بخاطر دوستانی که میگفتن من تاپیک های مفهومی نمیزنم , اینو زدم . اگه بصورت جدی دوست دارید که هم اندیشی کنیم , بسم الله
به دليل سه بعدي و هولوگرافيك بودن جهان و حضور دائمي زمان، مجبور نيستيم زندگيهايمان را با يك ترتيب زماني به انجام برسانيم. ممكن است قبلاً زندگي را پشت سر گذاشته باشيم كه در آينده بهترين زندگي به شمار بيايد. يا شايد لازم باشد در كالبد انسان هايي ديگر زندگي كنيم كه به بهترين نحو در گذشته زندگي كردهاند.مفهوم جهان هولوگرافيك به توضيح اين مسئله كمك مينمايد. درجهان هولوگرافيك هيچگونه محدوديت زمان و فضا وجود ندارد؛ يعني گذشته حال و آينده همگي در معجوني سهبعدي معلق ميباشند. چنانچه عميقاً به چندين رشد يا بررسي وارد گرديم، مي توانيم از طريق طنين ارتعاشاتي مشابه يكي از زندگيهاي آينده را كه قاعدتاً پيش از زمان مقرر شده براي آن فرا نخواهد رسيد جذب نماييم. وقتي اين موضوع اتفاق ميافتد شخص معمولاً اينطور احساس ميكند كه قادر به فراگيري كامل نيست يا نميتواند به تمام خواستههايش جامه عمل بپوشاند. گويي فاقد برخي از تجربه ها و تواناييهاي لازم است كه اين زندگي را از لحاظ رشد و كمال راحتتر و ثمربخشتر مينمايد. اين بدان معنا نيست كه شخص به دستاورد مهمينائل نخواهد شد بلكه تنها به اين معنا است كه مجبور است سختتر كاركند. درست مثل اين است كه ناگهان شخصي را از كلاس چهارم به كلاس نهم بياورند.
اگر شخصي زندگي را دنبال كند كه به طور معمول براي گذشته برنامه ريزي شدهاست، ممكن است احساس كند كه عقب نگاه داشته شده يا فراموش شده است. اين حالت چنان است كه گويي فردي از كلاس نهم به كلاس چهارم برده باشند.دست يافتن به كنداليني، آن نيروي تكاملآفرين، يا دستيابي به تمركز وآگاهي روحي معمولاً به انسان كمك ميكند تا از مرزها و محدودههايي كهممكن است از زندگيهاي گذشته يا آينده ناشي شوند فراتر رود. شما تا بحال به این نیرو فکر کردید یا بهش دست یافتید؟
به دليل سه بعدي و هولوگرافيك بودن جهان و حضور دائمي زمان، مجبور نيستيم زندگيهايمان را با يك ترتيب زماني به انجام برسانيم. ممكن است قبلاً زندگي را پشت سر گذاشته باشيم كه در آينده بهترين زندگي به شمار بيايد. يا شايد لازم باشد در كالبد انسان هايي ديگر زندگي كنيم كه به بهترين نحو در گذشته زندگي كردهاند.مفهوم جهان هولوگرافيك به توضيح اين مسئله كمك مينمايد. درجهان هولوگرافيك هيچگونه محدوديت زمان و فضا وجود ندارد؛ يعني گذشته حال و آينده همگي در معجوني سهبعدي معلق ميباشند. چنانچه عميقاً به چندين رشد يا بررسي وارد گرديم، مي توانيم از طريق طنين ارتعاشاتي مشابه يكي از زندگيهاي آينده را كه قاعدتاً پيش از زمان مقرر شده براي آن فرا نخواهد رسيد جذب نماييم. وقتي اين موضوع اتفاق ميافتد شخص معمولاً اينطور احساس ميكند كه قادر به فراگيري كامل نيست يا نميتواند به تمام خواستههايش جامه عمل بپوشاند. گويي فاقد برخي از تجربه ها و تواناييهاي لازم است كه اين زندگي را از لحاظ رشد و كمال راحتتر و ثمربخشتر مينمايد. اين بدان معنا نيست كه شخص به دستاورد مهمينائل نخواهد شد بلكه تنها به اين معنا است كه مجبور است سختتر كاركند. درست مثل اين است كه ناگهان شخصي را از كلاس چهارم به كلاس نهم بياورند.
اگر شخصي زندگي را دنبال كند كه به طور معمول براي گذشته برنامه ريزي شدهاست، ممكن است احساس كند كه عقب نگاه داشته شده يا فراموش شده است. اين حالت چنان است كه گويي فردي از كلاس نهم به كلاس چهارم برده باشند.دست يافتن به كنداليني، آن نيروي تكاملآفرين، يا دستيابي به تمركز وآگاهي روحي معمولاً به انسان كمك ميكند تا از مرزها و محدودههايي كهممكن است از زندگيهاي گذشته يا آينده ناشي شوند فراتر رود. شما تا بحال به این نیرو فکر کردید یا بهش دست یافتید؟