پيشگويىهاى نهجالبلاغه در باره حضرت مهدى
و خلَّف فينا رايةَ الحقِّ، مَن تَقدَّمها مَرق، و مَن تَخلَّف عَنها زَهق، و مَن لَزِمها لَحَق، دليلُها مَكيثُ الكَلام، بَطِىءُ القِيام، سَريعٌ إذا قَام، فإذا أنتُم أَلَنتم لَه رِقابَكم و أَشَرتم إليه بِأَصابِعِكم جاءَهُ المَوتُ فذَهَب بِه فَلَبِثتُم بَعدَه ماشاءَ اللَّهُ، حتَّى يُطلِعَ اللَّهُ لَكم مَن يَجمَعُكم و يَضُمُّ نَشرَكم، فلاتَطمَعوا فِى غَيرِ مُقبِلٍ و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِرٍ، فإنَّ المُدْبرَ عَسى أن تَزِلَّ بِهِ إِحدَى قائِمَتَيْهِ و تَثبُتَ الأُخرَى، فَتَرجِعَا حتَّى تَثْبُتا جَمِيعاً.(1)
او (يعني: پيامبر) پرچم حق را برافراشت و در ميان ما به يادگار گذارد. آن كس كه از زير سايه اين پرچم پاى پيش نهد، از شريعت اسلام خارج گردد و آن كس كه از پيروىاش سر باز زند، به هلاكت رسد و سرانجام كسى كه زير سايه اين پرچم به پيش رود راه سعادت پيموده.
پرچمدار اين پرچم با شكيبايى و آرامش سخن گويد و با كُندى و تأنى در اجراى كارها بپا خيزد؛ امّا چون بپا خواست بسى شتاب كند تا به پيروزى نهايى رسد. پس آنگاه كه سر در گرو فرمانش نهاديد و با سرانگشت به سويشاشاره كرديد، دوران او سپرى شده، مرگش فرا رسد.
از آن پس ناگزير مدتى كه مشيت الهى اقتضا كند در انتظار به سر بريد. آنگاه خداوند شخصيتى را برانگيزد تا شما را] كه به اختلاف و جدايى گراييدهايد] جمع كند و پراكندگى شما را سامان بخشد. پس به كسى (چيزى) كه رو نكرده دل مبنديد و از آن كه رو گردانده نااميد مشويد.(2)
آگاه باشيد كه آل محمّد -صلى الله عليه و آله- مانند ستارگان اين گنبد مينا باشند؛ آن هنگام كه يكى از آنها غروب كند ديگرى بدرخشد.
گويى چنان است كه در پرتو آل محمد -صلى الله عليه و آله- نعمتهاى الهى را بر شما فراوان و تمام شده مىبينم و آنچه را كه آرزويش را در دل مىپرورانديد بدان دست يافتهايد.
ابن ابى الحديد مىنويسد:
امام اين خطبه را در سومين جمعه زمامدارى خود ايراد فرمود و ضمن آن به مطالبى پيرامون احوال خود اشاره كرد.
وى سپس همچون ديگر شارحان، هدف از بيان اين خطبه را پيشگويى از مهدى و توصيف آن حضرت دانسته، مىگويد:
شخصى را كه خدا برمىانگيزد از اهلبيت است و اين سخن اشاره به مهدى آخرالزمان مىباشد و در نزد ما (اهلتسنن) موجود نيست و از اين پس وجود پيدا خواهد كرد و به عقيده اماميه اكنون موجود مىباشد.(3)
معناى و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِرٍ اين است كه از كسى كه روگردانده نا اميد مشويد؛ و مصداق آن غيبت حضرت مهدى و روگردانى آن حضرت از تصدّى رياست و زعامت ظاهرى است تا هنگام ظهور.
ابن ابى الحديد براى فرار از پذيرفتن ولادت آن بزرگوار و غيبتش، به تكاپو افتاده و خواسته وانمود كند لازمه مُدْبِر بودن، موجود بودن است و در صورت وجود نداشتن، تعبير به ادبار و روگردانى غلط است و مفهوم عقلانى ندارد. آنگاه كلمه و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِرٍ را چنين معنا مىكند كه هرگاه اين مهدى از دنيا رفت و فرزندانش را به جانشينى برگزيد و كار يكى از آنها به اضطراب و ناپايدارى گراييد، مأيوس نشويد و به شكّ نيفتيد و نگوييد شايد ما در پيروى اينان دچار اشتباه شدهايم.
حال آنكه اعتقاد شيعه مخالف نظر ابن ابي الحديد بوده و معتقد است امام زمان به دنيا آمده و اكنون در غيبت به سر ميبرد.
پي نوشت:
1. خطبه 100
2. شايد مقصود اين باشد كه به امام حاضر كه به دنيا بىتوجه است، يا از اصلاح كار شما در شرايط موجود ناتوان است، طمع نورزيد و از امام زمان كه غايب مىشود نااميد نگرديد، كه رمز پيروزى و كليد حل مشكلات در دست اوست. چه ممكن است كسى كه روگردانده، يك پايش بلغزد (و پاى ديگرش برقرار ماند) آنگاه پس از مدتى هر دو با هم به جاى خود برگردند (و دين خدا را كه دستخوش حوادث شده ثبات و استقرار بخشد).
3. شرح نهجالبلاغه، ج 7، ص 94 و 95.
روزنامه جمهوري اسلامي
آگاه باشيد كه آل محمّد -صلى الله عليه و آله- مانند ستارگان اين گنبد مينا باشند؛ آن هنگام كه يكى از آنها غروب كند ديگرى بدرخشد.
گويى چنان است كه در پرتو آل محمد -صلى الله عليه و آله- نعمتهاى الهى را بر شما فراوان و تمام شده مىبينم و آنچه را كه آرزويش را در دل مىپرورانديد بدان دست يافتهايد.
از آنكه روي گردانده نااميد مشو!گويى چنان است كه در پرتو آل محمد -صلى الله عليه و آله- نعمتهاى الهى را بر شما فراوان و تمام شده مىبينم و آنچه را كه آرزويش را در دل مىپرورانديد بدان دست يافتهايد.
و خلَّف فينا رايةَ الحقِّ، مَن تَقدَّمها مَرق، و مَن تَخلَّف عَنها زَهق، و مَن لَزِمها لَحَق، دليلُها مَكيثُ الكَلام، بَطِىءُ القِيام، سَريعٌ إذا قَام، فإذا أنتُم أَلَنتم لَه رِقابَكم و أَشَرتم إليه بِأَصابِعِكم جاءَهُ المَوتُ فذَهَب بِه فَلَبِثتُم بَعدَه ماشاءَ اللَّهُ، حتَّى يُطلِعَ اللَّهُ لَكم مَن يَجمَعُكم و يَضُمُّ نَشرَكم، فلاتَطمَعوا فِى غَيرِ مُقبِلٍ و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِرٍ، فإنَّ المُدْبرَ عَسى أن تَزِلَّ بِهِ إِحدَى قائِمَتَيْهِ و تَثبُتَ الأُخرَى، فَتَرجِعَا حتَّى تَثْبُتا جَمِيعاً.(1)
او (يعني: پيامبر) پرچم حق را برافراشت و در ميان ما به يادگار گذارد. آن كس كه از زير سايه اين پرچم پاى پيش نهد، از شريعت اسلام خارج گردد و آن كس كه از پيروىاش سر باز زند، به هلاكت رسد و سرانجام كسى كه زير سايه اين پرچم به پيش رود راه سعادت پيموده.
پرچمدار اين پرچم با شكيبايى و آرامش سخن گويد و با كُندى و تأنى در اجراى كارها بپا خيزد؛ امّا چون بپا خواست بسى شتاب كند تا به پيروزى نهايى رسد. پس آنگاه كه سر در گرو فرمانش نهاديد و با سرانگشت به سويشاشاره كرديد، دوران او سپرى شده، مرگش فرا رسد.
از آن پس ناگزير مدتى كه مشيت الهى اقتضا كند در انتظار به سر بريد. آنگاه خداوند شخصيتى را برانگيزد تا شما را] كه به اختلاف و جدايى گراييدهايد] جمع كند و پراكندگى شما را سامان بخشد. پس به كسى (چيزى) كه رو نكرده دل مبنديد و از آن كه رو گردانده نااميد مشويد.(2)
آگاه باشيد كه آل محمّد -صلى الله عليه و آله- مانند ستارگان اين گنبد مينا باشند؛ آن هنگام كه يكى از آنها غروب كند ديگرى بدرخشد.
گويى چنان است كه در پرتو آل محمد -صلى الله عليه و آله- نعمتهاى الهى را بر شما فراوان و تمام شده مىبينم و آنچه را كه آرزويش را در دل مىپرورانديد بدان دست يافتهايد.
ابن ابى الحديد مىنويسد:
امام اين خطبه را در سومين جمعه زمامدارى خود ايراد فرمود و ضمن آن به مطالبى پيرامون احوال خود اشاره كرد.
وى سپس همچون ديگر شارحان، هدف از بيان اين خطبه را پيشگويى از مهدى و توصيف آن حضرت دانسته، مىگويد:
شخصى را كه خدا برمىانگيزد از اهلبيت است و اين سخن اشاره به مهدى آخرالزمان مىباشد و در نزد ما (اهلتسنن) موجود نيست و از اين پس وجود پيدا خواهد كرد و به عقيده اماميه اكنون موجود مىباشد.(3)
معناى و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِرٍ اين است كه از كسى كه روگردانده نا اميد مشويد؛ و مصداق آن غيبت حضرت مهدى و روگردانى آن حضرت از تصدّى رياست و زعامت ظاهرى است تا هنگام ظهور.
ابن ابى الحديد براى فرار از پذيرفتن ولادت آن بزرگوار و غيبتش، به تكاپو افتاده و خواسته وانمود كند لازمه مُدْبِر بودن، موجود بودن است و در صورت وجود نداشتن، تعبير به ادبار و روگردانى غلط است و مفهوم عقلانى ندارد. آنگاه كلمه و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِرٍ را چنين معنا مىكند كه هرگاه اين مهدى از دنيا رفت و فرزندانش را به جانشينى برگزيد و كار يكى از آنها به اضطراب و ناپايدارى گراييد، مأيوس نشويد و به شكّ نيفتيد و نگوييد شايد ما در پيروى اينان دچار اشتباه شدهايم.
حال آنكه اعتقاد شيعه مخالف نظر ابن ابي الحديد بوده و معتقد است امام زمان به دنيا آمده و اكنون در غيبت به سر ميبرد.
پي نوشت:
1. خطبه 100
2. شايد مقصود اين باشد كه به امام حاضر كه به دنيا بىتوجه است، يا از اصلاح كار شما در شرايط موجود ناتوان است، طمع نورزيد و از امام زمان كه غايب مىشود نااميد نگرديد، كه رمز پيروزى و كليد حل مشكلات در دست اوست. چه ممكن است كسى كه روگردانده، يك پايش بلغزد (و پاى ديگرش برقرار ماند) آنگاه پس از مدتى هر دو با هم به جاى خود برگردند (و دين خدا را كه دستخوش حوادث شده ثبات و استقرار بخشد).
3. شرح نهجالبلاغه، ج 7، ص 94 و 95.
روزنامه جمهوري اسلامي