چه شد که سلمان،سلمان شد؟

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
زادگاه و کودکی:

سلمان فارسی که نام اصلی آن (( روزبه )) است در کازرون فارس یا به روایتی در اصفهان دیده بهجهان گشود. او کودکی خود را در ناحیه جی در اصفهان گذرانید و در آنجا بزرگ شد. او از فرزندان اشراف پارسی دهقانان یا اسواران بوده، پدرش فروخ بن مهیار یکی از روحانیون زرتشتی( ((بدخشان کاهن)) ) بود و کار همیشگی اش هیزم نهادن بر شعله آتش بود. وی در کودکی بر اثر از دست دادن مادر خود تحت سرپرستی عمه اش درآمد.

جوانی:

روزبه بعد از شک و تردید در حقانیت دین زرتشت و اینکه فهمید قرار است او را شش ماه با اعمال شاقه زندانی کنند و پس از آن اگر به آیین نیاکانش ایمان نیاورد اعدامش کنند، با همکاری عمه اش گریخت. مدتی به مسیحیت روی آورد و چون از کشیشان شنیده بود که ظهور پیامبر جدید نزدیک است خانه را ترک گفت. در بیابان کاروانی دید که بسوی شام می رفت پس به مسافران پیوست و رهسپار سرزمینهای ناشناخته شد. مدتی در شام و موصل اقامت کرد تا آن که در سرزمین های عربی به اسارت قبیله بنی کلب در آمد و مردی یهودی از بنی قریظه او را به بردگی خرید و به یثرب برد.

ایمان به اسلام:

هنگامی که حضرت محمد (ص) به مدینه هجرت کرد با دعوت پیامبر با دین اسلام آشنا شد و مسلمان شد و پیامبر با مولای او قراردادی بست که سلمان کار کند و از درآمدهای خود، خود را آزاد کند. پیامبر و مسلمانان مدینه به او کمک کردند که بهای خود را ( به مبلغ چهل نهال خرما و چهل وقیه که هر وقیه معادل چهل درهم ) به یهودی بپردازد و آزاد شود.

جنگ خندق:

در جنگ خندق، که در سال 5 هجری رخ داد و به پیشنهاد سلمان، پیرامون شهر خندق کندند. هر گروهی می خواست سلمان با آنها باشد، مهاجران می گفتند: سلمان از ما است و انصار می گفتند: او از ماست. حضرت محمد (ص)گفت( سیرت رسول ا... ،رفیع الدین همدانی 739-740): (( سَلمانُ مِنّا اَهلَ البَیتِ)) سلمان از اهل بیت ما است. در سال 1 هجری، زمانی که پیامبر اسلام میان هر دو نفر از مسلمانان مهاجر و انصار پیمان برادری برقرار کرد، میان سلمان و ابوذر نیز عقد اخوت بست و در این ماجرا به سلمان گفت: (( یا سلمان انت من اهل البیت و قد اتاک الله العلم الاول و الاخر و الکتاب الاول و الکتاب الاخر: ای سلمان، تو از اهل بیت ما هستی و خدای سبحان به تو دانش نخستین و واپسین را عنایت کرده است و کتاب اول( نخستین کتابی که بر پیامبران الهی نازل شده بود) و کتاب آخر (قرآن مجید) را به تو آموخته است.

حکومت مدائن:

پس از رحلت حضرت محمد(ص)، سلمان از معدود کسان معتقد به امامت علی بن ابیطالب(ع) بود. او نزد حضرت علی(ع) منزلتی بسیار والا داشت. در خلافت عمر بن خطاب به حکومت مدائن منصوب شد. سلمان حتی حقوق اندک سالانه خود را هم به نیازمندان می داد و بسیار اندک برای خود بر می داشت.

وفات:

سلمان سرانجام، در اواخر خلافت عثمان در سال35 هجری در گذشت و بنا به مآخد شیعی حضرت علی (ع) پیکرش را غسل داد، کفن کرد و بر آن نماز گزارد.

آرامگاه:

آرامگاه وی در کنار طاق کسری در شهر مدائن عراق، در 5 فرسخی بغداد قرار دارد.( سلمان پاک مانسییون 67-68) در زمان حکومت صدام حسین بسیاری از نامهای تاریخی از جمله سلمان فارسی را به ((حی سلمان پاک)) تغییر دادند. آرامگاه او طی اقدام تروریستی حمله به قبر امامان شیعه در سامرای عراق مورد اصابت خمپاره قرار گرفت.

{سلمان در روایات اسلامی}

از قول پیامبر اسلام:

جابر از حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام، چنین نقل می کند: (( همانا اشتیاق بهشت به سلمان بیش از اشتیاق سلمان به بهشت است و بهشت به دیدار سلمان عاشق تر از دیدار سلمان به بهشت است.))
حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام درباره سلمان گفته است: (( سلمان از من است، کسی که به او ستم کند به من ستم کرده است و کسی که او را بیازارد مرا آزرده است.)) همچنین: (( هر کس می خواهد به مردی بنگرد که خداوند قلبش را به ایمان درخشان کرده، به سلمان بنگرد.))
حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام درباره دانش سلمان چنین گفته است: (( اگر علم در ثریّا بود، مردانی از فارس( ایران )به آن دسترسی می یابند.)) همچنین در جایی دیگر: (( سلمان دریای علم است که نمی توان به عمق آن رسید.))

از قول امام جعفر صادق(ع):

امام جعفر صادق(ع)، امام ششم شیعیان گفته است(( رسول خدا و حضرت علی(ع) اسراری را که دیگران قدرت تحمل آن را نداشتند به سلمان می گفتند و او را لایق نگهداری علم و مخزن اسرار می دانستند: از اینرو یکی از القاب سلمان، ((مُحَدث )) است.)) در جای دیگر درباره او گفته است: (( در اسلام، مردی که فقیه تر از همه مردم باشد، همچون سلمان، آفریده نشده است.)) همچنین ((سلمان اسم اعظم را می دانست.))

دیگر روایات:

شیخ مفید از جعفر بن مودّب روایت می کند که سلمان، عمار، ابوذر و مقداد ارکان اربعه هستند. ابو نعیم، سلمان را با این ویژگی می ستاید: (( پیشگام ترین فارسیان به اسلام، مِهتر دلبران، تلاش گری که آرام نگرفت و دریایی که فرو ننشست، دانشمندی فرزانه و عابدی آگاه.))


منبع: سایت کنگره بین المللی سلمان فارسی
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستتون درد نکنه:gol::gol::gol:
سلمان یکی از شخصیتهای مورد علاقه ام است.

شیعه واقعی بود.
.یک وقت یک کسی آمد خدمت حضرت صادق صلواه الله وسلامه علیه گفت آقا چرا شما از این سلمان فارسی انقدر تعریف می کنید؟
حضرت فرمودند نگو سلمان فارسی بگو سلمان محمدی . طرف پیش خودش گفت که ما آمدیم یه چیزی بگوییم که مثلا سلمان را زیر سئوال ببریم ، تازه حضرت یک لقب هم بهش دادند .
گفت خوب چرا شما تعریف می کنید؟ حضرت سه تا ویژگی گفتند یکی اینکه گفتند سلمان با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد یعنی اهل تکبر نبود ،
یکی اینکه فرمودند هر علمی رو از هر عالمی که پیدا می کرد می گرفت، گیرندگی او قوی بود.
یکی هم فرمودند سلمان وقتی در جلسه ای می نشست که امیرالمومنین در آن جلسه بود به جایی نگاه می کرد که علی به آنجا نگاه می کرد ،به خود علی هم نگاه نمی کرد چون اون هم ثواب دارد پیامبر فرمودند النظر الی وجه علی عباده ، نه بالاتر از این "النظر الی وجه علی " اطاعت است ،ولی اینکه شما نگاه کنید امیرالمومنین به کجا نگاه می کنند وشما هم به همانجا نگاه کنید ،تبعیت است .
می گویند وقتی سلمان با امیرالمومنین جایی می رفتند، جای پای یک نفر باقی می ماند چون پایش را دقیقا جای پای علی می گذاشت .

 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
دستتون درد نکنه:gol::gol::gol:
سلمان یکی از شخصیتهای مورد علاقه ام است.

شیعه واقعی بود.
.یک وقت یک کسی آمد خدمت حضرت صادق صلواه الله وسلامه علیه گفت آقا چرا شما از این سلمان فارسی انقدر تعریف می کنید؟
حضرت فرمودند نگو سلمان فارسی بگو سلمان محمدی . طرف پیش خودش گفت که ما آمدیم یه چیزی بگوییم که مثلا سلمان را زیر سئوال ببریم ، تازه حضرت یک لقب هم بهش دادند .
گفت خوب چرا شما تعریف می کنید؟ حضرت سه تا ویژگی گفتند یکی اینکه گفتند سلمان با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد یعنی اهل تکبر نبود ،
یکی اینکه فرمودند هر علمی رو از هر عالمی که پیدا می کرد می گرفت، گیرندگی او قوی بود.
یکی هم فرمودند سلمان وقتی در جلسه ای می نشست که امیرالمومنین در آن جلسه بود به جایی نگاه می کرد که علی به آنجا نگاه می کرد ،به خود علی هم نگاه نمی کرد چون اون هم ثواب دارد پیامبر فرمودند النظر الی وجه علی عباده ، نه بالاتر از این "النظر الی وجه علی " اطاعت است ،ولی اینکه شما نگاه کنید امیرالمومنین به کجا نگاه می کنند وشما هم به همانجا نگاه کنید ،تبعیت است .
می گویند وقتی سلمان با امیرالمومنین جایی می رفتند، جای پای یک نفر باقی می ماند چون پایش را دقیقا جای پای علی می گذاشت .

خواهش میکنم.... :gol:
ممنون بابت روایت بسیار زیبا و آموزندتون.... :gol:
 
بالا