nino
مدیر بازنشسته
معماري و هويت فرهنگي
---------------------------------------------------------------------------------------------------
شايد به ندرت بتوان هنري يافت كه به اندازه معماري با زندگي مردم پيوند داشته باشد . عوامل و پديده هاي مختلفي وجود دارند كه در شكل دهي فضاهاي معماري نقش دارد . فرهنگ يكي از عوامل مهم در چگونگي شكل گيري فضاهاي معماري به شمار مي آيد . گاهي برخي فرهنگ را حتي مهمتر از اقليم عامل درجه اول برمي شمارند.
فرهنگ را در يك تعريف بسيار كلي مي توان مجموعه اي از اعتقادات ، باورها ، سنت ها و الگوهاي رفتاري و نيز دانش ، اطلاعات و ادبيات مكتوب و شفاهي يك جامعه دانست و آن را از تمدن كه در اين تعريف مجموعه اي از دستاوردهاي جامعه است متفاوت است . هر جامعه اي داراي فرهنگ خاص خود است كه شالوده معماري آن جامعه را پايه گذاري مي كند و معماري آن جامعه تصويرعيني آن فرهنگ مي باشد . در حقيقت معماري وسيله واقعي سنجش فرهنگ يك ملت بوده و هست . فرهنگ هر جامعه پاسخگوي چگونگي شكل گيري فضاهاست .
حضور فرهنگ در فضاهاي معماري و شهري از راه هاي گوناگون صورت مي گيرد كه براي نمونه مي توان به حضور آن به شكل عناصر ، نقش ها ، تزئينات ، تركيب هاي حجمي يا تركيب هايي خاص در پلان اشاره كرد . هر بنايي به عنوان جزئي از فرهنگ معماري وظيفه عينيت بخشيدن يك انديشه ذهني را از طريق فرم ظاهري خود را دارد كه نمودي است براي سنجش فرهنگ . البته نقش فرهنگ در شكل گيري تمام فضاهاي معماري يكسان نبوده بلكه در سازمان يابي فضاهاي فرهنگي ، آييني و عمومي بيشتر بوده است . اغلب سعي ميشود به اين بهانه كه بنايي براي عملكرد خاصي ساخته مي شود از زير بار اين مسئوليت شانه خالي كنند و فراموش مي كنند كه هر ساختماني يك شاهد فرهنگي است .
تجلي فرهنگ در فضا ، نشانه هايي داراي معنا و محتوايي خاص است . اين نشانه ها گاه تك معنايي و گاه چند معنايي است و همچنين مي تواند صريح و آشكارباشد يا تلويحي و نيمه آشكار . البته نشانه هاي آشكار قابل مشاهده و درك براي افراد غير حرفه اي و عمومي باشد مانند گنبد ، منار و ايوان و... .
مجموعه از نشانه ها نمايانگر هويت يك فضاست كه وجه مشخصه يك فضا از لحاظ زمينه هاي فرهنگي و كاركردي و سرزمين است . فضا به معناي عام ، واقعيتي است داراي ويژگي هاي هويتي مشخص و معين . نتيجه برداشت هاي آدمي از فضا از تجربه هاي ذهني ، شخصي ، فرهنگي و اجتماعي او تاثيرپذير است . لذا يك فضاي معماري در مفهوم كلي نشان دهنده خصوصيات اصلي فرهنگي و سرزميني آن است . نوع و كاركرد بنا نيز موثر است . در بعضي بناهاي فرهنگي و آييني غالبا به صورت صريح يا تلويحي هويت و سنت بازتاب مي يابد در حالي كه در برخي ديگر اين امر ناديده گرفته مي شود. سرزمين ما در تاريخ چند هزار ساله خود شاهد تحولاتي در عناصر معماري چون حياط مركزي ، گنبد و قوس و الگوهاي طراحي مانند طرح چهار ايواني متناسب با گذر زمان بوده است . اما متاسفانه در دوره معاصر كمتر شاهد آثاري هستيم كه بتوان آن را نشات يافته از مبادي معماري ملي دانست .
تحولاتي كه از آغاز قرن حاضر شروع شد ، موجب گسيخته شدن رشته هاي استوار بين برخي از مظاهر و جلوه هاي زندگي با فرنگ جامعه شد و در نتيجه روندي از مظاهر تمدن و فرهنگ غرب اقتباس شده بود و روز به روز گسترده تر مي شد . معماري سنتي نيز از حركت باز ايستاد و پيش از آنكه فرصت و امكان انطباق با تكنولوژي و شرايط جديد را بيابد ف مورد بي توجهي قرار گرفت .
به علت ضعف در زمينه مباني نظري معماري موجب شد تا تلاش انجام شده از سوي هنرمندان و پژوهشگران هنوز به نتيجه ي مطلوب نرسد . معماران معاصراز( جمله هادي ميرميران) در تلاش ايجاد پيوند بين گذشته و حال ، نظرياتي را ارائه داده اند . آنها معتقدند براي دستيابي به هدف پيوند معماري گذشته و حال و ايجاد تداوم و استمرار بين اين دو معماري مي بايست به گذشته معماري توجهي عميق داشت . توجه عميق به فهم روح كلي ، فهم اصول و مباني آن و به كارگيري اين اصول به خصوص در جهت تداوم و تكامل معماري گذشته و حال است .
البته بايد توجه داشت كه انعكاس آينه وار و تقليد صرف آثار گذشته معماري بدون توجه به ريشه ها و كاربردهاي خصوصيات فضايي و كالبد آن امري بي ثمر و حتي گاهي مخرب خواهد بود . به همين جهت انتظار مي رود با توجه به فرهنگ غني و هويت معماري ايران ، متخصصين دوره معاصر در بازيابي ويژگي هاي معماري ، تاريخي و سنتي خود اهتمام به عمل آورند.
منابع:
- زيبا شناختي در معماري/ مولف يورگ گروتر ؛ ترجمه جهانشاه پاكزاد ؛ عبدالرضا همايون . _ تهران ، دانشگاه شهيد بهشتي ، مركز چاپ و انتشارات ،1383
-فلسفه و معماري / موسي ديباج ، حسين سلطانزاده ، _ تهران ، دفتر پژوهش هاي فرهنگي ، 1377
– سيري در مباني نظري معماري / غلامحسين معماريان ،_ تهران : سروش دانش ، 1384
–مجله معماري و فرهنگ / شماره 25
– ريشه ها و گرايش هاي نظري معماري / تاليف محمد منصور فلامكي ،- تهران :فضا ،1381
- معماري ايران (دوره اسلامي) ؛ گردآورنده محمد يوسف كياني ._ تهران ؛سمت ، 1379
لطفا نظرات خودتون را در مورد اين مقاله ارسال كنيد .
---------------------------------------------------------------------------------------------------
شايد به ندرت بتوان هنري يافت كه به اندازه معماري با زندگي مردم پيوند داشته باشد . عوامل و پديده هاي مختلفي وجود دارند كه در شكل دهي فضاهاي معماري نقش دارد . فرهنگ يكي از عوامل مهم در چگونگي شكل گيري فضاهاي معماري به شمار مي آيد . گاهي برخي فرهنگ را حتي مهمتر از اقليم عامل درجه اول برمي شمارند.
فرهنگ را در يك تعريف بسيار كلي مي توان مجموعه اي از اعتقادات ، باورها ، سنت ها و الگوهاي رفتاري و نيز دانش ، اطلاعات و ادبيات مكتوب و شفاهي يك جامعه دانست و آن را از تمدن كه در اين تعريف مجموعه اي از دستاوردهاي جامعه است متفاوت است . هر جامعه اي داراي فرهنگ خاص خود است كه شالوده معماري آن جامعه را پايه گذاري مي كند و معماري آن جامعه تصويرعيني آن فرهنگ مي باشد . در حقيقت معماري وسيله واقعي سنجش فرهنگ يك ملت بوده و هست . فرهنگ هر جامعه پاسخگوي چگونگي شكل گيري فضاهاست .
حضور فرهنگ در فضاهاي معماري و شهري از راه هاي گوناگون صورت مي گيرد كه براي نمونه مي توان به حضور آن به شكل عناصر ، نقش ها ، تزئينات ، تركيب هاي حجمي يا تركيب هايي خاص در پلان اشاره كرد . هر بنايي به عنوان جزئي از فرهنگ معماري وظيفه عينيت بخشيدن يك انديشه ذهني را از طريق فرم ظاهري خود را دارد كه نمودي است براي سنجش فرهنگ . البته نقش فرهنگ در شكل گيري تمام فضاهاي معماري يكسان نبوده بلكه در سازمان يابي فضاهاي فرهنگي ، آييني و عمومي بيشتر بوده است . اغلب سعي ميشود به اين بهانه كه بنايي براي عملكرد خاصي ساخته مي شود از زير بار اين مسئوليت شانه خالي كنند و فراموش مي كنند كه هر ساختماني يك شاهد فرهنگي است .
تجلي فرهنگ در فضا ، نشانه هايي داراي معنا و محتوايي خاص است . اين نشانه ها گاه تك معنايي و گاه چند معنايي است و همچنين مي تواند صريح و آشكارباشد يا تلويحي و نيمه آشكار . البته نشانه هاي آشكار قابل مشاهده و درك براي افراد غير حرفه اي و عمومي باشد مانند گنبد ، منار و ايوان و... .
مجموعه از نشانه ها نمايانگر هويت يك فضاست كه وجه مشخصه يك فضا از لحاظ زمينه هاي فرهنگي و كاركردي و سرزمين است . فضا به معناي عام ، واقعيتي است داراي ويژگي هاي هويتي مشخص و معين . نتيجه برداشت هاي آدمي از فضا از تجربه هاي ذهني ، شخصي ، فرهنگي و اجتماعي او تاثيرپذير است . لذا يك فضاي معماري در مفهوم كلي نشان دهنده خصوصيات اصلي فرهنگي و سرزميني آن است . نوع و كاركرد بنا نيز موثر است . در بعضي بناهاي فرهنگي و آييني غالبا به صورت صريح يا تلويحي هويت و سنت بازتاب مي يابد در حالي كه در برخي ديگر اين امر ناديده گرفته مي شود. سرزمين ما در تاريخ چند هزار ساله خود شاهد تحولاتي در عناصر معماري چون حياط مركزي ، گنبد و قوس و الگوهاي طراحي مانند طرح چهار ايواني متناسب با گذر زمان بوده است . اما متاسفانه در دوره معاصر كمتر شاهد آثاري هستيم كه بتوان آن را نشات يافته از مبادي معماري ملي دانست .
تحولاتي كه از آغاز قرن حاضر شروع شد ، موجب گسيخته شدن رشته هاي استوار بين برخي از مظاهر و جلوه هاي زندگي با فرنگ جامعه شد و در نتيجه روندي از مظاهر تمدن و فرهنگ غرب اقتباس شده بود و روز به روز گسترده تر مي شد . معماري سنتي نيز از حركت باز ايستاد و پيش از آنكه فرصت و امكان انطباق با تكنولوژي و شرايط جديد را بيابد ف مورد بي توجهي قرار گرفت .
به علت ضعف در زمينه مباني نظري معماري موجب شد تا تلاش انجام شده از سوي هنرمندان و پژوهشگران هنوز به نتيجه ي مطلوب نرسد . معماران معاصراز( جمله هادي ميرميران) در تلاش ايجاد پيوند بين گذشته و حال ، نظرياتي را ارائه داده اند . آنها معتقدند براي دستيابي به هدف پيوند معماري گذشته و حال و ايجاد تداوم و استمرار بين اين دو معماري مي بايست به گذشته معماري توجهي عميق داشت . توجه عميق به فهم روح كلي ، فهم اصول و مباني آن و به كارگيري اين اصول به خصوص در جهت تداوم و تكامل معماري گذشته و حال است .
البته بايد توجه داشت كه انعكاس آينه وار و تقليد صرف آثار گذشته معماري بدون توجه به ريشه ها و كاربردهاي خصوصيات فضايي و كالبد آن امري بي ثمر و حتي گاهي مخرب خواهد بود . به همين جهت انتظار مي رود با توجه به فرهنگ غني و هويت معماري ايران ، متخصصين دوره معاصر در بازيابي ويژگي هاي معماري ، تاريخي و سنتي خود اهتمام به عمل آورند.
منابع:
- زيبا شناختي در معماري/ مولف يورگ گروتر ؛ ترجمه جهانشاه پاكزاد ؛ عبدالرضا همايون . _ تهران ، دانشگاه شهيد بهشتي ، مركز چاپ و انتشارات ،1383
-فلسفه و معماري / موسي ديباج ، حسين سلطانزاده ، _ تهران ، دفتر پژوهش هاي فرهنگي ، 1377
– سيري در مباني نظري معماري / غلامحسين معماريان ،_ تهران : سروش دانش ، 1384
–مجله معماري و فرهنگ / شماره 25
– ريشه ها و گرايش هاي نظري معماري / تاليف محمد منصور فلامكي ،- تهران :فضا ،1381
- معماري ايران (دوره اسلامي) ؛ گردآورنده محمد يوسف كياني ._ تهران ؛سمت ، 1379
لطفا نظرات خودتون را در مورد اين مقاله ارسال كنيد .

پیوست ها
آخرین ویرایش: