نوع دوستی در آتش

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
مفاهیم اقتصادی در زندگی روزمره
نوع دوستی در آتش

محمدحسين رحمتي*
این ستون مثال‌هایی ساده‌ از کاربرد آموزه‌های اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان می‌دهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهيم اقتصادي به فهم بهتر مساله كمك مي‌كند.



چندی پیش خبری در رسانه‌‌ها منتشر شد که امید عباسی فرمانده 35 ساله ایستگاه آتش نشانی طی اطفاي حریق یک منزل مسکونی، برای نجات دختری ناچار شده ماسک خود را به دختر بدهد و در نتیجه دود و حریق دچار مرگ مغزی گردید. این نمونه واضحی است که مدل‌های اقتصاد معمولی قادر به توضیح آن نیستند، چرا که مدل‌های اقتصادی برای انسان‌های معمولی نوشته می‌شوند که درجه نوع دوستی در حد معمولی دارند. این مثال نشان می‌دهد از قضا درجه گونه گونی تابع مطلوبیت افراد بسیار زیاد است و کسانی چون مرحوم عباسی وقتی می‌بینند اهدای ماسک زنده ماندن کودکی را تضمین می‌کند و شاید خودشان بتوانند از حریق بگریزند به این ریسک بزرگ دست می‌زنند.
اما سوال جدی برای اقتصاددانان این است که چگونه می‌توان درجه از خودگذشتگی را توضیح داد. معمولا بین نوع دوستی، ریسک پذیری و دیگر صفات انسانی و شغل افراد همبستگی بالایی دیده می‌شود. ممکن است مرحوم عباسی به دلیل شغل خود که نجات جان انسان‌ها از حریق است به مرور مطلوبیت بیشتری از نجات جان دیگر انسان‌ها به دست آورده است. به عبارت دیگر ایشان درخور شغل خود به نوع دوستی و ایثارگری خو گرفته است. مثال دیگر بورس بازان هستند که به تبع کار روزانه به ریسک و خطر عادت می‌کنند و در بقیه ابعاد زندگی نیز ریسک‌پذیر می‌شوند. البته می‌تواند کاملا برعکس باشد. به عبارت دیگر افرادی که درجه بالایی از نوع دوستی دارند جذب حرفه‌هایی مانند آتش‌نشانی می‌شوند یا افرادی که درجه انعطاف بالایی در برابر خطر دارند جذب بازار بورس می‌شوند. این یک مثال از سختی‌های اقتصادسنجی است که همبستگی نمی‌تواند جهت علیت را توضیح دهد. یکی از سختی‌های کمی کردن نوع‌دوستی در نظریه‌های اقتصاد همین دشواری‌های اقتصادسنجی آن و تاثیرات بیرونی است.
* محقق در دانشگاه ايلينوي
Mh.rahmati@gmail.com



نسخه
 
بالا