sakoora
عضو جدید
عکاسی زمانی وارد ایران میشود که جامعه به لحاظ فرهنگی _ اقتصادی ، پایداری ندارد و این مسئله منجر به چالشها و خلاءهایی در رشد و شکوفایی عکس و عکاسی شد
در تفکر و باورهای سنتی مردم ، تصویر و کاربرد آن محدودیت هایی داشت . به طور مثال عکس و تصویر چهره زنان جزو محرمات دینی اسلام محسوب میشد و اگر عکسی
از زنان دیده میشد از زنان رقاصه و زنان بزم آرای مجالس بود .
عکاسی در سی سال آغاز ورود به ایران ، بیشتر در اختیار دربار و شاه بود و حول محور (عکاسی پرتره) می چرخید . ولی پس از آن با تاسیس عکاسخانه عمومی در
دسترس دیگر افراد جامعه نیز قرار گرفت و علاوه بر بر عکاسی پرتره ، گرایش های دیگری از عکاسی نیز به وجود آمد مثل : (عکاسی از بناها ، آداب و رسوم و زندگی مردم) .
با طلوع مشروطیت ، عکاسی بعد سیاسی یافت و مردم علاقه داشتند چهره آزادی خواهان را ببینند ، و این امر از طریق عکاسی میسر میشد . در نتیجه نوعی از
(عکاسی خبری) شکل گرفت و این عکسها به صورت کارت پستال در اختیار مردم قرار گرفت .
عکس در آن زمان سلاحی تاثیر گذار بود ، سلاحی که در همراه کردن توده ها موفق بود که عمال شاه را مجبور به کتک زدن عکاسان و غارت عکاسخانه ها کرد . در
زمان پهلوی اول (رضاخان) قوانینی برای سانسور عکس وضع شد ، به طوری که عکاسی بدون مجوز امکان پذیر نبود . عکاسانی که به وجه ی هنری عکس گرایش
بیشتری داشتند به مخاطبان خاص روی آوردند و از سوی دیگر به علت سانسور کوشیدند تا حرف و محتوای اثر خود را در لفافه بیان کنند که حاصل چنین موقعیتی ،
رشد ( عکاسی فرمالیستی) در میان هنرمندان آن دوره بود . دوران انقلاب و جنگ در ایران دوران پررنگ عکاسی بشمار می آید . این فراخوان
اسناد تصویری بی بدلی است که نه توسط بنگاه های خبری ، نه توسط عکاسان حرفه ای ، بلکه توسط عکاسان ذوق ورزی که هر لحظه در هرجا حضور داشتند ثبت
شده است . بعد از دوران جنگ عکاسان با آرامش خاطر از خاتمه جنگ به سمت سبکهای دیگر عکاسی رفتند و این سبکها از (عکاسی طبیعت) آغاز شد و سپس به سمت
عکاسی سینما و سبکهای دیگر که در دانشگاه ها به علاقه مندان آموزش داده میشد ، کشیده شد .
ابهام ها و توهم ها و هراس هایی که از دوره قاجار با عکاسی همراه بوده است ، باعث گردیده تا ما از ثبت تصویر تاریخ کشورمان به عنوان یک عملکرد ملی و دست یافتن به
زوایای پنهان فرهنگ و اسناد زنده تغییرات جامعه در طول زمان جدا بمانیم و منافع استفاده از کارآمدترین رسانه را از دست بدهیم .
در واقع کمبود قوانین موثر و صریح در حمایت از تولید عکس و از سوی دیگر استفاده از عکس منجر به ایجاد نوعی بحران فرسایشی کارکرد عکس شده است و بدین شکل
عکاسی در ایران برای پیشرفت در گرایش های مختلف با موانع متعددی رو به رو شده است .
امروزه قوانین موجود در مورد تنها سه دسته از عکاسان ، یعنی عکاسان خبرنگار ، پرتره و عکاسان مجالس است و تنها این سه دسته را دارای هویت شغلی میداند و این
خود به تنهایی شرایط را برای عکاسی سخت تر و محدودتر کرده است . امروزه در اکثر دانشگاه های داخل کشور ، سبکهای مختلف هنری ای به علاقه مندان
و دانشجویان این رشته تدریس می شود که دنیای عکاسی را وارد عرصه جدیدی کرده و امروز ما را مدعیه بزرگان عکاسی در جهان نموده است .
در تفکر و باورهای سنتی مردم ، تصویر و کاربرد آن محدودیت هایی داشت . به طور مثال عکس و تصویر چهره زنان جزو محرمات دینی اسلام محسوب میشد و اگر عکسی
از زنان دیده میشد از زنان رقاصه و زنان بزم آرای مجالس بود .
عکاسی در سی سال آغاز ورود به ایران ، بیشتر در اختیار دربار و شاه بود و حول محور (عکاسی پرتره) می چرخید . ولی پس از آن با تاسیس عکاسخانه عمومی در
دسترس دیگر افراد جامعه نیز قرار گرفت و علاوه بر بر عکاسی پرتره ، گرایش های دیگری از عکاسی نیز به وجود آمد مثل : (عکاسی از بناها ، آداب و رسوم و زندگی مردم) .
با طلوع مشروطیت ، عکاسی بعد سیاسی یافت و مردم علاقه داشتند چهره آزادی خواهان را ببینند ، و این امر از طریق عکاسی میسر میشد . در نتیجه نوعی از
(عکاسی خبری) شکل گرفت و این عکسها به صورت کارت پستال در اختیار مردم قرار گرفت .
عکس در آن زمان سلاحی تاثیر گذار بود ، سلاحی که در همراه کردن توده ها موفق بود که عمال شاه را مجبور به کتک زدن عکاسان و غارت عکاسخانه ها کرد . در
زمان پهلوی اول (رضاخان) قوانینی برای سانسور عکس وضع شد ، به طوری که عکاسی بدون مجوز امکان پذیر نبود . عکاسانی که به وجه ی هنری عکس گرایش
بیشتری داشتند به مخاطبان خاص روی آوردند و از سوی دیگر به علت سانسور کوشیدند تا حرف و محتوای اثر خود را در لفافه بیان کنند که حاصل چنین موقعیتی ،
رشد ( عکاسی فرمالیستی) در میان هنرمندان آن دوره بود . دوران انقلاب و جنگ در ایران دوران پررنگ عکاسی بشمار می آید . این فراخوان
اسناد تصویری بی بدلی است که نه توسط بنگاه های خبری ، نه توسط عکاسان حرفه ای ، بلکه توسط عکاسان ذوق ورزی که هر لحظه در هرجا حضور داشتند ثبت
شده است . بعد از دوران جنگ عکاسان با آرامش خاطر از خاتمه جنگ به سمت سبکهای دیگر عکاسی رفتند و این سبکها از (عکاسی طبیعت) آغاز شد و سپس به سمت
عکاسی سینما و سبکهای دیگر که در دانشگاه ها به علاقه مندان آموزش داده میشد ، کشیده شد .
ابهام ها و توهم ها و هراس هایی که از دوره قاجار با عکاسی همراه بوده است ، باعث گردیده تا ما از ثبت تصویر تاریخ کشورمان به عنوان یک عملکرد ملی و دست یافتن به
زوایای پنهان فرهنگ و اسناد زنده تغییرات جامعه در طول زمان جدا بمانیم و منافع استفاده از کارآمدترین رسانه را از دست بدهیم .
در واقع کمبود قوانین موثر و صریح در حمایت از تولید عکس و از سوی دیگر استفاده از عکس منجر به ایجاد نوعی بحران فرسایشی کارکرد عکس شده است و بدین شکل
عکاسی در ایران برای پیشرفت در گرایش های مختلف با موانع متعددی رو به رو شده است .
امروزه قوانین موجود در مورد تنها سه دسته از عکاسان ، یعنی عکاسان خبرنگار ، پرتره و عکاسان مجالس است و تنها این سه دسته را دارای هویت شغلی میداند و این
خود به تنهایی شرایط را برای عکاسی سخت تر و محدودتر کرده است . امروزه در اکثر دانشگاه های داخل کشور ، سبکهای مختلف هنری ای به علاقه مندان
و دانشجویان این رشته تدریس می شود که دنیای عکاسی را وارد عرصه جدیدی کرده و امروز ما را مدعیه بزرگان عکاسی در جهان نموده است .
مهدی عینی
آخرین ویرایش: