صدای آشنا

وضعیت
موضوع بسته شده است.

aftab

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستت راستت را که سمت چپ سینه ات بگذاری، یک توده ماهیچه ای را حس میکنی که دارد میرقصد…​
شنیدن این نوای دومپ دومپ گاهی خوشایند است و گاهی یادآور خاطرات تلخ و عذاب آور است. چیزی که مهم است اینست که این نوا آشناترین صدایی است که هر کسی در طول عمرش شنیده. این جا شاد ترین بخش وجود توست، کودک بازیگوشی که همیشه در جنب و جوش است و بدون اینکه خبر داشته باشد چه ارزش بالایی دارد، بدون وقفه در حال خواندن و رقصیدن است. این کودک میخواند و میرقصد، حتی اگر تو صدایش را نشنوی و از او چیزی ندانی، حتی اگر درک سطحی و بسیار پایینی از او داشته باشی و تعداد دفعاتی که او را فهمیده ای و با او رقصیده ای، به انگشت های دست هم نرسد. حتی اگر او را گم کنی و به او بی توجهی کنی، او تو را گم نخواهد کرد…
شاید اهمیتی نداشته باشد، شاید دیگر حوصله رفتارهای کودکانه نداشته باشی و یک دیوار دور آن کودک کشیده باشی تا چشمت به چشمش نیفتد، شاید تا آخرین لحظه عمر هم نفهمی که رفتارهایش، چه صدای دلنشینی دارد؛ و شاید حتی مثل کوردلان سعی کنی وجودش را انکار کنی و دیگران را هم مجبور به سرکوب او کنی، ولی حتی اگر او را زیر یک کوه بی توجهی و رفتار غلط خاک کنی، باز هم میتوانی واکنش هایش را حس کنی. وقتی میخندی، اوست که تو را میخنداند، وقتی خاکستری میشوی و افسرده ای، اوست که برایت غصه میخورد، وقتی موسیقی گوش میکنی و میرقصی، اوست که با ضربآهنگ موسیقی همراهی میکند.
او همیشه شاد است و میخواند. با او میشود یک اتاق خالی و بی نور را درخشان و زیبا کرد؛ بخصوص وقتی او را با یک موجود شبیه خودش آشنا کنی، آنها میتوانند ساعتها با هم برقصند و با هم بتپند. او هیچوقت شادابی و سرزندگی خود را از دست نخواهد داد، نه تا وقتی که تو او را محدود کنی و تنهایش بگذاری.
عمر کوتاه است (خیلی کوتاه)، و بسیار شکننده است، ولی هر لحظه از آن میتواند به دنیای بی پایان خوشی ها و حس های دوستداشتنی تبدیل بشود، اگر تو آن کودک را درک کنی و رفتار درستی با آن داشته باشی
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
دوست خوبم ممنون از حضور سبزتون لطفا قبل از ارسال هر پستي اطلاعيه تالار را مطالعه بفرماييد. :gol:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا