عمادالدین زند، تاکنون برندهی 7 جایزهی معماری مهم شده است

عمادالدین زند، تاکنون برندهی 7 جایزهی معماری مهم شده است؛ او این روزها مجری برنامهی پرطرفدار «خلاقیت در معماری» نیز هست و هر روز ساعت شش از شبکهی آموزش، تعداد زیادی از علاقهمندان به معماری را پای تلویزیون مینشاند. زند مفتخر به دریافت مدال یادبود از شهردار تهران شده است و از سوی بسیاری از انجمنها، مراکز معماری و همچنین دانشگاههای داخلی و خارجی به پاس خدمات آموزشی و پژوهشیاش تقدیر شده است. گفتوگوی ما با او در مورد خلاقیت در معماری و بستر اجرای آن در این حوزه بود و جوابهای کوتاه و هوشمندانهی این معمار، مصاحبه را خواندنیتر از پیشبینیمان کرد.
تعریف شما از خلاقیت در معماری چیست؟
هر نوع ایدهی جدیدی که بتواند به هر شکلی، در بالابردن کیفیت فضاهای زندگی در ساختمانها تاثیرگذار باشد، خلاقیت در معماری نام دارد. حال ممکن است این بالارفتن کیفیت گاه در زمینهی قالب شکل، گاه فرم و یا بافت و حتی در قالب عملکرد قرار گیرد.
برای رسیدن به این خلاقیت از چه مسیری باید وارد شد و چگونه باید به آن رسید؟
به باور من، بخش زیادی از خلاقیت اکتسابی است. به این معنی که شما میتوانید با آموزش دیدن و تمرین کردن به آن دست یابید. ذهن انسان درست مانند عضلات بدن قابلیت پرورش دارد، برای این کار تمرینهایی وجود دارد که میتواند به پرورش ذهن در جهت خلاقتر شدن کمک کند. خلاقیت با چگونگی نگاه ما به محیط اطراف نیز ارتباط مستقیم دارد؛ بنابراین بالا بردن کیفیت نگاه، مهمترین گام در پرورش خلاقیت است. بالا بردن کیفیت دید، یعنی اینکه نگاه ما به محیط اطرافمان از حالت سطحی خارج و منجر به دیدن شود و در نهایت همین دیدن نتیجهاش تحلیل خواهد شد. اساسا خلاقیت یک پروسه است که در انتها منجر به خلق یک محصول جدید میشود.
با توجه به در نظر گرفتن برنامهای به عنوان خلاقیت در معماری، توجه به بحث آموزش معماری و بازتاب خوب آن در میان معماران، آیا در صدا و سیما این ظرفیت را برای آموزش میبینید؟
عمومیترین رسانه، تلویزیون است؛ که همیشه در دسترس تمام اقشار مردم بوده و هست و بیشک میتواند در امر آموزش نقش موثری داشته باشد. بازتاب و استقبال عمومی از برنامهی خلاقیت در معماری بسیار فراتر از انتظار من بود. همانطور که میدانید برای دانشجویان معماری در بسیاری از شهرها و شهرستانها دسترسی به کلاسهای آموزشی امکان پذیر نیست و تلویزیون میتواند این امکان را در تمام زمینههای آموزشی در اختیار این دانشجویان قرار دهد. تلویزیون میتواند کلاس درس را به طور رایگان به خانهها ببرد.
در کنار آموزش به صورت حضوری و غیر حضوری، نقش استعداد را در طراحی معماری چه قدر پر رنگ میبینید؟
استعداد در تمام کارها مهم است؛ در امور هنری، در بازرگانی، در امور فنی و غیره. اما گاهی سه عنصر علاقه، تلاش و پشتکار جای خالی استعداد را به خوبی پر میکند. چنانکه افراد مهمی داریم که همه چیزشان را بیشتر مدیون تلاششان هستند تا استعدادشان.
در هنر معماری با توجه به ضرورت پیروی از ساختارها و قواعد مشخص نقش خلاقیت نسبت به بقیهی هنرها چه قدر است؟
همیشه در تمام حرفهها یک عده رهبری میکنند یک عده پیروی؛ انتخاب با شما است که رهبر باشید یا رهرو. ساختارها و قواعد را افرادی مثل من و شما بنیان نهادهاند. و این قواعد به هیچ وجه به معنای وحی منزل نیست. اگر ما بتوانیم چیز بهتری ارائه دهیم یا در جهت بهبود کیفیت فضا حرف تازهتری بزنیم میتوانیم تمام آنها را درهم بریزیم. برای اندیشیدن به اصول جدید هیچ محدودیتی وجود ندارد. دیوارهای محدود کننده در ذهن ما است، و نباید فراموش کرد همیشه یک حالت بهتر میتواند وجود داشته باشد.
خود معماری ایران از گذشته تا امروز را در به کارگیری خلاقیت و اساسا حضور معمار خلاق را چگونه ارزیابی میکنید؟ معماری ایران در گذشته خلاقتر بوده یا اکنون؟
به عقیدهی من معماران ایران در گذشته بسیار خلاقانهتر عمل میکردند. و دلیلش هم این بود که مشکلات بیشتری داشتند، قبل از اینکه خلاقیتی اتفاق بیافتد باید نوعی از نیاز وجود داشته باشد، متاسفانه امروز همهی ما به نوعی دچار روزمرگی شدهایم و بسیار سخت است آثار خلاقانهای در سطح بادگیرها، یخچالها و بسیاری از نوآوریهای بناهای دوران گذشته بیابیم. البته این مساله تا حدی به فراخور زمان و زمانه است؛ اما به عقیدهی من در گذشته برای طراحی و حل مسائل یک ساختمان بیشتر فکر میکردند.
به نظر شما برای معمار، تحصیلات آکادمیک یک ضرورت است و آیا محیطهای آموزشی کشور از امکانات لازم برای پرورش خلاقیت دانشجویان برخوردارند؟
بی تردید تحصیلات آکادمیک یک ضرورت است؛ معماری رشتهای است که باید سالها در آن کسب علم کرد. متاسفانه آموزشگاههای آزاد از اشتیاق مردم همواره سود جستهاند و با برگزاری دورههای کوتاهمدت مشتاقان بسیاری را جذب میکنند و در پایان دورهها همه با یک گواهی در دست بدون آشنایی و تخصص سرگردان میشوند. نمیتوان تنها با گذراندن یک دورهی چهار یا شش یا حتی یک ساله معمار شد، مثل این است که بخواهید یک ساله یک پزشک تحویل جامعه دهید. معمار شدن نیازمند زمان و دانستن چیزهایی بیش از یک دورهی کوتاه مدت است؛ اما دربارهی امکانات باید بگویم این رشته بیشتر از اینکه به امکانات نیاز داشته باشد، به عشق و علاقه نیاز دارد. برای به ثمر نشستن این عشق نیاز به آموزگاران و اساتید خوب است که در ایران با این وضعیت نرخ حقوقهای دانشگاهها طبیعی است که اساتید و معماران خوب یک به یک از دانشگاهها خداحافظی میکنند.
خود شما از چه زمان شروع به فعالیت جدی در زمینهی معماری کردید؟
پدرم نقاشی میکرد و من از وقتی که خودم را به یاد دارم دستهایم رنگی بود و همیشه در حال نقاشی و طراحی بودم. ایشان نقش مهمی در جهتگیری استعداد من داشت. در چهاردهسالگی مرا به یک مدرسهی معماری برد تا آنجا را به من نشان دهد. وقتی وارد شدیم من از دیدن کارهای هنری، میزهای نقشهکشی و حس و حال فضای آتلیهها در پوست خودم نمیگنجیدم. داشتم بال در میآوردم. فکر میکنم در سن پانزدهسالگی بود که اولین پلان معماری را طراحی کردم. آنقدر عاشق معماری شده بودم که بیوقفه و دیوانهوار طراحی میکردم. در سالهای دانشجویی کم کم معماری برایم جدیتر شد، دفتر کوچکی راه انداختم که در آن سالها بیشترین کار ما انجام پایاننامه و ماکتسازی و موارد این چنینی بود. در کنار آن کلاس اسکیس هم برگزار میکردم و کم کم از طریق دوست و آشنا، پروژههای اجرایی به من معرفی میشد. اما درآن سالها تا دلتان بخواهد کار مجانی انجام دادم تا یاد بگیرم و حتی زمانی بود که وقتی یک نفر برای طراحی ساختمانش مراجعه میکرد در ذهنم میگفتم من حاضرم پول بپردازم که طراحیهایم را قبول کنی و اجرا شوند. این از خاصیت عشق است. اولین کار حرفهای و جدی که برایش قرارداد نوشتم در سال هشتاد و دو بود: «پروژهی طراحی داخلی در ساختمان مسکونی»
چه طور بود که فعالیت در عرصههای دیگر هنری مثل نویسندگی یا آهنگسازی، جزئی از زندگی شما شد؟
من شانس این را داشتم که در یک خانواده کاملا هنری به دنیا آمدم؛ یکی از پدربزرگهای من شاعر بود و دیگری یکی از مشاهیر موسیقی که اکنون سازهای ایشان در موزهی موسیقی نگهداری میشود. پدرم نقاشی میکرد و مادرم استاد عشق بود. من از کودکی نقاشی، شعر، موسیقی و هنر عشق را از آنها آموختم. بعد از آن هرگز نتوانستم شعر و موسیقی را از خودم جدا کنم؛ چرا که همیشه راهی برای تخلیهی احساسات قلبی من بوده و هست.
این روزها علاوه بر اجرای برنامهی خلاقیت در معماری مشغول چه کار دیگری هستید؟
اکنون در کنار دو پروژهی اجرایی که در دست دارم، به نوعی در حال خودسازی هستم؛ سفر میکنم تا بیشتر ببینم و بیشتر یاد بگیرم؛ در این سفرها در برخی از کشورها با حمایت دانشگاهها، نمایشگاه و ورکشاپهای طراحی هم برگزار میکنم. همچنین با یک تیم در حال تدارک و انجام مراحل پیشتولید یک برنامهی تلویزیونی دیگر با موضوع معماری هستیم.
منبع :
سایت هنروادب فارسی لوح - روشنک اشرفی -مهر 1391