محبت الهي

phalagh

مدیر بازنشسته
ابتدا فرق زاهد و عابد ( كسي كه اهل عبادت ، زهد و معرفت است ) با كسي كه عاشق هست را توضيح مي ديم : عاشق كيست ؟ عاشق هم زاهد و هم عارف و هم عابد هست اگر كسي عاشق باشه اين صفات رو داره ، نمي شه كسي عاشق باشه ولي زاهد و عابد و عارف نباشه ، عارف يعني معرفت نسبت به خدا داشتن و مي شه كه كسي زاهد يا عابد يا عارف باشد ولي عاشق نباشه . در واقع عشق بالاترين درجه سلوك هست ، عاشق كسي هست كه از بندگي در درگاه الهي صفا مي كنه ، لذت مي بره و گريه در مورد اهل بيت (س) هيچگاه او را سير نمي كنه . همانند تشنه أي هست كه از آب دريا مي نوشه و سيراب نمي شه و به مرض استسقاء مبتلا هست .
محبت الهي نوعي بيمه نامه هست ، يعني انسان عاشق انساني است كه بيمه است و غصة از خدا جدا بودن را نداره و غصة از خط بد رفتن رو نداره ، غصه يك لحظه با دشمنان خدا بودن را نداره . هميشه راحت و آسوده است ، انسان عاشق درد را نمي فهمه . براي انسان عاشق كلمة “ صبر ”بي معناست . چون بلايي را نمي بينه كه بخواد براي اون صبر كنه ، انسان عاشق زندگي را با باد گذرا مي بينه . سختي ها رو و سالهاي سختي را با دقائق كوتاهي پشت سر مي گذاره . انسان عاشق در تمام ايام حيات لحظه اي ضرر نمي كنه اين كه مي گن : “ انَّ الانسان لفي خسر ” . يكي از استثناء ها براي خسران ، عاشقان هستند . انسان عاشق چون دائماً با خداست لذا دائماً در حال سود بردن هست و شخصي هست كه در روز قيامت سربلنده .

بحث امشب مربوط به كساني هست كه يك خط در ميان مي زنن . كساني كه دو روز با خدا هستند و 5 روز با دشمن خدا ! تويي كه 6 ماه با خدا هستي و با يك شب همه را به حراج مي دي . اگر اينها عشق را در دلشان جا بدهند خواهند فهميد حراجي در كار نيست و اصلاً براي اونها حسابي در كار نيست . ( اصلاً انسان عاشق حساب و كتاب نداره ) در كم و زياد اعمالشون بحثي نيست ، چون اصلاً ميزان و صراط ندارند . مذهب عاشقان از مذهب عارفان و مؤمنان جداست . مذهب عاشقي در واقع مذهب امام حسين (ع) و زينب كبري (س) هست . بحث عاشقي بحث شهداست ، مبحث اولياء ست . در اين مذهب خللي وارد نمي شه . يعني انسان عاشق هيچگاه لطمه اي نمي خوره . شهيد بهشتي در اول انقلاب فرمودند : ”‌ جوانها عاشق باشيد . بدون عشق زندگي بي معناست . ”
 

phalagh

مدیر بازنشسته
محبت الهي شرايطي داره كه عبارتند از :
1 : محبت الهي مجازي نيست . و اولين مرحله توبه تائبين هست ، تائبين چه كساني هستند ؟ اونهايي كه از گناهان خود توبه كردند و در درگاه الهي بخشيده شدند . خداوند تبارك و تعالي مي فرمايد :‌ “ اِنَّ الله يُحِبُّ التّوّابين ” بدرستي كه خداوند تبارك و تعالي توبه كنندگان را دوست دارد . به اين درجه رسيدند و به دامن گناه هم برنگشتند ، اگر بخوايم عاشق باشيم بايد توبه كنيم ،
قدم اول : بايد تائب توبه كند . از چه چيزي توبه كنه ؟ از گناهاني كه تا كنون مرتكب شده ، با اطمينان كامل نسبت به خدا ، بگه : ” خدايا گناهان من رو ببخش ، من شك ندارم كه من رو مي بخشي و من يقين دارم به فضل تو ، چرا كه مي دونم تو همه گناهان رو مي بخشي و در روز قيامت من را بواسطه گناهان عتابي و سرزنشي نخواهي كرد . شكي ندارم و من انشاء الله عاقبت به خير خواهم شد . و به اين هم شكي نداريم .
خداوند تبارك و تعالي مي فرمايد : “ أنا عِنْدَ حُسْنُ الظَّنِ عَبْديَ المؤمن ” شك به رحمت من نكنيد همان ظن و گماني را كه نسبت به من داريد من عمل مي كنم ” ما شك نداريم ، خدايا ! ما مي خوايم توبه كنيم . از لحظاتي كه تو را به انتظار گذاشتيم ، از لحظاتي كه با اقوام و رفيق ها با لهو و لعب گذرونديم و ياد تو نكرديم .
معشوق دنيوي را در نظر بگيريد ، شما لحظاتي را با معشوق ديگه اي گذرونديد ، چكار مي كنه ؟! اگر چه خدا اين طور نيست . ولي خدايا از اينكه غير از تو محبتي در دل راه داديم از اينكه خلوت هاي عاشقانه را با كسي ديگه اي طي كرديم از اينكه راز و نياز و مناجات را با غير تو گذرونديم ، از اين توبه مي كنيم . قدم اول اينه كه به معشوق اثبات كني كه غير از محبت خدا و او در دل محبتي رو راه نديم . و محبتي رو در دل راه مي دم كه خودت دستور دادي . خودت گفتي : خواهر مؤمن ، برادر مؤمن ، نسبت به هم محبت داشته باشند . خودت گفتي : صله رحم رو رعايت كنيد . چون تو گفتي ، گفتم : چشم ! يعني محبت هاي مجازي رو خدايي كنيم و قول بديم راز و نياز و نجواهامون و درد دل هامون رو به خالق يكتا بگيم .

قدم دوم : پيامبر (ص) مي فرمايند : عاشق و محب راست نمي گه مگر كه اين سه خصوصيت داشته باشه :

1 ـ غير رو به معشوق ارجح ندونه و با خودش حساب كنه كه در طول عمر چقدر خدا مرا صدا كرد و چقدر نفس و شيطان و دشمنِ خدا ؟ چند بار به خدا لبيك گفتم و چند بار به دشمن خدا ؟ و به خودش قول بده : خدايا ! اگر تو مرا صدا زدي و هر كسي به موازات تو مرا صدا زد به تو لبيك بگم و تو را انتخاب كنم .

مي فرمايند : رضايت معشوق از همه چيز برات مهمتر باشه ، از همه چيز ! عاشقان هيچ سود و كاسبي و معامله اي را بر ذكر خدا ترجيح نمي دهند . اونها در معاملات از ذكر خدا باز نمي مونند . هنگام نماز خدا را منتظر نمي گذارند ، و ساعاتي قبل از نماز چشم هاشون به آسمونه كه كي وقت صحبت من با خدا مي رسه ، كي وقت مناجاتم با خدا مي شه .

فرمودند : براي همنشيني هاي خود معشوقي را انتخاب كنند . (همه ما نياز به شخصي داريم كه خلأهاي عاطفي مون را پر كنه . صحبت هايي را با بعضي از دوستان مي شه گفت كه با بعضي ها نمي شه . همة ما براي خلوتهاي خود مونس داريم . مي فرمايند : عاشق اگر عاشق واقعي هست معشوق رو براي خلوتها و همنشيني هاي خود انتخاب مي كنه . گاهي اوقات يه جوري مي شه كه دوست داري بلايي برات بوجود بياد و معشوق و دل او برات بلرزه . معشوق غمخوارت بشه و چقدر زيباست كه كساني همه غصه هاشون رو مي برند در خونة خدا مي گن تا دلِ خدا براي اونها بلرزد و خدا غمخوار اونها بشه و چقدر زيباست نجواي عاشقانة نيمه شب با معشوق ؟! معشوقي كه بدي هاي ما رو هيچ گاه به روي ما نياورده . كجاست معشوقي زيباتر ، مهربانتر و كريمتر و باوفاتر و پرده پوش تر از خداي مهربان و كريم و ستار و رئوف ؟
 

phalagh

مدیر بازنشسته
حديث قدسي مي فرمايد : از سوي خداوند تبارك و تعالي خطاب رسيد : موسي ! ” بعضي بنده ها ادعاي محبت و دوستي من رو مي كنند و دروغ مي گن . چرا در نيمه شب كه خلوته و كسي سراغي از كسي نمي گيره ، هرچه به انتظار مي شينم صداي يا ربّي از اينها بلند نمي شه ؟ ” بعد خدا گله مي كند : ” موسي ! آيا ديدي كه معشوق از خلوت معشوق فرار كنه ؟ موسي ! دروغ مي گن ، چون اينها خلوت خود را با بقيه مي گذرونند و دردهاشون رو به سمت من مي يارن . ” بعد خدا مي فرمايد : ” اي بنده هاي من ! شما نمي دونيد من شما رو دوست دارم آيا فكر نمي كنيد دل اين دوست براتون تنگ مي شه ؟ و بعد مي فرمايد : اگر با من صحبت كنيد لذت صحبت با من و معشوقِ خود رو بفهميد ، مي فهميد كه چه لذتي داره ؟! لذا وقتي خداوند تبارك و تعالي با موسي (ع) صحبت كرد ، در تاريخ است كه موسي (ع) بعد از فارغ شدن از صحبت با خداوند متعال تا مدتها كلام آدميان رو نمي تونست بشنوه ! تا صداي مردي مي يومد حالش بد مي شد و مي گفت اينها چي مي گن و كي هستند ؟! من با كسي صحبت كردم كه :
چه خوش است صوت قرآن ز تو دلربا شنيدن به رخت نظاره كردن حرم خدا بديدن

و بعد مي فرمايند : چه كنيم محبت خدا در دل رخنه كنه حديثي است به نام قرب نوافل و حديث معتبر از كتب شيعي كه حضرت امام (ره) به عنوان محدث عالم به علم رجال و مجتهد مسلم اين رو در كتاب اربعين حديث نقل مي كنند .

مي فرمايند : وقتي كه بندة من به مستحبات مي پردازد و بندة من آنچه را كه از او مي خواهم بيشتر از آن براي من كار مي كنه وقتي بندة من به نوافل و ذكرها و نماز شب و مجالس و گريه مي پردازد من هم دوستش دارم و چون دوستش دارم روحم را به بدنش حاكم مي كنم و كار به جايي مي رسد كه چشمش مي شوم و با چشم من مي بيند ، دستش مي شوم و با دست من كار انجام مي دهد ، پايش مي شوم و با پاي من حركت مي كند زبانش مي شوم و با زبان من صحبت مي كند مصداق كامل در اين مورد امام علي (ع) مي باشند ، و فرمود :‌اگر مي خواهيد دوستتان داشته باشم بيشتر براي من كار كنيد و به واجبات اكتفا نكنيد و اين بحث عاشقان است بحث كساني كه تنها شب عاشورا نمي گويند حسين بلكه : كل يوم لهم عاشورا و كل ارض لهم كربلا . لذا وقتي بندة من مستحبات را انجام مي دهد به او عشق مي ورزم ، اطاعتش مي كنم ،

حديث قدسي مشهوري است و چون ملا حسين فيض كاشاني نقل كرده حديث مؤثق است : “ مَنْ عَشَقْني عَشَقْتَهُ و مَنْ عَشَقْتَهُ قَتَلْتَه وَمَنْ قَتَلْتَهُ فَعَلَيَّ ديتَه فَمَنْ علي دَيتُهُ فأناديتَهُ : هر كس كه به من عشق بورزه من هم به او عشق مي ورزم و هر كس را كه عاشقش شوم مي كشم و مي تواند كشتة راه دوست باشد :

قاضي به ره شهادت اندر تكاپوست
غافل كه شهيد عشق فاضل تر از اوست
در روز قيامت اين به آن كي ماند
كين كشتة دشمن است و آن كشته دوست
كسي هست كه روزي هزار بار از فراق خدا و اولياء مي ميره و كساني هستند كه شب تا صبح گريه مي كنند كه : آقا جان ! امام زمان (عج) ! كجايي ؟ و كسي هست كه تنها به اين اميد از جا بر مي خيزه كه امروز مهدي فاطمه (س) رو مي بينم .

با مستحبات همراه باشيد تا من به شما رو كنم تا عاشقت باشم ، تا قاتلت باشم تا به جايي برسه كه در روز قيامت به خلائق نشونت بدم و بگم اين بندة من سند افتخار من هست . اين بندة من كسيه كه اگر همه به دنبال شهوات بودند اين آرام با من نجوا مي كرد : الهي و ربي من لي غيرك ” “ الذين يذكرون الله قياماً و قعوداً و علي جنوبهم ” مردان خدا كساني هستند كه ايستاده ، نشسته ، خوابيده ، با ياد خدا همراهند .
با ياد خدا همراه بودن چه بركات و چه بهره هايي دارد ؟ اول : عشق بازي با نام خدا ، اسم خدا كه مي ياد ، پردة‌ دل مي لرزه ، اشك جاري مي شه گويا از فراق عزيز از دست رفته اي ، گويا در فراق جگر گوشه اي مي نالند .

ديـد مـجنـون را يـكي صـحرا نـورد
بـر بروي پشته اي نـبـشـته فـرد
صفحه هايش از خاك و انگشتان قلم
در بـروي خـاك هـي مـيزد رقـم
گفت كـي مجنون بيدل چيست اين ؟
مي نگاري نـامه بهـر كيست اين ؟
گفت مـشـق نـام لـيلي مـي كـنـم
خـاطر خـود را تـسلي مـي كـنـم
چـون مـيسر نـيست بـا مـن كام او
عـشـق بـازي مي كنـم بـا نـام او

مجنون عامري در زمان امام سجاد (ع) زندگي مي كرده ، امام سجاد (ع) منظره را ديد كه مجنون مي نويسه : ” ليلي ” و خيلي هم گريه مي كنه . امام (ع) با اطرافيان دور او ايستادند گفتند : مجنون به نظر تو حق با كيست ؟ زمانه اي كه همراه با ريا ، خطا ، نيرنگ و اسلام نمايي هست به نظر تو حق با كيست ؟ گفت مجنون كه حق با ليلي است . امام سجاد (ع) گريه كردند و گفتند اين ليلي كه اين مي گه ، مادر ما فاطمه الزهراست (س) :

ليلي من روي خود را باز كن
بهر من كمتر عزيزم ناز كن
ليليا من حيدرم حرفي بزن

و بعد مي فرمايند : كه عاشق از كلام معشوق لذت مي بره يعني با قرآن خواندن لذت ميبرند ، و روزي بدون خواندن قرآن به شب نمي رسونند و اگر قرآن نخونند شب نمي خوابند و مي گن : امروز با خدا حرف نزدم ، عاشق اون كسي نيست كه قرآن او سالها در تاقچه انتظار مي كشه كه او را بخوانه “ و من اليل فَتَحَقَّبْ بِهِ نافِلَه لَكْ عَصاءً يَبْعَصَكَ ربُّكَ مقاماً محمودا
 

phalagh

مدیر بازنشسته
مي خواي به درجه اي برسي كه خدا به فرشته ها بگه : فرشته هاي من ! به زمين نگاه كنيد ، به بندة من نگاه كنيد ، ببينيد چقدر قشنگ داره با من حرف مي زنه ؟! چه خلوت هايي را داره با من پر مي كنه ؟ درد و دل هاش و راز و نياز و نجواهاش رو با من مي كنه و بعد فرمودند : اگر مي خوايد بفهميد قرآن چيست ؟ بعد از نماز صبح قبل از طلوع آفتاب لحظاتي و دقايقي قرآن رو بخوانيد . روزگاري مي ياد كه قرآن از ما شكايت مي كنه مي گه : خدايا ! سالها در خانة اين فرد خاك خوردم و بارها به او التماس كردم : نظري ، نگاهي ، قرائتي !! و بعد قرآن نفرين مي كنه و خداوند وعده داد كه هر كسي رو كه قرآن اون رو نفرين كنه رحمت من شامل حال او نمي شه و عاشق با كلام خدا مأنوس مي شه .

بعد مي فرمايند : كه عاشق با آثار معشوق عشق مي ورزه مردم را دوست مي داره و در نظر او خلائق ، مخلوق خالقند ، عاشق به برادر ديني خود عشق مي ورزه ، چون محب معشوق هست . عاشق ، طبيعت ، حيوانات ، ستارگان ، كهكشان ها ، كوه و دشت همه رو دوست داره چون اينها آثارِ دستِ صانع هست :

به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
و لذت مي بره و به هرچي نگاه مي كنه معشوق خود رو مي بينه :
بـه دريـا بـنـگرم دريـا تو ويـنم
به صحرا بنگرم صحرا تو وينم
به هرجا بنگرم كوه و در و دشت
نـشان از قـامـت رعـناتو وينم
همه عالم زيباست . در نظر عاشق همه چيز زيباست . چقدر انسان راحت مي شود ؟!

بعد مي فرمايند : عاشق تولي و تبري داره ، عاشق از گناه گنهكار بدش مي ياد ، از دشمن خدا بدش مي ياد ، و كنار دشمنان خدا نمي نشينه براي اونها حرف نمي زنه . براي خوشايند اونها حرف نمي زنه . عاشقِ خونِ يك ميليون شهيد هست ، ارزشها ، راه پير مي فروش را براي كف زدن چند فاحشه نمي فروشه ، عاشق قبرهاي گمنام و استخوانهاي خورد شده هست . شهدا را به انسان هاي پست و بي ارزش نمي فروشه ، عاشق ، لباس پيغمبر (ص) را به نجاست آلوده نمي كنه ، عاشق با دشمن خدا ارتباطي نداره و با او دشمن هست . عاشق انصاف داره ، عاشق به ديوارها نگاه مي كنه از هر سه كوچه يك كوچه به نام شهيدي هست ، شهدا را نمي فروشه . زبان عاشق زبان نثر و نظمه و نجوا و مناجات سجع داره قافيه داره ، زبان مناجات ، زبان صفا كردن و لذت بردنه .

خداوند مي فرمايد : پيغمبر من ! به مردم بگو : اگر من رو دوست داريد ، اطاعت كنيد ، اذيتم نكنيد . اگر من رو دوست داريد اينقدر گناه نكنيد . شما من رو تبعيت كنيد ، قول مي دم ، من هم شما رو دوست داشته باشم .
آيا شما دوست نداريد كه خدا شما را به همة‌ خلايق نشون بده و بگه : ببينيد ! چه زيبا گريه مي كنه ؟!

بعد مي فرمايند : عاشق محو در جمال معشوق مي شه ، محبت آتشي هست كه همه چيز رو مي سوزونه و هيچ چيز غير از محبوب به جا نمي مونه . لذا زليخا كه يوسف (ع) رو مي بينه ، دست خودش رومي بره و خون جاري مي شود و نمي فهمه . و علي (ع) در نماز : سبحان ربي الاعلي و بحمده مي گه و تير از پاي او بيرون مي يارن و او نمي فهمه . بچه هاي جبهه تركش ها مي خوردن و هنگامي كه به آنها مي گن براي معالجه به عقب بريد قبول نمي كنند ، و دليلشون هم اين بود كه : فاطمه « سلام الله عليها » منتظر من هست ، شهدا خوش بحالتون كه رفتيد و ذلت شهدا و انقلاب رو نديديد
لحظه لحظه مي روند از يادها آبادها
مي فروشند خون اينان را بسي شيادها
و عاشق وقتي معشوق رو مي بينه درد رو فراموش مي كنه :
از تو دل برفكنم تا دل و جانم باشد
مي برم جور تو تا وُسع و توانم باشد
گر نوازي چه سعادت به از اين خواهم يافت
وركشي زار چه دولت به از آنم باشد (كه هميشه من رو مي نوازي )
خدايا ! ما تا بحال از تو آبروداري ، ستاريت ، مهربوني ديديم نه عذابي ، نه عتابي ، نه سيه رويي ! چه صفايي بالاتر از اينكه در خون خود بغلتيم و در خون خود وضو بگيريم ؟!
تيغ قهر ار تو زني قوّت روحم گردد
جام زهر ار تو دهي قوُت روانم گردد
در كتابي به نام رابعه ، نسخة واتيكان با قضيه عجيبي روبرو شدم :
”‌ رابعه بانوي عارفة جهان اسلام مي گه : در منزل خوابيده بودم ، نيمه شب آماده مي شدم كه وضو بگيرم و نماز شب بخونم ديدم دزدي وارد خونة من شد . دزد هرچي گشت چيزي پيدا نكرد . نااميد مي يومد تا از خونه خارج بشه ، اون روصدا زدم : كه براي چي اينجا اومدي ؟ گفت : اينجا اومدم تا چيزي بيابم ولي چيزي پيدا نكردم ، رابعه گفت : بله در خونة من چيزي پيدا نمي شه ، پيشنهادي دارم وضو بگير و دو ركعت نماز بخون ، دزد تو رودروايسي قرار گرفت و هر طوري كه بود شروع كرد نماز خوندن . رابعه هم شروع كرد با خداي خود مناجات كردن كه : خدايا ! من اين بنده تو رو به سوي تو فراخوندم . چون در خونة من چيزي رو پيدا نكرد او رو بي نصيب نساز ! يك دفعه ديد صداي گريه دزد بلند شد و زير لب زمزمه اي ميكنه كه :‌ خدايا ! اگر امشب از من سؤال كني : بنده من ! حيا نكردي دل من رو شكستي ؟ چي بگم ؟ الهي ! اگر سؤال كني : بنده من گناهانت رو از مردم پوشوندم تو از من حيا نكردي ؟ چي بگم ؟ و رابعه ديد صداي گريه دزد بلند شد كه : خدايا ! طاقت عذاب تو رو ندارم . ”

خدايا ما هم طاقت ، عذاب و قهر و غضب تو رو نداريم .

السلام عليك يا فاطمه الزهرا (س)
*********************************
حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد- سال 79
 

bahar_nice

عضو جدید
خیلی خوب بود دستتون درد نکنه:gol:

ملت عشق از همه دین ها جداست عاشقان را ملت و مذهب خداست:heart:
 

sh.mojtaba

عضو جدید
عشق مقامی بالا نزد خدا دارد

عشق مقامی بالا نزد خدا دارد

سلام
از این تاپیک قشنگ ممنون
یک نکته با خوندن این تاپیک یادم اومد:
بزرگی میگفت مقام عشق اینقدر بالا است که خدا این کلمه رو در قرآن نیاورده و حتی وقتی خدا میخواهدمومنان رو معرفی کند در قرآن میفرماید: (اشد حبا لله ...) محبت مومنان به خدا را محبت بسیار زیاد یاد میکند. عشق مقام بالایی دارد. خوشا به حال عاشقان حضرت دوست.
 

phalagh

مدیر بازنشسته
تو تاپكاي قديمي ميگشتم كه اينو ديدم.
گفتم بيارمش بالا.
راستي بچه ها من هميشه فونت شماره 2 تاهوما استفاده ميكنم. مشكلي نداره. يعني برا شماها ريز نيست؟ اگه اره بگيد تا از فونت بزرگتر استفاده كنم.
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو تاپكاي قديمي ميگشتم كه اينو ديدم.
گفتم بيارمش بالا.
راستي بچه ها من هميشه فونت شماره 2 تاهوما استفاده ميكنم. مشكلي نداره. يعني برا شماها ريز نيست؟ اگه اره بگيد تا از فونت بزرگتر استفاده كنم.

راستی عزیزم اگر بین پاراگراف ها یک خط فاصله بندازی و کمی درشت کنی بهتره. این جوری آدم اولش وحشت می کنه. اگرچه که بعد از این که شروع کرد به خوندن دیگه ول نمی کنه :D
 

phalagh

مدیر بازنشسته
راستی عزیزم اگر بین پاراگراف ها یک خط فاصله بندازی و کمی درشت کنی بهتره. این جوری آدم اولش وحشت می کنه. اگرچه که بعد از این که شروع کرد به خوندن دیگه ول نمی کنه :D
هميشه سعي ميكنم متنا رو تيكه تيكه كنم و تو چند تا پست بزارمشون. ولي چشم از اين به بعد به پاراگرافا هم دقت بيشتري ميكنم.
 

اقیانوس

عضو جدید
کاربر ممتاز
هميشه سعي ميكنم متنا رو تيكه تيكه كنم و تو چند تا پست بزارمشون. ولي چشم از اين به بعد به پاراگرافا هم دقت بيشتري ميكنم.


گلم! اون کار رو که خوب کاری می کنی انجام می دی ولی من نگفتم هر پاراگراف رو تو یه پست بزاری :weirdsmiley:

عرض کردم تو یه دونه پست، بین پاراگراف ها یه خط خالی بزاری. البته این نظر منه. چون خواستی نظر بدیم، عرض کردم ها. و إلّا جسارت نمی کردم. :w12:
 

phalagh

مدیر بازنشسته
گلم! اون کار رو که خوب کاری می کنی انجام می دی ولی من نگفتم هر پاراگراف رو تو یه پست بزاری :weirdsmiley:

عرض کردم تو یه دونه پست، بین پاراگراف ها یه خط خالی بزاری. البته این نظر منه. چون خواستی نظر بدیم، عرض کردم ها. و إلّا جسارت نمی کردم. :w12:
ميدونم. دقيقا متوجه منظورتون شدم.
 

Similar threads

بالا