زورق

گاه آرزو می کنم
زورقی باشم برای تو
تا بدانجا برمت که میخواهی

زورقی توانا به تحمل باری که بر دوش داری

زورقی که هیچگاه واژگون نشود.
به هر اندازه که ناآرام باشی
یا دریای زندگیت متلاطم باشد.
 

rm_arch

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

سپیده که سر بزند در اين بیشه زار خزان زده
شاید دوباره گلی بروید شبیه آنچه در بهار بوییدیم
پس بنام زندگی
هرگز مگو هرگز
 
دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای میخواند
رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده میگیرد
و هر دانه برفی به اشکی نریخته میماند

سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
اعتراف به عشقهای نهان
و شگفتی های بر زبان نیامده
 
بالا