طبقه مقدماتی دوزخ : ابن وقتها
این طبقه طبقه ای است که ارواح آن که تعدادشان به مراتب
زیاد هم هست کمتر از بقیه طبقات زجر می کشند. این افراد ابن وقتها
یا همان ضغیف النفس ها هستند که در زندگی نه خوب بودند نه بد فقط گلیم خود
را از آب بیرون کشیده و خود را پائیده اند و بنا به قانون کلی (( تاوان)) که قانون اصلی
دانته است نه در بهشت به سر میبرند و نه در دوزخ واقعی چون به قول خودمون به دسته
حزب باد معروف بودند و چون در زندگی ثبات نداشتند اینجا هم باید در سرگردانی به
سر ببرند و همش در حرکت باشند این نکته را اضافه کنم که تاریکی یکی از صفات این
طبقه مقدماتی است و دلیلش هم واضحه ...!
طبقه اول : اعراف (بزرگان دوران کهن)
این طبقه در زیر طبقه مقدماتی قرار دارد و مخصوص کسانی است که به
دلیل مسیحی نبودن از راه یافتن به بهشت بازماندند( یادمون باشه که این مسیحی
بودن را مجاز از بی مذهب بودن بگیریم چون دانته استدلال های خودش رو عنوان
کرده )و مجازات آنها محرومیت از امید است آن هم تا ابد.بسیاری از بزرگان
همچون همر ،لوکانو، ابوعلی سینا ، افلاطون،ارسطو و سقراط در اینجا به سر
میبرند و یک ایرنی بزرگ دیگر همچون صلاح الدین ایوبی در بین آنها دیدی میشود
این بزرگان در حصاری که در تا ریکی ظلمت با نور کمی روشن شده قرار دارند که
البته این را میتوان در حقیقت فروغ عقل و استدلال آنها شمرد که باعث میشود
پیش پای انسان را روشن کند اما به پای نور خورسید که همان فیض ربانی است نمیرسد.
نام این طبقه را ltmbo مینامند و طبقه مقذماتی Limbusنامیده میشود.
طبقه دوم دوزخ : شهوت پرستان
از این طبقه دوزخ واقعی شروع میشود در اینجا میخوام در مورد پاسدار اصلی جهنم کمی
صحبت کنم اسم این شخصیت << مینوس>> است که وظیفه سبک و سنگین
کردن گناهان را به عهده دارد و به سبب گناهان انسان ها را به طبقا ت جهنم
میفرستد.افرادی مه در این طبقه قرار دارند در میان طوفانی ابدی گرفتار هستند
چون در برار طوفان شهوت نتوانستند پایداری کنند و فضائی مه در آن به سر
میبرند ظلمانی ایت این هم دلیلش واضحه چون در دنیا چشم خودشون را به روی
روشنی عقل و فروغ الهی بستند. از شهوترانان میتوان افرادی چون سمیرامیس و
کلئو پاترا ماجرای شاعرانه و دلپذیر << فرانچسکای ریمینی >> را نام برد
طبقه سوم دوزخ :شکم پرستان
این طبقه مخصوص افرادی است که اساس زندکی خود را بر روی خوردن محض متمرکز
مردند و از توجه به صفات معنئی زندگی باز ماندند و از استفاده از سایر استعداد ها که
درونسان بوده سودی نبردند به این ترتیب که آنها لذت زندگی را فقط دی خوردن و
آشامیدن میدانند و در حقیقت دستکاهی برای تولید فضولات بودندو به موجب قانون
کلی تاوان و معارضه به مثل محکوم هستند مه در معزض برف و بارانی آلوده باشند
و درون منجلابی متعفن که مظهر این فضولات است بسر برند و سگ درنده ای که
که مظهر طبایع اکول است شکن های ایشان زا با چنگ و دندان بدرد.
طبقه چهارم دوزخ : خسیسان و مسرفین
این طبقه مخصوص یک دشته دیگر از افرادی است مه اسیر هوای نفسانی
شذنذ و آن بندگی دینارو درهم کردن است.این افراد در دو
قطب مخالف هم به سر میبرند یعنی افرادی که رو به سوی خساست و لئامت آوردند و
دسته مقابل که جزو اسرافکاران و مبذرین هستند. هر ذو از تعادلی که در زندگی بوده
دور افتادند و به خاطر پول از توجه به آنچه که انسان را به کمال واقعی میرساند غافل
ماندند.این طبقه به 2 نیم کره تقسن شده که این ذو قطب را که وزنه ای به پا دارند
از هم جدا میکند و آنها به سرعت در حال حرکتند و هنگامی که به ذو تقطه ای که این
دو نیم دایره به هم تلاقی دارد سخت به یکدیگر بر میخورند و سپس ناسزاگویان از
یکدیگر جدا میشوند تا در نقطه بعدی به هم برخورد کنند این اصطکاک و ناسزا به
دلیل اختلاف نطری است که با هم دارند و نسبت به هم هیچ رجحان (برتری) ندارند.
گروه پنجم : سوداگران نادرست و مختلسین
در این گودال ارواحی به سر میبرند که از هیچ نادرستی در معامله رو گردان
نبودند تا سودی بیشتر اندوزند. آنها در این گودال در درون قطرانی گداخته و
چسبنده که نماینده علایق آنان به پول و منفعت است غوطه ورند و هر زمان
که برای هواخوردن سر از آن بیرون می آورند چنگکهای تیز شیطانهائیکه
مامور عذاب ایشان هستند بر تنشان فرو میرود .این چنگکها علامت آنند که
انگشتان ایشان در زندگی همیشه برای چنگ انداختن بر روی پول و گرفتن رشوه
و اختلاس آماده بوذه است .
گروه ششم : ریا کاران
این گودال مخصوص ریا کاران و ظاهرالصلاحان آلوده دامان میباشد باید اینجا ذکر نکته ای بپردازم و آن اینکه در این روی این ده << بولجیا>> پل هائی وجود داشته
که پل این گودال در زمان مرگ مسیح شکسته شده و فرو ریخته است .
است . این دوزخیان ردای سنگینی بر تن دارند که تحمل وزن ایشان بزرگترین
عذاب میباشد.این ردا از بیرون پر زرق و برق و از درون سیاه و ناصاف میباشد .
دلیل انتخاب این عذاب برای این است که ریاکاران عادت دارند ظاهر خود را متفاوت با
باطن خود جلوه دهند.در زیر پای تمام این ریا کاران << قیافا>> رئیس شورای
روحانیان یهود قرار دارد [ ایشان ذکر مرده بودند : هر چند عیسی گناهی ندارد
ولی مصلحت در این است که او را محکوم کنیم ]]
گروه هفتم : دزدان
در این گودال دزدان قرار دارند و محازات آنان دست و پنجه نرم کردن با ماران و
افعیان است . این مجازات به این دلیل انتخاب شد که آنها ماننذ مارهائی
به خانه مردم وارد شده و بی سر و صدا اموال آنان را غارت میکردند و
در اینجا این مارها دستهای آنان را بهم میبندند .
گروه هشم : مشاوران مزور
در این قسمت ما شاهد شکنجه شدن افرادی هستیم که
شریک دزد و رفیق قافله بودند.اینان قاعده کلی << مشاورموتمن>>
را زیر پا گذاشتند و به خاطر سودجوئی و مصالخ شخصی کسانی
را که به ایشان اعتماد کرده بودند را براه خطا کشاندند.
به غیر از جنگل خودکشی کردگان <طبقه هفتم> این تنها موردی
است که دوزخیان در آن به غیر از صورت آدمی تجلی میکنند.
در اینجا هر دوزخی را شعله های آتش احاطه کرده که آن
شعله زبانه ای دارد که نشانه زبان دوزخی است به دلیل
گناه اغفالی که از راه زبان انجام داده.شعله آتش نشانه وجدان
خطاکار شان است و پنهان شدن آنان در آن به دلیل اینکه
نیت اصلی خود را در لفافه دروغ پنهان داشته اند .
در بین این دوزخیان کنت گوید وجود دارد که خود پرده از روی ریا
شخصی به مراتب کثیفتر بر میدارد که او کسی نیست جز پاپ
بونیفاتسوی هشتم پیشوای روحانی دنیای کاتولیک که جانشین
عیسی مسیح بوده است.وی اشاره به قتلهای وی و ایجاد
فسق و فجوری که در آن زمان ایجاد کرده بود میپردازد.
گروه نهم :مفاق افکنان
در این گودال افرادی وجود دارند که تمام کوشش خود را صرف
ایجاد اختلاف و جدائی در میان مردم و ملل کردند و به جای وصل
کردن به فصل کردن پرداختند.
در این بولجیا سه دسته مختلف قرار دارند :
آنها که از لحاظ مذهبی بین مردم تفرقه انداختند. آنها که از
لحاظ سیاسی باعث دو دستگی شدندو انها که نزدیکان را به
ستیز نسبت به هم وا داشتند.
مجازات اینان متناسب با جرمی که داشتند به دست شیطان
انجام میگیرد .اینان افرادی ناقص العضو هستند که به سبب مقدار
جرمی که داشتند دست و پا یا گلو بریده شده و قسمتهای
دیگر بدن به تناسب جرم جدا گشته .
گروه دهم :جاعلین
در این گودال جاعلین یا همان افرادی که به قلب زنی پرداختند
قرار داشتند که بر حسب نوع قلب و جعلی که انجام دادند به
چهار دسته تقسیم میشودند:
قلب کنندگان فلزات، قلب کنندگان اشخاص،سکه سازان،
قلب کنندگان سخن
انواع عذابها در اینجا از همه جای دیگر بیشتر است :عفونت،
تشنگی مفرط،بیماریهای نفرت انگیز،دیوانگی و ...
وضع بدن تمامی این افراد تغییر کرده و قلب شده و از
صورت طبیعی خارج شده است .
قلب کنندگان اشخاص به مجازات دیوانگی دست میابند
تا دیگران را برای ابد با شخصی دیگر اشتباه بگیرند و نفهمند
با که طرف هستند.
مجازات دسته سوم بیماری استسقا است که همیشه
آنها را تشنه نگه میدارد و در عین حال فضولاتی را در تنشان انباشته
میکند که ایشان قدرت تحلیل بردن آنها را ندارند.
مجازات دسته چهارم این است که یا همیشه سکوت کنند یا
سخنانشان به جر و بحث بکشد.
منطقه دوم : متعدیان به نفس
پس از گذشتن از رودخانه خون جوشان به منطقه دوم می رسیم
کسانی که به نفس خوشون تعدی کردند.اینان نیز به دو گروه تقسیم
میشوند کسانی که به هستی خود تجاوز کردند یعنی خودکشی کردند و
کسانی که از طریق حیف و میل کردن دارائی خود را نابود کردند. البته در نظر
داشته باشین که اینخا با مبذرین طبقه چهارم جهنم تفاوت دارند چون آنها از
زاه تعادل خارج شدند در صورتیکه اینان با حیف و نیل کردن دارائی خود زندگی
خود را به تباهی کشیدند .ارواح انتحار کننده در جنگلی بنا م جنگل خودکشی
به سر میبرند که هرکدام از آنها به صورت درختی خشک در آمده اند و جز یک
مورد دیگر این تنها موردی دز دوزخ است که ارواح به شکلی غیر از شکل زمینی
خود جلوه میکنند.این درختان در معرض تطاول پرندکان شوم آدمی روئی قرار
دارند که شاخه های آنها را می شکنند و از جای شکسته شده خون فرو
می چکد و اینان زمانی میتوانند سخن گویند که با گفتن هر کلمه از
قسمتهای شکسته خون جاری باشد .لازم به ذکر است طبق افسانه ای
یونانی بال و پر این پرندگان شوم به هر غذائی می خورده باعث فاسد
شدن غذا میشده.
دسته دوم در معرض حمله ماده سگانی سیاه هستند.این سگان
مظهر همان پریشان حالی است که انان برای خود ایجاد کردند.
منطقه سوم : متجاوزین به خداوند
گروه اول : کفرگویان
عذابگاه این دسته در دشت خشک و سوزانی است که دائما در حال
دریافت باران آتشین است و این دسته در این دشت خفته اند. اینان
وقت خود را صرف کار منفی و تخریبی کردند و آنرا علیه سرچشمه برکت و
تولید صزف کرده اند .
گروه دوم : اهل لواط
اینان نیز در همان دشت سوزان به سر میبرند و حق توقف ندارند
چون جریمه یک لحظه توقف خوابیدن در روی ریگها ی داغ به مدت صد سال
میباشد و جالب اینکه در بین این افراد حکیم و اسقف و دانشمند نیز میتوانیم
بیابیم !
گروه سوم : ربا خواران
این دسته چهار زانو بر روی شنهای سوزان و زیر باران اتش نشستند و دائما
به کیسه های پول خود نگاه میکنند .
طبقه هشتم دوزخ : حیله گران
گروه اول :قوادان و دزدان ناموس
طبقه هشتم یکی از مهمترین طبقات دوزخ است این طبقه مانند دیگر
طبقات دائره ای شکل است و منطقه مدور عظیمی را شامل میشود که
گرداگرد آنرا صخره ای عمودی و غیر قابل عبور فرا گرفته است در وسط این
دائره چاهی بزرگ وجود دارد که از طریق این چاه می توان به طبقه نهم راه
پیدا کرد.در سراسر طبقه هشتم ده فرورفتگی وجود دارد که تمام آنها شکل شیارهای
مدوری را دارند که در هریک از آنها دسته ای از دوزخیان قرار دارند و نام این گودالها
Bolgia است . در داخل یکی از گودالها دو گروه قواداران ( کسانی که زنان را برای لذت دیگران از راه به در کردند ) و دزدان ناموس( کسانی که برای لذت شخصی
زنان را فریفتند ) قرار دارند و بدون هیچ تماسی با هم در حرکتند و شیاطینی
با تازیانه آنها را وادار به حرکت میکنند و این تاوان این افراد است که در گذشته
زنان را به خاطر خود به کار وا میداشتند .شیاطین مظهر طبیعت فاسد و
تازیانه مظهر عذاب وجدان آنهاست .
گروه دوم : چاپلوسان
در گودال بعدی چاپلوسان قرار دارند که درون نجاسات و کثافات خود
غوطه ورند و این کثافات همان تملق های دروغین و آلوده آنان است .
گروه سوم : فروشندگان اموال و مناصب روحانی
در گودال سوم افرادی وجود دارند که از طریق واسطه ای چون کلیسا
اموال خدا را به نام خود در معرض بیع و شری گذاشتند .!!!!!! ( باید
یادآوری کنم که کلیسا ها در آن زمان مرکز اصلی ثروت بوده )
مجازات این افراد این است که از سر تا ساق پا در خاک هستند و
کف پاهای آنان که بیرون است به روغن آغشته شده و شعله ور
است . در اینجا قانون کلی به این شرح است که زمانی که یک پاپ جدید
خواست مجازات شود پاپ قبلی که در خاک فرو رفته به اعماق حفره فرو
رود و ناپدید گردد .
گروه چهارم : غیب گویان
در گودال چهارم افرادی را میبینیم که سرشان به دور گردن چرخیده
و رو به پشت قرار گرفته است طوری که در هنگام راه رفتن به پشت
خود باید نگاه کنند .دلیل این مجازات به این خاطر است که اینان در زمان
خود میخواستند با پیشگوئی و غیبگوئی قانون کلی جهان را به هم زنند و
از آینده نامعلوم خبر آورند و به همین خاطر باید در اینجا فقط به گذشته
روی آورند و دیدگان آنان همیشه از اشک پر است چون می خواستند به
راز خدا پی ببرند !!!!!