[h=3]ستارگاني نورانيتر از خورشيد[/h]از جمله راجع به نور ستارگان گفته است كه در بين ستارگاني كه شب در آسمان ميبينيم ستارگاني هستند كه آنقدر نوراني ميباشند كه خورشيد در قبال آنها تقريباً بينور است.
اطّلاعات محدود نوع بشر راجع به كواكب مانع از اين بود كه در زمان جعفر صادق و بعد از او تا اين اواخر به واقعيّت اين گفته پيببرند و فكر ميكردند كه آنچه جعفر صادق راجع به نور بعضي از ستارگان گفته دور از عقل بوده و قابل قبول نيست و محال ميباشد كه اين نقطههاي كوچك و نوراني كه موسوم به ستاره است آن قدر پرنور باشد كه خورشيد در قبال آنها بينور جلوه كند.
امروز كه دوازده قرن و نيم از زمان جعفر صادق ميگذرد ثابت شده كه آنچه آن مرد بزرگ گفت صحّت دارد، و در جهان ستارگاني است كه خورشيد ما، در قبال نور آنها يك ستارۀ خاموش به شمار ميآيد.
اين ستارگان نوراني به اسم «كوازر»[14] خوانده ميشود، و بعضي از آنها تا زمين 9
ص 186
هزار ميليون (نه ميليارد) سال نوري فاصله دارد، و موجي كه امروز و امشب از آن ستارگان به چشم راديو تلسكوبها ميرسد 9 هزار ميليون سال در راه بوده تا اينكه به زمين رسيده است.
گفتيم (امروز و امشب) و ممكن است تصوّر كنند كه اشتباه ميكنيم چون در روز نميتوان ستارگان را ديد، امّا نديدن ستارگان در روز، جزو موارد ضعف دورهاي بود كه نوع بشر «راديو تلسكوب» نداشت و امروز با داشتن راديو تلسكوبهائي مانند راديوتلسكوب (آر سي بوئه) واقع در (پورتوريكو) كه قطر آن سيصدمتر[15] است ميتوانند هنگام روز هم ستارگان را ببينند.
روشنائي بعضي از اين ستارگان موسوم به (كوازر) به ده هزار ميليارد برابر نور خورشيد ما ميباشد.
بايد بگوئيم: در اين رقم نه اشتباه راه يافته نه إغراق.
واحد مقياس سنجش نور ستارگان از طرف منجّمين، نور خورشيد ماست و بعضي از كوازرها آنقدر نوراني است كه روشنائي آنها ده هزار ميليارد برابر نور خورشيد ميباشد و لذا بدون اين كه دچار إغراق بشويم ميتوانيم بگوئيم كه نور خورشيد ما، در قبال يك كوازر چون يك چراغ خاموش است، و براي اينكه ده ميليارد برابر خورشيد بهتر در نظر مجسّم شود ميتوانيم عدد «يك» را بنويسيم و طرف راست آن شانزده صفر بگذاريم.
براي مطالعه دراين ستارگان كه اولين آنها در سال 1963 ميلادي كشف شد و
ص 187
تاكنون بيش از دويست تاي آنها را كشف كردهاند، مشغول مطالعه جهت ساختن يك «راديو تلسكوب» هستند كه وسعت دوربين آن مثل وسعت دوربيني باشد كه سي هزار متر(سي كيلومتر) عرض دارد.
ميگوئيم: مثل يك دوربين سي هزار متري باشد، نه خود آن. چون نميتوان براي راديو تلسكوب دوربيني ساخت به وسعت سي هزار متر.
طرحي كه براي اين راديو تلسكوب عظيم درنظر گرفته شده به اختصار از اين قرار است كه يك عدّه آنتنهاي راديو تلسكوب در يك منطقه به شكل (واي) انگليسي و (ايگرگ) فرانسوي باين شكل Y قرار بدهند كه هر يك از سه شاخۀ (واي) يا (ايگرگ) بيست و يك كيلومتر باشد، و آنتنها روي ريل به حركت درآيد، به طوري كه بتوان آنها را به دلخواه در فواصل معيّن قرار داد.
مجموع اين آنتنها در سه امتداد بيست و يك كيلومتري داراي قوّۀ بينائي يك آنتن راديو تلسكوب خواهد شد كه عرض آن سيهزار متر باشد. آن وقت اين راديو تلسكوب عظيم را متوجّه كوآزر ميكنند تا آن را بهتر ببينند.
منجمّين از قرن هيجدهم به اين طرف، رفته رفته، عادت كرده بودند كه از اجرام بزرگ ونوراني كه در جهان كشف ميشود حيرت ننمايند و (اعداد نجومي) آنها را دچار شگفت نكند.
معهذا از سال 1963 ميلادي كه اوَّلين كوازر كشف گرديد عقل دانشمندان نجومي متزلزل شده است. و وقتي پشت راديو تلسكوب «آرسي بوئه» يك كوازر دور دست را مورد مطالعه قرار ميدهند، سر را با دو دست ميگيرند كه مبادا عقل از سرشان برود و ديوانه شوند.
گفتيم: فاصلۀ كوازرهاي دور دست بازمين 9 ميليارد سال نوري است، در صورتي كه اينشتين ميگفت كه جهان وسعتي است كه پهناي آن (يا قطر آن) از سه ميليارد سال نوري تجاوز نمينمايد. براي سنجش وسعت فضائي كه نور، مدّت 9 هزار ميليون سال وقت صرف ميكند تا آن را بپيمايد كافي است كه فكر كنيم كه نور
ص 188
در هر سال 9500 ميليارد كيلومتر طي ميكند، و 9500 ميليارد كيلومتر را بايد در 9ميليارد ضرب كرد تا اينكه دريافت كه فاصله كوازر و زمين چقدر ميباشد؟
از اين فاصلۀ عظيم كه عقل قادر به تجسّم آن نيست گذشته، آنچه عقل علماي نجوم را متزلزل كرده است نور كوازر است كه «ده هزار ميليارد برابر نور خورشيد» است و نمي توانند بفهمند كه درون كوازر چه نوع انرژي وجود دارد كه يك چنين روشنائي را به وجود ميآورد.[16]
...... جعفر صادق گفت: نور بعضي از ستارگان آن قدر زياد است كه خورشيد در قبال آنها تقريباً نور ندارد.
امروز ما ميتوانيم گفتۀ جعفر صادق را موكّد بكنيم و بگوئيم كه نور بعضي از ستارگان، آن قدر زياد است كه خورشيد ما در قبال آنها يك چراغ خاموش ميباشد. و چقدر وسعت نظر و عمق فكري ضرورت دارد كه مردي در نيمۀ اول قرن دوم هجري به اين واقعيّت كه امروز ما از آن مطَّلع ميشويم پي ببرد!
اين كوازرهائي كه بعضي از آنها تا زمين 9 هزار ميليون سال نوري فاصله دارند آيا آغاز جهان هستند يا وسط دنيا يا پايان جهان؟[17].....
بازگشت به فهرست
[h=3]وجود دنياهاي متعدد[/h]جعفر صادق گفت: دنيا منحصر به يكي دو تا نيست و دنياهاي متعدّد وجود دارد. اين گفته امروز به طور غير قابل ترديد به ثبوت ميرساند هزارها دنيا را! چون دنياي خورشيدي ما از بين ميرود ولي كوازر باقي ميماند.[18].....
علم امروزي اين گفتۀ جعفر صادق را تصديق مينمايد، و هر قدر نجوم پيشرفت ميكند منجّمين ميفهمند شمارۀ كهكشانها و خورشيدهائي كه در جهان هست بيش از آن ميباشد كه تصوّر ميكردند و حتَّي شماره خورشيدهاي جهان از عددي كه «ارشميدس» معروف در سه قرن قبل از ميلاد براي ذرّات دنيا ذكر كرده بيشتر است.
ص 189
ارشميدس ميگفت: شماره ذرّاتي كه در جهان هست عدد 10 به توان 63 ميباشد. يعني اگر عدد 10 را شصت و سه بار در خود آن ضرب كنيم شمارۀ ذرّاتي كه در جهان هست به دست ميآيد.
در نظر ارشميدس ذرّه عبارت بود از كوچكترين جزء از مادّه كه ديگر نتوان آن را به دو قسمت كرد، و به همين جهت آن را جزء لَايَتَجَزَّي ميخواندند[19]....
بنابر اين منطقي ترين نظريّه راجع به شمارۀ دنياهاي بزرگ و كوچك همان است كه جعفر صادق گفت و اظهار كرد كه غير از خدا كسي از تعداد آنها اطلاع ندارد، و مفهوم ديگر اين نظريّه اين است كه نوع بشر قادر به إحصاي عوالم كبير و صغير نيست و نميتواند آنها را بشمارد.[20]
از جعفر صادق پرسيدند: جهان چه موقع به وجود آمد؟!
او در جواب گفت: جهان پيوسته بوده است.
از او پرسيدند: تاريخ پيدايش جهان را بگو!
جعفر صادق جواب داد كه نميتوانم تاريخ پيدايش جهان را بگويم!....
..... خلاصه شيعيان مومن عقيده دارند كه جعفر صادق علیه السلام از تاريخ پيدايش جهان آگاه بوده است، اما نخواسته كه آن را بگويد تا اينكه آشفتگي بين آدميان بهوجود نيايد.
جعفرصادق علیه السلام گفته است كه اگر از امروز تا روزي كه من زنده هستم، از من بپرسيد كه قبل از جهان چه وجود داشته است به شما ميگويم كه جهان وجود داشت. و اين موضوع به طور واضح ميرساند كه جعفرصادق جهان را ازلي ميدانسته است.[21]
باري به واسطۀ اين علوم بديعه است كه همين مولِّفين اين كتاب در فصلي
ص 190
جداگانه گفتهاند: اگر چنين مدَّعي شويم كه: اين نهضت علمي اخير را جعفر صادق به وجود آورده است درست گفتهايم. و بر همين مطلب مستشار عَبدالحليم جُندي مصريّ در كتاب خود: «الإمام جعفر الصّادق» تصريح دارد و ذكر دليل مينمايد.
آن امامي كه متقدِّمين و متأخِّرين از معرفتش فروماندهاند، و انگشت حيرت به دندان ميگزند، و قلباً و فكراً و قولاً مقام شامخ و والاي او را ارج مينهند، و به مقام امامت مطلقۀ او به طوري كه پاسدار دين پيامبر، و سند متين كتاب آسماني باشد، اقرار و اعتراف دارند.
اطّلاعات محدود نوع بشر راجع به كواكب مانع از اين بود كه در زمان جعفر صادق و بعد از او تا اين اواخر به واقعيّت اين گفته پيببرند و فكر ميكردند كه آنچه جعفر صادق راجع به نور بعضي از ستارگان گفته دور از عقل بوده و قابل قبول نيست و محال ميباشد كه اين نقطههاي كوچك و نوراني كه موسوم به ستاره است آن قدر پرنور باشد كه خورشيد در قبال آنها بينور جلوه كند.
امروز كه دوازده قرن و نيم از زمان جعفر صادق ميگذرد ثابت شده كه آنچه آن مرد بزرگ گفت صحّت دارد، و در جهان ستارگاني است كه خورشيد ما، در قبال نور آنها يك ستارۀ خاموش به شمار ميآيد.
اين ستارگان نوراني به اسم «كوازر»[14] خوانده ميشود، و بعضي از آنها تا زمين 9
ص 186
هزار ميليون (نه ميليارد) سال نوري فاصله دارد، و موجي كه امروز و امشب از آن ستارگان به چشم راديو تلسكوبها ميرسد 9 هزار ميليون سال در راه بوده تا اينكه به زمين رسيده است.
گفتيم (امروز و امشب) و ممكن است تصوّر كنند كه اشتباه ميكنيم چون در روز نميتوان ستارگان را ديد، امّا نديدن ستارگان در روز، جزو موارد ضعف دورهاي بود كه نوع بشر «راديو تلسكوب» نداشت و امروز با داشتن راديو تلسكوبهائي مانند راديوتلسكوب (آر سي بوئه) واقع در (پورتوريكو) كه قطر آن سيصدمتر[15] است ميتوانند هنگام روز هم ستارگان را ببينند.
روشنائي بعضي از اين ستارگان موسوم به (كوازر) به ده هزار ميليارد برابر نور خورشيد ما ميباشد.
بايد بگوئيم: در اين رقم نه اشتباه راه يافته نه إغراق.
واحد مقياس سنجش نور ستارگان از طرف منجّمين، نور خورشيد ماست و بعضي از كوازرها آنقدر نوراني است كه روشنائي آنها ده هزار ميليارد برابر نور خورشيد ميباشد و لذا بدون اين كه دچار إغراق بشويم ميتوانيم بگوئيم كه نور خورشيد ما، در قبال يك كوازر چون يك چراغ خاموش است، و براي اينكه ده ميليارد برابر خورشيد بهتر در نظر مجسّم شود ميتوانيم عدد «يك» را بنويسيم و طرف راست آن شانزده صفر بگذاريم.
براي مطالعه دراين ستارگان كه اولين آنها در سال 1963 ميلادي كشف شد و
ص 187
تاكنون بيش از دويست تاي آنها را كشف كردهاند، مشغول مطالعه جهت ساختن يك «راديو تلسكوب» هستند كه وسعت دوربين آن مثل وسعت دوربيني باشد كه سي هزار متر(سي كيلومتر) عرض دارد.
ميگوئيم: مثل يك دوربين سي هزار متري باشد، نه خود آن. چون نميتوان براي راديو تلسكوب دوربيني ساخت به وسعت سي هزار متر.
طرحي كه براي اين راديو تلسكوب عظيم درنظر گرفته شده به اختصار از اين قرار است كه يك عدّه آنتنهاي راديو تلسكوب در يك منطقه به شكل (واي) انگليسي و (ايگرگ) فرانسوي باين شكل Y قرار بدهند كه هر يك از سه شاخۀ (واي) يا (ايگرگ) بيست و يك كيلومتر باشد، و آنتنها روي ريل به حركت درآيد، به طوري كه بتوان آنها را به دلخواه در فواصل معيّن قرار داد.
مجموع اين آنتنها در سه امتداد بيست و يك كيلومتري داراي قوّۀ بينائي يك آنتن راديو تلسكوب خواهد شد كه عرض آن سيهزار متر باشد. آن وقت اين راديو تلسكوب عظيم را متوجّه كوآزر ميكنند تا آن را بهتر ببينند.
منجمّين از قرن هيجدهم به اين طرف، رفته رفته، عادت كرده بودند كه از اجرام بزرگ ونوراني كه در جهان كشف ميشود حيرت ننمايند و (اعداد نجومي) آنها را دچار شگفت نكند.
معهذا از سال 1963 ميلادي كه اوَّلين كوازر كشف گرديد عقل دانشمندان نجومي متزلزل شده است. و وقتي پشت راديو تلسكوب «آرسي بوئه» يك كوازر دور دست را مورد مطالعه قرار ميدهند، سر را با دو دست ميگيرند كه مبادا عقل از سرشان برود و ديوانه شوند.
گفتيم: فاصلۀ كوازرهاي دور دست بازمين 9 ميليارد سال نوري است، در صورتي كه اينشتين ميگفت كه جهان وسعتي است كه پهناي آن (يا قطر آن) از سه ميليارد سال نوري تجاوز نمينمايد. براي سنجش وسعت فضائي كه نور، مدّت 9 هزار ميليون سال وقت صرف ميكند تا آن را بپيمايد كافي است كه فكر كنيم كه نور
ص 188
در هر سال 9500 ميليارد كيلومتر طي ميكند، و 9500 ميليارد كيلومتر را بايد در 9ميليارد ضرب كرد تا اينكه دريافت كه فاصله كوازر و زمين چقدر ميباشد؟
از اين فاصلۀ عظيم كه عقل قادر به تجسّم آن نيست گذشته، آنچه عقل علماي نجوم را متزلزل كرده است نور كوازر است كه «ده هزار ميليارد برابر نور خورشيد» است و نمي توانند بفهمند كه درون كوازر چه نوع انرژي وجود دارد كه يك چنين روشنائي را به وجود ميآورد.[16]
...... جعفر صادق گفت: نور بعضي از ستارگان آن قدر زياد است كه خورشيد در قبال آنها تقريباً نور ندارد.
امروز ما ميتوانيم گفتۀ جعفر صادق را موكّد بكنيم و بگوئيم كه نور بعضي از ستارگان، آن قدر زياد است كه خورشيد ما در قبال آنها يك چراغ خاموش ميباشد. و چقدر وسعت نظر و عمق فكري ضرورت دارد كه مردي در نيمۀ اول قرن دوم هجري به اين واقعيّت كه امروز ما از آن مطَّلع ميشويم پي ببرد!
اين كوازرهائي كه بعضي از آنها تا زمين 9 هزار ميليون سال نوري فاصله دارند آيا آغاز جهان هستند يا وسط دنيا يا پايان جهان؟[17].....
بازگشت به فهرست
[h=3]وجود دنياهاي متعدد[/h]جعفر صادق گفت: دنيا منحصر به يكي دو تا نيست و دنياهاي متعدّد وجود دارد. اين گفته امروز به طور غير قابل ترديد به ثبوت ميرساند هزارها دنيا را! چون دنياي خورشيدي ما از بين ميرود ولي كوازر باقي ميماند.[18].....
علم امروزي اين گفتۀ جعفر صادق را تصديق مينمايد، و هر قدر نجوم پيشرفت ميكند منجّمين ميفهمند شمارۀ كهكشانها و خورشيدهائي كه در جهان هست بيش از آن ميباشد كه تصوّر ميكردند و حتَّي شماره خورشيدهاي جهان از عددي كه «ارشميدس» معروف در سه قرن قبل از ميلاد براي ذرّات دنيا ذكر كرده بيشتر است.
ص 189
ارشميدس ميگفت: شماره ذرّاتي كه در جهان هست عدد 10 به توان 63 ميباشد. يعني اگر عدد 10 را شصت و سه بار در خود آن ضرب كنيم شمارۀ ذرّاتي كه در جهان هست به دست ميآيد.
در نظر ارشميدس ذرّه عبارت بود از كوچكترين جزء از مادّه كه ديگر نتوان آن را به دو قسمت كرد، و به همين جهت آن را جزء لَايَتَجَزَّي ميخواندند[19]....
بنابر اين منطقي ترين نظريّه راجع به شمارۀ دنياهاي بزرگ و كوچك همان است كه جعفر صادق گفت و اظهار كرد كه غير از خدا كسي از تعداد آنها اطلاع ندارد، و مفهوم ديگر اين نظريّه اين است كه نوع بشر قادر به إحصاي عوالم كبير و صغير نيست و نميتواند آنها را بشمارد.[20]
از جعفر صادق پرسيدند: جهان چه موقع به وجود آمد؟!
او در جواب گفت: جهان پيوسته بوده است.
از او پرسيدند: تاريخ پيدايش جهان را بگو!
جعفر صادق جواب داد كه نميتوانم تاريخ پيدايش جهان را بگويم!....
..... خلاصه شيعيان مومن عقيده دارند كه جعفر صادق علیه السلام از تاريخ پيدايش جهان آگاه بوده است، اما نخواسته كه آن را بگويد تا اينكه آشفتگي بين آدميان بهوجود نيايد.
جعفرصادق علیه السلام گفته است كه اگر از امروز تا روزي كه من زنده هستم، از من بپرسيد كه قبل از جهان چه وجود داشته است به شما ميگويم كه جهان وجود داشت. و اين موضوع به طور واضح ميرساند كه جعفرصادق جهان را ازلي ميدانسته است.[21]
باري به واسطۀ اين علوم بديعه است كه همين مولِّفين اين كتاب در فصلي
ص 190
جداگانه گفتهاند: اگر چنين مدَّعي شويم كه: اين نهضت علمي اخير را جعفر صادق به وجود آورده است درست گفتهايم. و بر همين مطلب مستشار عَبدالحليم جُندي مصريّ در كتاب خود: «الإمام جعفر الصّادق» تصريح دارد و ذكر دليل مينمايد.
آن امامي كه متقدِّمين و متأخِّرين از معرفتش فروماندهاند، و انگشت حيرت به دندان ميگزند، و قلباً و فكراً و قولاً مقام شامخ و والاي او را ارج مينهند، و به مقام امامت مطلقۀ او به طوري كه پاسدار دين پيامبر، و سند متين كتاب آسماني باشد، اقرار و اعتراف دارند.