آراشيل
عضو جدید
[FONT="]فلک کور است ، دلم شوریده در شور است[/FONT]
[FONT="]صدای خنده و آواز می آید . زکوی دلبرم امشب صدای ساز می آید[/FONT]
[FONT="]دلم بی وقفه می لرزد. نمی دانم چرا تنگ است و می ترسد؟[/FONT]
[FONT="]قدم لرزان به سوی کوچه می آیم[/FONT]
[FONT="]دو دستم را به روی یکدیگر با حرص می سایم[/FONT]
[FONT="]خدایا ترس من از چیست؟[/FONT]
[FONT="]عروس جشن امشب کیست؟[/FONT]
[FONT="]صدای همهمه با ورود شیخ عاقد میشود خاموش[/FONT]…
[FONT="]صدای خنده و آواز می آید . زکوی دلبرم امشب صدای ساز می آید[/FONT]
[FONT="]دلم بی وقفه می لرزد. نمی دانم چرا تنگ است و می ترسد؟[/FONT]
[FONT="]قدم لرزان به سوی کوچه می آیم[/FONT]
[FONT="]دو دستم را به روی یکدیگر با حرص می سایم[/FONT]
[FONT="]خدایا ترس من از چیست؟[/FONT]
[FONT="]عروس جشن امشب کیست؟[/FONT]
[FONT="]صدای همهمه با ورود شیخ عاقد میشود خاموش[/FONT]…
[FONT="]صدای شیخ می آید[/FONT] :
[FONT="]عروس خانم وکیلم من؟[/FONT]
[FONT="]جوابم ده وکیلم من؟[/FONT]
[FONT="]صدای آشنایی بله می گوید و مردم یکصدا با هم مبارک باد می گویند[/FONT]
[FONT="]خدای من صدای اوست[/FONT]!!!
[FONT="]صدای آشنا از اوست[/FONT]!!!
[FONT="]دلم در سینه می افتد برای مدتی ساکت برای مدتی خاموش[/FONT]…………………
[FONT="]صدای نعره ام در کوچه می پیچید[/FONT]
[FONT="]خدای من مبارک نیست.مبارک نیست[/FONT]
[FONT="]بگوئیدم دروغ است آنچه بشنیدم[/FONT]
[FONT="]بگوییدم دروغ است آنچه فهمیدم[/FONT]
[FONT="]نگار من عروس جشن امشب نیست[/FONT]
[FONT="]ولی ناگه صدای نعره ام در ساز می میرد و[/FONT]
[FONT="]داماد شاد و خندان از نگارم بوسه میگیرد[/FONT]
[FONT="]فلک کور است زمین و آسمان کور است[/FONT]
[FONT="]خدای من! خدای مهربان من؟[/FONT]
[FONT="]چه کس گوید این سان، ساکت و آرام بنشینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/FONT]
[FONT="]اگر مردم نمی دانند، تو که نادیده[/FONT] [FONT="]می دانی[/FONT]
[FONT="]همین دختر که امشب بله می گوید[/FONT]
[FONT="]عروسی را که امشب عاشقانه ره به سوی حجله می پوید[/FONT]
[FONT="]قسم می خورد عروس ماست[/FONT]
[FONT="]عروس حجله گاه ماست[/FONT]
[FONT="]کجا رفت عهد و پیمانش؟؟؟[/FONT]
[FONT="]کجا رفت آن قسم هایش؟؟[/FONT]
[FONT="]یعنی عهد و پیمان هیچ؟؟[/FONT]
[FONT="]وفا و عشق و ایمان هیچ؟[/FONT]
[FONT="]قسم ها[/FONT] [FONT="]اشکها، سوگندها، حتی خدا هم هیچ[/FONT]…[FONT="]؟؟؟[/FONT]
[FONT="]عجب دارم چرا یارب تو خاموشی؟[/FONT]
[FONT="]چرا بر خاطر این دل نمی جوشی؟[/FONT]
[FONT="]وگرنه کی خدا این صحنه را[/FONT] [FONT="]بیند و خاموش بنشیند؟[/FONT]
[FONT="]آهای مردم[/FONT]!
[FONT="]شما هرگز نمی دانید[/FONT]
[FONT="]عروسی را به سوی حجله می رانید[/FONT]
[FONT="]که تا دیروز نگارم بود، همین دیشب کنارم بود[/FONT]
[FONT="]جهانم بود،تمام کشت و کارم بود[/FONT]
[FONT="]در آغوشش قرارم بود بهارم بود[/FONT]
[FONT="]نمی دانم چرا جغدان به روی بام من امشب نمی خوانند[/FONT]
[FONT="]مگر شومی تر از امشب چه می خواهند؟[/FONT]
[FONT="]پس چرا این آسمان امشب نمی بارد؟[/FONT]
[FONT="]پس چه می خواهد؟!؟[/FONT]
[FONT="]دلم رنجور و ویران است[/FONT]
[FONT="]نگارم شاد و خندان است[/FONT]
[FONT="]در و دیوارشان امشب چراغان است[/FONT]
[FONT="]درون حجله گاهش بوسه باران است[/FONT]
[FONT="]خدایا دگر جز مرگ هیچ نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم[/FONT]……
[FONT="]من امشب از خودم از عشق از این دنیا که هیچش اعتباری نیست بیزارم[/FONT]
[FONT="]من امشب سخت بیمارم[/FONT]
[FONT="]رفیقان باده بازآرید مرا تنهای تنها با غم و اندوه بگذارید[/FONT]
[FONT="]عروس خانم وکیلم من؟[/FONT]
[FONT="]جوابم ده وکیلم من؟[/FONT]
[FONT="]صدای آشنایی بله می گوید و مردم یکصدا با هم مبارک باد می گویند[/FONT]
[FONT="]خدای من صدای اوست[/FONT]!!!
[FONT="]صدای آشنا از اوست[/FONT]!!!
[FONT="]دلم در سینه می افتد برای مدتی ساکت برای مدتی خاموش[/FONT]…………………
[FONT="]صدای نعره ام در کوچه می پیچید[/FONT]
[FONT="]خدای من مبارک نیست.مبارک نیست[/FONT]
[FONT="]بگوئیدم دروغ است آنچه بشنیدم[/FONT]
[FONT="]بگوییدم دروغ است آنچه فهمیدم[/FONT]
[FONT="]نگار من عروس جشن امشب نیست[/FONT]
[FONT="]ولی ناگه صدای نعره ام در ساز می میرد و[/FONT]
[FONT="]داماد شاد و خندان از نگارم بوسه میگیرد[/FONT]
[FONT="]فلک کور است زمین و آسمان کور است[/FONT]
[FONT="]خدای من! خدای مهربان من؟[/FONT]
[FONT="]چه کس گوید این سان، ساکت و آرام بنشینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/FONT]
[FONT="]اگر مردم نمی دانند، تو که نادیده[/FONT] [FONT="]می دانی[/FONT]
[FONT="]همین دختر که امشب بله می گوید[/FONT]
[FONT="]عروسی را که امشب عاشقانه ره به سوی حجله می پوید[/FONT]
[FONT="]قسم می خورد عروس ماست[/FONT]
[FONT="]عروس حجله گاه ماست[/FONT]
[FONT="]کجا رفت عهد و پیمانش؟؟؟[/FONT]
[FONT="]کجا رفت آن قسم هایش؟؟[/FONT]
[FONT="]یعنی عهد و پیمان هیچ؟؟[/FONT]
[FONT="]وفا و عشق و ایمان هیچ؟[/FONT]
[FONT="]قسم ها[/FONT] [FONT="]اشکها، سوگندها، حتی خدا هم هیچ[/FONT]…[FONT="]؟؟؟[/FONT]
[FONT="]عجب دارم چرا یارب تو خاموشی؟[/FONT]
[FONT="]چرا بر خاطر این دل نمی جوشی؟[/FONT]
[FONT="]وگرنه کی خدا این صحنه را[/FONT] [FONT="]بیند و خاموش بنشیند؟[/FONT]
[FONT="]آهای مردم[/FONT]!
[FONT="]شما هرگز نمی دانید[/FONT]
[FONT="]عروسی را به سوی حجله می رانید[/FONT]
[FONT="]که تا دیروز نگارم بود، همین دیشب کنارم بود[/FONT]
[FONT="]جهانم بود،تمام کشت و کارم بود[/FONT]
[FONT="]در آغوشش قرارم بود بهارم بود[/FONT]
[FONT="]نمی دانم چرا جغدان به روی بام من امشب نمی خوانند[/FONT]
[FONT="]مگر شومی تر از امشب چه می خواهند؟[/FONT]
[FONT="]پس چرا این آسمان امشب نمی بارد؟[/FONT]
[FONT="]پس چه می خواهد؟!؟[/FONT]
[FONT="]دلم رنجور و ویران است[/FONT]
[FONT="]نگارم شاد و خندان است[/FONT]
[FONT="]در و دیوارشان امشب چراغان است[/FONT]
[FONT="]درون حجله گاهش بوسه باران است[/FONT]
[FONT="]خدایا دگر جز مرگ هیچ نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم[/FONT]……
[FONT="]من امشب از خودم از عشق از این دنیا که هیچش اعتباری نیست بیزارم[/FONT]
[FONT="]من امشب سخت بیمارم[/FONT]
[FONT="]رفیقان باده بازآرید مرا تنهای تنها با غم و اندوه بگذارید[/FONT]