سهم ما

[ofakur]

سهم هر یک از ما تو این باشگاه؟

سهم ما چيست؟..

نقش ما چيست؟…

پيوند ما در دوباره شدن با كيست؟…

 

[ofakur]

سهم من از زندگی شاید یک ترانه باشد, به کوتاهی بهار و سفیدی برف
سهم من از زندگی شاید یک قطره آب باشد, به خنکی تمام دریا
سهم من از زندگی شاید یک کلمه باشد, به معنی تمام زندگی
سهم من از زندگی شاید یک تبسم باشد, در سایه قهر
سهم من از زندگی شاید یک ندا باشد, در سکوت لبهای بسته
سهم من از زندگی شاید رفتن است, در شروع ماندن
سهم من از زندگی شاید یک لحظه است, در عبور لحظه ها
سهم من از فردا شاید امروز است, در انتهای دیروز
سهم من از زندگی شاید ...

 

[taha894]

سهم من از زندگی چیست؟
سهم من از زندگی آسمانی آبی ست و مهتابی رویایی
سهم من اززندگی شب است وستاره های الوانش پریشانی وبی خوابی چشمانم
سهم من اززندگی ساعتی بیش نیست ساعتی آنقدرکوتاه که به چنددقیقه تبدیل میشود
سهم من از زندگی تنها چند دقیقه است.
سهم من رفتن وغرق شدن دردشت رویاهایم است
آنجایی که از هرسرزمینی به خواب من نزدیکتر است
سهم من انتظاراست انتظار روزهای خوب
انتظار روزهای تلخ...
اماکاش میشدفقط منتظر روزهای خوب بود.
کاش سهم من فقط داشتن روزهای خوب بود.
لحظه های شیرین وناب
کاش سهم من اززندگی فقط لحظه های باتو بودن بود.
اما چه میشود کرد این روزگار کج مدارتلخی وشیرینی را درکنار هم رقم میزند.
وسهم من انتظار شنیدن صدایی است که روزی در گوشم زمزمه کند:
گرمای ساحل با تمام صدفهای ریزو درشتش
عطر درختان جنگلی باصدای باد درلابلای برگهایش را
برایت به ارمغان برداشته ام ومی آیم تابشکنم سکوت سردت را​

 

[taha894]

سهم من از زندگی ناچیز بود
قسمتم از فصلها پاییز بود

هیچ روحی روح من بالا نبرد
ذهنم از مکر زمان لبریز بود

عشق سمتی سوی من پیدا نکرد
خاطرات رفته حزن انگیز بود

پوچ و خالی در حصار و قاعده
زنده بودن ها چه ننگ آمیز بود

هر چه میکردم دلم آشوب بود
بغض و گریه ها که دست آویز بود

حق من تنها رهی پرپیچ بود
کاسه صبرم سر ریز بود

پنجره در چشم من جریان نداشت
آسمانم بی سبب شب خیز بود

دست من آیا به جایی بند بود ؟؟؟
جای پاهایم به دنیا لیز بود !!!

" مریم چراغی "