پيشگويى‏ هاى نهج ‏البلاغه در باره حضرت مهدى(ع)

Eshragh-Archi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پيشگويى‏هاى نهج‏البلاغه در باره حضرت مهدى


آگاه باشيد كه آل ‏محمّد -صلى الله عليه و آله- مانند ستارگان اين گنبد مينا باشند؛ آن ‏هنگام كه يكى از آنها غروب كند ديگرى بدرخشد.‏‎ ‎
گويى چنان است كه در پرتو آل‏ محمد -صلى الله عليه و آله- نعمتهاى الهى را بر شما ‏فراوان و تمام شده مى‏بينم و آنچه را كه آرزويش را در دل مى‏پرورانديد بدان دست ‏يافته‏ايد.‏


از آنكه روي گردانده نااميد مشو!

و خلَّف فينا رايةَ الحقِّ، مَن تَقدَّمها مَرق، و مَن تَخلَّف عَنها زَهق، و مَن لَزِمها لَحَق، دليلُها ‏مَكيثُ الكَلام، بَطِى‏ءُ القِيام، سَريعٌ إذا قَام، فإذا أنتُم أَلَنتم لَه رِقابَكم و أَشَرتم إليه بِأَصابِعِكم ‏جاءَهُ المَوتُ فذَهَب بِه فَلَبِثتُم بَعدَه ماشاءَ اللَّهُ، حتَّى يُطلِعَ اللَّهُ لَكم مَن يَجمَعُكم و يَضُمُّ ‏نَشرَكم، فلاتَطمَعوا فِى غَيرِ مُقبِلٍ و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِرٍ، فإنَّ المُدْبرَ عَسى أن تَزِلَّ بِهِ إِحدَى ‏قائِمَتَيْهِ و تَثبُتَ الأُخرَى، فَتَرجِعَا حتَّى تَثْبُتا جَمِيعاً.(1)‏

او (يعني: پيامبر) پرچم حق را برافراشت و در ميان ما به يادگار گذارد. آن كس كه از زير ‏سايه اين پرچم پاى پيش نهد، از شريعت اسلام خارج گردد و آن كس كه از پيروى‏اش سر ‏باز زند، به هلاكت رسد و سرانجام كسى كه زير سايه اين پرچم به پيش رود راه سعادت ‏پيموده.‏

پرچمدار اين پرچم با شكيبايى و آرامش سخن گويد و با كُندى و تأنى در اجراى كارها بپا ‏خيزد؛ امّا چون بپا خواست بسى شتاب كند تا به پيروزى نهايى رسد. پس آنگاه كه سر ‏در گرو فرمانش نهاديد و با سرانگشت به سويش‏اشاره كرديد، دوران ‏او سپرى شده، ‏مرگش فرا رسد.‏‎ ‎

از آن پس ناگزير مدتى كه مشيت الهى اقتضا كند در انتظار به سر بريد. آنگاه خداوند ‏شخصيتى را برانگيزد تا شما را] كه به اختلاف و جدايى گراييده‏ايد] جمع كند و پراكندگى ‏شما را سامان بخشد. پس به كسى (چيزى) كه رو نكرده دل مبنديد و از آن كه رو ‏گردانده نااميد مشويد.(2)‏‎ ‎

آگاه باشيد كه آل ‏محمّد -صلى الله عليه و آله- مانند ستارگان اين گنبد مينا باشند؛ آن ‏هنگام كه يكى از آنها غروب كند ديگرى بدرخشد.‏‎ ‎
گويى چنان است كه در پرتو آل‏ محمد -صلى الله عليه و آله- نعمتهاى الهى را بر شما ‏فراوان و تمام شده مى‏بينم و آنچه را كه آرزويش را در دل مى‏پرورانديد بدان دست ‏يافته‏ايد.‏‎ ‎

ابن ابى الحديد مى‏نويسد:‏‎ ‎

امام اين خطبه را در سومين جمعه زمامدارى خود ايراد فرمود و ضمن آن به مطالبى ‏پيرامون احوال خود اشاره كرد.‏‎ ‎

وى سپس همچون ديگر شارحان، هدف از بيان اين خطبه را پيشگويى از مهدى و توصيف ‏آن‏ حضرت دانسته، مى‏گويد:‏‎ ‎

شخصى را كه خدا برمى‏انگيزد از اهل‏بيت است و اين سخن اشاره به مهدى آخرالزمان ‏مى‏باشد و در نزد ما (اهل‏تسنن) موجود نيست و از اين پس وجود پيدا خواهد كرد و به ‏عقيده اماميه اكنون موجود مى‏باشد.(3)‏‎ ‎

معناى و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِرٍ اين است كه از كسى كه روگردانده نا اميد مشويد؛ و مصداق ‏آن غيبت حضرت مهدى و روگردانى آن‏ حضرت از تصدّى رياست و زعامت ظاهرى است تا ‏هنگام ظهور.‏‎ ‎

ابن ابى الحديد براى فرار از پذيرفتن ولادت آن بزرگوار و غيبتش، به تكاپو افتاده و خواسته ‏وانمود كند لازمه مُدْبِر بودن، موجود بودن است و در صورت وجود نداشتن، تعبير به ادبار و ‏روگردانى غلط است و مفهوم عقلانى ندارد. آنگاه كلمه و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِرٍ را چنين معنا ‏مى‏كند كه هرگاه اين مهدى از دنيا رفت و فرزندانش را به جانشينى برگزيد و كار يكى از ‏آنها به اضطراب و ناپايدارى گراييد، مأيوس نشويد و به شكّ نيفتيد و نگوييد شايد ما در ‏پيروى اينان دچار اشتباه شده‏ايم.‏‎ ‎

حال آنكه اعتقاد شيعه مخالف نظر ابن ابي الحديد بوده و معتقد است امام زمان به دنيا ‏آمده و اكنون در غيبت به سر مي‌برد.‏

پي نوشت:
‏1. خطبه 100‏
‏2. شايد مقصود اين باشد كه به امام حاضر كه به دنيا بى‏توجه است، يا از اصلاح كار ‏شما در شرايط موجود ناتوان است، طمع نورزيد و از امام زمان كه غايب مى‏شود ‏نااميد نگرديد، كه رمز پيروزى و كليد حل مشكلات در دست اوست. چه ممكن ‏است كسى كه روگردانده، يك پايش بلغزد (و پاى ديگرش برقرار ماند) آنگاه پس از ‏مدتى هر دو با هم به جاى خود برگردند (و دين خدا را كه دستخوش حوادث شده ‏ثبات و استقرار بخشد).‏‎ ‎
‏3. شرح نهج‏البلاغه، ج 7، ص 94 و 95.‏

روزنامه جمهوري اسلامي

 
پيشگويى‏هاى نهج‏البلاغه در باره حضرت مهدى


آگاه باشيد كه آل ‏محمّد -صلى الله عليه و آله- مانند ستارگان اين گنبد مينا باشند؛ آن ‏هنگام كه يكى از آنها غروب كند ديگرى بدرخشد.‏‎ ‎
گويى چنان است كه در پرتو آل‏ محمد -صلى الله عليه و آله- نعمتهاى الهى را بر شما ‏فراوان و تمام شده مى‏بينم و آنچه را كه آرزويش را در دل مى‏پرورانديد بدان دست ‏يافته‏ايد.‏


از آنكه روي گردانده نااميد مشو!

و خلَّف فينا رايةَ الحقِّ، مَن تَقدَّمها مَرق، و مَن تَخلَّف عَنها زَهق، و مَن لَزِمها لَحَق، دليلُها ‏مَكيثُ الكَلام، بَطِى‏ءُ القِيام، سَريعٌ إذا قَام، فإذا أنتُم أَلَنتم لَه رِقابَكم و أَشَرتم إليه بِأَصابِعِكم ‏جاءَهُ المَوتُ فذَهَب بِه فَلَبِثتُم بَعدَه ماشاءَ اللَّهُ، حتَّى يُطلِعَ اللَّهُ لَكم مَن يَجمَعُكم و يَضُمُّ ‏نَشرَكم، فلاتَطمَعوا فِى غَيرِ مُقبِلٍ و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِرٍ، فإنَّ المُدْبرَ عَسى أن تَزِلَّ بِهِ إِحدَى ‏قائِمَتَيْهِ و تَثبُتَ الأُخرَى، فَتَرجِعَا حتَّى تَثْبُتا جَمِيعاً.(1)‏

او (يعني: پيامبر) پرچم حق را برافراشت و در ميان ما به يادگار گذارد. آن كس كه از زير ‏سايه اين پرچم پاى پيش نهد، از شريعت اسلام خارج گردد و آن كس كه از پيروى‏اش سر ‏باز زند، به هلاكت رسد و سرانجام كسى كه زير سايه اين پرچم به پيش رود راه سعادت ‏پيموده.‏

پرچمدار اين پرچم با شكيبايى و آرامش سخن گويد و با كُندى و تأنى در اجراى كارها بپا ‏خيزد؛ امّا چون بپا خواست بسى شتاب كند تا به پيروزى نهايى رسد. پس آنگاه كه سر ‏در گرو فرمانش نهاديد و با سرانگشت به سويش‏اشاره كرديد، دوران ‏او سپرى شده، ‏مرگش فرا رسد.‏‎ ‎

از آن پس ناگزير مدتى كه مشيت الهى اقتضا كند در انتظار به سر بريد. آنگاه خداوند ‏شخصيتى را برانگيزد تا شما را] كه به اختلاف و جدايى گراييده‏ايد] جمع كند و پراكندگى ‏شما را سامان بخشد. پس به كسى (چيزى) كه رو نكرده دل مبنديد و از آن كه رو ‏گردانده نااميد مشويد.(2)‏‎ ‎

آگاه باشيد كه آل ‏محمّد -صلى الله عليه و آله- مانند ستارگان اين گنبد مينا باشند؛ آن ‏هنگام كه يكى از آنها غروب كند ديگرى بدرخشد.‏‎ ‎
گويى چنان است كه در پرتو آل‏ محمد -صلى الله عليه و آله- نعمتهاى الهى را بر شما ‏فراوان و تمام شده مى‏بينم و آنچه را كه آرزويش را در دل مى‏پرورانديد بدان دست ‏يافته‏ايد.‏‎ ‎

ابن ابى الحديد مى‏نويسد:‏‎ ‎

امام اين خطبه را در سومين جمعه زمامدارى خود ايراد فرمود و ضمن آن به مطالبى ‏پيرامون احوال خود اشاره كرد.‏‎ ‎

وى سپس همچون ديگر شارحان، هدف از بيان اين خطبه را پيشگويى از مهدى و توصيف ‏آن‏ حضرت دانسته، مى‏گويد:‏‎ ‎

شخصى را كه خدا برمى‏انگيزد از اهل‏بيت است و اين سخن اشاره به مهدى آخرالزمان ‏مى‏باشد و در نزد ما (اهل‏تسنن) موجود نيست و از اين پس وجود پيدا خواهد كرد و به ‏عقيده اماميه اكنون موجود مى‏باشد.(3)‏‎ ‎

معناى و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِرٍ اين است كه از كسى كه روگردانده نا اميد مشويد؛ و مصداق ‏آن غيبت حضرت مهدى و روگردانى آن‏ حضرت از تصدّى رياست و زعامت ظاهرى است تا ‏هنگام ظهور.‏‎ ‎

ابن ابى الحديد براى فرار از پذيرفتن ولادت آن بزرگوار و غيبتش، به تكاپو افتاده و خواسته ‏وانمود كند لازمه مُدْبِر بودن، موجود بودن است و در صورت وجود نداشتن، تعبير به ادبار و ‏روگردانى غلط است و مفهوم عقلانى ندارد. آنگاه كلمه و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِرٍ را چنين معنا ‏مى‏كند كه هرگاه اين مهدى از دنيا رفت و فرزندانش را به جانشينى برگزيد و كار يكى از ‏آنها به اضطراب و ناپايدارى گراييد، مأيوس نشويد و به شكّ نيفتيد و نگوييد شايد ما در ‏پيروى اينان دچار اشتباه شده‏ايم.‏‎ ‎

حال آنكه اعتقاد شيعه مخالف نظر ابن ابي الحديد بوده و معتقد است امام زمان به دنيا ‏آمده و اكنون در غيبت به سر مي‌برد.‏

پي نوشت:
‏1. خطبه 100‏
‏2. شايد مقصود اين باشد كه به امام حاضر كه به دنيا بى‏توجه است، يا از اصلاح كار ‏شما در شرايط موجود ناتوان است، طمع نورزيد و از امام زمان كه غايب مى‏شود ‏نااميد نگرديد، كه رمز پيروزى و كليد حل مشكلات در دست اوست. چه ممكن ‏است كسى كه روگردانده، يك پايش بلغزد (و پاى ديگرش برقرار ماند) آنگاه پس از ‏مدتى هر دو با هم به جاى خود برگردند (و دين خدا را كه دستخوش حوادث شده ‏ثبات و استقرار بخشد).‏‎ ‎
‏3. شرح نهج‏البلاغه، ج 7، ص 94 و 95.‏

روزنامه جمهوري اسلامي

و خلَّف فينا رايةَ الحقِّ، مَن تَقدَّمها مَرق، و مَن تَخلَّف عَنها زَهق، و مَن لَزِمها لَحَق، دليلُها ‏مَكيثُ الكَلام، بَطِى‏ءُ القِيام، سَريعٌ إذا قَام، فإذا أنتُم أَلَنتم لَه رِقابَكم و أَشَرتم إليه بِأَصابِعِكم ‏جاءَهُ المَوتُ فذَهَب بِه فَلَبِثتُم بَعدَه ماشاءَ اللَّهُ، حتَّى يُطلِعَ اللَّهُ لَكم مَن يَجمَعُكم و يَضُمُّ ‏نَشرَكم، فلاتَطمَعوا فِى غَيرِ مُقبِلٍ و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِرٍ، فإنَّ المُدْبرَ عَسى أن تَزِلَّ بِهِ إِحدَى ‏قائِمَتَيْهِ و تَثبُتَ الأُخرَى، فَتَرجِعَا حتَّى تَثْبُتا جَمِيعاً.(1)‏

او (يعني: پيامبر) پرچم حق را برافراشت و در ميان ما به يادگار گذارد. آن كس كه از زير ‏سايه اين پرچم پاى پيش نهد، از شريعت اسلام خارج گردد و آن كس كه از پيروى‏اش سر ‏باز زند، به هلاكت رسد و سرانجام كسى كه زير سايه اين پرچم به پيش رود راه سعادت ‏پيموده.‏


پرچمدار اين پرچم با شكيبايى و آرامش سخن گويد و با كُندى و تأنى در اجراى كارها بپا ‏خيزد؛ امّا چون بپا خواست بسى شتاب كند تا به پيروزى نهايى رسد. پس آنگاه كه سر ‏در گرو فرمانش نهاديد و با سرانگشت به سويش‏اشاره كرديد، دوران ‏او سپرى شده، ‏مرگش فرا رسد.‏‎ ‎

از آن پس ناگزير مدتى كه مشيت الهى اقتضا كند در انتظار به سر بريد. آنگاه خداوند ‏شخصيتى را برانگيزد تا شما را] كه به اختلاف و جدايى گراييده‏ايد] جمع كند و پراكندگى ‏شما را سامان بخشد. پس به كسى (چيزى) كه رو نكرده دل مبنديد و از آن كه رو ‏گردانده نااميد مشويد.(2)‏‎ ‎

دوست من
در این خطبه به نظر میرسه حضرت علی(ع) اشاره به امامت و ولایت خودش داره
همونطور هم که گفتین در سومین جمعه هم بوده و کاملا از نظر زمانی هم مقتضی بوده که چنین سخنانی رو امام بگن
البته این نظز شخصی است
من دوست دارم دین رو به دور از خرافات و فرضیات بنگرم
اما شما هم به قطع دلایلی برای این نگرش دارین و شایسته ی احترامین

ممنون
 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
پيشگويى‏هاى نهج‏البلاغه در باره حضرت مهدى




آگاه باشيد كه آل ‏محمّد -صلى الله عليه و آله- مانند ستارگان اين گنبد مينا باشند؛ آن ‏هنگام كه يكى از آنها غروب كند ديگرى بدرخشد.‏‎ ‎


گويى چنان است كه در پرتو آل‏ محمد -صلى الله عليه و آله- نعمتهاى الهى را بر شما ‏فراوان و تمام شده مى‏بينم و آنچه را كه آرزويش را در دل مى‏پرورانديد بدان دست ‏يافته‏ايد.‏

به جمله بالا توجه كنيد ان هنگام كه يكي غروب كند يديگري مي درخشد

كاش كمي در مورد جملاتي كه مي خونديم تفكر مي كرديم :w27:
 
به جمله بالا توجه كنيد ان هنگام كه يكي غروب كند يديگري مي درخشد

كاش كمي در مورد جملاتي كه مي خونديم تفكر مي كرديم :w27:
نازی موی عزیز برای اون جمله اشاره ای به نهج البلاغه نکردن
من قطعا نهج البلاغه رو سرچ نکردم تا ببینم اون هم از نهج البلاغه اوردن یا خیر
ولی به هر حال ایشون فقط منبعی تحت عنوان نهج البلاغه رو در توضیح اونی که من کپی گرفتم اوردن

"كاش كمي در مورد جملاتي كه مي خونديم تفكر مي كرديم"

دوست من
مطمئن باش وقتی انتقاد کردم، شک نداشتم کسی میاد و میگه اون بالایی رو چرا نمی بینی!
پس حتما دلیلی داشتم
مگه نه؟

در ضمن
نازی موی عزیز
بذار جوابت در حالتی که جمله ی بالا هم از نهج البلاغه باشه(فرض) ،بدم
1 این چه توجیهی برای غیبت حضرت مهدی میشه؟
به هر حال هر کسی فوت کنه کسی از نسل او هست که بدرخشه
این چه الزامی برای غیبت ایجاد میکنه؟

در ضمن نهج البلاغه در قرن 4ام توسط شیخ رضی جمع شده
طبیعتا میدونین میشه در حدود صد سال پس از غیبت امام زمان
نه؟
خب؟
خدا رو شکر که شیخ رضی دیگه معصوم نیستن
 
آخرین ویرایش:
با سلام

با سلام

از مطلب خوبتون متشکر.
هر عصر و زمانه ای داستان های خاص خود را می طلبد، مخصوصا آنها که فرهنگ وبستر (webster) چنین تعریف شان می کند:
«داستان هایی که حقیقتی سودمند را تقویت می کنند.»
مارک آلن
 

Nazi_Elite

عضو جدید
کاربر ممتاز
مسأله مهدويت در نهج البلاغه از دو نظر قابل بررسى است.
يكى از ديدگاه ملاحم وپيشگويى هاى امام(ع)وديگر مربوط به آينده جهان است.

واما خطبه هايى كه حضرت در آن ها به مهدويت اشاره كرده اند: خطبه 0 10، 138، 150, 182، 187، 195 وحكمت 47 1 و 0259

در نهج البلاغه امير مؤمنان(ع)درباره حضرت مهدى(ع)سخنانى آمده است. براى نمونه درباره سيرت حضرت ولى عصر(ع)در خطبه شيوايى چنين آمده: جامه حكمت به تن كرده،و آن را با جميع آداب و شرايطش،از توجه و شناخت و اتصال با او وگسستن از غير او، فراگرفته است. پس حكمت نزد آن حضرت گمشده اوست كه در جست و جوى آن كوشا است و آرزوى اوست كه به برآورده شدنش دل بسته است.هنگامى كه فتنه ها روى آورده اسلام غريب شود،او درگوشه اى عزلت مى گزيند و غربت اختيار مى نمايد. رنج ها را به جان مى خرد و از عزلتگاه خود بيرون نمى آيد.او يگانه بازمانده از حجت هاى پروردگار و واپسين جانشين از تبار پيامبران است.(1)

ابن ابى الحديد و ديگران تصريح كرده اند كه اين خطبه در حق قائم آل محمد(ع)مى باشد(2)

و در خطبه شقشقيه در همين رابطه مى فرمايد: قسم به پروردگارى كه دانه راشكافت و انسان را آفريد،اگر نبود انبوه حاضران و قيام حجت با وجود يار و ياور، و نبود آن پيمانى كه خداوند از دانايان امت گرفته است كه در برابر پرخورى ستمگر وگرسنگى ستمكش صبر نكنند، هر آينه زمام و ريسمان شتر خلافت را بركوهان آن مى انداختم... (3)
اميرالمؤمنين(ع)در اين خطبه يكى از علل پذيرش بيعت را پس از 25 سال فترت، اجتماع انبوه مردم و زمينه سازى براى حكومت جهانى حضرت مهدى(ع)و قيام قائم آل محمد به هنگام فراهم شدن اصحاب و ياران آن حضرت مى شمارد.


از جمله مطالبى كه در نهج البلاغه درباره حضرت مهدى(ع)آمده است مى توان چنين اشاره كرد: - خالى نبودن زمين از حجت هاى الهى خطبه 1
- امام زمان،جانشين پيامبران الهى خطبه 1820
- غيبت طولانى حضرت خطبه 182.
- ظهور امام زمان بعد از انتظارى طولانى خطبه 150.
- كامل شدن نعمت ها و برآورده شدن آرزوها در عصر ظهور حكمت 209.
- الهى شدن خواسته هاى بشر در زمان ظهور خطبه 1000
- محورى شدن قرآن در عصر ظهور خطبه 138
- حاكميت عدل اسلامى در عصر ظهور خطبه 138.
- احياى مجدد قرآن و سنت پيامبر(ص)درعصر ظهور همان.

1.نهج البلاغه عبده ج 02 ص 108 شرح باب الحديد ج2 ص 435.
2. شرح ابن ابى الحديد ج 4 ص 336
3. نهج البلاغه عبده ج 1 ص 36.
 
بالا