نابغۀ قرن! آلبرت اینیشتین

biomedical-err

عضو جدید
نابغه قرن؛ آلبرت اینیشتینسال ۱۹۰۵ سال معجزه گری اینشتین بود. در این سال او با پنج مقاله جهان را دگرگون ساخت. ۱۰۰ سال پس از این انقلاب در فیزیك، نامگذاری سال ۲۰۰۵ با عنوان «سال اینشتین» بهانه ای است برای توجه دوباره به مردی كه چیزی بیش از یك نابغه بود. در اواخر قرن ۱۹، فیزیك در بحران سختی گرفتار آمده بود.
نمايندگان برجسته اين رشته اعلام كردند كه پايان فيزيك فرا رسيده است. علم به سرعت از جهان ماكروفيزيك كه اشيا آن را مى توان ديد، به جهان ميكروفيزيك منتقل شده بود. همزمان رخدادهايى با سرعت غير قابل تصور و در ابعاد بالا به واسطه قوه تجسم در اين حوزه به وقوع پيوسته بود. عصر كوانتوم بر در مى كوبيد. فيزيك در انتظار كسى بود كه كليد درك جديد از جهان را بيابد. سال ۱۹۰۵ فرا رسيد. در اين سال مردى جوان، پنج مقاله تحويل «سالنامه فيزيك» داد. نام او آلبرت اينشتين بود، ۲۶ سال داشت و در آن زمان «كارشناس فنى پايه سه» در مركز ثبت اختراعات برن بود. او كه در پى آن بود كه با قوه تفكر به طراحى جهان بپردازد، در اين مقالات تصورى بسيار جديد از مكان، زمان، ماده و انرژى ارائه داد. ۱۹۰۵ سال معجزه گرى اينشتين بود. در مقاله اول، او به تبيين ماهيت نور پرداخت و بدان خاطر در سال ۱۹۲۱ جايزه نوبل را در فيزيك دريافت كرد. مقاله دوم، در بردارنده برهانى بود بر اين امر كه اتم ها حقيقتا وجود دارند و مقاله سوم، ساده و راحت كل جهان را تغيير داد. اين مقاله كار انقلابى اينشتين در طرح نظريه اى جديد درباره مكان و زمان بود كه بعدها «نظريه نسبيت» نام گرفت. اينشتين خود در ابتدا اصلا اين نام را دوست نداشت و ترجيحا نظريه خود را «نظريه مطلقيت» نام نهاده بود.
اينشتين جوان را سرسخت و لجوج توصيف كرده اند. او در سال ۱۸۷۹ به دنيا آمد. بچه اى كم حرف و غير عادى بود. در ۱۲ سالگى ،خود با مطالعه آثار اقليدس هندسه آموخت. او مى خواست معماى جهان را حل كند. در كودكي، به اين سئوال مى انديشيد كه«چه اتفاقى مى افتد اگر كسى با سرعت نور حركت كند و به اشعه نورى نظر كند كه با او حركت مى كند؟» او هيچ جواب قانع كننده اى براى اين سئوال نيافت، اما از انديشيدن در باب اين مسئله دست برنداشت.آرام آرام انديشه هاى او به حركت درآمدند. بى اختيار به طرح پرسش در باب مبانى مكان و زمان پرداخت. سپس از نتايج آزمايش هاى مايكلسن و مورلى در آمريكا آگاه شد. در اين آزمايش ها تلاش بر آن بود كه سرعت نور در نسبت با زمين اندازه گيرى شود كه خود با سرعت چشمگيرى به دور خورشيد مى چرخد. از آنجا كه سرعت زمين دائما تغيير مى كند، انتظار مى رفت كه سرعت نور نيز از آن تاثير بپذيرد. با اين همه هيچ تاثيرى يافت نشد. معلوم شد كه سرعت نور كاملا ثابت است. اينشتين از اين نتايج در نهايت به يك اصل رسيد. بر اساس نظريه او، نور در همه جاى عالم با سرعت يكسان كه c ناميده مى شود، منتشر مى شود. اين فرضيه با قوانين متداول فيزيك مغايرت داشت، اما اينشتين اهميتى بدان نمى داد. بايد درستى آن را به اثبات مى رساند. سرعت نور بالاترين سرعتى است كه در پيوستار مكانى و زمانى مى توان بدان رسيد. سرعت آن ۲۹۹ ميليون و ۷۹۲ هزار و ۴۵۸ كيلومتر در ثانيه مى رسد. با وجود اين، ثبت سرعت نور حاكى از آن است كه مكان و زمان نسبى اند. در يك نظام در حال حركت، زمان آهسته تر از يك سيستم ساكن مى گذرد.
نيوتن مكان و زمان را براحتى وارد فيزيك كرده بود. او مى گفت: زمان آن به آن يكنواخت است، اما در همان زمان نيوتن هم ترديدهايى در اين مورد وجود داشت. لايبنيتس تقريبا قائل بود كه زمان چيزى جز يك زبان نيست كه وقوع رخدادها را در پيوند با هم ممكن مى سازد. در جهانى بدون تغيير و نيز بدون رخداد، زمان نيز وجود نخواهد داشت.در تصوير جديد اينشتين،رودخانه زمان دست كم امرى وابسته به سيستم بود. كندى حركت در سيستم هاى در حال حركت را عاملى معين مى كند كه عامل گاما ناميده مى شود. براى سرعت هاى معمولي، اين عامل در عمل مساوى يك است، در نتيجه تصور نيوتنى خوب عمل مى كند. اما اگر سرعت به حدود ۳۰هزار كيلومتر در ثانيه برسد، يعنى ۱۰درصد سرعت نور، اين عامل تقريبا برابر با ۰۰۵/۱ مى شود. در سرعتى معادل ۹۹درصد سرعت نور اين عامل هفت است. در چنين سيستمى جريان زمان نيز تقريبا هفت بار آهسته تر از جريان زمان در يك سيستم ساكن است. هرچه سرعت به سرعت نور نزديكتر شود، عامل گاما بزرگتر مى شود. در سرعت نور آن عامل، بى نهايت بزرگ است. به همين دليل محال است كه جسمى جرم دار بتواند با سرعت نور يا بيشتر از آن حركت كند.
اينشتين نهايتا به ضميمه نظريه نسبيت، معروفترين فرمول فيزيك را ارائه كرد: E = mc۲ و برطبق اين فرمول انرژى و جرم صور مختلف يك توده اند و هر دو معادل همند؛ يا با بيان ديگر: انرژى ماده آزاد شده و ماده انرژيى است كه منتظر آزادى خويش است. از آنجا كه c۲ عدد بزرگى است، اين تساوى همچنين بيان كننده آن است كه در هر چيز مادى انرژى غير قابل تصورى نهفته است. اينشتين در آن زمان تنها به بخش بسيار كوچكى از ماده نظر داشت، يعنى به تجزيه راديو اكتيوى يك هسته اتم. اكنون ما مى دانيم كه اين فرمول بسيار پيش تر از آن مى رود. يك پروتون نهفته در هسته يك اتم هيدروژن، اگر با ذره ضدخود،يعنى يك آنتى پروتون، تصادم كند، كاملا به انرژى تابشى تبديل مى شود. حاصل انديشه هاى اينشتين در ۱۹ جولاى ۱۹۴۵ در بيابان نيومكزيكو در قالب يك بمب اتمى منفجر شد و براى اولين بار مقدار كمى ماده به صورت انرژى تابشى درآمد. به جز آن بمب آزمايشى موفقيت آميز، دو بمب ديگر نيز توليد شد و در آگوست ۱۹۴۵ شهرهاى ناكازاكى و هيروشيما را نابود كرد. اينشتين كه از گزارش هايى كه به دستش مى رسيد احساس خطر كرده بود، در آگوست ۱۹۳۵ در نامه اى به روزولت نگرانى خود را از اين امر اعلام كرد كه آلمان احتمالا مى تواند بمب اتمى توليد كند. اين نامه جرقه «پروژه منهتن» شد كه به ساختن بمب اتم انجاميد. اينشتين بعدها آن را خطايى فاجعه آميز دانست كه نمونه اى تراژيك از قوت و ضعف علم است. در عين حال در ۱۹۵۰ نوشت:« من هيچ گاه در اقدامات داراى ماهيت نظامي- فنى شركت نكرده ام و هيچ پژوهشى انجام نداده ام كه با توليد بمب اتم ارتباط داشته باشد.»:)
 

فرح نوش

عضو جدید
کاربر ممتاز
اما خیلی ها می گن ,این نابغه قرن وقتی داشته سر میز با خانمش غذا می خورده وبا هم بحث علمی می کنند خانمه نظریاتش می گه ,این نابغه مام ازشون کپ بر می داره وبه اسم خودش ثبت می کنه:w15:..........البته می گن من نمی دونم درسته یا غلط ,راست ودرستش پای همونائی که می گن:w15:...........:w12:ممنون جالب بود........
 

psychic

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اما خیلی ها می گن ,این نابغه قرن وقتی داشته سر میز با خانمش غذا می خورده وبا هم بحث علمی می کنند خانمه نظریاتش می گه ,این نابغه مام ازشون کپ بر می داره وبه اسم خودش ثبت می کنه:w15:..........البته می گن من نمی دونم درسته یا غلط ,راست ودرستش پای همونائی که می گن:w15:...........:w12:ممنون جالب بود........
:eek:
خانم مهندس!
موقع سخن رانی ها هم حتما زنش بهش می گفته چی بگه و یا اگه میگید حفظ کرده بوده ... جواب سوالای پیچیده ای که ازش می پرسیدن رو کی می داده؟زنش با Hands free که تو گوشش بوده بهش می گفته؟
با این نحوه ی بیانتون نمی تونید بذارید پای اونایی که می گن.زیادی کنایه ای بود.
 

فرح نوش

عضو جدید
کاربر ممتاز
:eek:
خانم مهندس!
موقع سخن رانی ها هم حتما زنش بهش می گفته چی بگه و یا اگه میگید حفظ کرده بوده ... جواب سوالای پیچیده ای که ازش می پرسیدن رو کی می داده؟زنش با Hands free که تو گوشش بوده بهش می گفته؟
با این نحوه ی بیانتون نمی تونید بذارید پای اونایی که می گن.زیادی کنایه ای بود.
عجب غیرت وتعصبی :lol:,من خودم عاشق فیزیکم:w40: ,مخصوصا فیزیک هسته ئی و الکترو مغناطیس ومکانیک{البته از برقش متنفرم:w29:}برای انیشتینم احترام زیادی قائل ام اماخوب چیزی رو که شنیده ام می خواستم بگم نگفتم که خودمم باهاش موافقم:huh:اما همه می دونن هم انیشتن هم خانمش هردوتا دانشمند بودند.اما خوب این چیزی ا که به مزاح مردم می گن منم وقتی 2 دبیرستان بودم از استاد فیزیکم شنیدم.:w12:
 

psychic

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عجب غیرت وتعصبی :lol:,من خودم عاشق فیزیکم:w40: ,مخصوصا فیزیک هسته ئی و الکترو مغناطیس ومکانیک{البته از برقش متنفرم:w29:}برای انیشتینم احترام زیادی قائل ام اماخوب چیزی رو که شنیده ام می خواستم بگم نگفتم که خودمم باهاش موافقم:huh:اما همه می دونن هم انیشتن هم خانمش هردوتا دانشمند بودند.اما خوب این چیزی ا که به مزاح مردم می گن منم وقتی 2 دبیرستان بودم از استاد فیزیکم شنیدم.:w12:

آره دیگه یکم تعصب دارم روش :D
گفتین فیزیک.فیزیکم خیلی خوبه ولی گمونم نام کاربریم و فیزیک خوندین ... اگه فیزیک خوندین درست نیست سایکیک درستشه ;)
راستی کدوم خانمش؟دو تا زن داشته اولی میلوا یا دومی السا؟
این استاد فیزیکتون کی بودن؟اسمشون و بگید من یه صحبتی باهاشون داشته باشم
 

فرح نوش

عضو جدید
کاربر ممتاز
سعیدی بوده فامیلیش منم دل خوشی ازش زیادندارم:crying2:ممنون می شم به جای منم بزنیش اخه دوسه بار چغلی درس نخوندن منو به بابامامانم کرده بوده......:crying:
نمی دونم ؛فکر می کنم همونی رو که ول کرده بوده ,پشت سرش این حرفاروزدند.:lol:
 

A.R-KH-A

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود بیکران بر انیشتن
واقعا مرد بود
این فرمول بیان گر خیلی چیزها است!
ماده و انرژی
دو چیزی که نمی توان براحتی تفکیک کرد!
آیا ماده انرژی را بوجود می آورد؟
آیا انرژی ماده را بوجود می آورد؟
اگر در این مورد از انیشتن اثری دارید خواهشا بگزارید!
به نظر من نظریه لایبینز در مورد زمان کاملا درست و منطقی است.(منظور جهان ماتریالیسم است)
چون در عینیت اگر چیزی لایتغییر باشد میتوان از زمان آن صرف نظر کرد!
یعنی در دنیای ماکروسکوپیک اجسامی که change ندارد ولو در تمامی تاریکیها و یا روشناییها از پارامتر زمان میتوان صرف نظر کرد ولی در صورتی که change داشته باشد چه در روشنایی مطلق باشند و یا تاریکی مطلق باشند باید حتما زمان را لحاظ کرد!
حال زمان به یک سرعت حرکت نمیکند بلکه برای انجام اعمالی سریع و کند می گذرد!
در صورتی که دوست دارید
بحث های
استاتیک و دینامیکی را در اکثر علوم مهندسی(مهندسی شیمی-مکانیک-عمران-کامپیوتر و...) یافت میشود را بخوانید.
با این حال از مقاله ی ارزشمندی که دوست خوبمان
گذاشتند
کمال تشکر را دارم همیشه از این کارها بکنید.
موفق و پیروز باشید
یا حق
 

uranium_burst

عضو جدید
خیلی عالی بود.....................

خیلی عالی بود.....................

از تاپیک جالب و دیدنی شما کمال تشکر را دارم...
 

hooman.m.m

عضو جدید
واقعا جالب بود دستت درد نکنه برای این مطلب جالبت :twisted:
بعضی چیزاشو نمیدونستم برام جالب بود ;)
 

hossein1320

عضو جدید
راستی گفتین خانمش

یه بار اینیشتین به پیش خدمتش میگه که من دیگه از دست دست پخت تو خسته شدم . تو از فردا اخراجی
پیش خدمته میگه متاسفم آقا ولی من الان یه هفتس که همسر شمام

البته منم اینو یه جایی خوندم
 

psychic

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
راستی گفتین خانمش

یه بار اینیشتین به پیش خدمتش میگه که من دیگه از دست دست پخت تو خسته شدم . تو از فردا اخراجی
پیش خدمته میگه متاسفم آقا ولی من الان یه هفتس که همسر شمام

البته منم اینو یه جایی خوندم

منم یکی اسادامون برامون گفتن توی ایستگاه اتوبوس همه ی صندلی ها پر می شه و اینشتین هم توی هون ایستگاه ایستاده بوده که پسرش از روی صدلی بلند می شه که جاش و به پدرش بده ولی اینشتین اصلا پسرش رو نمی شناسه ...
دیگه اینکه پسرش توی کتابخونه کتاب ها رو برگ می زده که متوجه یک چک با یک مبلغ نجومی می شه و بعد متوجه می شه این چک به خاطر یکی از دست آورد های اینشتین بهش داده شده ولی خود اینشتین بعد از دریافت چک اون و بین کتابی که توی دستش بوده می ذاره و ... :w12:
 

Similar threads

بالا