پرواز همای»

rm_arch

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

بخشی از سروده «پرواز همای» در قسمت پایانی اپراي موسی و شبان

[FONT=tahoma,sans-serif]خدا از هرچه پنداري جدا باشد
خدا هرگز نمي‌خواهد خدا باشد
نمي‌خواهد خدا بازيچه‌ي دست شما باشد
که او هرگز نمي‌خواهد چنين آيينه‌ي وحشت‌نما باشد


[FONT=tahoma,sans-serif]هراس از وي ندارم من
هراسي زين انديشه‌ها در پي ندارم من
خدايا بيم از آن دارم
مبادا رهگذاري را بيازارم
[/FONT]


[FONT=tahoma,sans-serif]نه جنگي با کسي دارم، نه کس با من
بگو موسي، بگو موسي پريشان‌تر تويي يا من؟
نه از افسانه مي‌ترسم، نه از شيطان
نه از کفر و نه از ايمان
نه از دوزخ، نه از حرمان
نه از فردا، نه از مردن
نه از پيمانه مي‌خوردن
[/FONT]


[FONT=tahoma,sans-serif]خدا را مي‌شناسم از شما بهتر
شما را از خدا بهتر
خدا را مي‌شناسم من
[/FONT]​
[/FONT]​
 

Similar threads

بالا