[مقالات نقاشی] - مینیاتور یا نگارگری

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
نقاشی یا نگارگری ایرانی که به اشتباه مینیاتور نیز خوانده می‌شود شامل آثاری از دوره‌های مختلف تاریخ اسلامی ایران است که بیشتر به صورت مصورسازی کتب ادبی ،علمی و فنی ، تاریخی و همچنین، برخی کتب مذهبی، می‌باشد.

واژهء مینیاتور با ریشهء لاتین minium/خاک سرخ، سرب قرمز، به تصویری از تاریخ باستان یا دست نویس آراسته‌ای قرون وسطی گفته می‌شود؛ نمونه‌ای ساده که برای تزئین نسخ قدیمی کتابها در آن دوران با کمک رنگ دانه‌های گرم تهیه میشد.به طور کلی از اوایل سده‌های میانه تا ورود به مرحله دوم دورهء جدیدی آغاز کنندهء ریشه‌شناسی موشکافانه برای شناخت مفهوم کلی و رهایی از سر در گمی مدتها به وجود آمد و نتیجهء آن استفاده از این سبک در تصویرسازی‌های کوچک و مینیاتور چهره شد، هر چند که از زمان‌های دور تر نیز استفاده‌های کم و جزئی میشده.
جدا از عقاید سنتی غرب و بیزانس، این سبک و سنت در بین گروه هایی از آسیا دیده شده که معمولاً گویای شواهدی در طبیعت و مناظر می باشد، و از آن می‌توان به تک برگه‌های به جا مانده در کتابچه‌ها و مجموعه‌های کهن اشاره کرد و این موضوع با طرح‌های آبرنگ غربی فرق دارد و قابل بحث میباشد.از این نمونه‌های آسیایی میتوان به نگارگری ایرانی، مغولی، عثمانی و دیگر شعب هندی نگارگری اشاره کرد.
واژة‌ "مینیاتور" که‌ مخفف‌ شدة‌ کلمة‌ فرانسوی‌ "مینی‌ موم‌ ناتورال‌" و به‌ معنی‌ طبیعت‌ کوچک‌ و ظریف‌ است‌ و در نیمة‌ اول‌ قرن‌ اخیر و حدوداً از دورة‌ قاجاریان‌ وارد زبان‌ فارسی‌ شده‌، اصولاً به‌ هر نوع‌ پدیدة‌ هنری‌ ظریف‌ (به‌ هر شیوه‌ای‌ که‌ ساخته‌ شده‌ باشد) اطلاق‌ می‌شود و در ایران‌، برای‌ شناسایی‌ نوعی‌ نقاشی‌ که‌ دارای‌ سابقه‌ و قدمتی‌ بسیار طولانی‌ است‌ به‌ کار می‌رود که با توجه به توضیحات داده شده بهتر است که از واژه نگارگری برای نقاشی خاص ایرانی استفاده کرد.
هنر نگارگری که‌ به‌ اعتقاد اکثر محققان‌ در ایران‌ تولد یافته‌ ، بعد به‌ چین‌ راه‌ برده‌ و از دورة‌ مغول‌ها به‌ صورتی‌ تقریباً کامل‌تر به‌ ایران‌ برگشته‌ و هنرمندانِ ایرانی‌ ،تلاش‌ بی‌ شائبه‌ای‌ را صرف‌ تکمیل‌ و توسعة‌ آن‌ کرده‌اند ،از جمله‌ هنرهایی‌ است‌ که‌ قابلیت‌ به‌ تصویر در آوردن‌ تمامی‌ طبیعت‌ را در قالبی‌ کوچک‌ دارد ؛ اما نباید چنین‌ پنداشت‌ که‌ چون‌ مقیاس‌ تصاویر در نگارگری بسیار کوچک‌ است‌، بنابراین‌ تنها بخش‌ کوچکی‌ از طبیعت‌ را می‌توان‌ در این‌ نوع‌ تابلوها تصویر نمود و یا چون‌ الهام‌ بخش‌ مینیاتوریست‌، طبیعت‌ است‌ ،وی‌ ناچار می‌باشد فقط‌ مناظری‌ از طبیعت‌ را ترسیم‌ کند ؛ هرگز چنین‌ نیست‌ ؛ بلکه‌ کوشش‌ در ایجاد و القای‌ هر چه‌ بیشتر زیبایی‌ و تفهیم‌ آن‌ صفت‌ ویژه‌ای‌ است‌ که‌ نگارگری را از سایر انواع‌ نقاشی ایران‌ جدا می‌کند و نگارگر، هنرمندی‌ است‌ که‌ آن‌چه‌ را خود می‌اندیشد ،یا می‌پندارد که‌ بیننده‌ علاقه‌مند به‌ دیدن‌ آن‌ است‌، تجسم‌ می‌بخشد و به‌ هیچ‌ وجه‌ تابع‌ مقررات‌ و قوانین‌ حاکم‌ بر فضای‌ نقاشی‌ نیست‌ .
مکاتب‌ نگارگری ایرانی‌، از قرون‌ بعد از اسلام‌ آغاز شده‌ و در قرون‌ اولیة‌ بعد از ظهور اسلام‌، هنر ایران‌ با ابتکاراتی‌ در خطوط‌ عربی‌ تداوم‌ یافته‌ و بهترین‌ نسخه‌های‌ قرآن‌ کریم‌ را هنرمندان‌ مبتکر ایرانی‌ نوشته‌ و به‌ تزئین‌ و تذهیب‌ مصحف‌ شریف‌ پرداخته‌اند. طلاکاری‌ حواشی‌ و سرلوحة‌ قرآن‌ و طرحهای‌ اسلیمی‌ و ختایی‌ و گردش‌های‌ ترکیب‌ بندی‌ آنها را به‌ شیوة‌ مخصوصی‌ که‌ امروزه‌ آن‌ را «استیلیزه‌» می‌نامیم‌ ،ایرانیان‌ ابداع‌ کردند و در ادامة‌ این‌ ابداع‌ و ابتکار بود که‌ نقاشی‌ براساس‌ متن‌ کتب‌ و نوشته‌ها نیز رواج‌ یافت‌.
هنر نگارگری که‌ به‌ اعتقاد اکثر محققان‌ در ایران‌ تولد یافته‌ ، بعد به‌ چین‌ راه‌ برده‌ و از دورة‌ مغول‌ها به‌ صورتی‌ تقریباً کامل‌تر به‌ ایران‌ برگشته‌ و هنرمندانِ ایرانی‌ ،تلاش‌ بی‌ شائبه‌ای‌ را صرف‌ تکمیل‌ و توسعة‌ ن‌ کرده‌اند ،از جمله‌ هنرهایی‌ است‌ که‌ قابلیت‌ به‌ تصویر در وردن‌ تمامی‌ طبیعت‌ را در قالبی‌ کوچک‌ دارد ؛ اما نباید چنین‌ پنداشت‌ که‌ چون‌ مقیاس‌ تصاویر در نگارگری بسیار کوچک‌ است‌، بنابراین‌ تنها بخش‌ کوچکی‌ از طبیعت‌ را می‌توان‌ در این‌ نوع‌ تابلوها تصویر نمود و یا چون‌ الهام‌ بخش‌ مینیاتوریست‌، طبیعت‌ است‌ ،وی‌ ناچار می‌باشد فقط‌ مناظری‌ از طبیعت‌ را ترسیم‌ کند​

نا گفته‌ نباید گذشت‌ که‌ نقاشی‌ به‌ شیوة‌ چینی‌ها، با هجوم‌ مغولان‌ به‌ ایران‌ نیامد، بلکه‌ نقاشی‌ ایران‌ سالها قبل‌ از تهاجم‌ چنگیز با اسلوب‌ و روش‌های‌ هنر چین‌ در سراسر خاورمیانه‌ شهرت‌ و اعتبار داشت‌ و در شاهنامة‌ فردوسی‌ نیز به‌ این‌ مطلب‌ اشاره‌ شده‌ است‌ .و احتمال‌ می‌رود که‌ ترکان‌ سلجوقی‌ ،مروج‌ این‌ شیوه‌ در ایران‌ بوده‌ باشند. منتهی‌ ایرانیان‌ شیوة‌ نقاشی‌ چینی‌ را با دید خاص‌ هنری‌ خود تلفیق‌ کردند و کاشی‌هایی‌ که‌ امروزه‌ نمونه‌هایی‌ از آن‌ در دست‌ است‌، نشان‌ می‌دهد که‌ سالها پیش‌ از حملة‌ مغول‌ به‌ ایران‌، همان‌ سبک‌ و شیوه‌ و رنگ‌ آمیزی‌ و طراحی‌ که‌ بعدها به‌ صورت‌ نقاشیِ کتب‌ ،مورد استفاده‌ قرار گرفت‌، در ایران‌ اعمال‌ شده‌ است‌ و اگر دست‌ حوادث‌ ،کتابخانه‌های‌ بزرگ‌ ایران‌ را معدوم‌ نکرده‌ بود ،امروز به‌ راحتی‌ می‌توانستیم‌ نسخی‌ را که‌ متعلق‌ به‌ دوران‌ پیش‌ از مغول‌ بوده‌ و همان‌ ویژگی‌ نگارگری‌ مکتب‌ هرات‌ یا مراغه‌ و مکاتب‌ دیگرِ بعد از مغول‌ را داشته‌ است‌، ببینیم‌ .
نقاشان ایرانی بر خلاف‌ نقاشان‌ چینی‌ ،هرگز طبیعت‌ را به‌ عنوان‌ نهایتی‌ از احساسات‌ و عواطف‌ و به‌ گونه‌ای‌ مجرد و انتراعی‌ ،مورد توجه‌ قرار نداند و بیشتر به‌ انسان‌ و تفکراتی‌ در حالات‌ انسانی‌ پرداختند و به‌ همین‌ جهت‌ است‌ که‌ کمتر نگارگری ایرانی‌ را بدونِ صورت‌ و هیأت‌ انسانی‌ می‌توان‌ یافت‌.
از سوی‌ دیگر نگارگران ایرانی‌، هرگز پیوندهای‌ خود را با شعر، فرهنگ‌ و شیوه‌های‌ تفکر بومی‌ نبریده‌ و افسانه‌ها، اساطیر، قهرمانان‌ ملی‌، سنن‌ و شیوه‌های‌ زندگی‌ ایرانی‌، همواره‌ نمودی‌ آشکار در آثار آنان‌ داشته‌ و این‌ وابستگی‌ به‌ زندگی‌ و اعتقادات‌ ملی‌ به‌ حدی‌ نیرومند و قوی‌ است‌ که‌ به‌ نگارگری ایرانی‌، علیرغم‌ پیوندها و نقاط‌ مشترک‌ فراوانش‌ با سایر مکاتب‌ آسیایی‌ (از جمله‌ شیوه‌های‌ نقاشی‌ هندی‌ ،چینی‌ و ژاپنی‌) وجهة‌ خاصی‌ می‌دهد و باعث‌ تمایزش‌ از هنر سایر ملت‌ها و ممالک‌ می‌شود .
سبک نگارگری ایرانی تا دوران صفویه ادامه یافت و در اواخر این دوران با ورود نقاشی و تکنیک غربی متاسفانه از پیشرفت بازماند. در دوران قاجاریه و سپس پهلوی، برخی از هنرمندان پیرو نگارگری کهن سعی در زنده نگاه داشتن این مکتب هنری کردند. اساتیدی که امروزه می شناسیم مانند استاد محمود فرشچیان از آخرین نگارگرانی هستند که سعی در نگه داشتن این مکتب بومی کرده اند، هرچند که نفوذ هنرهای غربی در آثار ایشان نیز به خوبی مشهود است.



منابع: بنیاد اندیشه اسلامی
دانشنامه آزاد ویکی پدیا
 
آخرین ویرایش:

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
نگارگري ايراني يا مينياتور ايراني

نگارگري ايراني يا مينياتور ايراني

مینیاتوردر لغت به معنی کوچکتر نشان دادن است .در نقاشی های مینیاتور، تصاویر، شباهتی با عالم واقعی ندارند. حجم و سایه روشن هم به کار نمی رود و قوانین مناظر و مرایا رعایت نمی شود. مناظر نزدیک، در قسمت پایین نقاشی و مناظر دور در قسمت بالای آن به تصویر در آمده است. تمام چهره ها به صورت "سه ربع" دیده می شوند و حدود آن را از بناگوش تا حدقه ی چشم مقابل است. البته گاهی هم چهره ها به صورت نیم رخ و به ندرت از پشت سر، تصویر شده است. هنرمند به کشیدن پیکرهای انسانی تاکید چندانی ندارد، بلکه علاقه ی او بیش از هر چیز به کشیدن لباس های فاخر بر تن شخصیت های تصویری خود است و گاهی برای نشان دادن شکل خاص پوشاک، دست و پا را می پوشاند، حتی گاه قامت را بلند تر نشان می دهد تا بهره گیری از امتیاز قبای بلند، مُیسر شود.

نمونه نقاشي مينياتور ايراني از آثار استاد فرشچيان










منبع:forum.patoghu.com
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
مینیاتور و طراحی مینیاتور

مینیاتور و طراحی مینیاتور


مینیاتوردر لغت به معنی کوچکتر نشان دادن است. این کلمه در اصل یک لغت خارجی است و نیمه ی اول قرن حاضر در زبان فارسی امروز مصطلح گردید که در معنای واقعی، به مینیاتورهای ایرانی یا کشورهای دیگر منحصر نمی شود؛ بلکه هر شیئ هنری ظریف و ریز که به هر سبک و شیوه ای ساخته شده باشد، مینیاتور نامیده می شود.
در حال حاضر در ایران به نقاشی های ایرانی، چه قدیم وچه جدید، که از سبک و روش اروپایی پیروی نکرده و دارای خصوصیات نقاشی سنتی باشد، مینیاتور گفته می شود و این موضوع به صورت یک غلط مصطلح پذیرفته شده است.

در نقاشی های مینیاتور، تصاویر، شباهتی با عالم واقعی ندارند. حجم و سایه روشن هم به کار نمی رود و قوانین مناظر و مرایا رعایت نمی شود. مناظر نزدیک، در قسمت پایین نقاشی و مناظر دور در قسمت بالای آن به تصویر در آمده است. تمام چهره ها به صورت "سه ربع" دیده می شوند و حدود آن را از بناگوش تا حدقه ی چشم مقابل است. البته گاهی هم چهره ها به صورت نیم رخ و به ندرت از پشت سر، تصویر شده است. هنرمند به کشیدن پیکرهای انسانی تاکید چندانی ندارد، بلکه علاقه ی او بیش از هر چیز به کشیدن لباس های فاخر بر تن شخصیت های تصویری خود است و گاهی برای نشان دادن شکل خاص پوشاک، دست و پا را می پوشاند، حتی گاه قامت را بلند تر نشان می دهد تا بهره گیری از امتیاز قبای بلند، مُیسر شود.

با بررسی نقاشی های بدست آمده از ادوار مختلف، می بینیم که در ابتدا، تفاوت زیادی بین جامه ی مرد و زن دیده نمی شود. تا این که در زمان شاه عباس صفوی قباهای بلند و گشاد، جای خود را به نیم تنه های کوتاه چین دار می دهد. این قباها که بلندی آنها تا بالای زانو می رسید، غالباً با پوست، لبه دوزی می شد و روی آن کمربند می بستند. در این ایام، شالی به لباس زنها اضافه شد که روی شانه می انداختند و گوشه ی آن را مانند روسری روی سر می کشیدند.

در دوره های مختلف، مهمترین تغییرات در شکل کلاهها و دستارها پدید آمد. در عهد مغولها، از کلاههای ناقوسی شکل فلزی استفاده می شد و در زمان تیموریان شکل کلاهها اندکی تغییر یافت. با روی کار آمدن سلسله ی صفویه، قزلباش (کلاه) به صورت میله ای بلند درآمد که دستار به دور آن پیچیده می شد. در زمان شاه عباس شکل این کلاه نیز تغییر یافت و کلاه جدیدی جای آن را گرفت. این کلاه جدید از جلو و پشت، نوک تیز بود و حاشیه ی آن با پوست لبه دوزی می شد. به طور کلی می توان گفت که کلاه معمولی و دستار در همه ی دوره های نقاشی (مینیاتور) مورد استفاده قرار گرفته است. در بعضی از ادوار، جلوی دستارها را با شاخه های گل و یا پرهای رنگی تزئین می کردند و پارچه هایی که دستارها از آن ساخته می شد، خود نیز از تزئینات زیبایی برخوردار بود.

در مینیاتور چهره ی افراد بیشتر در سنین جوانی ترسیم شده است که این چهره ها به آدمکهای بدون جنسیت شباهت دارند. اما در چهره های پیر این گونه بی جنسیتی وجود ندارد. در اغلب تصاویر آفتاب بهاری می درخشد. درختان میوه، غالباً مملو شکوفه و برگ است؛ اما گاهی هم با درختانی عاری از برگ روبرو می شویم. اسبها نیز غالباً از پهلو دیده می شوند و به ندرت می توان اسبی را از روبرو و یا پشت مشاهده کرد.

هنرمندان در کنار نقاشی مینیاتور، طراحی به شیوه ی قلمگیری را نیز انجام می دادند و برای آن ارزش خاصی قائل بودند. این طرح ها را مجموعه ای از خطوط منحنی کوتاه و بلند، در نهایت ظرافت و زیبائی تشکیل می دهند که گاهی با استفاده از یک یا دو رنگ، همراه با رنگ طلائی، اثر به پایان می رسید.

با نگاهی به این طرحها می بینیم که عنصر خط و حالت های مختلف آن، بر رنگ ترجیح دارد. قدیمی ترین این طرح ها که با قوانین نقاشی های مینیاتور منطبق است، به دوران مغول و تیموریان می رسد.

در طراحی این هنرمندان، خطوط، گویی می خواهند حرکت کنند، ظاهراً در جهت معینی می روند، چیزی را نشان می دهند، خم می شوند، بر می خیزند و یا گرد هم می آیند و در همه حال چشم در تعقیب آنهاست و نمی توانند از حرکت بازایستد. این خطوط گاهی به صورت مارپیچ در فضای بالا، ابر را القاء می کنند و گاه به صورت منحنی های کوتاه و بلند مطرح می شوند. این حرکت نه تنها در طراحی، بلکه در دیگر آثار هنری ما نیز به چشم می خورد. در اشعار عُرفای بزرگ نیز این حرکت دیده می شود . در اشعار مولوی در قصه ی طوطی و بازرگان، طوطی ، روح در قفس جسم زندانیست و در فراق هندوستان به سر می برد و یا در قصه ی نی، نی از نیستان دور شده است و از درد هجران می نالد و می خواهد به اصل خویشتن برگردد. یا در اشعار حافظ، جان را زندانی جسم می شمارد و آرزویش پرواز از قالب تن است و...

در نقوش کاشیکاریها هم شاهد این حرکت هستیم، در بیشتر آنها حرکت نقوش به سوی یک نقطه است و گاهی هم این موضوع در پیچش اسلیمی ها بیان شده است. بر این اساس ، در تمام آثار هنرمندان اهل نظر این حرکت وجود دارد که هر کدام به زبان خویش بیان کرده اند و هنرمند طراح هم برای آرامش درونی و راز و نیاز، این خطوط را بر روی کاغذ آورده است.

در زمان کمال الدین بهزاد و شاگردانش ، به این شیوه توجه بیشتری شد و این توجه تا زمان صفویان ادامه داشت. اما هنرمندان دوره ی صفوی به طراحی قلم گیری رغبت بسیار نشان دادند. در ابتدا محمدی مصور بیش از هر هنرمند دیگری به این شیوه پرداخت. هنرمندان کارگاه شاه عباس نیز بیشتر کارهایشان به طراحی های تک ورقی اختصاص پیدا کرد. تا اینکه سبک "طراحی با قلم" به وسیله ی رضا عباسی – مهمترین نقاش مکتب اصفهان- به اوج کمال خود رسید و تا اواخر قرن یازده هجری به وسیله ی شاگردان رضا عباسی اشاعه یافت.

موضوع این طرحها، معمولاًشکار و شکارچیان، حیوانات مختلف،پرندگان،اژدها،سیمرغ و اژدها،فرشتگان، دیوان ،دراویش،چوپانان همراه با گوسفندان خود،استاد و شاگرد،جوانان در حالتهای مختلف نشسته و ایستاده،زندگی روستایی و کشاورزی واتفاقات مهم تاریخی است و گاهی برای تزئینحاشیه ی اشعار و نوشته های کتب خطی نیز استفاده شده است.



[h=2]روشهای مختلف طراحی مینیاتور:[/h]شیوه های نقاشی در ایران بسیار متنوع است. هر یک از استادان معروف ، تغییراتی در روش و شیوه هایی که قبل از خود متداول بوده، وارد نموده اند. این روشها را در طراحی می توان بطور کلی به سه دسته تقسیم کرد :
1- طراحی رنگی : در این طرحها ، در بعضی از قسمتها رنگ بکار رفته است. در این شیوه، از رنگ طلائی حتماً استفاده شده است. زمینه ی طرح به حال خود باقی می ماند قسمتهای مختصری که رنگی است، از رنگهای جسمی و روحی همراه با هم استفاده شده. ولی اکثر کار با خطوط قلم مو طراحی شده است. طرحهای رنگی بیشتر در دوره ی صفوی، در آثار رضا عباسی متداول گردید.
2- طراحی بدون رنگ: اینگونه طرحها بطوری که از نام آن مشخص است فقط با قلم مو و رنگ سیاه روی زمینه های روشن کار می شود. این روش در تمام دوران مینیاتور ایران وجود داشته است. گاهی هم به جای رنگ مشکی از رنگهای تیره مثل رنگ قهوه ای، قرمز و آبی استفاده شده است.
3- طراحی سفید قلم: طرحهایی که با قلم مو و رنگ سفید، روی کاغذ یا صفحه ی تیره رنگ کار شده باشد، طراحی سفید قلم نامیده می شود. در ابتدا این روش، بیشتر برای تزئین و طراحی روی جلد های روغنی که اکثراً سطح آنها مشکی بود، استفاده می شد. علاوه بر رنگ سفید، گاهی هم مختصر رنگ طلائی و یا رنگهای روشن دیگر، در اینگونه طراحی ها استفاده می شود.

منبع:تبیان
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
نگارگری دوران صفوی

نگارگری دوران صفوی


دوران صفویه از درخشان ترین ادوار هنر اسلامی ایران است. دستاوردهای هنگارگری مکتب هرات و کمال الدین بهزاد در این دوره به اوج می رسد و سپس به ظهور مکتب اصفهان ، هنر نقاشی برای همیشه از قید کتابت رها شده و مستقل می گرد.​



هنگامی که شاه‌عباس اول در 996هـ.ق به حکومت رسید، مینیاتور ایران که پیشینه تابناکی را از عهد تیموری و اوایل صفوی پشت ‌سر داشت، در اوج ترقی سیر می‌کرد و نگارگران شیرین‌کار و توانا در تنوع بخشیدن به کارهای خود و ابداع شیوه‌های تازه و تکامل بخش، همچنان راه جویی و رهیابی می‌کردند. این تکاپو، از «مکتب هرات» که از مهمترین و اصیل‌ترین مکتب‌های مینیاتور ایران است، آغاز شد و در تبریز در زمان شاه‌ اسماعیل صفوی (905ـ930ه) رنگی دیگر یافت و که قوام آن را می توان در مکتب درخشان تبریز مشاهده کرد که به همت شاگردان کمال الدین بهزاد مانند آقا میرک و سلطان محمد شکل گرفت.
این مکتب که شاید اوج نگارگری ایرانی از حیث ریزه کاری و تزیین باشد , آخرین درخشش سنت کارگاهی و کتابت نگارگری ایرانی نیز هست.
شاید درخشان ترین دستاورد این مکتب، شاهنامه زیبا و پرابهت تهماسبی باشد که کتابت آن قریب به 28 سال طول کشید. این اثر درخشان دارای 258 تصویر در قطع وزیری بزرگ است . تابلوی بارگاه کیومرث، اثر سلطان محمد در این نسخه حدود 3سال زمان برد تا تکمیل شود! این اثر ارزشمند به عنوان هدیه به بارگاه سلطان سلیم دوم عثمانی تقدیم شد.
از ویژگیهای این سبک در چهره‌نگاری، نزدیک شدن آن به شبیه‌سازی است که در مجلس آرایی توجه برانگیز و خوشایند است.​

در دوران پادشاهی شاه تهماسب (930ـ984ه) با جابه‌جایی پایتخت از تبریز به قزوین و تصرفات زیبنده‌ای که در مکتب سابق به عمل آمد، «مکتب قزوین» به ظهور رسید که دارای بسیاری از سحرآفرینی‌های شیوه «هرات» و «تبریز» بود و افزون بر این، از ظرافت‌های دیگر مانند جوان‌نمایی و خوشگل‌سازی چهره‌های اشخاص و ریزه‌کاری در منظره‌های عمارات سلطنتی بهره‌ها داشت.

پس از آنکه بنابر تصمیم شاه‌عباس، پایتخت ایران از قزوین به اصفهان منتقل شد، عده‌ای از نگارگران دربار صفوی نیز به اصفهان کوچیدند و در این شهر هنرخیز به پدید آوردن نگاره‌های ارزنده خود در مینیاتور همت گماشتند؛ سلیقه‌های تازه‌ای که با پاسداری از اصالت فن، این نقاشان توانمند مانند رضا عباسی، حبیب‌الله مشهدی، فضل‌الدین حسینی، صادقی بیک، معین مصوّر و محمد یوسف در آفریدن آثار بدیع از خود به ظهور رساندند و تغییراتی که در صحنه‌پردازی و رنگ‌آمیزی و چهره‌نگاری و توجه به پدید آوردن نقاشی‌های تک صورته و چند صورته به وجود آوردند، سبک تازه‌ای را به معرض نمایش آورد که با مکتب‌های پیش از‌آن تفاوت داشت و به نام «مکتب اصفهان» شهرت یافت.
مکتب نوزاد یاد شده که تا میانه‌های دوران شاه‌صفی گام به گام مراحل پیشرفت را می‌پیمود و استادان چیره دستی چون شفیع عباسی، محمد یوسف، صادقی بیک و معین مصّور آن را کمال و رونق بخشیدند، تا آنجا پیش رفت که اگر از پاره‌ای جهات و از آن جمله رنگ‌آمیزی به پایه مکتب هرات و تبریز نرسید، ولی در صورت سازیهای مجالس و چهره‌های تک نفره بر مکتب‌های پیش برتری یافت. از ویژگیهای این سبک در چهره‌نگاری، نزدیک شدن آن به شبیه‌سازی است که در مجلس آرایی توجه برانگیز و خوشایند است. در این مکتب، مینیاتور ایران از تاثیر چینی‌سازی تا حد قابل توجهی دامن فراچید و چهره‌ها و مناظر به واقعیت نزدیک‌تر شد و رنگها به ملایمت و ماتی گرایید.

از جمله نامبرداران این زمان رضای عباسی است که در عین تازگی کار، اصالت سبک را رعایت می‌کرد و افزون بر مجلس‌پردازی، در تک صورت‌سازی، یگانه عصر بود و شیوه شیخ محمد سبزواری و نگارگر معاصر شاه تهماسب را به سر حد کمال رسانید.
مکتب اصفهان پس از طی دوره بالندگی و رشد، هرچه به عصر پایانی صفوی نزدیک‌تر می‌شد، به انحطاط می‌پیوست و این فروافتادگی نه تنها در این مکتب، بلکه در مکاتب دیگر نیز مشهود بود و به‌طور کلی مینیاتور ایران در نقطه اوج خود گرایشی به سقوط پیدا کرد.
چون پس از طی بیش از دویست سال که از آغاز ترقی مینیاتور می‌گذشت و شاهکارهای ارزشمندی در نقاشی ایران به دست استادان بزرگی مانند جنید، بهزاد، میرک، شیخ‌زاده، محمدی، سلطان محمد، میرسیدعلی و میرزاعلی و دیگران به عرصه‌ شهود آمده بود، به علت رکود و انحطاط عارض برای این هنر، ظهور یک تحول در سبک نقاشی انتظار می‌رفت و پدید آمدن شیوه تازه‌ای که در عین تفاوت با مینیاتور، مورد پسند هنرشناسان قرار گیرد زمینه پیدا کرده بود، از این رو تنی چند از استادان چیره‌دست، پس از آشنایی با روش پی‌گیری شده نقاشان هند در اقتباس پاره‌ای از ویژگیهای نقاشی فرنگستان و مأنوس شدن با این سبک از روی باسمه‌های فرنگی، بر آن شدند که در نقاشی ایران به گونه‌ای منطقی تغییراتی بدهند و اسلوب تازه‌ای پدید آورند و این گرایش شروع تأثیرپذیری نقاشی ایرانی از مکاتب غربی است.

منابع: سایت سیمرغ
سایت آفتاب/ استاد ادیب برومند
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
نگارگری ایران اسلامی

نگارگری ایران اسلامی

[h=1]شرحی در تفسیر هنر نگارگری و دیدگاههای خلق آن[/h]
در این مقاله دیدگاه های کلی در خلق آثار نگارگری مورد توجه قرار گرفته و تبین می شود و اهداف مورد بحث در ویژه نامه بیان می گردد.​



عالم لطیف و زیبای نقاشی های ایرانی ، پر از رمزها و شگفتی هاست لیکن ذیده ای می باید که آنها را بشناسد و بشکافد و آن چه را که مستتر است بیابد.
هنر نگارگری (مینیاتور) از جمله هنرهایی است که جمال شناسی و کمال یابی را نمی توان تنها با حواس ظاهری شناخت بلکه باید چشم باطن بیدار باشد تا درک آن به خوبی امکان پذیرد.
با بررسی و تعمق بیشتر در آثار این هنرمندان می تئان اینگونه استنباط کرد که ایشان خود را مقید به تقلید صرف از طبیعت نما دانسته اند، بلکه در عالم خیال و تصورات ذهنی به عالمی غیر از جهان ماده توهج داشته اند. بنابراین نقاشی ایرانی علاوه بر صورت های ظاهری و مادی که در صفحه منعکس می شود دارای عالمی معنوی و روحانی است که در فضای نقش جایگزین می شود.
شناخت زیبایی های هنر نگارگری بدون شناخت آثار ادبی و شعر ایرانی از یک سو و دیدگاههای عارفانه از سوی دیگر ممکن نیست. چرا که هنرمند نگارگر برای تصویرسازی خود خود بیش از عالم ماده به عالم معنا توجه دارد. تصویر او از یک اسب نه اسب موجود در عالم ماده که اسب دنیای مُثُلی (عالم ایده) است. به همین دلیل در نگارگری ایرانی، تصاویر غرق در نور هستند. در هیچ نگاره ای سایه وجود ندارد چرا که سایه از نبود نور ایجاد می شود و دنیای ایده و مثل غرق در نور است و عدم در آن جای ندارد.
با دقت در تصاویر یک نکته ظریف دیگر را می توان مشاهده کرد که بازتاب همین نگرش است؛ در نگارگری ایرانی فرق چندانی میان چهره سازی مرد و زن نیز وجود ندارد چرا که جنسیت، نتیچه نقص است و نقص بازتاب عالم ماده و در عالم مثل نقص موجود نیستف پیران را به واسطه مو و محاسن می توان شناخت، چین و چروکی در چهره نیفتاده است. همه چیز در تمامیت خود جلوگر است و به همین دلیل از عمق نمایی واقعی (پرسپکتیو) نیز دوری می شود.
هنرمند نگارگر برای تصویرسازی خود خود بیش از عالم ماده به عالم معنا توجه دارد. تصویر او از یک اسب نه اسب موجود در عالم ماده که اسب دنیای مُثُلی (عالم ایده) است. به همین دلیل در نگارگری ایرانی، تصاویر غرق در نور هستند

شاید برخی گمان کنند که هنرمند ایرانی از عدم توانایی در کشیدن تصاویر با عمق نمایی صحیح به چنین رویکردی ری اورده است. این یک اشتباه محس است. هنرمندا ایرانی اصلا ضرورتی برای چنین تکنیکی نمی بیند. دید انسانی باعث می شود که تصاویر در عمق فرو روند ، همین نوع دید، انسان را از شناخت کلیت یک شی بی نصیب می کند یعنی نه تنها دید خوبی نیست بلکه باعث شناخت غلط نیز می شود و یک نقص بزرگ است. شما در واجهه با یک نگاره همه چیز را به صورت کامل می بینید، درختان از روبر، انسانها سه رخ، بناها نیم رخ ، حوض و قالی از بالا تجسم می شوند تا بیننده درک درستی از شی داشته باشد. همین یکی از امتیازات بزرگ نگارگری ایرانی است. در قرن بیستم ، در جوامع غربی به چنین نتیجه ای رسیدند و انواع سبکها از کوبیسم و ... سر برآورد اما نگارگران ایرانی قریب به 400سال قبل چنین نگرشی را به اوج اعتلای خود در آثارشان بازتاب داده بودند هزار افسوس و دریغ که تهاجم فرهنگی و دلباختگی به هنر غرب و بالاتر شمردن آن این مایه فخر و مباهات را کمرنگ کرد و نورش را خاموش گردانید.

هدف از این ویژه نامه شناساندن اجمالی هنر نگارگری به مخاطب است تا به صورت کاملا اجمالی از سیر تاریخی و تکامل متد نگارگری ایرانی، اوجها و افول های آن آگاه شود. به همین دلیل با توجه به ادوار تاریخی ، مهمترین جنبشهای هر عصر مورد توجه قرار گرفته و برخی از مشهورترین نگارگران، حامیان هنری و کتب تولید شده آن عصر نام برده شده است.
در توضیح چرایی این نکته که به چه دلیل بررسی بر اساس تاریخ به عنوان فصل بندی این ویژه نامه انتخاب شده اینکه معمولا در هر دوره تاریخی، پادشاهان و حكمرانان علاقه وافری به گرد هم آوردن هنرمندان نخبه و بااستعداد سراسر مملكت تحت حكمرانی خویش در مركز حكومت داشته‌اند، تا شاهد خلق عظیم‌ترین آثار هنری بوده، به سبب آن‌ها به سایر ممالك مباهات كنند؛ از این رو هنرمندان در هر شاخه هنری در پایتخت گرد می‌آمدند. كتابخانه‌های سلطنتی به‌عنوان مركز طبع و نشر آثار فرهنگی به‎صورت مكتوب، میزبان نقاشان، خطاطان، صحافان، جلدسازان و... بودند. همان‌طور كه اشارت رفت، شاخه‌های هنری گوناگون در كنار هم قادر به خلق كتب نفیس و گرانبهایی می‌شدند كه كتابخانه سلطنتی را رونق و جلا می‌بخشیدند. معمولا از میان این هنرمندان، شخصی را كه در فن خود از دیگران سرآمدتر بود و مظهر فضل و كمال به شمار می‌آمد، به سرپرستی كتابخانه برمی‌گزیدند و او بود كه بر كار دیگر استادان نظارت داشت و آثار را مورد مداقه قرار داده، كیفیت آن‌ها را می‌آزمود؛ به عنوان مثال، جعفر بایسنقر خطاط، در عهد تیموریان و كمال‌الدین بهزاد هروی، در اوایل عهد صفویان این سمت را عهده‌دار بودند.
از آنجایی كه آثار به عمل آمده در این اماكن، هیچ‌گاه خارج از استانداردها و معیارهای استادالاساتید نبوده‌اند، مشابهتی فراوان با یكدیگر پیدا می‌كرده‌اند و مستقیما تحت تاثیر سبك و روش استاد بزرگ قرار می‌گرفته‌اند و چون این آثار مشابه در برهه‌ای از تاریخ خلق می‌شده و مكان خاصی برای آفرینش آن‌ها وجود داشته است (كه عمدتا پایتخت‌ها بوده‌اند)، نام آن مكان را به عنوان نام سبك و مكتب بر آن‌ها نهاده‌اند؛ مثلا زمانی كه سخن از «مكتب تبریز اول» یا «مكتب تبریز نخست» به میان می‌آید، منظور نقاشی‌هایی است كه برای اولین بار در دوره ایلخانان مغول در تبریز كه پایتخت ایشان بوده است، به تصویر كشیده شده‌اند.
معمولا در هر دوره تاریخی، پادشاهان و حكمرانان علاقه وافری به گرد هم آوردن هنرمندان نخبه و بااستعداد سراسر مملكت تحت حكمرانی خویش در مركز حكومت داشته‌اند، تا شاهد خلق عظیم‌ترین آثار هنری بوده، به سبب آن‌ها به سایر ممالك مباهات كنند

[h=2]ادوار تاریخی نگارگری ایران[/h] با توجه به آنکه از آثار دوران قبل اسلام اثر مکتوب بجا نمانده (بجز برگهایی از نقاشان پیرو دین مانی که در تورفان چین بدست آمده) بررسی هنر نگارگری ایران تنها در دوران بعد از گرویدن به اسلام ممکن است.
به طور کلی می توان تحول تاریخی هنر نگارگری را به صورت زیر بررسی کرد:
مکتب بغداد: یا مکتب بین المللی عباسی که اولین مکتب نگارگری جهان اسلام است و به سده های اولیه هجری و دوران خلافت عباسیان گفته میشود.
مکتب سلجوقی: که مکتبی است که در دوران حکومت سلجوقیان رایج بوده و قرون 5 و 6هـ. را شامل می شود.
مکتب تبریز اول: که مربوط به دوران حکومت مغولان در ایران است و قرون 7و8هـ. را شامل می شود.
مکتب شیراز اول: که همزمان با مکتب تبریز اول در شیراز صورت می گرفته و مربوط به دوران حکومت آل انجو و آل مظفر طی سده 8هـ. است


مکتب جلایری: یا مکتب تبریز-بغداد که مربوط به حکومت آل جلایر بعد از خاندان ایلخانی است و قرن 8 را شامل می شود.
مکتب شیراز دوم: یا مکتب شیراز سده 9هـ. که مربوط به حکومت دورات تیموریان در شیراز است و دوران فرمانروایی اسکندر سلطان، ابراهیم سلطان و ترکمنان می شود.
مکتب هرات: که مکتب رسمی دوران تیموری است و مربوط به سلطنت شاهرخ، پسر تیمور و سلطان حسین بایقرا است و قرن 9 هـ. را شامل می شود.
مکتب تبریز دوم: که مربوط به دوران حکومت صفوی در ایران است و دوران زمامداری شاه اسماعیل اول و شاه تهماسب را شامل می شود.
مکتب مشهد: که مربوط به دوران صفویه و شاه تهماسب است و در مشهد به حمایت ابراهیم میرزا است.
مکتب قزوین: که مربوط به دوزان صفویه است و دوران شاه تهماسب را بعد از تغییر پایتخت به قزوین تا به حکومت رسیدن شاه عباس را شامل می شود.
مکتب اصفهان: که مربوط به دوران صفویه بعد از تغییر پایتخت توسط شاه عباس به اصفهان می شود و تا پایان دوران صفوی برقرار است.
لازم به ذکر است که نگارگری ایران از اواخر دوران صفوی با ورود هنرمندان خارجی به دربار صفوی و دلباختگی هنرمندان ایرانی به تقلید از آثار غربی رو به افول نهاد.
امید است این مجموعه باعث آشنایی مخاطبان گرامی با این هنر ارزشمند و ظریف شود.


منبع نگاهی به هنر نقاشی ایران / دکتر اکبر تجویدی
نگارگری اسلامی/ ثروت عکاشه/ ترجمه غلامرضا تهامی
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
پرداز (نقطه) در هنر مینیاتورسازی

پرداز (نقطه) در هنر مینیاتورسازی


در هنر نگارگری به جای سایه روشن از روش پرداز یا نقطه پردازی استفاده می کنند. در بعضی از اجزای مینیاتور با نقطه چینیهایی بسیار ریز و در نهایت ظرافت و دقت، ایجاد سایه روشن می شود. پرداز در هنر مینیاتورسازی به اشکال گوناگونی صورت می گیرد مانند پرداز نقطه ای، پرداز موجی، پرداز خطی و . . . و از کم رنگ شروع و به مرور به سوی رنگ تیره تر گرایش پیدا می کند.

پرداز به معنی پرداختن و در هنر نگارگری ایرانی به معنی تزیین کردن و پرداختن به نقاط گرد و کوچک کنار هم چیده شده است. برای کشیدن پرداز در نگارگری از قلم موی نوک تیز و نه خیلی ضخیم استفاده می کنند و در هنگام زدن پرداز، قلم مو را با زاویه 60 درجه با سطح کاغذ می گیرند و با زدن ضربه های ریز و پشت سر هم، دانه های پرداز را مانند دانه های ارزن، کنار هم می چینند. این دانه های ریز نه باید خیلی گرد و نه خیلی کشیده باشند. در هنگام پرداز کردن باید آب اضافه قلم مو را با یک تکه کاغذ گرفت زیرا اگر قلم مو آبدار باشد، در هنگام ضربه زدن، رنگ اثر غیر قابل کنترل خواهد بود. اصولاً پردازها باید یکنواخت و منظم اجرا شود.نگارگران مکتب تبریز صفوی از پرداز برای زیبا ساختن صورت، مابین خطوط قلم گیری شده و مابین بعضی از بوته ها، خط جدا شدن چمنزار از کوه و بعضی از سنگ ها استفاده می کردند. در آثار رضا عباسی، از پرداز برای زیر گردن، اطراف بینی، صورت و مابین قلم گیری ها استفاده می شد و بیشتر تابلوهای گل و مرغ را با روش پرداز ترسیم می کردند. از شیوه پرداز برای کشیدن پوست موها استفاده می کنند که لطافت و زیبایی خاصی دارد.استفاده از تکنیک پرداز در هنر مینیاتورسازیدر هنر مینیاتور و نقاشی ایرانی از روش پرداز استفاده زیادی شده است : فضای سبز و برگ درختان را با روش پرداز نقطه ای و رودخانه را با روش پرداز موجی طراحی می کنند. معمولاً کنار بینی در حالت سه رخ، ابروها، گونه ها، زیر پلک ها، دست ها و پاها و موهای سر و ریش و . . . با روش پرداز انجام می گیرد. در مینیاتور «نوازنده رباب» اثر محمد جعفر به خوبی کاربرد پرداز در موها و صورت مشخص است.در هنر گل و بوته سازی و گل و مرغ سازی، روش پرداز کاربرد زیادی دارد. این هنر نوعی همسازی با طبیعت است که هنرمندان نگارگر ایرانی در آن استاد بودند.

منبع : هنر مینیاتورسازی و نقاشی ایرانی (مینیاتور،تذهیب،تشعیر،گل و مرغ، گل و بوته، سوخت معرق) / مهدی اشتری. تهران/ گوتنبرگ : 1386.
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
جادوی رنگ در هنر مینیاتورسازی

جادوی رنگ در هنر مینیاتورسازی

هنر نگارگری ایرانی سرشار از رنگهای زیبا و درخشان بوده است. این جادوی رنگ ها، معیارهای زیبایی شناختی و روح عرفان ایرانی و ارزش های معنوی نگارگران ایرانی را نمایان می سازد که در نگاره هایشان به دنبال حقیقت آرامش زایی انسانی بوده اند.

هنر رنگ آمیزی و جادوی رنگ ها در آثار هنرمندانی چون کمال الدین بهزاد، سلطان محمد و میرک هروی، جان تازه ای گرفت. استفاده از رنگ قرمز، قهوه ای و نارنجی نشان از نشاط و زیبایی و به کار گرفتن دو رنگ طلایی و نقره ای برای آسمان و دریا، اوج هنر نگارگری را نشان می دهد. در اواخر قرن چهاردهم، کیفیت رنگ آمیزی بهتر می شود. نگارگران در این زمان شنگرف خالصی به کار می بردند. رنگ ارغوانی لاکی ناپدید می شود و به جای آن ارغوانی روشن و صورتی جلوه گر می شود و نوع مرغوب تری از رنگ سبز نیز ساخته می شود که از سنگ مس سبز بوده است. در گذشته، نگارگر و تذهیب ساز ایرانی، خودش ناگزیر بوده تمام مواد و مصالح مانند قلم مو، رنگ، مرکب سیاه، کاغذ آهاردار، صیقل دهنده (مهره) و نظایر آن را بسازد و معمولاً هر نقاشی روش خاصی برای خود داشته است. مثلاً برای ساختن رنگهای ارغوانی روشن و صورتی، آمیزه ای از لاجورد و لاکی سیر به کار می بردند که از تصفیه لاک استخراج می شده و مخلوطی از شنگرف، سفید و لاکی بوده است.نگارگران ایرانی از سه نوع ماده چسبنده برای ساختن رنگ استفاده می کنند : سفیده تخم مرغ برای رنگ تمپرا و زیر رنگ نقاشی ایرانی، صمغ ایرانی برای سبت رنگ جسمی و روحی و سریشم برای حل کردن طلا.تکنیک استفاده از رنگ آمیزی در هنر نگارگری به شکلی است که رنگ های جسمی روی کاغذ، پوست، دیوار (گچ)، سفال و نظایر آن قابلیت اجرا دارد و هنگام رنگ آمیزی باید به ترکیب بندی طرح نگاره اهمیت داده شود. در نگاره های ایرانی، اکثراً هم از رنگ های جسمی استفاده می شود و هم رنگ آمیزی روحی و هم طلااندازی، نقره، کوه سازی، طراحی حیوان، طراحی صخره، آب، بوته سازی و . . .جادوی رنگ ها به نوعی مرتبط با برداشت ذهنی نگارگران ایرانی بوده است. رنگ چهره هاو دست ها تابعی از زیباشناسی عرفانی هنرمند ایرانی بوده است و درخشش خاص رنگ ها بدون هیچ سایه ای، نشان از توان بالای نگارگران ایرانی داشته است که آن را از مکتب های غربی و هنر مدرن متمایز می سازد. این جادوی رنگ ها نوعی گیرایی مست کننده داشته است یعنی تجسم صوری عشق و ظهورش در خطوط قلم گیری شده و رنگهای درخشان که کلمات گاهی در حیطه ذهن ناتوان می مانند و گویی این جادوی رنگ ها بار عاطفی دارند. شعور انضمامی، جادوی ضمنی و روح عرفانی، پیام آور خیر و زیبایی عارفانه و ملکوتی نگارگران ایرانی است که شهودالعشق در آن موج می زند، فریاد می زند و فرهنگ روحانی و خصائل ملکوتی و مدینه معما و آرامش خواهی معنوی و حس خرد را در انسان برمی انگیزد و انسان را جادو می کند، گویی تعالی روح و بلند پروازی عاطفی و معجزات موسیقایی غزل را در جادوی رنگ ها می جوید و دلبری عشق را در تصاویر و مینیاتورها به نمایش می گذارد.امروزه هنرمندان نگارگر از رنگهای جسمی که خاصیت پوشانندگی بیشتری دارند مانند گواش و اکرولیک استفاده می کنند. انتخاب صحیح رنگ و رنگ گذاری مناسب در شفافیت و تمیزی اثر هنری تأثیر بسزایی دارد. اصولاً رنگهای اکرولیک تنوع بیشتری دارند و از رنگ هایی مانند گواش، آبرنگ و مرکب، پایدارتر هستند اما پس از خشک شدن به رنگی سخت تبدیل می شود که برعکس رنگ های دیگر در آب حل نمی شود و پاک نمی گردد. آبرنگ ها هم از ترکیب پودر رنگی و صمغ عربی یا صمغ مصنوعی ایجاد می شوند که تنوع بیشتری نسبت به رنگهای گواش دارند و از مزایای آن می توان به شفافیت و درخشندگی آن اشاره کرد. در دوران گذشته، هنرمندان نگارگر ایرانی، رنگ های مورد نیاز خودشان را می ساختند که در این راه به تجاربی گرانبها رسیده بودند. امروزه نگارگران ایرانی کمتر از روش های سنتی برای تهیه رنگ مورد نظرشان استفاده می کنند، بلکه از رنگ های شیمیایی آماده مانند گواش، آبرنگ و اکرولیک استفاده می کنند.
منبع : هنر مینیاتورسازی و نقاشی ایرانی (مینیاتور،تذهیب،تشعیر،گل و مرغ، گل و بوته، سوخت معرق) / مهدی اشتری. تهران/ گوتنبرگ : 1386.
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
قلم گیری در هنر مینیاتورسازی

قلم گیری در هنر مینیاتورسازی


قلم گیری یکی از اصول اصلی فراگیری هنر مینیاتورسازی و نقاشی ایرانی است که با حرکت قلم موی ظریف، خطوط زیبایی جان می گیرد. سرعت حرکت قلم مو و میزان فشار بر آن باعث می گردد، قلم گیری نازک و گاهی ضخامت آن بیشتر شود. با انجام مشق قلم گیری، هنر آموز نگارگری به مرور بر روش قلم گیری مسلط می شود و می تواند با قلم گیری خطوط زیبا، پیچ و خم ها و کرشمه ها به بوم جان تازه ای دهد. عواملی مانند نوع به دست گرفتن قلم مو و انتخاب مناسب آن، تمرکز کافی به هنگام قلم گیری و آغشته کردن قلم مو به مقدار مناسب مرکب یا رنگ در زیبایی قلم گیری مؤثر است. قبل از قلم گیری، مرکب اضافه قلم مو را به کاغذ دیگری می مالند. این عمل باعث می شود، قلم گیری مینیاتور به صورت صحیح صورت بگیرد.


اصولاً خطوط اصلی و سایه دار را ضخیم و پررنگ قلم گیری می کنند و فرم هایی را که نقش کمتری در فضای نگاره ایجاد می کنند، خطوط فرعی یا خطوطی را که نور در آن روشنی ایجاد کرده است، نازک تر و کم رنگ تر قلم گیری می کنند.خطوط قلم گیری در هنر نگارگری و نقاشی ایرانی به چند دسته تقسیم می شوند :1.خطوطی که به یک ضخامت قلم گیری می شود : مهارت هنرمند نگارگر در اجرای صحیح خطوط با یک ضخامت است که با کنترل دست و مهارت استفاده از قلم مو و مقدار فشار بر آن به دست می آید. در دوران قدیم، نگارگران برای اجرای گره و قلم گیری خطوط اسلیمی، از قلم مو استفاده می کردند اما امروزه بعضی از نگارگران، از راپید ظریف یا تلینگ نیز استفاده می کنند.2.خطوطی که یک سر آن ضخیم و یک سر آن تیز است. این خطوط در نگارگری ایرانی کاربرد زیادی دارد و نگارگر با استفاده از سرعت حرکت دست و تغییر فاصله نوک قلم مو با بوم و تغییر زاویه ایستایی قلم مو به این شیوه قلم گیری دست پیدا می کنند.برای قلم گیری باید از قلم موی مناسب و مرکب خطاطی یا رنگ که دارای کشش قلم و نرم باشد استفاده کرد ( از گواش نمی توان برای قلم گیری استفاده نمود ). هنگام قلم گیری، قلم مو نباید پر از آب یا خشک باشد. نوک قلم مو را با کناره های ظرف، صاف می کنند و آب آن را می گیرند و سپس شروع به قلم گیری می کنند. برای آماده کردن رنگ، ظرفی مانند نعلبکی یا ظروف چینی سفید استفاده می کنند. نکته مهم هنگام به حرکت درآوردن قلم مو بر روی بوم این است که نباید به قلم مو فشار آورد. برای این کار ، با انگشت کوچک تکیه گاهی روی بوم ایجاد می کنند تا قلم مو به راحتی حرکت کند.تمرین قلم گیری مانند مشق در هنر خوشنویسی است. هنرمند باید با حوصله و دقت زیاد کارش را انجام دهد و عاشق کاری که انجام می دهد باشد و مشق از استادش بگیرد. فهم هنر نگارگری میسر نخواهد بود مگر با عشق ورزیدن به هنر اصیل ایرانی. بدین خاطر است که بعد از چندین قرن، نگاره های هنرمندان ایرانی با زیبایی و ظرافت قلم گیری های سریع، تزیینات پرکار، ریزه کاری های بسیار و رنگ آمیزی های درخشان، بیننده را جادو می کند و این از شگفتی های هنر نگارگری و نقاشی ایرانی است. وقتی به دقت در آثار نگارگری ایرانی از مینیاتورهای دوره تیموری تا رضا عباسی و دوره معاصر می نگریم، تأثیر شوریدگی و جوهره عرفان و اشتیاق به وصل در آنها نمایان می شود.

منبع : هنر مینیاتورسازی و نقاشی ایرانی (مینیاتور،تذهیب،تشعیر،گل و مرغ، گل و بوته، سوخت معرق) / مهدی اشتری. تهران/ گوتنبرگ : 1386.
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
طراحی در هنر مینیاتورسازی

طراحی در هنر مینیاتورسازی


طراحی، خمیرمایه و ستون اصلی ساختمان هنرهای تجسمی و به ویژه هنر مینیاتورسازی و نقاشی ایرانی است. هنر طراحی جدا از ایده خیال، می تواند از ادبیات و بخصوص شعر فارسی بهره ببرد و طراح نگارگر ضمن مشق استادان قدیم و معاصر، ایده هایی جدید را به تصویر بکشد و نگاره هایی سرشار از زیبایی و کمال و حاصل انس و الفتش با شعر فارسی خلق نماید. از این رو ادبیات غنی ایرانی از دیرباز، همواره مورد توجه نگارگران ایرانی بوده است و بهشت خیالی خود را در آن می یافته اند.

در هنر مینیاتورسازی برای طراحی ابتدا موضوع را انتخاب و کادر مورد نظر و ابعاد آن را مشخص می کنند. سپس موضوع ها و حالت های اتود شده را داخل کادر طراحی می کنند. برای این کار به عواملی مانند نسبت طول و عرض کادر، تقسیم بندی کادر به ابعاد طولی، باز بودن فضای جلوی موضوع اصلی، تیرگی و روشنی رنگ ها، بازی رنگ های هم خانواده و متضاد در کنار هم، ترکیب بندی رنگ ها، بازی حرکت فرم ها با یکدیگر و نظایر آن توجه می شود.در طراحی ابرها ابتدا آنها را طراحی و با رنگ روشن (سفید) رنگ آمیزی می کنند و پس از قلم گیری با رنگهای مختلف سبز، قهوه ای و خاکستری، اطراف و داخل قلم گیری ها را پرداز می کنند، طوری که ابرها حجم پیدا کنند.برای درخت ابتدا تنه و ساقه و در قسمت دوم برگ و برگچه ها را طراحی می کنند و پس از طراحی درخت و انتخاب نوع آن و رنگ آمیزی متناسب تنه درخت با فرم های روی یک تکه چوب با شیارها و گره ها قلم گیری می کنند و لابه لای قلم گیری ها، پرداز هم می زنند تا فرم مورد نظر شکل بگیرد. در طراحی ابر از منحنی های پیچک ساده، کنگره ساده در دایره، کنگره ساده در بیضی، پیچک برگشته و ترکیب آنها در اشکال پایینی استفاده می شود. طراحی کوه در هنر مینیاتورسازی و نقاشی ایرانیبرای ساخت و ساز کوه پس از طراحی اولیه و رنگ آمیزی، قلم گیری کوه را با استفاده از قلم موی مخصوص انجام می دهند و سپس با استفاده از روش پرداز یا دمشو خطوط تکه تکه رنگی کوچک موازی کنار همدیگر، کمی سایه روشن و تنوع رنگ ایجاد می نمایند و بوته های ریز روی کوه را با رنگ سبر یشمی قلم گیری و تشعیر می کنند.در هنر مینیاتورسازی و نقاشی ایرانی ، هنرمند نگارگر باید شناخت کامل از فرم های اساسی و نوع حرکت اعضای بدن در حالات گوناگون داشته باشد و بتواند ضمن طراحی بدن انسان، خصوصیات، افکار، حالات و حتی احساسات او را به نمایش بگذارد.قبل از شروع طراحی بدن انسان باید توجه کرد که طول هیچ یک از اعضای بدن (زانو تا کف پا، زانو تا انتهای ران یا بالاتنه) از طول دو جمجمه انسان بیشتر نیست، طول کف پای هر کس به اندازه طول جمجمه او و طول دست به اندازه صورت است. طراحی بدن انسان در نقاشی ایرانی به چند روش امکان پذیر است : یا با روش ساده کردن فرم های حرکتی بدن به شکل های هندسی و یا با روش طراحی اسکلت ساده و ستون فقرات که باید در مراحل بعدی کار صورت بگیرد.برای ساخت صورت انسان با یک مداد «HH» بسیار نازک یا قلم موی نازک جای چشم و بینی و گوش و لب را روی فرم صورت مشخص می کنند. ابتدا با رنگ قهوه ای کم رنگ به صورت دمشو یا پرداز به ساخت و ساز ابرو و مژه ها می پردازند و کم کم رنگ را تیره تر می کنند. باید توجه داشت که در نقاشی صفوی و معاصر، بالاترین جای ابرو، تیره ترین جای ابرو نیز هست. پس از کشیدن و پرداز ابرو، تعدادی مو و مژه نیز پرداز می کنند تا لطافت مو را نمایان سازند. برای موسازی، دانه دانه موهای مجعد را کنار یکدیگر از کم رنگ تا پر رنگ قرار می دهند و پس از کشیدن ابرو، داخل چشم را با ظرافت با پرداز تیره می کنند و مردمک چشم را به زیبایی نقاشی می کنند. برای ترسیم لب ها ابتدا از رنگ نارنجی روشن، زیر رنگ را پرداز می کنند و با رنگ قرمز، لبها را قرمز و قلم گیری می کنند.طراحی اسب و حرکت آن در هنر مینیاتورسازی و نقاشی ایرانیدر طراحی اسب بعد از طرح اولیه ابتدا رنگ نارنجی روشن را با رنگ روحی قلم گیری و رنگ آمیزی می کنند و سپس با قلم مخصوص پرداز، سرتاسر اسب را پرداز می زنند تا به تیرگی مورد نظر برسد و با قلم موی مخصوص موسازی، یالها و دم اسب را کار می کنند. برای پرداز کردن، گاهی یک قلم موی رنگ آمیزی را برمی دارند و رنگ آن را می گیرند و سپس با پشت ناخن، موهای قلم مو را موازی می کنند و به جای یک خط پرداز، از صدها خط پرداز استفاده می نمایند.

منبع : هنر مینیاتورسازی و نقاشی ایرانی (مینیاتور،تذهیب،تشعیر،گل و مرغ، گل و بوته، سوخت معرق) / مهدی اشتری. تهران/ گوتنبرگ : 1386.
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
ابزار و مصالح هنر مینیاتور سازی

ابزار و مصالح هنر مینیاتور سازی


هنر مینیاتورسازی از مکتب بغداد و هرات تا مکتب تبریز و اصفهان و دوران معاصر، به ابزار و مصالحی نیاز دارد تا نگارگر بتواند اثر هنری اش را تکمیل کند یا حداقل قلم مو و رنگش را آماده سازد و طراحی را بر روی بوم طراحی نماید.

در دوران قدیم به ویژه دوره صفویه، هنرمندان نگارگر روی هر کاغذی کار نمی کردند و مقید بودند فقط بر روی کاغذهای با کیفیت عالی و مرغوب کار کنند. کاغذهای مهم آن دوران عبارت بودند از : کاغذ خانبالق، خطایی، سمرقندی، کشمیری (ترمه)، دولت آبادی، بغدادی، اصفهانی و خراسانی و به قول استاد سلطانعلی مشهد که در آداب المشرق می فرماید :کاغذی بهتر از خطایی نیست حاجت آنکه آزمایی نیستخط برو صاف و خوب می آید لیک پاک و سفید می بایداستاد صحاف پس از آماده کردن کاغذ خام باید آن را برای نوشتن، نگارگری و تذهیب آماده می کرد و کاغذها و رنگ آمیزی، افشانگری، ابری سازی و آهار مهره می شد. در آن دوره از رنگ های طبیعی برای رنگ آمیزی استفاده می کردند مانند رنگ پوست گردو، برگ حنا، روناس، چای، قرمز دانه، گل نار و . . . و به طور کلی از همه میوه ها و سبزیجات دارای رنگدانه برای رنگ آمیزی کاغذ استفاده می شد.پس از رنگ آمیزی کاغذ، نوبت آهار دادن آن بود که بسیار ظریف و مهم است و سپس افشانگری که عبارت است از پاشیدن ذرات طلا روی صفحه کاغذ به منظور ایجاد جلوه بیشتر که برای کتابت متن، حاشیه و مرقعات استفاده می شد. سپس کاغذ ساز، نگارگر یا خوشنویس با سنگی صیقلی، مهره عقیقی کاغذ را مهره کشی یا پرداخت می کرد و نگارگر طرح را اجرا و با قلم مو قلم گیری می کند و بعد از طراحی و نقاشی اجزای دیگر مینیاتور مثل لباس ها، نقوش و گل و مرغ یا درختان، یک لایه رنگ آستر به رنگ نخودی روی طرح می کشیدند و پس از خشک شدن رنگ آستر رنگ آمیزی نهایی با دقت انجام می گرفت.(حل کردن طلا و اضافه کردن عسل و ساییدن طلا و در مرحله بعد شستن اضافه طلا و جدا کردن عسل و اضافه کردن صمغ عربی و قلم گیری کردن طلا)نگارگران در آن دوره سه منشأ برای آماده کردن رنگ داشته اند که عبارت است از : کانی، آلی و گیاهی. از رنگ های کانی می توان به طلا و نقره و سنگ لاجورد اشاره کرد که با ساییدن و نرم ساختن آن ، رنگ آبی اصلی ساخته می شد. هنرمندان نگارگر ایرانی برای ساختن رنگ قرمز روشن از شنگرف (از پختن گوگرد و سیماب)، برای رنگ زرد از زرنیخ و برای خاک نرم سنگ زنگار از زنگ مس (زنگار) استفاده می کردند و گاهی هم به دلیل پاره ای از مشکلات از مصالح ترکیبی دیگر استفاده می شد. با حرارت دادن گوگرد و سیماب، قرمز روشن به دست می آمد و رنگ نارنجی درخشانی که در بسیاری از نگاره های قدیمی ایرانی دیده می شود، از سرنج ساخته شده است.از سفیده تخم مرغ و پس از آن از صمغ به عنوان «بست» برای ساختن رنگ استفاده می شد. از اواخر قرن دهم هجری قمری نیز از صمغ عربی استفاده می شده است.یکی از خصوصیات هنر نقاشی ایرانی، استفاده از رنگ های روشن و درخشان بوده است. ترکیب رنگ های مایل به نارنجی با رنگ های لاجوردی و فیروزه ای، جلوه ویژه ای در کار ایجاد می کرد. قلم موی مخصوص نگارگری نیز باید خصوصیاتی داشته باشد : باید رنگ را در خود نگه دارد و به آرامی پس بدهد، نوک بسیار نرم و انعطاف پذیری داشته باشد و پس از کج شدن به سرعت به حالت اولیه خود برگردد و هنگام قلم گیری از هم باز نشود. قلم موی نقاشی ایرانی چند نوع است : قلم موی رنگ آمیزی، قلم موی قلم گیری، قلم موی پرداز، قلم موی تشعیر.گاهی قلم موهای آماده خواسته های نگارگران را برآورده می سازد و گاهی خود هنرمندان نگارگر، قلم موهای نگارگری را طراحی و از موی گربه، سمور یا سنجاب می سازند.نگارگران از گذشته تا دوران معاصر، تکنیک های گوناگونی برای تهیه و ساخت ابزار و مصالح نگارگری به کار می بردند. آنها برای طلا کاری ابتدا سطح کاغذ را با آب صمغ رنگ می کردند و پس از خشک شدن، صمغ کاغذ را با قلم مو با پوشش روغن جلا یا چسب مخصوص می پوشاندند و ورقه های طلا را روی محل می چسباندند و ساخت و ساز تابلو را شروع می کردند. در بعضی موارد آنها هنگام کار اقدام به ساختن قلم مو می کردند و از موی دم سنجاب و گاهی از موی بلند گربه ها استفاده می کردند. موها را از نظر قطر و ابعاد، یک دست و آنها را دسته دسته می کردند و با نخ به هم می دوختند و با نخ از قسمت گشاد لوله نازکی که آن سوی آن تنگ تر بود، عبور می دادند تا قلم مو آماده شود. قلم موها در دوران قدیم به دو دسته تقسیم می شد؛ برخی از آنها بسیار ظریف و برخی ضخیم تر بودند و نگارگر ایرانی بدین ترتیب می توانست خطوط و شکل های بزرگ را با قلم موهای ضخیم و خطوط ظریف و حساس را با قلم موهای ظریف نقاشی کند.امروزه ابزارهای هنر نگارگری عبارت اند از قلم مو، رنگ، مرکب، بوم، مداد معمولی و اتود ترلینگ، پرگار، خط کش، تیغ کاتر، ظرف برای زرافشان نمودن کار، انواع چسب، ورق طلا و نقره، عقیق و . . . نکته مهم نگهداری صحیح ابزار و مصالح نگارگری است. همیشه بعد از اتمام کار باید قلم موها شسته و خشک گردد و در لیوانی به صورت ایستاده قرار داده شود که سر قلم مو و موهای آن رو به بالا قرار گیرد.


منبع : هنر مینیاتورسازی و نقاشی ایرانی (مینیاتور،تذهیب،تشعیر،گل و مرغ، گل و بوته، سوخت معرق) / مهدی اشتری. تهران/ گوتنبرگ : 1386
 

Similar threads

بالا