[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]امروز شدیدا" هوس نوشتن کرده بودم. چند وقتیه یه دختری توی مغزم رژه میره ...
چند وقتی پیش باهاش اشنا شدم چند باری هم باش صحبت کردم شکل و شمایلمون خوب به هم می خوره ...اما یه کم مغرور همش حرف خودشو می زنه موهاش رو هم خیلی کوتاه میکنه اونقدر کوتاه که شیطنت تو چشماش موج می زنه ..یه بار بهش گفتم چطور دلت می اد موهای سیاه و نرمت رو اینقدر کوتاه کنی ؟خنده شیطنت امیزی زد و گفت برا اینکه هیچ شونه ای نتونه تن زبر و زمختش رو بین موهای نرم و لطیفم بغلطونه...
فک کنم از گفتن این جمله منظوری داشت اما اینکه مدل مو چه ربطی با زندگی ادما داره الله علم و اون دختره یعلم ..
اما دیگه امسال تصمیم خودم رو گرفتم اخه این همه غرور را می خوام چکار یه کمی ش رو مینازم خورد بشه بعد میرم ازش می پرسم هستی ...راستی اسمش هستی ..آره بهش می گم هستی، هستی ؟
دو جواب بیشتر نداره یا میگه بله یا نه ..
یعنی واقعابه همین سادگی ؟
[/FONT]
چند وقتی پیش باهاش اشنا شدم چند باری هم باش صحبت کردم شکل و شمایلمون خوب به هم می خوره ...اما یه کم مغرور همش حرف خودشو می زنه موهاش رو هم خیلی کوتاه میکنه اونقدر کوتاه که شیطنت تو چشماش موج می زنه ..یه بار بهش گفتم چطور دلت می اد موهای سیاه و نرمت رو اینقدر کوتاه کنی ؟خنده شیطنت امیزی زد و گفت برا اینکه هیچ شونه ای نتونه تن زبر و زمختش رو بین موهای نرم و لطیفم بغلطونه...
فک کنم از گفتن این جمله منظوری داشت اما اینکه مدل مو چه ربطی با زندگی ادما داره الله علم و اون دختره یعلم ..
اما دیگه امسال تصمیم خودم رو گرفتم اخه این همه غرور را می خوام چکار یه کمی ش رو مینازم خورد بشه بعد میرم ازش می پرسم هستی ...راستی اسمش هستی ..آره بهش می گم هستی، هستی ؟
دو جواب بیشتر نداره یا میگه بله یا نه ..
یعنی واقعابه همین سادگی ؟
[/FONT]
آخرین ویرایش: