مبارزه با سنت

TIEST

عضو جدید
سلام حامد جان.وقعا متشکرم بابت امقاله ی کارامدتون راجع به کوره های القایی.راستش من تو یه کارخونه ی ذوب فولاد کار می کنم.(البته به عنوان یادگیری و فن آموزی برای مدتی).قبل از این هم در چند کارخونه ی ریختگری دیگه به عنوان کارآموز فعالیت داشتم.تو این کارخونه اخیر، شمش فولاد به وزن 30 کیلو به طول 1 متر توسط دو کوره ی القایی 1 تنی به صورت شیفتی ریخته میشه.شمش ها سپس به واحد های نورد فروخته میشه و محصول نهایی به صورت میلگرد ساختمان سازی(فولاد ساختمانی) که قطعه ای ایمنی هست وارد بازار میشه.ولی نه تنها تو این کارخونه اصلا از این مطالب علمی که تو این مقاله عنوان شد استفاده نمیشه بلکه در اکثر واحدهای متالورژی،اصول علمی و مهندسی رعایت نمیشه .حرف حسابم اینه که تو 99% کارخونه ها با اینکه قطعات حساس ریخته میشه ولی اصلا هیجگونه اصول اولیه ی کوره داری رعایت نمیشه.و علیرغم بروز مشکلات بدلیل رعایت نکردن همین اصول،باز هم تن به محاسبات و رعایت اصول نمی دهند.باید قبول کنیم متالورژی هم مانند رشته ی کشاورزی مغلول سنت مانده است.به نظر من علم متالورژی زمانی علمه که وارد صنعت بشه.بهتره در کنار مقالات ، یکم از بازار و صنعت و حالو هوای توی کارخونه ها هم بحث و درددل کنیم تا متالورژی قدرت واقعی خودش رو نشون بده.با اجازتون این مطلب رو تو تاپیک اصلی می ذارم تا بقیه ی دوستان هم نظرشون رو مطرح کنند.شاید من اشتباه می کنم.!
 

k.m.r.c

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام حامد جان.وقعا متشکرم بابت امقاله ی کارامدتون راجع به کوره های القایی.راستش من تو یه کارخونه ی ذوب فولاد کار می کنم.(البته به عنوان یادگیری و فن آموزی برای مدتی).قبل از این هم در چند کارخونه ی ریختگری دیگه به عنوان کارآموز فعالیت داشتم.تو این کارخونه اخیر، شمش فولاد به وزن 30 کیلو به طول 1 متر توسط دو کوره ی القایی 1 تنی به صورت شیفتی ریخته میشه.شمش ها سپس به واحد های نورد فروخته میشه و محصول نهایی به صورت میلگرد ساختمان سازی(فولاد ساختمانی) که قطعه ای ایمنی هست وارد بازار میشه.ولی نه تنها تو این کارخونه اصلا از این مطالب علمی که تو این مقاله عنوان شد استفاده نمیشه بلکه در اکثر واحدهای متالورژی،اصول علمی و مهندسی رعایت نمیشه .حرف حسابم اینه که تو 99% کارخونه ها با اینکه قطعات حساس ریخته میشه ولی اصلا هیجگونه اصول اولیه ی کوره داری رعایت نمیشه.و علیرغم بروز مشکلات بدلیل رعایت نکردن همین اصول،باز هم تن به محاسبات و رعایت اصول نمی دهند.باید قبول کنیم متالورژی هم مانند رشته ی کشاورزی مغلول سنت مانده است.به نظر من علم متالورژی زمانی علمه که وارد صنعت بشه.بهتره در کنار مقالات ، یکم از بازار و صنعت و حالو هوای توی کارخونه ها هم بحث و درددل کنیم تا متالورژی قدرت واقعی خودش رو نشون بده.با اجازتون این مطلب رو تو تاپیک اصلی می ذارم تا بقیه ی دوستان هم نظرشون رو مطرح کنند.شاید من اشتباه می کنم.!
بله موافقم
من خودم هم الان در یک کارخانه ی ریخته گری فولاد سازی مشغولم همین جوریه
البته نباید از پیشرفت بعضی از صنایع چشم پوشی کنیم ، اما خوب این پیشرفت کنده
متاسفم
اما خوب یه آماری داشتم که بچه های فنی و مهندسی بیش از هفتاد درصدشون مهارت کاری در کنار مدرک تحصیلی ندارند ، خوب صنایع هم باید نسبت فازغ التحصیل ها اعتماد بر قرار کنه
 
بالا