king kurosh
عضو جدید
بچه ها سوال طرح کنید تورو خدا
سوال شماره 70:
اصطلاح "ریشه ی سنگ" در دیوار های سنگی یعنی چه؟
سوال شماره 70:
اصطلاح "ریشه ی سنگ" در دیوار های سنگی یعنی چه؟
می خوا م که بچه های فارغ التحصیل اینجا بیان تا بیشتر بتونیم از اطلاعات هم استفاده کنیم
هر سوالی که داریم از هم بپرسیم.راجع به کار _ ادامه تحصیل _ کتاب ها _ مجلات و ...
70- ریشه سنگ یعنی مقداری از سنگ که درون پی قرار دارد به منظور استوار بودن دیوار و در نمای سنگی میزان آن 10سانتی متر می باشد
درسته؟؟؟
من فکر می کنم ریشه ی سنگ یه جورایی همون طول سنگه که در عرض دیوار قرار می گیرد نه در نما.
سلام..سلام
کسی نیست به سوال من جواب بده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا ساختمانهای مسکونی امروزه ما با فرهنگ کشورمون تطابقی نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خواهش می کنم جواب بدید
به نظر من چون در قديم ما با فرهنگ خودمون پيش مي رفتيم و فرهنگمون خيلي برامون مهم بود معماري ها با توجه به فرهنگ ها ساخته مي شد. مثلاً معماري خانه ها به گونه اي بود كه داخل خانه دقيق معلوم نباشد. و يا درهاي خانه ها كوتاه بود كه وقتي مهمان به خانه مي آمد سر خود را به عنوان احترام خم كند و وارد خانه شود. ولي امروزه ديگر آنگونه نيست و معمارهاي ما سعي كرده اند كه بيشتر به طرف معماري غرب رفته و معماري هايي با سبك هاي بين المللي همچون مدرن و غيره را به اجرا درآورند و از آنها به گونه اي تبعيت كنند و معماري غرب گونه داشته باشند. و همانطور كه امروز مي بينيم ديگر هيچ خانه اي با فرهنگ مان تطابق ندارد.
سلام..
اگه داریم در این ساختمونها زندگی میکنیم پس مطمئن باشید که با فرهنگ ما سازگاره.فرهنگ ماست که خونه هامون رو به این ساختار کشیده.
دوست عزیز چرا این خونه ها با فرهنگ ما تطابق نداره؟به گمانم شما بین سنت و فرهنگ تفاوتی قاییل نیستید.از شما میپرسم:ایا حاضرید در یک منزل هزار متری که 4تا ایوان داره و پشت هر ایوانش 4تا اتاق داره که توی هر اتاقش یکی از برادران یا خواهران یا پسر عموهای شما ساکن هستند زندگی کنید؟ایا همسر شما همچین جایی زندگی خواهد کرد؟ من که یه اپارتمان 80 متری مستقل-بی سرو صدا-جمع و جور رو ترجیح میدم هر وقت هم بخوام تفریح کنم یا دلم باز شه ماشینو استارت میزنم و یا علی....ایا پدر پزرگهای ما میتونستن مثل ما زندگی کنن؟ایا ما میتونیم مثل پدر بزرگهامون زندگی کنیم؟پس چرا باید خونه ما شبیه خونه پدر بزرگهامون باشه؟
معمارهای ما به دنبال معماری غرب رفتن درسته.اما اول این مردم ما بودن که مدرن شدن و به دنبال زندگی غربی رفتن.پس معمارهای ما هم مجبور بودن به این روش مدرن از زندگی پاسخ بدن....امید وارم منظورم رو رسونده باشم.....
درود فراوان بر دوست فرهیخته و با سوادمون سپیدار عزیز.
چند نکته به ذهن حقیر خطور کرد:
1-تعریف کلی از فرهنگ:ارتباط بین دو پدیده عاقل(انسان)قوانینی بوجود می اورد که به ان فرهنگ میگویند.(اشوری-داریوش-تعریفها و مفهوم فرهنگ-نشر اگاه-صفحه150-)
طبعا این قوانین در طول زمان تغییر میکنند چون نحوه ارتباط انسانها هم در طول زمان تغییر میکند.من با این گزاره:
" ما امروزه بسیاری از رفتار ها را انجام میدهیم ، بی انکه حتی ذره ای با فرهنگ ِ ما سازگاری داشته باشد . امروزه بسیاری از " عادت " ها به صورت ِ " فرهنگ ِ کاذب " در امده است."
مشکل دارم.چه ارگانی از جامعه میتونه قضاوت کنه یه رفتار با فرهنگ ما سازگار هست یا نیست؟ممکنه بتونیم بگیم این رفتار با فرهنگ سابق ما سازگار نیست). اما نمیتونیم بگیم با فرهنگ کنونی ما سازگار هست یا نه.البته منظورم از رفتار کردار هنجار است وگرنه نابهنجاری که مشخصه با هیچ فرهنگی سازگار نیست.مثال میزنم که منظورم برسه:
تا 40 سال پیش یه دختر ایرانی ارایشگاه نمیرفت تا روز عروسیش که موهاش رو کوتاه کنه.چه برسه که ارایش صورت هم انجام بده.الان شما به عینه میبینید حتی دختر های 5یا 6 ساله رو هم خود مادرشون(به عنوان والد و ناقل فرهنگ به کودک)ارایش میکنند....سوالم اینه :شما میتونید بگید این عمل با فرهنگ ما سازگار هست یا سازگار نیست؟ایا این رفتار خودش به عنوان فرهنگ روز مطرح نیست؟ایا ما به عنوان حکومت.یا روشنفکر یا معمار باید این رفتار رو عوض کنیم؟؟حق داریم ردش کنیم؟
2-فرمودید:
به هیچ عنوان نباید خانه های ما شبیه پدربزرگ هایمان باشد . اما باید به نحوی باشد که فاکتور های کیفی ِ خانه ی پدربزرگ را داشته باشد . ( در اینجا خانه ی پدربزرگ استعاره ایست از خانه ی مطلوبی که بحث پیرامون ِ ان است )}"
منظور از فاکتور کیفی چیست؟من یه مثال زدم واسه دوست تازه واردمون.اما از شما میپرسم:ایا صرف اینکه کاخ تخته جمشید مربوط به دوران داریوش کبیر است به این معناست که کاشانه مردم عادی انزمان هم اینگونه بوده؟ایا وقتی خانه طباطبایی در کاشان رو نظاره میکنیم میتونیم نتیجه بگیریم اکثر مردم انزمان در منازلی زندگی میکردند که روح معماری ایرانی درش جریان داشته؟
نتیجتا ایا حتما ما باید در منازلی زندگی کنیم که فاکتور های کیفی معماری ایرانی در ان لحاظ شده باشه؟ به فرض که این فاکتور هارو شناختیم.وحتی با فرهنگ امروزمون تطبیق دادیم که هر دوش بعیده.چه لزومی داره در بنای یک منزل مسکونی بکارش ببریم؟تعریف خانه مسکونی چیه به نظر شما؟
3-در مورد مدرنتیته ایرانی با افاضات شما موافقم.منظور من هم همین بود.ایرانی امروز از لوازم مدرنیته(صنعت..علم..بهداشت...) استفاده میکنه اما هنوز فرهنگش کاملامدرن نشده و در حال جنک با سنت میباشد. اما این فرقی در موضوع نمیکنه چون مردم ما حداقل به دنبال مظاهر مدرنیته رفتن بعدش معمارها مجبور شدن بر طبق موازین جدید طراحی کنن....
4- فرمودید:
" ایا فکر میکنید حتی الان میتوانیم بگوییم که معماری مدرن داریم؟" من میگم بله.
معماری ساختمانهای مسکونی ما مدرن شده.توجه کنید فقط مسکونی.چرا؟
چون خانه فعلی ما به نیازهای یک زندگی مدرن پاسخ میده.
و ما از یک خانه انتظار داریم به نیاز های روزمره ما پاسخ بده؟نه؟!
از دقت نظر شما صمیمانه سپاسگذارم....
سبز باشیدو پاینده ...
داشتم به گفتار دوستمون سپیدار فکر میکردم که یه مثال گویا از تاثیر پذیری معماری مسکونی ما از فرهنگ جامعه پیدا کردم.این مثال روشن میکنه چطور در هر دوره زمانی کاشانه جدیدی شکل میگیره و خانه های دوره قبل دیگه قابل سکونت نمیشند و ناچار روبه تخریب میروند....
از سالیان بسیار دور تا اواخر دوره قاجار با تاثیر پذیری از فرهنگ اختفای جنس مونث خانه ایرانی از 3ریز فضا تشکیل میشده:1-بیرونی(مهمان پذیر)2-اندرونی (خواب و نشیمن)3-جانبی(مطبخ-توالت-اصطبل و....)این سه ریز فضا ارتباط مستقیمی با هم نداشتند و با عنصر واسطی به نام حیاط به هم وصل میشدند.
در اوایل دوره پهلوی و با کشف حجاب کم کم بیرونی با اندرونی یکی شد اما به صورت اتاقی جداگانه به نام مهمانخانه جانمایی شد ضمن انکه اشپز خانه نیز به ایندو پیوست وداخل فرم اصلی وارد شدوبا نشیمن ارتباط پیدا کرد.
در اواییل دهه 50 نیاز به ارتباط غیر مستقییم اشپزخانه با مهمانخانه حس شد.پس پنجرهای کوچک بین ایندو پدیدار گشت...
پس از انقلاب و با چشمگیر شدن حضور زنان در جامعه شاهد این بودیم که ارتباط اشپز خانه با نشیمن و پذیرایی بی واسطه شد.ازین زمان بود که اشپز خانه اپن مد گردید...
الان فرهنگ ما با گذشته فرق دارد.زن دیگر جنس دومی نیست که بایستی از چشم نامحرم دور نگاهش داشت.پس دیگر اندرونی-بیرونی-مطبخ گوشه حیاط-جایی در منازل ما ندارند.بلکه زنان در اشپز خانه ای کار میکنند که چشم وچراغ خانه است و بیشترین مخارج برای تزیین و دکوراسیون ان میشود.
به شخصه مطمئن هستم تا 20 سال دیگر مهمانخانه هم از منزل ایرانی حذف خواهد شد و منازل ما تنها دو بخش خواهند داشت1-نشیمن(گوشه ای محل کار-گوشه ای میز کامپیوتر-گوشه ای اشپزخانه-گوشه ای تلوزیون)2-خواب (دارای سرویس حمام و توالت).زندگی این مدل از خانه را به ما تحمیل خواهد کرد.ممکن است با حسی نوستالژیک از زیبایی منزل بروجردیها صحبت کنیم اما مطمئنن در این منازل جدید راحت تر خواهیم بود.....
ایا سازگاری معماری ما با شرایط زندگی دلیلی بر بی هویتی-تقلید کور کورانه از معماری غرب-بی تمدنی-و...است؟