مشاعرۀ سنّتی

[jungle bird]

دل داده ام بر باد
بر هر چه بادا باد
مجنون تر از لیلی
شیرین تر از فرهاد

 

[mani24]

دل داده ام بر باد
بر هر چه بادا باد
مجنون تر از لیلی
شیرین تر از فرهاد

دانش اندوز، چه حاصل بود از دعوی
معنی آموز، چه سودی رسد از عنوان

بستهٔ شوق بود از دو جهان آزاد
کشتهٔ عشق بود زندهٔ جاویدان

 

[zahra.71]

دانش اندوز، چه حاصل بود از دعوی
معنی آموز، چه سودی رسد از عنوان

بستهٔ شوق بود از دو جهان آزاد
کشتهٔ عشق بود زندهٔ جاویدان

نازنینا به چنین حسن و لطافت که تو راست
ناز کن ناز که شایسته ناز امده ای

 

[mani24]

نازنینا به چنین حسن و لطافت که تو راست
ناز کن ناز که شایسته ناز امده ای

یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید​

 

[jungle bird]

دانی که را سزد صفت پاکی
آن کاو وجود پاک نیالا ید

 

[mani24]

دانی که را سزد صفت پاکی
آن کاو وجود پاک نیالا ید

دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم

این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا


او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان

من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا

 

[zahra.71]

دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم

این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا


او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان

من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا

اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار
طالع بی شفقت بین که درین کار چه کرد

 

[mani24]

اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار
طالع بی شفقت بین که درین کار چه کرد

دل چه شناسد که چیست قیمت سودای تو

قدر تو چه داند صدف در شب*افروز را


گر اثر روی تو سوی گلستان رسد

باد صبا رد کند تحفهٔ نوروز را

 

[OMID ALAIE]

دل چه شناسد که چیست قیمت سودای تو

قدر تو چه داند صدف در شب*افروز را


گر اثر روی تو سوی گلستان رسد

باد صبا رد کند تحفهٔ نوروز را

این شرح بی نهایت کز زلف یار گفتند // حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد

 

[mani24]

این شرح بی نهایت کز زلف یار گفتند // حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد

در زوایای طربخانه جمشید فلک
ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع

چنگ در غلغله آید که کجا شد منکر
جام در قهقهه آید که کجا شد مناع

 

[OMID ALAIE]

در زوایای طربخانه جمشید فلک
ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع

چنگ در غلغله آید که کجا شد منکر
جام در قهقهه آید که کجا شد مناع

عشق تو کمال حیرت آمد // وصل تو کمال حیرت آمد
بس غرقه ی حال وصل کآخر // هم بر سر حال حیرت آمد

 

[nasim_shsh]

عشق تو کمال حیرت آمد // وصل تو کمال حیرت آمد
بس غرقه ی حال وصل کآخر // هم بر سر حال حیرت آمد

ذر قیامت چو سر از خاک لحد بردارم
گرد سودای تو بر دامن جانم باشد

 

[آموس]

ذر قیامت چو سر از خاک لحد بردارم
گرد سودای تو بر دامن جانم باشد

دلبرم عزم سفر کرد خدا را یاران
چه کنم با دل مجروح که مرحم با اوست...

 

[jungle bird]

تو آوازی غمین و گرم داری
پر و بالی سفید و نرم داری
بخوان ای هم قفس یک بیت حافظ
مگر از بودن من شرم داری؟

 

[*zahedan]

تو آوازی غمین و گرم داری
پر و بالی سفید و نرم داری
بخوان ای هم قفس یک بیت حافظ
مگر از بودن من شرم داری؟

ياری اندر کس نمی بينم ياران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوست داران را چه شد؟
​

​

 

[nasim_shsh]

درد عشق ار چه دل از خلق نهان می دارد
حافظ این دیده گریان تو بی چیزی نیست

 

[jungle bird]

تو گفتی با منی من تار تو پود
ولی در با تو بودن دل نیاسود
دلم عشقم غرورم را شکستی
ببینم این کجایش عاشقی بود؟

 

[mani24]

تو گفتی با منی من تار تو پود
ولی در با تو بودن دل نیاسود
دلم عشقم غرورم را شکستی
ببینم این کجایش عاشقی بود؟

در زمانه کار کار عشق توست

از سر این کار نتوان درگذشت

کی رسم در تو که رخش وصل تو

از زمانه بیست میدان درگذشت

 

[nasim_shsh]

در زمانه کار کار عشق توست

از سر این کار نتوان درگذشت

کی رسم در تو که رخش وصل تو

از زمانه بیست میدان درگذشت

تو در خود را بخود پوشیده ئی
در دل آور آنچه بر لب چیده ئی

 

[mani24]

تو در خود را بخود پوشیده ئی
در دل آور آنچه بر لب چیده ئی

پس عجب نی گر رگ ایمان ما

نیش آن مژگان کافر می*برد


این عجب*تر، کان لب نوشین به لطف

گردنان را سر به شکر می*برد

 

[self.f_t_m990]

پس عجب نی گر رگ ایمان ما

نیش آن مژگان کافر می*برد


این عجب*تر، کان لب نوشین به لطف

گردنان را سر به شکر می*برد

دست از طلب ندارم تا کام من برآید // یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

 

[mani24]

دست از طلب ندارم تا کام من برآید // یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

در غم زنجیر مشکینش فلک

هر زمان زنجیر دیگر می*برد


در جمال روی او نظارگی

دست را حالی به خنجر می*برد

 

[self.f_t_m990]

در غم زنجیر مشکینش فلک

هر زمان زنجیر دیگر می*برد


در جمال روی او نظارگی

دست را حالی به خنجر می*برد

در این درگه که گه گه که که که که شود ناگه // مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه

 

[mani24]

در این درگه که گه گه که که که که شود ناگه // مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه

همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم

در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطر صد خاطره پيچيد

 

[self.f_t_m990]

همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم

در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد
عطر صد خاطره پيچيد

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی // دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند

 

[mani24]

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی // دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند

در عشق نکویان چه فراق و چه وصال؟
بدحالی عاشقان بود در همه حال

گر وصل بود مدام سوزست و گداز
ور هجر بود تمام رنجست و ملال

 

[Mahdy.T]

لطف الهی بکند کار خویش
مژده رحمت برساند سروش

 

[مهندکس]

لطف الهی بکند کار خویش
مژده رحمت برساند سروش

شب ها که سکوت است وسکوت است وسیاهی
آوای تو می خواندم از لایتناهی
آوای تو می آردم از شوق به پرواز
...........................................(این مصرعش یادم رفته)

 

[mani24]

شب ها که سکوت است وسکوت است وسیاهی
آوای تو می خواندم از لایتناهی
آوای تو می آردم از شوق به پرواز
...........................................(این مصرعش یادم رفته)

زر داند ساخت کار من آری
کار همه کس به زر چو زر گردد

امروز بساز کار ما گر نی
فردا همه کارها دگر گردد

 

[self.f_t_m990]

زر داند ساخت کار من آری
کار همه کس به زر چو زر گردد

امروز بساز کار ما گر نی
فردا همه کارها دگر گردد

در میکده رهبانم و در صومعه عابد // گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد