onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
تب مبارزه با فقر در دره سیلیکون بالا گرفت
[h=1]نقش IT در توانمندسازی فقرا[/h]
اینترنت پرسرعت برای رسیدن به اهداف توسعهای در سراسر جهان ضروری است
مترجمان: شادی آذری، رفیعه هراتی
شرکتهای «سیلیکون ولی» که از حکمرانیشان بر اولین عرضههای سهام در والاستریت چندان راضی نیستند، تاکتیکهایشان را برای مبارزه با فقر جهانی به کار میگیرند.
اگر بتوان با استفاده از کامپیوترهای ارزان مناسب برای کودکان تحت برنامه یک لپتاپ برای هر کودک به دروس ریاضی رایگان «آکادمی خان» دسترسی پیدا کرد، آیا نیازی به نگرانی درباره پیچیدگیهای اصلاحات نظام آموزشی هست؟ زمانی که چراغ خانهها را میتوان با انرژی تولید شده از توپ فوتبال روشن کرد، چه نیازی به نیروگاههای برق زغال سوز و کابلهای انتقال خواهد بود؟ زمانی که حتی پناهجویان پناهگاههای آوارگان میتوانند از طریق برونسپاری رونوشت سوابق دندانپزشکی جهان اول پول دربیاورند، چه نیازی به تولید یا جادهها به عنوان بخشی از سیستم مورد نیاز به صادرات فیزیکی کالا هست؟ تعجبی ندارد که این روزها اصلیترین موضوع کنفرانس تد شکستن کدها در عصر دیجیتال است. 100 بحث اخیر این کنفرانس در این مورد و درباره آفریقا و توسعه بوده است.
کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل، در سخنرانی خود در سال 2003 از سرمایهداران سیلیکون ولی خواست به خارج از آمریکا نگاه کنند و «پویایی و ابتکار را به کشورهای درحال توسعه ببرند». افراد بانفوذ قدیمی و جدید کالیفرنیا برای رو یا رویی با این چالش به پا خواستهاند. معروفترین این بشردوستان حوزه تکنولوژی، بیل گیتس، موسس مایکروسافت و همسرش ملیندا هستند که برنامهای برای ریشهکن کردن فلج اطفال و بیماری کوری و افزایش درآمد کشاورزان خرد در آفریقا و جنوب آسیا دارند. دیگران، طرحهایی انتخاب کردهاند که آشکارا تبلیغ تکنولوژی است و بر مبنای آرمانگرایی استوار است. در سال 2011، باب کینگ مبلغ 150 میلیون دلار به صندوق موسسه استنفورد برای نوآوری و توسعه در اقتصادهای در حال توسعه کمک کرد. این موسسه قصد دارد از طریق کارآفرینی و نوآوری، زندگی فقرا را در ابعاد گسترده تغییر دهد. اریک اشمیت، رییس گوگل، و جارد کوهن، مقام سابق وزارت خارجه آمریکا که اکنون گوگل آیدیا را اداره میکند، در کتاب جدیدشان با عنوان عصر جدید دیجیتال، پیشبینی میکنند که اتصال 5 میلیارد نفری که آفلاین بودند به اینترنت، قدرت توربین توسعه جهان را افزایش خواهد داد. آنان در این کتاب مینویسند: «افزایش بازدهی و بهرهوری بسیار ژرف خواهد بود، به ویژه در کشورهای درحال توسعه که انزوای تکنولوژیکی و سیاستهای غلط سالها است مانع رشد و پیشرفت شده است.» اشمیت حتی از این هم فراتر میرود و میگوید تا سال 2020 همه مردم در سراسر جهان آنلاین خواهند بود. اگر او و کوهن درباره قدرت اتصال درست گفته باشند، کشورهای فقیر تا چند سال آینده در دسترس خواهند بود. کتاب عصر جدید دیجیتال گونهای از لادیسم ارتجاعی نزدیک به دیدگاهی است که در کتاب «فراوانی:آینده بهتر از چیزی است که تصور میکنید» نوشته پیتر دیامانتدیس، مدیرعامل بنیاد جایزه ایکس، و استیون کوتلر، روزنامهنگار، بیان شده است. این دو مینویسند: «بشر درحال ورود به یک دگرگونی بنیادین است که در آن تکنولوژی میتواند استانداردهای اساسی زندگی همه مردان، زنان و کودکان این سیاره را به طور چشمگیری افزایش دهد. در عرض یک نسل، میتوانیم کالا و خدمات را برای همه کسانی که به آنها نیاز دارند، فراهم کنیم. فراوانی برای همه در حقیقت در چنگ ماست.» بنابراین، تعجبی ندارد که این روزها گروههای جدید و فراوان مبارزه با فقر در سیلیکون ولی به وجود آمدهاند و این مساله منعکس کننده بلندپروازیهای انتفاعی آنها است. برای مثال، نورو اینترنشنال، گرچه سالانه حدود 3 میلیون دلار از طرف «سرمایهگذاران فرشته سیلیکون ولی» دریافت میکند، در وب سایت خود مباهات میکند که مدل آموزش و تجهیز رهبران محلی ابتدا «برای خودکفایی و خودسنجی آنها طراحی شده و مدل جامع توسعه برای پایان دادن به فقر شدید در مناطق دور افتاده روستایی است.»
اثر تکنولوژی بر زندگی فقرا
البته، تکنولوژی هماکنون نیز تفاوتهای عظیمی در کیفت زندگی بسیاری از فقرای جهان به وجود آورده است. وجود حدود 7 میلیارد اشتراک تلفن همراه، رادیو یا حتی دوچرخه، یادآور واکسن آبله (که جان میلیونها نفر را از مرگ نجات داده) است. همچنین تردیدی وجود ندارد که غولهای جدید تکنولوژی انرژی، ایدهها و پول را به قلمرویی وارد کردهاند که مدتها تحت سلطه دیوانسالاران، متخصصان بودجه و اقتصاددانان بود. گوگل تحت رهبری اشمیت هماکنون کارهای خارقالعادهای برای توسعه و تولید انجام داده است. برخی از این اقدامات عبارت است از: تهیه نقشههای دیجیتالی از خیابانهای شهرهای آفریقا.
با این وجود، همه دگرگونیهای تکنولوژیک انجامشده در 200 سال گذشته نتوانسته است فقر جهانی را ازمیان بردارد. بیش از نیمی از مردم این سیاره با کمتر از 4 دلار در روز زندگی میکنند و 4/2 میلیارد نفر با کمتر از روزی 2دلار زندگی خود را میگذرانند. این در شرایطی است که این آمار پس از یک دهه کاهش بیسابقه در فقر شدید منتشر شده است. علاوه براین،سالانه میلیونها نفر در اثر بیماریهایی مانند اسهال و ذاتالریه جانشان را از دست میدهند که به راحتی قابل پیشگیری و درمان هستند. این مساله به دلیل فقدان دانش یا حتی فقدان پول نیست، بلکه به این دلیل است که والدین سادهترین اصول بهداشتی همچون شستوشوی دستهایشان را رعایت نمیکنند، دولتها نمیتوانند آب سالم و سیستم فاضلاب را تامین کنند و محدودیتهای مستبدانه مهاجرت مانع نقل مکان فقرا به مکانها دارای فرصتهای بهتر میشود.
متاسفانه، هیچ آیفونی حتی اگر مملو از بهترین اپلیکیشنها باشد، نمیتواند این مسائل را تغییر دهد. متخصصان تکنولوژی درمورد آنچه ابزارهایشان میتواند در فقیرترین کشورهای جهان انجام دهد، بیش از حد خوشبین هستند. آنان در این مورد، تاریخی مملو از ناکامی دارند. مارکس و انگلس مطمئن بودند که لوکوموتیو طبقه کارگر را به یک نیروی ملی پیوند میدهد تا یک انقلاب اجتماعی به وجود آورد و درنتیجه جهان به سرعت به بهشت کارگران تبدیل خواهد شد. اخیرا، در میانه اعتراضات بهار عربی، توماس فریدمن و بسیاری دیگر درباره قدرت ابزارهایی همچون توئیتر و فیسبوک در سرنگونی دیکتاتورها و ایجاد دموکراسی، سخن گفتند. الک راس،متخصص تکنولوژی در وزارت خارجه آمریکا، میگوید اینترنت به«چه گوارای قرن بیست و یکم» تبدیل شده است. (با توجه به اینکه از چهار انقلابی که او در آن شرکت داشت، سه انقلاب با شکست مواجه شد، احتمالا این مساله درست به نظر میرسد.)
رابطه اینترنت و اقتصاد
گزارش جدید بانک جهانی نشان میدهد افزایش 10 درصدی دسترسی به پهنای باند به افزایش 38/1 درصدی نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کشورهای کمدرآمد و دارای درآمد متوسط منجر میشود. کمیسیون پهنای باند سازمان ملل برای توسعه دیجیتال از این گزارش استفاده کرده است و میگوید: اینترنت پرسرعت برای رسیدن به اهداف توسعهای از کاهش فقر گرفته تا کاستن از مرگ و میر مادران و کودکان و تضمین اجرای آموزش ابتدایی در سراسر جهان، ضروری است. در گزارش بانک جهانی به این مساله که تحلیل این بانک درمورد رشد تولید ناخالص داخلی پیش از آنکه در اکثر کشورهای مورد بررسی پهنای باند وجود داشته باشد، انجام گرفته اشاره نشده است. اما این گزارش نشان میدهد که علاقهمندی به تکنولوژی وجود دارد و مردم تمایل دارند باورکنند که سرانجام جام مقدسی برای رشد پیدا شده است.
رابطه ضعیف بین پیشرفت تکنولوژی و کاهش جهانی فقر تعجببرانگیز نیست. اکثر تکنولوژیها در جهان ثروتمند و برای حل مشکلات آن اختراع شدهاند. این مساله به این معنا است که این تکنولوژیها به گونهای طراحی شدهاند که هنگام به کارگیری توسط کارگران آموزشدیده در مکانهایی با زیرساختهای فیزیکی مناسب موثرند. این تکنولوژیها در کشورهایی مانند لیبریا که در آنها بیسوادی و فساد بیداد میکند، کارآیی چندانی ندارند. معمولا انتقال تکنولوژیهای جهان ثروتمند به جهان فقیر به درستی صورت نمیگیرد.
البته استثناهایی هم وجود دارد، اما اغلب تصادفی هستند. مثلا تلفن همراه را درنظر بگیرید، در ابتدا تصور میشد وسیلهای برای سرگرمی جوانان ثروتمند است، نه ابزاری با بازار گسترده و ارزانتر از تلفنهای ثابت. اما اکنون دستکم مردم کشورهای درحال توسعه چهار برابر بیشتر از مردم جهان صنعتی از تلفن همراه استفاده میکنند. از کنیا گرفته تا فیلیپین،کارآفرینان از تلفن همراه برای ارائه ارتباطات و خدمات مالی ارزان از طریق بانکداری همراه استفاده میکنند.
متاسفانه، تراکتورها در مزارع اتیوپی زنگ میزنند و پیامد ایجاد توسعه از طریق تکنولوژی، دکههای اینترنتی است که در مناطق روستایی بلا استفاده ماندهاند و خاک میخورند. به نظر میرسد برخی از حامیان تکنولوژی مصمم هستند که درسهای گذشته را نادیده بگیرند. آنها جایزه و بودجه را به پروژههایی اختصاص میدهند که در اسلایدهای پاورپوینت عالی به نظر میرسند؛ اما اغلب در دنیای واقعی با شکست مواجه میشوند.
برای مثال، «ساکت»، اختراعی را که نشریه پاپیولار مکانیکس آن را «ایده درخشان» خواند، درنظر بگیرید. ساکت، توپ فوتبالی است که در آن ابزار الکترونیکی تعبیه شده و پس از حدود 30 دقیقه ضربه زدن به آن انرژی مورد نیاز لامپهای الایدی را به مدت سه ساعت فراهم میکند. قیمت این توپ 99 دلار است. دو تن از مخترعان این توپ که در زمان طرحریزی این پروژه دانشجوی هاروارد بودند، در سال 2012 عنوان دانشمندان سال دانشگاه را کسب کردند. بیل کلینتون، رییسجمهور سابق آمریکا، در نشست نوآوری جهانی کلینتون در سال 2011 گفت: این توپ«کاملا خارقالعاده است و راهحلی است برای فراهم کردن برق و بهبود کیفیت زندگی، ظرفیت کار و ظرفیت یادگیری». در ماه آوریل، مجله اینس شرکت تولیدکننده ساکت را یکی از 25 شرکت بسیار جسور نامید. شرکتهای بیمه استیت فارم و وسترن یونیون هزینه اعطای این توپها را به آمریکای لاتین و آفریقا تقبل کردهاند. کنفرانس تد این ایده را«اختراعی با پتانسیل ایجاد انقلاب در جهان درحال توسعه» نامید. این واقعا یک ترفند فوقالعاده است که توپ فوتبالی که تنها دو انس سنگینتر از توپ فوتبال معمولی است، دارایی یک باتری و ابزار الکتریکی است که از طریق غلتیدن برق تولید میکند. اما، با 10 دلار میتوان یک لامپ خورشیدی خرید. بنابراین چرا شخصی باید برای لامپی که انرژی آن از نیم ساعت ضربه زدن تامین میشود و روشنایی کمتری دارد، ده برابر پول بیشتر بپردازد؟ (آلیسون دالتون اسمیت، که برای شرکت سازنده ساکت کار میکند، میگوید: «مطمئنا ساکت بسیار گرانتر از دیگر ابداعات در زمینه روشنایی است، اما به دلیل اینکه فوتبال محبوبترین ورزش این سیاره است، ترکیب نیاز و بازی مردم را ترغیب میکند بازی کردن را در اولویت خود قرار دهند.»
پیش از ساکت، پلیپامپس وجود داشت. این وسیله توسط لورا بوش و استیو کیس، موسس شرکت ایاوال، اختراع شده است و از چرخش بچهها در چرخ و فلک برای کشیدن آب برق تولید میکند. قیمت پلیپامس چهار برابر بیشتر از پمپهای معمولی است.
کمک رسانان سازمان ملل گزارش دادند زمانی که پلیپامس خراب میشود، تعمیر آن دشوار است. همچنین براساس بررسی انجام شده توسط گاردین مشخص شد برای رساند آب به 2500 نفر، بچهها باید 27 ساعت در روز«چرخ و فلک بازی» کنند. در دفاع از مبتکران باهوش و جوان مخترع ساکت، باید گفت که استادان مسنتر و باتجربهتر اشتباهات بزرگتر و پرهزینهتری را مرتکب شدهاند. نیکلاس نگروپونته از موسسه تکنولوژی ماساچوست رهبری پروژه یک لپتاپ برای هر کودک را رهبری میکند. وبسایت او ادعا میکند که با توزیع لپتاپ 100 دلاری «مشاهده شده است که دو میلیون کودکی که پیش از آن به حاشیه رانده شده بودند اکنون مشغول آموختن، توانمند شدن و آغاز ایجاد تغییر در جوامع خود هستند.» اما در سال 2012 دو مطالعه جداگانه – یکی در نپال و دیگری در پرو—به این نتیجه رسیدند که کودکانی که از کامپیوتر استفاده میکنند، به لحاظ زبانی یا مهارت در ریاضیات در مقایسه با حضور در مدرسه بهره چندانی نبردند یا اصلا بهرهای نبردند.حتی ایدههایی که ممکن است به راستی دارای پتانسیل لازم باشند خیلی پیش از آنکه آن پتانسیل به ظهور رسد، بر سر زبانها میافتند. شرکت غیرانتفاعی ساماسورس واقع در سانفرانسیسکو مسوولیت برونسپاری مانند تهیه رونوشت و کنترل دادهها را بر عهده میگیرد. این مرکز کار خود را به وظایف کوچکی تقسیم میکند که زنان و جوانان بیتجربه در 11 مرکز کار واقع در پنج کشور جهان میتوانند از پس آنها برآیند. تکنولوژی دیجیتال این امکان را فراهم میآورد که نه تنها پروژه خود را به گوشه دیگر جهان بفرستد، بلکه میتواند وظایفی را که به نظر میرسد پیچیده و نیازمند مهارتهای زیادند، به بخشهای کوچک تقسیم میکند. سال گذشته این مرکز از هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا و کلوپ مادرید جوایزی دریافت کرد و شاید بتواند به عنوان الگویی فوقالعاده شناخته شود، اما هنوز برای گفتن این موضوع زود است. در وبسایت این مرکز غیرانتفاعی آمده است که این مرکز بیش از 3 میلیون دلار دستمزد به بیش از 3700 نفر پرداخت کرده است. اما در همین مدت به ساماسورس دست کم 12 میلیون دلار بخشیده شده است. این به آن معنا است که این مرکز به ازای هر یک دلار دستمزدی که پرداخت کرده است، 4 دلار دریافتی داشته است. (پام اسمیت، رییس بازاریابی ساماسورس میگوید این نسبت در حدود یک دلار سرجمع به ازای یک دلار دستمزد است. وی همچنین میگوید که ساماسورس آموزش ارائه میدهد و در زمینه ارائه مشاغل دائمی و پردرآمد به فارغالتحصیلان دانشگاه سابقهای قوی دارد.) فعلا این روش هنوز برنامهای بسیار پرهزینه برای اشتغالزایی محسوب میشود.
البته همه اشتباه میکنند و وقتی با فناوریها و روشهای نوین کار میکنیم باید انتظار شکستهای زیادی را داشته باشیم. کارآفرینان بخش تکنولوژی به فرهنگ شکست عادت کردهاند. اما مزیت سیستمی که آنها در آن فعالیت میکنند، تست بازار است. این یک قاعده است که ایدههای بد به ورشکستگی میانجامند.
اما با حرکت این الگو به سمت توسعه، ما شاهد تحمل بالای کارآفرینان بخش تکنولوژی در برابر شکست و اشتیاق آنها برای امتحان طرحهایی هستیم که تست بازار آنها ضعیفتر است. ایدههایی که به خاطر علاقه خیرین و بشردوستان غربی به این پروژهها و نه علاقه مصرفکنندگان آفریقایی ، بودجه خود را از مرکز کیکاستارتر و مراکز بشردوستی دریافت میکنند و این همان چیزی است که منجر به پروژههایی چون «ساکت»، «پلیپامپ» و «یک لپتاپ برای هر کودک» میشود.
انضباط بازار
بنابراین برای کنترل ابداعات تکنولوژیک، فیلتر کردن ایدههای خوب از ایدههای بد و گستردن کمی از منافع سیلیکون ولی در مناطق فقیرتر جهان چه باید کرد؟ بر اساس آنچه مایکل کرمر اقتصاددان دانشگاههاروارد میگوید، پاسخ در انضباط بازار و تستهای دشوار بازار نهفته است. کرمر برنده جایزه «نبوغ» مکآرتور شده است و به خاطر پیشبینی درستش درباره رقبای آینده جایزه نوبل شهرت دارد. وی بر این باور است که تغییرات تکنولوژیک میتواند زندگی فقرای جهان را به شدت متحول کند، اما بازارها نمیتوانند ابداعات درست را بدون حمایت مالی، ارائه کنند.
فقرا از قدرت خرید لازم برخوردار نیستند تا تقاضا برای ابداعاتی که موجب بهبود زندگیشان میشود- از واکسن مالاریا گرفته تا نوع جدیدی از سیبزمینی- را ایجاد کنند. بنابراین کرمر در جستوجوی راههایی بوده است تا بازاری برای تکنولوژیهای جدیدی که فقرا قادر به ایجاد بازارشان نبودهاند، ایجاد کند. نخستین ایده او از تحقیقی با راشل گلنرستر از دانشگاه امآیتی در زمینه واکسن نشات گرفت. آنها متوجه شدند که سالانه میلیاردها دلار در بخش تحقیقات و توسعه صرف تولید داروهای جدید برای کشورهای ثروتمند میشود و اغلب، بیماریهایی که موجب مرگ افراد در کشورهای فقیر میشود، نادیده گرفته میشود و پولی که آژانسهای کمکرسان هزینه میکنند تا تحقیقات پایهای بر روی آن بیماریهای مورد غفلت انجام شود، نتیجهای نداده است. به عنوان مثال، آژانسهای کمکرسان ایالات متحده میلیونها دلار صرف تحقیقات واکسن مالاریا کردهاند که هیچ نتیجهای در پی نداشته است. کرمرو گلنرستر میگویند مشکل این بود که الگوی دولت نیازمند انتخاب برندگان پیش از معلوم شدن نتیجه است؛ تصمیمگیری در مورد اینکه به کدام آزمایشگاهها و کدام شرکتها بودجه پیش از موعد تعلق گیرد. و این اساسا غیرممکن بود که بتوان تشخیص داد بهترین ایده از کجا شکل خواهد گرفت.
خیرین یک آزمایشگاه یا روش موفق را انتخاب نمیکنند، اما برای راهحل موفق پول خرج خواهند کرد. بنابراین یک انگیزه برای آزمایشگاههای متعدد ایجاد خواهد شد که روشهای متعددی را امتحان کنند. امید آنها این بود که این «مشارکتهای پیشرفته بازار» موجب تشویق شرکتهای عمده داروسازی شود تا برخی از تلاشهای تحقیق و توسعه خود را به بیماریهای مورد غفلت نواحی گرمسیری اختصاص دهند.
روش بازار پیشرفته
در سال 2009 اتحادیه جی ای وی آی، گروهی متشکل از خیرین عمده از جمله بسیاری از دولتهای کشورهای ثروتمند و موسسات بشردوستی از پیشنهاد کرمر و گلنرستر بهره بردند. آنها بودجهای 5/1 میلیارد دلاری را تهیه کردند که میتوانست هزینه داروهای ارزان را تامین کند. به این ترتیب با دلیل اصلی مرگهای قابل پیشگیری کودکان زیر 5 سال در سرتاسر جهان مقابله میشد: ذاتالریه استرپتوکوکی که منشا بیماریهایی چون عفونت ریه و مننژیت است. واکسنی که برای ذاتالریه مناسب باشد هنوز در کشورهای در حال توسعه ساخته نشده بود. اما گروه جیایویآی بازاری را برای شرکتهای داروسازی که تلاش میکردند به یک چنین واکسنی دست یابند، تضمین کرد و موفق شد. اکنون از این واکسن در سرتاسر جهان استفاده میشود. اتحادیه جی ای وی آی برآورد کرده است که روش «بازار پیشرفته» تحقیقات برای واکسن را تا جایی هدایت میکند که تا سال 2020 از مرگ 5/1 میلیون کودک جلوگیری خواهد شد. بانک جهانی از مکانیسمی مشابه استفاده کرد تا برای تحقیقات در زمینه افزایش تولید مزارع کوچک در جهان در حال توسعه انگیزه ایجاد کند. پس چرا ما چنین تلاشهایی را برای همه زمینهها انجام نمیدهیم؟ کرمر میگوید پاسخ این است که «برخی ابداعات تکنولوژیک نیز وجود دارند که هرگز قادر به پیشبینی آنها نبودهایم چون توصیف مشکل، نیمی از راهحل است.» او مثال «پست ایت نوت» را میزند (کاغذهای کوچکی که به طور موقت بر روی سطوح صاف قابل چسباندن هستند) و میگوید که کسی نمیتوانست برای آن بازاری را تضمین کند. او میگوید: «چون نمیدانستیم که به آن احتیاج داریم تا اینکه یک نفر آن را ابداع کرد.» این موضوع در مورد ارتباطات گرافیکی کاربران کامپیوترهای شخصی و سیستمهای مک در سرتاسر جهان هم صادق است. شخصیت مارک زوکربرگ در فیلم شبکه اجتماعی میگوید: «اگر شماها خالق فیسبوک بودید، آن را خلق کرده بودید.»
به زبان اقتصاد، بازار کوچک کرمر برای واکسن، یک «مکانیسم کششی» است. در این مورد وعده بازار مخترعان را به سمت حل یک مشکل عمومی میکشد. اما این نیازمند تعیین و مشخص کردن دقیق مشکلی است که میخواهید حل کنید. اگر شما مشکلی را که میخواهید حل کنید به درستی نمیشناسید، در عوض از آن مکانیسم بودجهای استفاده کنید که فیس بوک را به میلیاردها صفحه نمایش آورد: سرمایهگذاری پرخطر. این یک «مکانیسم هلدهنده» است. به این معنا که سرمایهگذاران از ایدههای امیدبخش تا زمانی که آنقدر توسعه یابند که به بازار برسند یا تولید انبوه شوند حمایت میکنند. بهترین ایدههای سیلیکون ولی باید از این حمایت بهرهمند شوند. گذشته از همه، این همان جایی است که در آن سرمایهگذاری پرخطر متولد شد. مشکل این است که معدود سرمایهگذارانی در دنیای تکنولوژی هستند که این دقت را داشته باشند که بفهمند چه زمانی باید از یک ایده خوب حمایت کنند و چه زمان از یک فرد. هر کسب و کاری فکر میکند خودش ایده بعدی چند میلیارد دلاری را در دست دارد تا اینکه بازار چیز دیگری را ثابت میکند. وقتی کسب و کارها وارد کارهای توسعهای بشردوستانه میشوند هم همینطور است. اما هیچ بازاری وجود ندارد که آنها را از این اشتباه در آورد. بیشک تکنولوژی و اختراع میتواند نقش عظیمی در بهبود کیفیت زندگی فقرای سرتاسر جهان ایفا کند، اما واقعیت تعجببرانگیز این است که روش درست برای هدایت یک اختراع در پالوآلتوی ساحلی به نتیجه نرسید، بلکه از دل بوروکراسی دولتی در واشنگتن دیسی سر برآورد.
آژانس توسعه بینالمللی که معمولا نه اهل ریسک است و نه تمایلی به این دارد که بر سر زبانها بیفتد، تحت ریاست راجیو شاه، یک بودجه سرمایهگذاری ایجاد کرد با عنوان سرمایهگذاری ابداعات توسعهای (دیآیوی). هدف از این اقدام حمایت از راه حلهای توسعهای و آزمایش آنها بود تا ببینند که آیا آنها واقعا کار میکنند یا نه. آنها کرمر را به استخدام خود درآوردند تا در اداره آن به آنها کمک کند. تاکنون دی آی وی خیلی کوچک مانده است: تا این تاریخ تیم کرمر در حدود 40 کمک به ارزش بیش از 10 میلیون دلار دریافت کردهاند. اما هدف این است که الگویی برای سرمایهگذاریهای جدی بخش دولتی به دست آید و حمایت دولت و خیرین و شرکتهای خصوصی را جلب کند.
دی آی وی پول و انرژی زیاد متفکران را به ایدههایی هدایت میکند که تا کنون تنها تبلیغات تکنولوژیک محسوب میشدند. به عنوان مثال چه میشود اگر اپلیکیشنی بتواند روی گوشیهای همراه ارزان قیمت نصب شود و جان میلیونها کودک را هر ساله نجات دهد؟ این ادعایی است که مرکز کامکر مطرح کرده است؛ کسبوکاری کوچک که تنها یک میلیون دلار از دی آی وی دریافت کرد تا اپلیکیشن «ام هلث» را بیازماید. با ارائه این اپلیکیشن سعی خواهد شد داروهای مدرن از طریق گوشی تلفن همراه به مناطق روستایی هندوستان برده شود.
در سال 2005 دولت هندستان هدفی برای خود تعیین کرد که بر اساس آن «فعالان سلامت اجتماعی دارای اعتبارنامه»، یعنی کارمندان بخش بهداشتی که عضو یک نهاد باشند، به هر روستا بروند. تعداد آنها در مجموع 750 هزار نفر بود. این کارکنان اغلب زنان جوانی بودند که باید باسواد باشند و محل زندگی آنها همان روستای محل کارشان باشد، اما مشکل این بود که آنها آموزشهای بهداشتی کمی دیده بودند یا اصلا از چنین آموزشهایی بیبهره بودند. ایده کامکر این است که از تکنولوژی تلفن همراه استفاده شود تا این افراد دارای تحصیلات کم در بخش بهداشت به ارتشی ماهر از آسیبشناسان بخش بهداشت و درمان تبدیل شوند.
در تئوری، واداشتن کارکنان بخش سلامت برای حضور در سر وقت، پرسیدن سوالهای درست و ارائه پاسخهای صحیح، تاثیرات عظیمی در دنیای واقعی خواهد داشت. هر ساله نزدیک به 7 میلیون کودک زیر 5 ساله به دلایلی که به آسانی میتوانند پیشگیری شوند جان خود را از دست میدهند. میتوان با مداخلههایی کمهزینه از این رویداد جلوگیری کرد. سازمان بهداشت جهانی پروتکلهایی جامع و مفصل برای مدیریت بیماریهای کودکان منتشر میکند تا از این مرگومیرها جلوگیری شود. کامکر این پروتکلها را در دستان کارکنان بخش سلامت قرار خواهد داد. آزمونهای اولیه در هندوستان و تانزانیا نشان داده است که این سیستم به طرز قابل توجهی اززمان ویزیتهای کارکنان بخش بهداشت میکاهد و تبعیت آنها را از پروتکلهای سازمان بهداشت جهانی افزایش میدهد.
اما خوب است توپ فوتبال الکتریک را به یاد آورید: همیشه کمبود ابداعات تکنولوژیک جدید، مشکل نیست. کرمر میگوید: «برخی از موفقیتهای تکنولوژیک بسیار بزرگ هستند، اما همیشه آن قدر مهم نیستند که مکانیسمی برای تخصیص پول به آنها وجود داشته باشد.» به این دلیل است که دیآیوی یک روش عملی تامین بودجه در پیش گرفته است و دومین مرحله نیز شامل تستهای دقیق است تا اطمینان حاصل شود که آزمونهای اولیه موفقیتآمیز بودهاند.
شاید مشهودترین شکل تست دقیق ، تست بازار است. کرمر میگوید: «اگر چیزی از سوی بازار مورد تقاضا قرار میگیرد، پس دستکم نشانههایی وجود دارد که آن چیز یک تکنولوژی مفید است.
چیزی است که مردم برای آن حاضرند پول دهند.» به عنوان مثال سولار سیستر یک صاحب امتیاز دی آی وی است که برای تامین روشنایی و شارژ تلفن همراه برای خانوارهای روستانشین سودان جنوبی، تانزانیا و اوگاندا سلولهای خورشیدی طراحی میکند. سهچهارم جمعیت هدف این سازمان پس از غروب آفتاب هیچ منبع روشنایی به جز هیزم آتش ندارند. در شرایطی که بودجه 1 میلیون دلاری دی آی وی میتواند به سولار سیستر اجازه دهد که 3000 مامور فروش آموزش ببینند تا 315 هزار چراغ خورشیدی بفروشند، حیات میان مدت این پروژه به خاطر یافتن مشتریانی که پول بپردازند در هالهای از ابهام است.
با وجود این برای بسیاری از ابداعات در بخشهای بهداشت و آموزش تست بازار کار نمیکند چون خدمات آنها از سوی دولت تامین میشوند. در این مورد تحقیقات باید نقش بازخورد بازار را ایفا کند تا معلوم شود که چه تلاشی موفق خواهد شد یا – مانند مورد یک لپ تاپ برای هر کودک- کدام تلاش موفق نخواهد شد. برنامههای دارای تکنولوژی پایین هم میتوانند با هزینهای بسیار کم تاثیری شگرف در ایمنی جادههای کنیا داشته باشند. این نوع تستهای دقیق درست همان چیزی است که وجه تمایز دیدگاه کرمر از سیلیکون ولی است. قرار نیست تنظیمات تکنیکی که موجب بهبود وضعیت سلامت جوامع میشوند یا برای چراغهای خورشیدی بازار ایجاد میکنند، لسوتو را به لوکزامبورگ تبدیل کنند. اما شاید آنها بتوانند در این مسیر جان چند نفر را نجات دهند.
[h=1]نقش IT در توانمندسازی فقرا[/h]
اینترنت پرسرعت برای رسیدن به اهداف توسعهای در سراسر جهان ضروری است

مترجمان: شادی آذری، رفیعه هراتی
شرکتهای «سیلیکون ولی» که از حکمرانیشان بر اولین عرضههای سهام در والاستریت چندان راضی نیستند، تاکتیکهایشان را برای مبارزه با فقر جهانی به کار میگیرند.
اگر بتوان با استفاده از کامپیوترهای ارزان مناسب برای کودکان تحت برنامه یک لپتاپ برای هر کودک به دروس ریاضی رایگان «آکادمی خان» دسترسی پیدا کرد، آیا نیازی به نگرانی درباره پیچیدگیهای اصلاحات نظام آموزشی هست؟ زمانی که چراغ خانهها را میتوان با انرژی تولید شده از توپ فوتبال روشن کرد، چه نیازی به نیروگاههای برق زغال سوز و کابلهای انتقال خواهد بود؟ زمانی که حتی پناهجویان پناهگاههای آوارگان میتوانند از طریق برونسپاری رونوشت سوابق دندانپزشکی جهان اول پول دربیاورند، چه نیازی به تولید یا جادهها به عنوان بخشی از سیستم مورد نیاز به صادرات فیزیکی کالا هست؟ تعجبی ندارد که این روزها اصلیترین موضوع کنفرانس تد شکستن کدها در عصر دیجیتال است. 100 بحث اخیر این کنفرانس در این مورد و درباره آفریقا و توسعه بوده است.
کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل، در سخنرانی خود در سال 2003 از سرمایهداران سیلیکون ولی خواست به خارج از آمریکا نگاه کنند و «پویایی و ابتکار را به کشورهای درحال توسعه ببرند». افراد بانفوذ قدیمی و جدید کالیفرنیا برای رو یا رویی با این چالش به پا خواستهاند. معروفترین این بشردوستان حوزه تکنولوژی، بیل گیتس، موسس مایکروسافت و همسرش ملیندا هستند که برنامهای برای ریشهکن کردن فلج اطفال و بیماری کوری و افزایش درآمد کشاورزان خرد در آفریقا و جنوب آسیا دارند. دیگران، طرحهایی انتخاب کردهاند که آشکارا تبلیغ تکنولوژی است و بر مبنای آرمانگرایی استوار است. در سال 2011، باب کینگ مبلغ 150 میلیون دلار به صندوق موسسه استنفورد برای نوآوری و توسعه در اقتصادهای در حال توسعه کمک کرد. این موسسه قصد دارد از طریق کارآفرینی و نوآوری، زندگی فقرا را در ابعاد گسترده تغییر دهد. اریک اشمیت، رییس گوگل، و جارد کوهن، مقام سابق وزارت خارجه آمریکا که اکنون گوگل آیدیا را اداره میکند، در کتاب جدیدشان با عنوان عصر جدید دیجیتال، پیشبینی میکنند که اتصال 5 میلیارد نفری که آفلاین بودند به اینترنت، قدرت توربین توسعه جهان را افزایش خواهد داد. آنان در این کتاب مینویسند: «افزایش بازدهی و بهرهوری بسیار ژرف خواهد بود، به ویژه در کشورهای درحال توسعه که انزوای تکنولوژیکی و سیاستهای غلط سالها است مانع رشد و پیشرفت شده است.» اشمیت حتی از این هم فراتر میرود و میگوید تا سال 2020 همه مردم در سراسر جهان آنلاین خواهند بود. اگر او و کوهن درباره قدرت اتصال درست گفته باشند، کشورهای فقیر تا چند سال آینده در دسترس خواهند بود. کتاب عصر جدید دیجیتال گونهای از لادیسم ارتجاعی نزدیک به دیدگاهی است که در کتاب «فراوانی:آینده بهتر از چیزی است که تصور میکنید» نوشته پیتر دیامانتدیس، مدیرعامل بنیاد جایزه ایکس، و استیون کوتلر، روزنامهنگار، بیان شده است. این دو مینویسند: «بشر درحال ورود به یک دگرگونی بنیادین است که در آن تکنولوژی میتواند استانداردهای اساسی زندگی همه مردان، زنان و کودکان این سیاره را به طور چشمگیری افزایش دهد. در عرض یک نسل، میتوانیم کالا و خدمات را برای همه کسانی که به آنها نیاز دارند، فراهم کنیم. فراوانی برای همه در حقیقت در چنگ ماست.» بنابراین، تعجبی ندارد که این روزها گروههای جدید و فراوان مبارزه با فقر در سیلیکون ولی به وجود آمدهاند و این مساله منعکس کننده بلندپروازیهای انتفاعی آنها است. برای مثال، نورو اینترنشنال، گرچه سالانه حدود 3 میلیون دلار از طرف «سرمایهگذاران فرشته سیلیکون ولی» دریافت میکند، در وب سایت خود مباهات میکند که مدل آموزش و تجهیز رهبران محلی ابتدا «برای خودکفایی و خودسنجی آنها طراحی شده و مدل جامع توسعه برای پایان دادن به فقر شدید در مناطق دور افتاده روستایی است.»
اثر تکنولوژی بر زندگی فقرا
البته، تکنولوژی هماکنون نیز تفاوتهای عظیمی در کیفت زندگی بسیاری از فقرای جهان به وجود آورده است. وجود حدود 7 میلیارد اشتراک تلفن همراه، رادیو یا حتی دوچرخه، یادآور واکسن آبله (که جان میلیونها نفر را از مرگ نجات داده) است. همچنین تردیدی وجود ندارد که غولهای جدید تکنولوژی انرژی، ایدهها و پول را به قلمرویی وارد کردهاند که مدتها تحت سلطه دیوانسالاران، متخصصان بودجه و اقتصاددانان بود. گوگل تحت رهبری اشمیت هماکنون کارهای خارقالعادهای برای توسعه و تولید انجام داده است. برخی از این اقدامات عبارت است از: تهیه نقشههای دیجیتالی از خیابانهای شهرهای آفریقا.
با این وجود، همه دگرگونیهای تکنولوژیک انجامشده در 200 سال گذشته نتوانسته است فقر جهانی را ازمیان بردارد. بیش از نیمی از مردم این سیاره با کمتر از 4 دلار در روز زندگی میکنند و 4/2 میلیارد نفر با کمتر از روزی 2دلار زندگی خود را میگذرانند. این در شرایطی است که این آمار پس از یک دهه کاهش بیسابقه در فقر شدید منتشر شده است. علاوه براین،سالانه میلیونها نفر در اثر بیماریهایی مانند اسهال و ذاتالریه جانشان را از دست میدهند که به راحتی قابل پیشگیری و درمان هستند. این مساله به دلیل فقدان دانش یا حتی فقدان پول نیست، بلکه به این دلیل است که والدین سادهترین اصول بهداشتی همچون شستوشوی دستهایشان را رعایت نمیکنند، دولتها نمیتوانند آب سالم و سیستم فاضلاب را تامین کنند و محدودیتهای مستبدانه مهاجرت مانع نقل مکان فقرا به مکانها دارای فرصتهای بهتر میشود.
متاسفانه، هیچ آیفونی حتی اگر مملو از بهترین اپلیکیشنها باشد، نمیتواند این مسائل را تغییر دهد. متخصصان تکنولوژی درمورد آنچه ابزارهایشان میتواند در فقیرترین کشورهای جهان انجام دهد، بیش از حد خوشبین هستند. آنان در این مورد، تاریخی مملو از ناکامی دارند. مارکس و انگلس مطمئن بودند که لوکوموتیو طبقه کارگر را به یک نیروی ملی پیوند میدهد تا یک انقلاب اجتماعی به وجود آورد و درنتیجه جهان به سرعت به بهشت کارگران تبدیل خواهد شد. اخیرا، در میانه اعتراضات بهار عربی، توماس فریدمن و بسیاری دیگر درباره قدرت ابزارهایی همچون توئیتر و فیسبوک در سرنگونی دیکتاتورها و ایجاد دموکراسی، سخن گفتند. الک راس،متخصص تکنولوژی در وزارت خارجه آمریکا، میگوید اینترنت به«چه گوارای قرن بیست و یکم» تبدیل شده است. (با توجه به اینکه از چهار انقلابی که او در آن شرکت داشت، سه انقلاب با شکست مواجه شد، احتمالا این مساله درست به نظر میرسد.)
رابطه اینترنت و اقتصاد
گزارش جدید بانک جهانی نشان میدهد افزایش 10 درصدی دسترسی به پهنای باند به افزایش 38/1 درصدی نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کشورهای کمدرآمد و دارای درآمد متوسط منجر میشود. کمیسیون پهنای باند سازمان ملل برای توسعه دیجیتال از این گزارش استفاده کرده است و میگوید: اینترنت پرسرعت برای رسیدن به اهداف توسعهای از کاهش فقر گرفته تا کاستن از مرگ و میر مادران و کودکان و تضمین اجرای آموزش ابتدایی در سراسر جهان، ضروری است. در گزارش بانک جهانی به این مساله که تحلیل این بانک درمورد رشد تولید ناخالص داخلی پیش از آنکه در اکثر کشورهای مورد بررسی پهنای باند وجود داشته باشد، انجام گرفته اشاره نشده است. اما این گزارش نشان میدهد که علاقهمندی به تکنولوژی وجود دارد و مردم تمایل دارند باورکنند که سرانجام جام مقدسی برای رشد پیدا شده است.
رابطه ضعیف بین پیشرفت تکنولوژی و کاهش جهانی فقر تعجببرانگیز نیست. اکثر تکنولوژیها در جهان ثروتمند و برای حل مشکلات آن اختراع شدهاند. این مساله به این معنا است که این تکنولوژیها به گونهای طراحی شدهاند که هنگام به کارگیری توسط کارگران آموزشدیده در مکانهایی با زیرساختهای فیزیکی مناسب موثرند. این تکنولوژیها در کشورهایی مانند لیبریا که در آنها بیسوادی و فساد بیداد میکند، کارآیی چندانی ندارند. معمولا انتقال تکنولوژیهای جهان ثروتمند به جهان فقیر به درستی صورت نمیگیرد.
البته استثناهایی هم وجود دارد، اما اغلب تصادفی هستند. مثلا تلفن همراه را درنظر بگیرید، در ابتدا تصور میشد وسیلهای برای سرگرمی جوانان ثروتمند است، نه ابزاری با بازار گسترده و ارزانتر از تلفنهای ثابت. اما اکنون دستکم مردم کشورهای درحال توسعه چهار برابر بیشتر از مردم جهان صنعتی از تلفن همراه استفاده میکنند. از کنیا گرفته تا فیلیپین،کارآفرینان از تلفن همراه برای ارائه ارتباطات و خدمات مالی ارزان از طریق بانکداری همراه استفاده میکنند.
متاسفانه، تراکتورها در مزارع اتیوپی زنگ میزنند و پیامد ایجاد توسعه از طریق تکنولوژی، دکههای اینترنتی است که در مناطق روستایی بلا استفاده ماندهاند و خاک میخورند. به نظر میرسد برخی از حامیان تکنولوژی مصمم هستند که درسهای گذشته را نادیده بگیرند. آنها جایزه و بودجه را به پروژههایی اختصاص میدهند که در اسلایدهای پاورپوینت عالی به نظر میرسند؛ اما اغلب در دنیای واقعی با شکست مواجه میشوند.
برای مثال، «ساکت»، اختراعی را که نشریه پاپیولار مکانیکس آن را «ایده درخشان» خواند، درنظر بگیرید. ساکت، توپ فوتبالی است که در آن ابزار الکترونیکی تعبیه شده و پس از حدود 30 دقیقه ضربه زدن به آن انرژی مورد نیاز لامپهای الایدی را به مدت سه ساعت فراهم میکند. قیمت این توپ 99 دلار است. دو تن از مخترعان این توپ که در زمان طرحریزی این پروژه دانشجوی هاروارد بودند، در سال 2012 عنوان دانشمندان سال دانشگاه را کسب کردند. بیل کلینتون، رییسجمهور سابق آمریکا، در نشست نوآوری جهانی کلینتون در سال 2011 گفت: این توپ«کاملا خارقالعاده است و راهحلی است برای فراهم کردن برق و بهبود کیفیت زندگی، ظرفیت کار و ظرفیت یادگیری». در ماه آوریل، مجله اینس شرکت تولیدکننده ساکت را یکی از 25 شرکت بسیار جسور نامید. شرکتهای بیمه استیت فارم و وسترن یونیون هزینه اعطای این توپها را به آمریکای لاتین و آفریقا تقبل کردهاند. کنفرانس تد این ایده را«اختراعی با پتانسیل ایجاد انقلاب در جهان درحال توسعه» نامید. این واقعا یک ترفند فوقالعاده است که توپ فوتبالی که تنها دو انس سنگینتر از توپ فوتبال معمولی است، دارایی یک باتری و ابزار الکتریکی است که از طریق غلتیدن برق تولید میکند. اما، با 10 دلار میتوان یک لامپ خورشیدی خرید. بنابراین چرا شخصی باید برای لامپی که انرژی آن از نیم ساعت ضربه زدن تامین میشود و روشنایی کمتری دارد، ده برابر پول بیشتر بپردازد؟ (آلیسون دالتون اسمیت، که برای شرکت سازنده ساکت کار میکند، میگوید: «مطمئنا ساکت بسیار گرانتر از دیگر ابداعات در زمینه روشنایی است، اما به دلیل اینکه فوتبال محبوبترین ورزش این سیاره است، ترکیب نیاز و بازی مردم را ترغیب میکند بازی کردن را در اولویت خود قرار دهند.»
پیش از ساکت، پلیپامپس وجود داشت. این وسیله توسط لورا بوش و استیو کیس، موسس شرکت ایاوال، اختراع شده است و از چرخش بچهها در چرخ و فلک برای کشیدن آب برق تولید میکند. قیمت پلیپامس چهار برابر بیشتر از پمپهای معمولی است.
کمک رسانان سازمان ملل گزارش دادند زمانی که پلیپامس خراب میشود، تعمیر آن دشوار است. همچنین براساس بررسی انجام شده توسط گاردین مشخص شد برای رساند آب به 2500 نفر، بچهها باید 27 ساعت در روز«چرخ و فلک بازی» کنند. در دفاع از مبتکران باهوش و جوان مخترع ساکت، باید گفت که استادان مسنتر و باتجربهتر اشتباهات بزرگتر و پرهزینهتری را مرتکب شدهاند. نیکلاس نگروپونته از موسسه تکنولوژی ماساچوست رهبری پروژه یک لپتاپ برای هر کودک را رهبری میکند. وبسایت او ادعا میکند که با توزیع لپتاپ 100 دلاری «مشاهده شده است که دو میلیون کودکی که پیش از آن به حاشیه رانده شده بودند اکنون مشغول آموختن، توانمند شدن و آغاز ایجاد تغییر در جوامع خود هستند.» اما در سال 2012 دو مطالعه جداگانه – یکی در نپال و دیگری در پرو—به این نتیجه رسیدند که کودکانی که از کامپیوتر استفاده میکنند، به لحاظ زبانی یا مهارت در ریاضیات در مقایسه با حضور در مدرسه بهره چندانی نبردند یا اصلا بهرهای نبردند.حتی ایدههایی که ممکن است به راستی دارای پتانسیل لازم باشند خیلی پیش از آنکه آن پتانسیل به ظهور رسد، بر سر زبانها میافتند. شرکت غیرانتفاعی ساماسورس واقع در سانفرانسیسکو مسوولیت برونسپاری مانند تهیه رونوشت و کنترل دادهها را بر عهده میگیرد. این مرکز کار خود را به وظایف کوچکی تقسیم میکند که زنان و جوانان بیتجربه در 11 مرکز کار واقع در پنج کشور جهان میتوانند از پس آنها برآیند. تکنولوژی دیجیتال این امکان را فراهم میآورد که نه تنها پروژه خود را به گوشه دیگر جهان بفرستد، بلکه میتواند وظایفی را که به نظر میرسد پیچیده و نیازمند مهارتهای زیادند، به بخشهای کوچک تقسیم میکند. سال گذشته این مرکز از هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا و کلوپ مادرید جوایزی دریافت کرد و شاید بتواند به عنوان الگویی فوقالعاده شناخته شود، اما هنوز برای گفتن این موضوع زود است. در وبسایت این مرکز غیرانتفاعی آمده است که این مرکز بیش از 3 میلیون دلار دستمزد به بیش از 3700 نفر پرداخت کرده است. اما در همین مدت به ساماسورس دست کم 12 میلیون دلار بخشیده شده است. این به آن معنا است که این مرکز به ازای هر یک دلار دستمزدی که پرداخت کرده است، 4 دلار دریافتی داشته است. (پام اسمیت، رییس بازاریابی ساماسورس میگوید این نسبت در حدود یک دلار سرجمع به ازای یک دلار دستمزد است. وی همچنین میگوید که ساماسورس آموزش ارائه میدهد و در زمینه ارائه مشاغل دائمی و پردرآمد به فارغالتحصیلان دانشگاه سابقهای قوی دارد.) فعلا این روش هنوز برنامهای بسیار پرهزینه برای اشتغالزایی محسوب میشود.
البته همه اشتباه میکنند و وقتی با فناوریها و روشهای نوین کار میکنیم باید انتظار شکستهای زیادی را داشته باشیم. کارآفرینان بخش تکنولوژی به فرهنگ شکست عادت کردهاند. اما مزیت سیستمی که آنها در آن فعالیت میکنند، تست بازار است. این یک قاعده است که ایدههای بد به ورشکستگی میانجامند.
اما با حرکت این الگو به سمت توسعه، ما شاهد تحمل بالای کارآفرینان بخش تکنولوژی در برابر شکست و اشتیاق آنها برای امتحان طرحهایی هستیم که تست بازار آنها ضعیفتر است. ایدههایی که به خاطر علاقه خیرین و بشردوستان غربی به این پروژهها و نه علاقه مصرفکنندگان آفریقایی ، بودجه خود را از مرکز کیکاستارتر و مراکز بشردوستی دریافت میکنند و این همان چیزی است که منجر به پروژههایی چون «ساکت»، «پلیپامپ» و «یک لپتاپ برای هر کودک» میشود.
انضباط بازار
بنابراین برای کنترل ابداعات تکنولوژیک، فیلتر کردن ایدههای خوب از ایدههای بد و گستردن کمی از منافع سیلیکون ولی در مناطق فقیرتر جهان چه باید کرد؟ بر اساس آنچه مایکل کرمر اقتصاددان دانشگاههاروارد میگوید، پاسخ در انضباط بازار و تستهای دشوار بازار نهفته است. کرمر برنده جایزه «نبوغ» مکآرتور شده است و به خاطر پیشبینی درستش درباره رقبای آینده جایزه نوبل شهرت دارد. وی بر این باور است که تغییرات تکنولوژیک میتواند زندگی فقرای جهان را به شدت متحول کند، اما بازارها نمیتوانند ابداعات درست را بدون حمایت مالی، ارائه کنند.
فقرا از قدرت خرید لازم برخوردار نیستند تا تقاضا برای ابداعاتی که موجب بهبود زندگیشان میشود- از واکسن مالاریا گرفته تا نوع جدیدی از سیبزمینی- را ایجاد کنند. بنابراین کرمر در جستوجوی راههایی بوده است تا بازاری برای تکنولوژیهای جدیدی که فقرا قادر به ایجاد بازارشان نبودهاند، ایجاد کند. نخستین ایده او از تحقیقی با راشل گلنرستر از دانشگاه امآیتی در زمینه واکسن نشات گرفت. آنها متوجه شدند که سالانه میلیاردها دلار در بخش تحقیقات و توسعه صرف تولید داروهای جدید برای کشورهای ثروتمند میشود و اغلب، بیماریهایی که موجب مرگ افراد در کشورهای فقیر میشود، نادیده گرفته میشود و پولی که آژانسهای کمکرسان هزینه میکنند تا تحقیقات پایهای بر روی آن بیماریهای مورد غفلت انجام شود، نتیجهای نداده است. به عنوان مثال، آژانسهای کمکرسان ایالات متحده میلیونها دلار صرف تحقیقات واکسن مالاریا کردهاند که هیچ نتیجهای در پی نداشته است. کرمرو گلنرستر میگویند مشکل این بود که الگوی دولت نیازمند انتخاب برندگان پیش از معلوم شدن نتیجه است؛ تصمیمگیری در مورد اینکه به کدام آزمایشگاهها و کدام شرکتها بودجه پیش از موعد تعلق گیرد. و این اساسا غیرممکن بود که بتوان تشخیص داد بهترین ایده از کجا شکل خواهد گرفت.
خیرین یک آزمایشگاه یا روش موفق را انتخاب نمیکنند، اما برای راهحل موفق پول خرج خواهند کرد. بنابراین یک انگیزه برای آزمایشگاههای متعدد ایجاد خواهد شد که روشهای متعددی را امتحان کنند. امید آنها این بود که این «مشارکتهای پیشرفته بازار» موجب تشویق شرکتهای عمده داروسازی شود تا برخی از تلاشهای تحقیق و توسعه خود را به بیماریهای مورد غفلت نواحی گرمسیری اختصاص دهند.
روش بازار پیشرفته
در سال 2009 اتحادیه جی ای وی آی، گروهی متشکل از خیرین عمده از جمله بسیاری از دولتهای کشورهای ثروتمند و موسسات بشردوستی از پیشنهاد کرمر و گلنرستر بهره بردند. آنها بودجهای 5/1 میلیارد دلاری را تهیه کردند که میتوانست هزینه داروهای ارزان را تامین کند. به این ترتیب با دلیل اصلی مرگهای قابل پیشگیری کودکان زیر 5 سال در سرتاسر جهان مقابله میشد: ذاتالریه استرپتوکوکی که منشا بیماریهایی چون عفونت ریه و مننژیت است. واکسنی که برای ذاتالریه مناسب باشد هنوز در کشورهای در حال توسعه ساخته نشده بود. اما گروه جیایویآی بازاری را برای شرکتهای داروسازی که تلاش میکردند به یک چنین واکسنی دست یابند، تضمین کرد و موفق شد. اکنون از این واکسن در سرتاسر جهان استفاده میشود. اتحادیه جی ای وی آی برآورد کرده است که روش «بازار پیشرفته» تحقیقات برای واکسن را تا جایی هدایت میکند که تا سال 2020 از مرگ 5/1 میلیون کودک جلوگیری خواهد شد. بانک جهانی از مکانیسمی مشابه استفاده کرد تا برای تحقیقات در زمینه افزایش تولید مزارع کوچک در جهان در حال توسعه انگیزه ایجاد کند. پس چرا ما چنین تلاشهایی را برای همه زمینهها انجام نمیدهیم؟ کرمر میگوید پاسخ این است که «برخی ابداعات تکنولوژیک نیز وجود دارند که هرگز قادر به پیشبینی آنها نبودهایم چون توصیف مشکل، نیمی از راهحل است.» او مثال «پست ایت نوت» را میزند (کاغذهای کوچکی که به طور موقت بر روی سطوح صاف قابل چسباندن هستند) و میگوید که کسی نمیتوانست برای آن بازاری را تضمین کند. او میگوید: «چون نمیدانستیم که به آن احتیاج داریم تا اینکه یک نفر آن را ابداع کرد.» این موضوع در مورد ارتباطات گرافیکی کاربران کامپیوترهای شخصی و سیستمهای مک در سرتاسر جهان هم صادق است. شخصیت مارک زوکربرگ در فیلم شبکه اجتماعی میگوید: «اگر شماها خالق فیسبوک بودید، آن را خلق کرده بودید.»
به زبان اقتصاد، بازار کوچک کرمر برای واکسن، یک «مکانیسم کششی» است. در این مورد وعده بازار مخترعان را به سمت حل یک مشکل عمومی میکشد. اما این نیازمند تعیین و مشخص کردن دقیق مشکلی است که میخواهید حل کنید. اگر شما مشکلی را که میخواهید حل کنید به درستی نمیشناسید، در عوض از آن مکانیسم بودجهای استفاده کنید که فیس بوک را به میلیاردها صفحه نمایش آورد: سرمایهگذاری پرخطر. این یک «مکانیسم هلدهنده» است. به این معنا که سرمایهگذاران از ایدههای امیدبخش تا زمانی که آنقدر توسعه یابند که به بازار برسند یا تولید انبوه شوند حمایت میکنند. بهترین ایدههای سیلیکون ولی باید از این حمایت بهرهمند شوند. گذشته از همه، این همان جایی است که در آن سرمایهگذاری پرخطر متولد شد. مشکل این است که معدود سرمایهگذارانی در دنیای تکنولوژی هستند که این دقت را داشته باشند که بفهمند چه زمانی باید از یک ایده خوب حمایت کنند و چه زمان از یک فرد. هر کسب و کاری فکر میکند خودش ایده بعدی چند میلیارد دلاری را در دست دارد تا اینکه بازار چیز دیگری را ثابت میکند. وقتی کسب و کارها وارد کارهای توسعهای بشردوستانه میشوند هم همینطور است. اما هیچ بازاری وجود ندارد که آنها را از این اشتباه در آورد. بیشک تکنولوژی و اختراع میتواند نقش عظیمی در بهبود کیفیت زندگی فقرای سرتاسر جهان ایفا کند، اما واقعیت تعجببرانگیز این است که روش درست برای هدایت یک اختراع در پالوآلتوی ساحلی به نتیجه نرسید، بلکه از دل بوروکراسی دولتی در واشنگتن دیسی سر برآورد.
آژانس توسعه بینالمللی که معمولا نه اهل ریسک است و نه تمایلی به این دارد که بر سر زبانها بیفتد، تحت ریاست راجیو شاه، یک بودجه سرمایهگذاری ایجاد کرد با عنوان سرمایهگذاری ابداعات توسعهای (دیآیوی). هدف از این اقدام حمایت از راه حلهای توسعهای و آزمایش آنها بود تا ببینند که آیا آنها واقعا کار میکنند یا نه. آنها کرمر را به استخدام خود درآوردند تا در اداره آن به آنها کمک کند. تاکنون دی آی وی خیلی کوچک مانده است: تا این تاریخ تیم کرمر در حدود 40 کمک به ارزش بیش از 10 میلیون دلار دریافت کردهاند. اما هدف این است که الگویی برای سرمایهگذاریهای جدی بخش دولتی به دست آید و حمایت دولت و خیرین و شرکتهای خصوصی را جلب کند.
دی آی وی پول و انرژی زیاد متفکران را به ایدههایی هدایت میکند که تا کنون تنها تبلیغات تکنولوژیک محسوب میشدند. به عنوان مثال چه میشود اگر اپلیکیشنی بتواند روی گوشیهای همراه ارزان قیمت نصب شود و جان میلیونها کودک را هر ساله نجات دهد؟ این ادعایی است که مرکز کامکر مطرح کرده است؛ کسبوکاری کوچک که تنها یک میلیون دلار از دی آی وی دریافت کرد تا اپلیکیشن «ام هلث» را بیازماید. با ارائه این اپلیکیشن سعی خواهد شد داروهای مدرن از طریق گوشی تلفن همراه به مناطق روستایی هندوستان برده شود.
در سال 2005 دولت هندستان هدفی برای خود تعیین کرد که بر اساس آن «فعالان سلامت اجتماعی دارای اعتبارنامه»، یعنی کارمندان بخش بهداشتی که عضو یک نهاد باشند، به هر روستا بروند. تعداد آنها در مجموع 750 هزار نفر بود. این کارکنان اغلب زنان جوانی بودند که باید باسواد باشند و محل زندگی آنها همان روستای محل کارشان باشد، اما مشکل این بود که آنها آموزشهای بهداشتی کمی دیده بودند یا اصلا از چنین آموزشهایی بیبهره بودند. ایده کامکر این است که از تکنولوژی تلفن همراه استفاده شود تا این افراد دارای تحصیلات کم در بخش بهداشت به ارتشی ماهر از آسیبشناسان بخش بهداشت و درمان تبدیل شوند.
در تئوری، واداشتن کارکنان بخش سلامت برای حضور در سر وقت، پرسیدن سوالهای درست و ارائه پاسخهای صحیح، تاثیرات عظیمی در دنیای واقعی خواهد داشت. هر ساله نزدیک به 7 میلیون کودک زیر 5 ساله به دلایلی که به آسانی میتوانند پیشگیری شوند جان خود را از دست میدهند. میتوان با مداخلههایی کمهزینه از این رویداد جلوگیری کرد. سازمان بهداشت جهانی پروتکلهایی جامع و مفصل برای مدیریت بیماریهای کودکان منتشر میکند تا از این مرگومیرها جلوگیری شود. کامکر این پروتکلها را در دستان کارکنان بخش سلامت قرار خواهد داد. آزمونهای اولیه در هندوستان و تانزانیا نشان داده است که این سیستم به طرز قابل توجهی اززمان ویزیتهای کارکنان بخش بهداشت میکاهد و تبعیت آنها را از پروتکلهای سازمان بهداشت جهانی افزایش میدهد.
اما خوب است توپ فوتبال الکتریک را به یاد آورید: همیشه کمبود ابداعات تکنولوژیک جدید، مشکل نیست. کرمر میگوید: «برخی از موفقیتهای تکنولوژیک بسیار بزرگ هستند، اما همیشه آن قدر مهم نیستند که مکانیسمی برای تخصیص پول به آنها وجود داشته باشد.» به این دلیل است که دیآیوی یک روش عملی تامین بودجه در پیش گرفته است و دومین مرحله نیز شامل تستهای دقیق است تا اطمینان حاصل شود که آزمونهای اولیه موفقیتآمیز بودهاند.
شاید مشهودترین شکل تست دقیق ، تست بازار است. کرمر میگوید: «اگر چیزی از سوی بازار مورد تقاضا قرار میگیرد، پس دستکم نشانههایی وجود دارد که آن چیز یک تکنولوژی مفید است.
چیزی است که مردم برای آن حاضرند پول دهند.» به عنوان مثال سولار سیستر یک صاحب امتیاز دی آی وی است که برای تامین روشنایی و شارژ تلفن همراه برای خانوارهای روستانشین سودان جنوبی، تانزانیا و اوگاندا سلولهای خورشیدی طراحی میکند. سهچهارم جمعیت هدف این سازمان پس از غروب آفتاب هیچ منبع روشنایی به جز هیزم آتش ندارند. در شرایطی که بودجه 1 میلیون دلاری دی آی وی میتواند به سولار سیستر اجازه دهد که 3000 مامور فروش آموزش ببینند تا 315 هزار چراغ خورشیدی بفروشند، حیات میان مدت این پروژه به خاطر یافتن مشتریانی که پول بپردازند در هالهای از ابهام است.
با وجود این برای بسیاری از ابداعات در بخشهای بهداشت و آموزش تست بازار کار نمیکند چون خدمات آنها از سوی دولت تامین میشوند. در این مورد تحقیقات باید نقش بازخورد بازار را ایفا کند تا معلوم شود که چه تلاشی موفق خواهد شد یا – مانند مورد یک لپ تاپ برای هر کودک- کدام تلاش موفق نخواهد شد. برنامههای دارای تکنولوژی پایین هم میتوانند با هزینهای بسیار کم تاثیری شگرف در ایمنی جادههای کنیا داشته باشند. این نوع تستهای دقیق درست همان چیزی است که وجه تمایز دیدگاه کرمر از سیلیکون ولی است. قرار نیست تنظیمات تکنیکی که موجب بهبود وضعیت سلامت جوامع میشوند یا برای چراغهای خورشیدی بازار ایجاد میکنند، لسوتو را به لوکزامبورگ تبدیل کنند. اما شاید آنها بتوانند در این مسیر جان چند نفر را نجات دهند.