بسیار خوب . حالا دونه دونه جلو میریم تا ببینیم خدا چی میخواد.
نکته اول اینه که : حالات روحی انسان تو مواقع عادی همینه که شما هم الان دارید. ولی برای اینکه آماده کارکردن بشید لازمه که تو این حال و هوای روحی تان تغییر ایجاد کنید. یعنی تبدیل شدن از حالت معمولی به یه حالت پویا و پرسشگر .
میدونی معنی این که گفتم چیه؟
معنیش اینه که وقتی میخوایم دنبال کار باشیم باید حالات روحی خودمان هم کاری باشه. کار کردن نیازمند یه تیپ روحی و جسمی مختص به خودشه. این حالت شبیه رفتار های ما تو دوران تحصیل و اینا نباید باشه. شما حتما طرز لباس پوشیدن و نوع برخورد خانمهای شاغل تو بانک و یا ادارات را دیده ای. اینا تو محیط کار همان لباسی رو نمیپوشن که مثلا تو مهمانی میپوشن. یا نوع نگاه و گفتگو هایشان متفاوت تر از همان نگاه و گفتگویشان تو بقیه جاهاست. از نظر روحی هم شرایط شان با سایر مواقع فرق میکنه. میدونی چرا اینا رو میگم؟ اینا هم جزو همان رزومه مورد نیاز هست. یعنی کارفرمایان معمولا در ابتدا با توجه به همین چیزا در مورد کارجو قضاوت میکنند.
مورد دوم حالت پرسشگر بودن و سمج بودن هست.
یعنی وقتی میری تو یه شرکت و بهتون نه میگن , نباید فکر کنید که دیگه کار پیدا نمیشه. نباید فک کنید که کار سخت گیر میاد. بلکه باید با سماجت و امید همش بگردید و دست از تلاش برندارید تا موفق بشید.
وای ممنون که برگشتین

....کلیم وقت گذاشتین دوباره تایپ کردین


.....این پستتون رو کاملا گرفتم ینی چی...
لازمه همیشه به جزئیات اهمیت بدهید. من یه جا گفتم :
ممکنه یه موسسه ای فعلا به کار شما نیاز نداشته باشه و بهتون نه بگه . این اتفاق پایان کار نیست. ممکنه همین فردا با همکارش به مشکل بخوره و اونم بره و بخواد از شما دعوت بکار بکنه. برای این روش لازمه شما کارت ویزیت داشته باشید و تو اولین برخورد بهش بدی . حتی اگه نخواست , باید بهش بگید : کارت پیشتون باشه شاید در آینده کارتون زیاد شد , اونوقت با من تماس بگیرید و .....
در مورد شهر محل سکونت پرسیده بودم که جواب ندادید.
چندین مورد از محل هایی که میتونستید مراجعه کنید براتون نوشته بودم که اصلا توجه نکرده بودید که من چرا اونا رو نوشته بودم. از جمله :
سازمان نوسازی و توسعه و تجهیز مدارس
شرکت های کامپوزیت کار
شرکت های طراحی نمای ساختمان
شرکت های طراحی داخلی و دکوراسیون
روابط عمومی شهرداری
اداره زیبا سازی شهرداری
ممکنه این مکان ها نیازمند فردی با تخصص شما باشند . یا حتی به یه نفر مثل شما برای دفتر روابط عمومی و یا سایر بخش ها نیاز داشته باشند. پس لازمه مدام بهشون مراجعه بکنی و مسئله رو آنقدر پیگیری بکنی که بالاخره یه جایی رو بتونی پیدا بکنی و جذب بشی.
عزیزم من به همه حرفاتون توجه کردم ولی فک نمکرم منظورتون اینه که اینجا جواب بدم، گفتم حتما میگید اینا سوالا و نکته هاست خودت حل و فصلش کن.
راجع به کارت ویزیت یه سوال داشتم خدمتتون. من اعتماد به نفسم خیلی کمه، ینی ندارم اصلا و با توجه به این که تو رشته م مهارت و تجربه آنچنانی ندارم به نظرتون کارت ویزیت داشته باشم یکم مسخره نیس؟ (ینی از نظر خودم اینجوریه که میگن اینو ببین کارت ویزیت داره! همش به این فک می کنم که فلان استادم خیلی حرفه موفقی داره ولی کارت ویزیت نداره یکم معذب میشم

)
الان این محل هایی که لطف کردین بهش اشاره کردین رو من یاد داشت کردم که بهشون سر بزنم. فقط یه چیزی الان برم سراغشون یا بعد از اینکه مثلا یه ماه تری دیم رو خوب کردم؟ (شهرمم براتون ارسال می کنم )
محل کار همانطور که از اسمش پیداست جایی برای کار کردن هست.
شرایط یه نفر که میخواد کار بکنه چه جوری باید باشه ؟
1- داشتن تسلط کامل به تایپ با سرعت بالا
2- تسلط به نرم افرار هایی که تو محل کار تعریف شده.
3- داشتن فن بیان
4- داشتن پشتکار
5- رعایت حریم همکاری و داشتن قدرت امانتداری و حفظ اسرار محل کار
6- داشتن ظاهری کاملا ساده و با ارایش بسیارکم و نداشتن زینت های رایج مثل دراز کردن ناخن و مواردی نظیر این چیزا.
7- داشتن مهارت در یادگیری سریع کار های محوله
8- داشتن قدرت بیان در جواب دادن به مراجعین و تلفن ها
9- رعایت دقیق ساعات کار
10- داشتن خلاقیت در انجام بهتر و صحیح تر و منظم تر کار ها
11- داشتن مهارت در روابط عمومی
12- رعایت حریم همکاری با همکاران و پرهیز از دوستی با انها
13- تطابق دادن رفتار با معیار های محیط کار
14- پرهیز از هر نوع کنجکاوی در محیط کار
15- رعایت دقیق موازین و قوانین
مورد اول حله، 2 رو باید روش کار کنم حتما، با این کیفیت نمیشه، 3 هم حله (اگه نداشتن اعتماد به نفسم و به حساب نیاریم)، 4 هم حله، 5 خیلی حله چون کلا تو زندگیم یه نکته مثبتم که عالیه همینه فک کنم، 6 هم حله، 7 و آیجا جان من یکم باهاش مشکل دارم، فک نمی کنم آدمی باشم که زود یاد بگیرم، البته قبلنا خیلی خوب بودم الان نه، 8 عالی، 9 تا مورد آخری هم ینی راست کار خودمه، چون من ساعات کاری رو رعایت می کنم، حفظ حریم و عدم ارتباط بیجا و کنجکاوی و اینارم باز کاملا میدونم چجوریاس.
با یه نگاه سطحی به پروفایل شما متوجه شدم که شما در عین مهربانی و داشتن صداقت بالا یه ایراد خیلی کوچیک هم دارید که برای صاحب کار شدن , قبلش باید اون ایراد رو از بین ببرید.
شما انسان بسیار با احتیاط و منظمی هستید و شاید همین خصیصه باعث شده که برای حل موضوعات بسیار جزئی هم از دیگران راهنمایی و کمک میخواهید. این خصیصه یکی از آفت های بزرگ در محل کار هست. شما اونجا برای حل کردن اون چیزهایی بکار گرفته میشوید که اونا رو تو سه سوت و بدون سئوال جواب حل کنید تا کار پیش بره . نه اینکه برای شکل انجام اون کار و یا نحوه انجام اون فرآیند مدام از کارفرما و یا همکاران سئوال کنید. اگه این کار رو انجام بدید , ممکنه عذر شما را بخواهند.
برای رسیدن به این مهارت قبل از پیدا کردن کار تمرین کنید که همه کار هایی را که در انجام اونا به مشکل برمیخورید تنها با اتکاء به تلاش و خلاقیت خودتان حل کنید و از خراب شدن کار نترسید. ممکنه برای حل یه موضوعی از اینترنت و یاسایر مرجع هاکسب اطلاع کنید که البته این کار لازمه . ولی شرطش اینه که ریسک پذیری در حل مشکلات و کار هارا یاد بگیرید و از ریسک کردن نترسید. اگر در این مورد مهارت نداشته باشید تو محیط کار به مشکل برمیخورید.
اینو کاملا درست حدس زدید

. اتفاقا بهش فک کرده بودم، می خواستم درستش کنم، فک کنم همین کارم به خاطر نداشتن اعتماد به نفسمه، فک کنم تو مسائل اداری یکم برام سوال پیش بیاد یا روال انجام یه کاری، وگرنه سوالای مربوط به نرم افزار رو اگه بهشون مسلط بشم فقط از نت کمک میگیرم، این سوال پرسیدنامم حتما کم می کنم تا تمرین بشه برام
یه موردی رو هم بصورت کاملا دوستانه و بدون نقض غرض به شما عرض میکنم که کاملا دوستانه است و امیدوارم موجب رنجش خاطر شریف شما نشه. میخوام بکمک این موردی که عرض میکنم به یه نتیجه مفید برسم.
درسته که مثلا داشتن پروفایل و نوع تکمیل اون توسط کاربر یه موضوع شخصی هست و ربطی هم به کسی نداره. ولی خوب باید از خودمون سئوال کنیم که این پروفایل چرا در منظر دید همه قرار داده میشه ؟ خوب برا اینه که بقیه دوستان با خواندن پروفایل در مورد بخشی از کاراکتر ما یه اشنایی ضمنی داشته باشند. من قبل از آشنایی با شما هر موقع اون عکس پروفایل شما رو میدیدم , یه لحظه احساس تلخی بهم دست میداد. پیش خودم میگفتم : این کاربر که مثلا مهندس معمار هم شده , اونوقت چرا دست از عالم دختر بچگی ش یا نمیدونم چی ؟؟؟؟؟ برنداشته و مثلا این عکس مسخره رو اینجا گذاشته که بیننده در مورد اون فرد چه جوری فکر بکنه؟ این فکر رو همیشه داشتم ولی همانطور که عرض کردم , اون مورد ها خصوصی هست و ربطی به من یا هیچکس نداره.
حالا نتیجه رو بهتون عرض میکنم.
اگر اون علوم مهندسی معماری که شما فارغ التحصیل اون رشته هستید , در شریان فکری و شخصیتی شما اثر خودش رو میگذاشت , باعث میشد شما مثل مهندس معمار فکر و عمل کنید., و قطعا بجای اون عکس ممکن بود که مثلا عکس یک شاهکار معماری رو اونجا میذاشتید.ظاهر فرد هم دقیقا همین حالت رو داره . باید ظاهر اون کسی که میخواد کار خوب گیرش بیاد , بسیار منطقی و وارسته و با حجب و وقار باشه تا مورد احترام شایسته واقع بشه. اینا تو مبحث کار خیلی مهم هست.
اصلا ناراحت نشدم عزیزم

. ولی خب حق با شماس، من معماری رو همینجوری الکی انتخاب کردم، به رشته خاصی هم علاقه نداشتم، عکس پروفایلمم به خاطر علاقه زیاد به طراحی کفشه که از یکی دو سال بعد از تولدم شروع شده، ینی من 3 سالگی شروع کردم به طراحی کفش و لباس و کیف. همش هم دنبال این فرصتم که یه کاری پیدا کنم در کنارش یاز این طراحی کفش و لباس و ادامه بدم. البته یکم به سمت طراحی داخلی سوق دادم این مساله رو ولی همیشه تو فکرمه که یه روزی طراحی کفش و شروع کنم. البته اینم بگم پاراگراف آخرتون راجع به با وقار بودن و اینا رو خب بیرون و به تبع رعایت می کنم. جاهایی هم که کارآموزی رفتم مدیرا و رئیسام به این نکته و همچنین به نکته امانت داری من اشاره کردن
آماده شدن برای کار کردن قبل از مهارت های علمی و تخصصی نیازمند داشتن مهارت های هایی است که بخشی از اونا رو براتون مینویسم.
در حوزه فردی ( مصمم و دارای انگیزه بالا )
درحوزه کاری ( مسلط به شناخت مسئله ,گزینه یابی , انتخاب بهترین گزینه )
در حوزه درون خانوادگی( متحول ساختن بنیادی ترین فرضیات ذهنی )
تجزیه تحلیل محیطی ( داشتن مهارت تحلیل فرآیند ها )
پایه گذاری جهت دهی به انجام چگونگی کار و فعالیت
کنترل و مدیریت استراتژی فردی و کاری
چنانچه مایل به ارائه توضیحات بیشتر در هر یک از موارد بالا بودید , لطفا اطلاع دهید تا بطور مشروح توضیح بدهم.
انگیزه ندارم اصلا

(برای هیچ کاری)، فک کنم حرکت و شروع کنم انگیزه هم دنبالش بیاد.
در حوزه کاری رو متوجه شدم
در حوزه خانوداگی رو راستش متوجه نشدم، منظورتون اینه که باید دیدم و به مسائل عوض کنم؟
تجزیه و تحلیل محیط کاری هم فک کنم راجع بهش تجربه ندارم، باید تو شرایطش قرار بگیرم، درسته؟
مورد بعدی رو خودم بهش رسیدم، خیلی بی برنامه شدم، می خوام یه برنامه برای کارام بنویسم
مورد آخرم راجع به خودم خیلی از مسائل و اترقا دادم که فک کنم تو محیط کاری به دردم بخوره وقتی تو یه سری شرایط خاص قرار بگیرم.
ayja عزیز این پست آخرتون رو من تا اونجایی که متوجه نشدم جواب دادم، نمی دونم برداشت های من از حرفاتون اونی که مد نظر شما بوده یا نه ولی بهشون اشاره کردم.
نمی دونم چجوری ازتون تشکر کردم، شما همه اینا رو مجبور شدین دوباره تایپ کنین

واقعا لطف کردین چن روز برام وقت گذاشتین و این به این همه نکته اشاره کردین. (حرفام تموم نشده ها، نگین همه رو خوند رفت، اگه به نظرتون برداشتم متفاوت بوده حتما بگین تا حرف بزنیم)
بی نهایت از لطفتون ممنونم


