کجا بودی این همه وفت؟...... دلم گرفته........ یه نگاه شیطون میکنی و میگی خدا به داد ما برسه؟
عیدت مبارک...توام با همون نگاه آشنا و همون لبخند همیشگیت زل میزنی بهم میگی عید توام مبارک ولی نگات داره مشکوک میشه ...با خودم میگمالانه که رگبار نصیحتات منو سوراخ سوراخ کنه ولی تو یه دفه غش غش میخندی.... حرصم میگیره ولی تو باز داری میخندی
یه دفه میگی دریا میخوای جیکار ثنا؟!!!! نمیترسی غرق شی؟ میگم چیه باز اومدی دستم بندازی؟..... میگی نه باباااااا اول به دیدنش عادت کن.....میخوام حرف بزنم ....میگی ثنا من میدونم...... بیا یه چله بگیر..همین .......میگم میدونی که قیفم به این قافا نمیخوره، سخته،نمیشه ...میگی صبر کن...لبخند میزنی میگی مطمئن باش میشه ..منم دعات میکنم ..مطمئن باش......
آهان راستی الان که بیشتر از همیشه به مامانت نزدیکی بهشون بگو یادشه هروفت میرفتیم دیدنش دستاشو رو سرمون میذاشت دعا میکرد، بگو همه دجار شدن الا ....... اسماعیل بگو من هنوز منتظرم........من هنوز میخوام حرف بزنم ولی تو باز میگی میدونم...انگار با آرامشت میخوای بهم آرامش بدی ................ و مثل همیشه بدون اینگه یادم بمونه چجوری... میفهمم رفتی..........................................................من هنوز منتظرم
سال تحویل رو به یاد یادشون هستیم همه اونایی که نیستن پیشمون ،همه رفتگان... و مخصوصا همه شهدای آشنا و غریب ،همه شهدایی که انگ ... خوردند و...، که همیشه همراهمون هستند ، حتی اون وقتایی که نمیبینمشون
پ.ن:اسماعیل لری از شهدای دانشجوی جنگ هستند
عیدت مبارک...توام با همون نگاه آشنا و همون لبخند همیشگیت زل میزنی بهم میگی عید توام مبارک ولی نگات داره مشکوک میشه ...با خودم میگمالانه که رگبار نصیحتات منو سوراخ سوراخ کنه ولی تو یه دفه غش غش میخندی.... حرصم میگیره ولی تو باز داری میخندی
یه دفه میگی دریا میخوای جیکار ثنا؟!!!! نمیترسی غرق شی؟ میگم چیه باز اومدی دستم بندازی؟..... میگی نه باباااااا اول به دیدنش عادت کن.....میخوام حرف بزنم ....میگی ثنا من میدونم...... بیا یه چله بگیر..همین .......میگم میدونی که قیفم به این قافا نمیخوره، سخته،نمیشه ...میگی صبر کن...لبخند میزنی میگی مطمئن باش میشه ..منم دعات میکنم ..مطمئن باش......
آهان راستی الان که بیشتر از همیشه به مامانت نزدیکی بهشون بگو یادشه هروفت میرفتیم دیدنش دستاشو رو سرمون میذاشت دعا میکرد، بگو همه دجار شدن الا ....... اسماعیل بگو من هنوز منتظرم........من هنوز میخوام حرف بزنم ولی تو باز میگی میدونم...انگار با آرامشت میخوای بهم آرامش بدی ................ و مثل همیشه بدون اینگه یادم بمونه چجوری... میفهمم رفتی..........................................................من هنوز منتظرم
سال تحویل رو به یاد یادشون هستیم همه اونایی که نیستن پیشمون ،همه رفتگان... و مخصوصا همه شهدای آشنا و غریب ،همه شهدایی که انگ ... خوردند و...، که همیشه همراهمون هستند ، حتی اون وقتایی که نمیبینمشون
پ.ن:اسماعیل لری از شهدای دانشجوی جنگ هستند