شعري براي سيلورمن

در خیالات عجیبِ ذهنِ آدم آهنی

عشقِ نوترون‌ها به سیبِ ذهنِ آدم آهنی

نور لیزر، شرم شیشه، قطره‌های سرب اشك

نی‌نیِ چشم نجیب ذهن آدم آهنی

دشت و صحرا سایبری، آواز دریا سایبری

یك گل تنها نصیب ذهن آدم آهنی

شهر آهن‌های آدم‌زاده گویا شده

شهر شب‌های فریب ذهن آدم آهنی

تاجرانِ عاطفه با شعرهای فاجعه

زخم احساس ادیب ذهن آدم آهنی

قرن وسطی فصلی از تاریخ آدم آهنی‌ست

آدمیت بر صلیب ذهن آدم آهنی

البلا حق، للبلا هو، آلبالا لیل صفر و یك

حق حقِ امن یجیبِ ذهن آدم آهنی...

کاظم رستمی


اونایی که رمان بیوتن رضا امیر خانی رو خوندن این شعر رو می فهمن
 

Similar threads

بالا