منظمی داد .... خوردی؟؟
بعد همه اینجوری نگاش کردن از خجالت دو جلسه نیومد![]()
میشه از شیطونیایه دانشگاهمو بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یکی از شیطویناتو بگو بهتره واسه بچگی ات باشه!!![]()
بچه که بودم خیلی بچه ی آرومی بودم
یه بار مداد رو کردم کف دست دوستم کف دستش سوراخ شد...
جلو راه گربه های خونمون تیغ میریختم بره تو پاشون...
از دیوار خونمون بالا میرفتم...
یه بار کله ی داداشم و کردم تو ظرف ماست:دی...
هر کسی میرفت دستشویی میرفتم در و وا می کردم :دی
زیادن...
اما باور کنید من بچه ی آرومی بودم و هستم
آخرین بار تو خیابون یهو واستادم یه پسری داشت از پشت سرم میومد پاشو گذاشت رو پشت کفشم همون دقه پامو بلند کردم بیچاره با کله رفت تو ویترین مغازه...(این یکی تقصیر من نبود...)
بچه بودم خیلی بچه ی خوبی بودم.ای کاش به زمانی برگردم که تمام مشکلات بزرگه من انجام تکالیفو شکستن نوک مدادم بود.![]()
این هیچوقت یادم نمیره:
یه روز که داشتم خیار میخوردم دخترخاله ام هم ازم خواست که یکی بهش بدم اونم چون حواسش به کتاب مشغول بود یه فلفل سبز دادم دستش اونم ندونسته قشنگ گاز زد بلند شد الفرار دورتا دور خونه رو میدویید...
هر چی خواستی بوگومیشه از شیطونیایه دانشگاهمو بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شيطونسلام
به نقل از پدر و مادرم :
در 14 ماهگی به تنهایی یک دست کله پاچه خوردم تا دو روز خوابیدم مادرم فکر کرده که مردم که بعد از 2 روز از خواب بیدار میشم .
2. دو سالگی شناسنامه ی پدرمو خط خطی کردم
چرا اتفاقا جدی بود همش:دیحالا اینای که گفتی رو جدی که نگفتی ! ها !![]()
سلام سالار چطوری خوش میگذره ؟شيطون
مرسی عزیزسلام
[/SIZE][/QUOT
خيلي جالب بود
بايد بابات هر 2 روز يه بار بازم بهت کله پاچه مي داد![]()
نه دیگه در حال حاضر کله پاچه جواب نمیده باید به فکر گاوی گوسفندی . . . یه چیزی توی این مایه ها باشه
راستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بچه که بودم خیلی اروم بودمالانم اطرافیانم میگن چه دختر مظلومی
بخاطر همین اصلا شیطونی نداشتم
مخلصيم داداشسلام سالار چطوری خوش میگذره ؟
البته فک کنم اینی که نوشتم بیشتر سسسسسوووووتی بود تا شیطنت ولی انقدر دوران کودکی و دبیرستان و دانشگاه و سربازی شیطنت داشتیم که آمارش از دستم در رفته!!!تو سربازی که بودیم فک کنم شب احیاء بود....
تو نماز خونه پادگان رفته بودیم برای احیاء ، سرد بود و همه تو هم لولیده بودیم جا هم کم بود....
اون آقا که دعا میکرد گفت همه قران ها رو رو سرتون بگیرید دعا کنید چراغها رو هم خاموش کردن من انقدر خوابم میومد که سرپا خوابم برد....
وقتی چشمم رو باز کردم دیدم چراغها روشن شده و همه نشستن و هم خدمتیهام دارن صدام میکنن و منم سیخ وایسادم قران رو سرمه و همه دارن میخندن!!!
می گم ها اگه این آواتارت عکس خودت باشه که واقعا حق دارن بگن .........خدااااااااااااااااااااا بازم ایییییییییینمن شیطون نیستم...... فقط نمی دونم چرا هر کی که منو میشناسه .....تا منو میبینه ....میگه """"خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا بازم این .... من چی کار کنم""""![]()
بابا تو دیگه کی هستی..............کنجکاو..........یه بار دوستم خونه ما بود که با هم درس بخونیم
این بنده خدا به فلفلم حساسیت داشت و چیز تند میخورد تموم بدنش تاول میزد ( البته من اینو شنیده بودم و خودم این حالتشو ندیده بودم ) خواستم ببینم چه جوری میشه . تو توهمای بچگیم فکر میکردم الان تبدیل به یه هیولای پر جوش میشه واسه همین به جای نمک برای میوش فلفل قرمزو آوردم اون بنده خدا هم هواسش نشده ریخت رو خیارشو خورد .. نمیدونید چه جهنمی شد این از یه طرف داد میزد و سوخته بود از طرف دیگم همه بدنش قرمز شده بود ... مامان باباش اومدن بردنش و منم تا صبح بدون شام تو اتاقم حبس شدم![]()