تفاوت از نظر های زیادی دارن و یک سری شباهت.فرشته ها تفاوت عمده ای که با انسان ها یا اجنه دارن تو قدرت اختیاره و اونها دارای اختیار نیستن.ولی ما انسان ها با اجنه اختیار داریم.مثلا اجنه عمر خیلی زیادی دارن خیلی بیشتر از انسان ها.یا اینکه ما از گل خلق شدیم و اونا از آتش خب خیلی بحث میشه کرد مشخص تر بگو چی میخوای بدونی.
ماهیت و حقیقت این موجودات چندان برای ما روشن نیست ولی از پارهای آیات و روایات میتوان به برخی از مشخصات این موجود دست یافت، از جمله:
1- از آتش آفریده شده و خلق آن پیش از خلق انسان است .
2- جن نیز مانند انسان مکلف و مسؤول است .
3- دستهای از آنها مؤمن و گروهی کافر، عدهای از آنها نیککردار و برخی از آنها زشتکردارند.
4- بعضی از آنها مرد و مذکر و پارهای دیگر زن و مؤنث هستند و تولید نسل نیز میکنند .
5- آنها زندگی میکنند و میمیرند.
6- دارای شعور و ارادهاند و میتوانند با سرعت حرکت کنند. مانند قصه حضرت سلیمان و تخت بلقیس - ملکه سبا .
7- مسخّر انسان میگردند. البته در این رابطه تنها در قرآن به قضیه حضرت سلیمان اشاره شده است که علاوه بر پرندگان، وحوش و انسانها،جنها نیز در اختیار و به فرمان حضرت سلیمان بودند .
8- در روایات آمده است که جن مؤمن برای پیامبران و امامان، مسخر میشوند و خدمت میکنند و کسانی که به اذن الهی ولایتی دارند نیزمیتوانند جنیان کافر را تحت فرمان خویش درآورند.
9- از پارهای آیات قرآنی و روایات معلوم میشود که جنیان به پیامبر خدا(ص) ایمان آوردهاند .
آنچه که مسلم است جن نیز مانند انسان موجودی است جسمانی با این تفاوت که انسان از خاک و جن از آتش است. این تعبیر بیانگر قابلیت های ویژه جن به دلیل لطافت خاص جنس آنها می باشد ولی انسان به دلیل آگاهی و شعورش از جن برتر است. طبعا همانطور که انسان دارای روح است جن نیز روح دارد و از آنجا که میان روح و بدن رابطهای نزدیک وجود دارد، میتوان تصور کرد که - چنان که برخی از انسانها با ریاضت واجد شرایط سیر روحی در عوالم دیگر میشوند - برای جن نیز در شرایط خاص روحی این امکان هست که روح آنها گاهی با عالم بالا تماس حاصل کند اما به هر روی مکان اصلی آنها همین زمین است. (منبع)
حديثي از پيامبر مكرم اسلام در يك تقسيم بندي جالب، به تناسب ديد و دانش و درك و دريافت مردم دوران جاهليت، جن را در سه طايفه (تقسيم بندي) ذكر كردهاست:
۱- طائفهاي مثل بادها (كالرّيح في الهواء)،
۲- طائفهاي مثل موجودات زيرزميني (حشاشات الارض) و بالأخره
۳ - طائفهاي مثل خودتان كه داراي حساب و كتاب و ثواب و عقاب هستند !!
تشبيه نيروهاي ناشناخته طبيعت همچون جاذبه، الكترو مغناطيس، نيروهاي هستهاي و ساير انرژيهائي كه براي بشر آن روز ناشناخته بوده است ،به نيروي ناديدني باد، بسيار قابل توجه است. همچنين اشاره به انواع موجودات گسترده در سطح جهان كه براي اعراب مقيم صحرا ناشناخته بود، و گسترش مفهوم جن به انسانهاي ديگر ،در ساير نقاط دنيا كه براي معاصرين پيامبر بيگانه و غريبه بودند، چشمانداز جديدي براي شناخت معناي جن ميگشايد. (منبع)
ملک (فرشتگان)
فرشتگان موجوداتي مجرد از ماده هستند. برخي از آنها داراي تجرد عقلي هستند لذا ماده و خصوصيات ماده مثل شکل و رنگ را ندارند و برخي هم مثالي هستند . ولي در هر حال فرشته از داشتن زمان و مکان و حرکت به معني خروج از قوه به فعل منزه است.
در قرآن کريم در آيات متعددي درباره ملائکه و وظايف و حالات آنها سخن گفته شده و لفظ ملک مجموعا 88 بار به صورت هاي مفرد و تثنيه و جمع به کار رفته و از آنجا که وجود فرشتگان از امور غيبيه ايست که پي بردن به چگونگي احوال و اوصاف آنها جز از راه ادله نقليه ممکن نيست بايد در اين رابطه به آيات و روايات تمسک کنيم. از مجموع آيات و روايات بر مي آيد که ملائکه داراي وظايف متنوعي از قبيل، تدبير امور، قبض ارواح، مراقبت اعمال، حفظ انسان از خطرات، مجازات اقوام سرکش و... به عهده دارند و کارهاي مختلف از قبيل: سجده، رکوع، تسبيح، صف کشيدن، نگهباني و... انجام مي دهند وحالت ها و صفاتي دارند از قبيل اين که مي توانند به صورت انسان درآمده بر انبيا و غير انبيا ظاهر شوند هرگز خسته نمي شوند، نمي خوابند، فراموشي در آنها راه ندارد، سستي و غفلت در آنها راه ندارد و... با اين اوصاف ذکر شده در آيات و روايات بدون شک ملائکه نمي توانند متشکل از ماده عنصري کثيف اين عالم باشند و گريه و خنده به اين معنا که چشم و دهاني و اشکي باشد در آنها بي معنا خواهد بود.
در قرآن کريم براي فرشتگان ويژگي هاي فراواني شمرده شده است مثل:
1. فرشتگان موجوداتي عاقل و باشعور و بندگان گرامي خداوند هستند «بل عباد مکرمون» V}(انبيا، آيه 26). {V
2. مطيع امر و فرمان خداوند هستند و او را معصيت نمي کنند «لايسبقونه بالقول وهم بامره يعملون» V} (انبيا، آيه 27).{V
3. پيوسته مشغول تسبيح و تقديس خداوندهستند «والملائکه يسبحون بحمد ربهم و يستغفرون لمن في الارض» V} (شوري، آيه 5).{V
4. گاه به صورت انسان در مي آيند و بر انبيا و حتي غير انبيا ظاهر مي شوند. چنان که در سوره مريم مي خوانيم: فرشته بزرگ الهي به صورت انسان موزون بر مريم ظاهر شد «فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا» V} (مريم، آيه 17 - هود، آيه 69 و 77).{V
5. تعداد آنها به قدري زياد است که قابل مقايسه با تعداد انسان ها نمي باشند، چنان که در روايتي از حضرت صادق(ع) مي خوانيم: هنگامي که از آن حضرت پرسيدند: آيا تعداد فرشتگان بيشتر است يا انسان ها؟ فرمود: سوگند به خدايي که جانم در دست اوست، فرشتگان خدا در آسمان ها بيشترند از عدد ذرات خاک هاي زمين و در آسمان جاي پايي نيست مگر اين که در آن جا فرشته اي تسبيح و تقديس خدا مي کند V}(بحارالانوار، ج 59، ص 176). {V
6. آنها نه غذا مي خورند و نه آب مي نوشند و نه ازدواج دارند، چنان که در حديثي از حضرت صادق(ع) آمده است: «ان الملائکه لايأکلون ولا يشربون ولا ينکحون و انما يعيشون بنسيم العرش؛ فرشتگان غذا نمي خورند و آب نمي نوشند و ازدواج نمي کنند، بلکه با نسيم عرش الهي زنده اند» V}(بحار، ج 59، ص 174، ح 4). {V
7. آنها نه خواب دارند نه سستي و غفلت. در حديثي از امير مؤمنان(ع) چنين آمده است: در فرشتگان نه سستي است و نه غفلت و نه عصيان... خواب بر آنها چيره نمي گردد و عقل آنها گرفتار سهو و نسيان نمي شود بدن آنها به سستي نمي گرايد و در صلب پدران و مادران قرار نمي گيرند V} (همان، ص 175).{V
8. آنها مقامات مختلف و مراتب متفاوتي دارند، بعضي هميشه در رکوع و برخي هميشه در سجودند: «مامنا الاله مقام معلوم. و انا لنحن الصافون. و انا لنحن المسبحون؛ هر يک از ما جايگاه معلومي دارد، ما همواره صف کشيده منتظر فرمان خدا هستيم و پيوسته تسبيح او مي گوييم» V}(صافات، آيات 164 - 166). {V
9. فرشتگان وظايف مهم و بسيار متنوعي از سوي خداوند بر عهده دارند:
- گروهي حاملان عرشند (حاقه، 17).
- گروهي مدبران امرند (نازعات، 5).
- گروهي مأمور قبض ارواحند (اعراف، 37).
- گروهي مراقب اعمال بشرند (انفطار، 10 تا 13).
- گروهي حافظ انسان از خطرات و حوادثند (انعام، 61).
- گروهي مأمور عذاب و مجازات اقوام سرکشند (هود، 77).
- گروهي مؤمنان را در جنگ ها ياري و کمک مي کنند (احزاب، 9).
- گروهي مبلغان وحي و آورندگان کتب آسماني براي انبيا هستند (نحل، 2).
در اين باره دو نظر وجود دارد:
1- از آنجايى كه ملائكه «مقام معلوم» دارند، داراى اختيار نمىباشند.
2- به استناد بعضى روايات به دست مىآيد كه ملائكه يا حداقل برخى از آنان تا حدودى داراى اختيار مىباشند.
در ادامه پاسخ به نكات ذيل نيز اشاره مي شود:
اول. درست است كه فرشتگان بر اساس متون اسلامى و آيات قرآن، نمىتوانند برخلاف وظيفهاى كه دارند اقدام كنند. بنابراين اختيار به معناي مصطلح در بين ما انسانها، در آنها مطرح نيست؛ چون انسان مخير است؛ يعنى، مىتواند انجام دهد و مىتواند انجام ندهد.
ولي از طرفى جبر نيز به معناى سلب اختيار از موجودى است كه شأن اختيار را داشته باشد؛ مثلاً اگر انسانى را وادار كنند كه كارى را برخلاف ميل خودش انجام دهد، او را مجبور ساختهاند. بنابراين در فرشتگان جبر هم مطرح نيست.
البته براى اختيار معناى ديگرى نيز هست كه فرشتگان را هم شامل مىشود و آن اين كه كارى را كه انجام مىدهند، از روى ميل و رغبت است؛ بدون آن كه از سوى عامل ديگرى تحت فشار قرار بگيرند. بنابراين تسبيح و تقديس فرشتگان اختيارى است و آنچه را مىكنند، در كمال ميل و رغبت انجام مىدهند. (منبع)
انسان
از ديدگاه قرآن، انسان موجودى است دو بعدى، هم داراى بعد مثبت و هم داراى بعد منفى. انسان مىتواند هم سير صعودى پيدا كند؛ چنان كه مىفرمايد: «يا ايتها النفس المطمئنّة ارجعى الى ربّك راضية مرضية فادخلى فى عبادى و ادخلى جنّتى».
برای اینكه بحث از قرآن شروع شود ما اول خودمان را در محضر قرآن قرار میدهیم تا ببینیم انسانی را كه خداوند خلیفه ی خود معرفی میكند، اشرف مخلوقات و موجودات هم هست یا خیر.
«لقد كرمنا بنی آدم وحملناهم فی البر والبحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی كثیر ممن خلقنا تفصیلا» .[1]
«ما آدمیزاد را گرامی داشتیم و آنها را در خشكی و دریا (بر مركبهای راهوار) حمل كردیم و از انواع روزیها پاكیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی كه خلق كردیم برتری بخشیدیم» .
آنچه علامه طباطبائی ـ رحمه الله ـ در المیزان به آن اشاره كرده است در رابطه با علت گرامی داشتن انسان بر سایر مخلوقین عبارتند از:
1. قوه نطق داشتن.
2. تعدیل القامه بودن.
3. انگشتان دست انسان جوری است كه قادر است خیلی كارها را انجام دهد.
4. با دست غذا خوردن.
5. خط نوشتن.
6. حسن صورت.
7. تسلط بر بسیاری از مخلوقین و مسخر كردن.
8. آفرینش ابوالبشر به دستخداوند.
9. قرار دادن ـ محمد صلی الله علیه و آله و سلم ـ از انسانها.
بعضی از این اوصاف نه گانه متفرع بر عقل هستند مانند:
الف) نطق وحرف زدن، ب) خط نوشتن، ج) تسلط بر غیر پیدا كردن.[2]
بنابراین، عقل هم به عنوان دهمین عامل برتری شمرده میشود; زیرا همان طور كه علامه ـ رحمه الله ـ بیان فرمودهاند، بخشی از این صفات به عقل برمیگردند.
نكته دیگر كه در این آیه قابل توجه است آن كه مفسران، كلمه «كثیر» را به معنی موجودات مادی كه حیوانات و جن میباشند تفسیر كردهاند و شامل ملائكه كه تحت تاثیر نظام مادی نمیباشند نمیدانند. (منبع)
اون برتری هایی که ماها بهش میگیم برتری در برابر برتری که ما نسبت به اونها داریم هیچه و اینکه چرا ما از اونها میترسیم دلیلش تو ضعف ایمان ماست....
و هستن انسان هایی که به هیچ عنوان از اجنه نمی ترسن پس دلیل ترس ما تو خودمونه.....