(((((....شوغلوسقوی....)))))

[elva]

روزی سگی به خری گفت:
شنیدم در ده خود به سان ملکی پادشاهی می کنی
سر در آخور کد خدا و باز لگد پرانی می کنی
هان ای خر جان بگو
با آن بیلیان کور و کر چه می کنی؟ جانان بگو
خر جان ما قری بداد و زود بگفت:
چه خر باشی چه شیر
وقتی از خریت دیگر خران
همان کور و کران
آگاه شوی
بسته بر درجه ی خریتت
میتوانی مالکی حاکمی مطلق شوی

 

[elva]

نان گران است
آب گران است تو کجایی نمکی
غم ما مثل خودمون خیلی ساده ست نمکی
همه خوردن همه بردن
که چنین درمونده ایم
تو بیا حال کن تو این فلاکتی آی نمکی
بیا اینجا بیا اینجا جای دیگه ای نرو
که همه نیرنگ و بازی توی این شهر خراب است نمکی

 

[siminzare]

دوش واعظ شهر میگفت به گوش حمارش

هر که شود خر البته میشوند سوارش

 

[elva]

خر موجود عزیزی است......

حداقل در ایران زمین این قرن