رمضان و دلنوشته ها

بانو امین

مدیر تالار اسلام و قرآن
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز




ای دل بـــســـوز تـــا شــب احیاء نیامده
تـــقـــدیـــر مـــا هــنـــوز بــه دنیا نیامده

فـــرقــی نـكرده ایم ز احیای سـال پیش
گـــویـــی بــه مــا قــبـالــه تـقـوا نیامده

با حـال انتظار به سوی توبه شتاب كنیم
شــتــاب كـــن تا كه یوسف زهرا نیامده...

«اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد»
«و عجّل فرجهم»
 
آخرین ویرایش:

بانو امین

مدیر تالار اسلام و قرآن
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز



بـــــا ســنـــگ هــر گـنــاه پرم را شكسته ام
آه اي خـــــــــدا ، خودم كمرم را شكسته ام

نـــــــه راه پـــيــش مـــانـده برايم نه راه پس
پـــل هــــاي امن پشت سرم را شكسته ام

من دانــه دانــه اشـــــك خـــــودم را فـروختم

نرخ طـــــلــايـــي گــــهــــرم را شــكسـته ام


ديــگــــر مـــــرا نـــشان خودم هم نمي دهند
آيـــيـــنــــه هـــاي دور و بــرم را شكسته ام

دنــيـــا شكست خورده تر از من نديده است

حالــا بـه سنگ خورده ، سرم را شكسته ام


آرام كــــن مــــرا و در آغــــــوش خــــود بگير
حـــالـــا كــه بغض شعله ورم را شكسته ام

راهـــــــم بـــده بــه بـاغهاي شجرهاي طيبه
من تــــوبـــــه كــرده ام ، تبرم را شكسته ام

حالا بـــبــيــن كــــه بــــه غـــيـر از گدا شدن

در پـــيـــــشــگــاه تــــو هـنرم را شكسته ام


استغفر الله ربی و اتوب الیه


 

بانو امین

مدیر تالار اسلام و قرآن
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز


ما به ميهماني آمده‌ايم...



ماه رمضان هم از راه رسيد و همه آفريده‌هاي خدا را به ضيافت عشق و عشقبازي با معبود دعوت كرد.


سفره‌اي كه به وسعت بخشندگي خداست پهن شده و من تو اگه لايق باشيم، دعوت صاحبخانه را لبيك ميگيم و ريزه‌خوار اين خان پر نعمت الهي ميشيم.

ميگن ميهمان حبيب خداست و چه لذتي بيش از اين كه دوست و همنشين خالقت باشي، معبودي كه عاشق بنده ‌هاشه و نعمتهاشو براشون تمام و كمال سر سفره مياره.


تا كه باشيم و چه باشيم و...


« گــــر گـــدا كاهل بُوَد *** تقصير صاحبخانه چيست؟ »

رمضان يك تحولِ ، تحولي از خويش به او ، از منيّت به آدميت، از بي‌قيدي به مسئوليت، مسئوليت انسان شدن، خدايي شدن، آسماني شدن، پيدا كردن گمشده‌هاي درون، گمشده‌هايي كه اگر بشناسيمشون و پيداشون كنيم واژه ی اشرف مخلوقات را درك كرديم و فهميديم.



به مرحمت خدا در روزها و شبهاي رمضان، وزنه هاي سربي معصيت و دنياخواهي كه زمين گيرمان كرده و حس پرواز در ملكوت خدا را از ما گرفته باز ميشه، ولي مشكل اينجاست كه بعضي از ما پرواز كردن را فراموش كرده‌ايم، ولي نبايد نا اميد بود،


چون خودش گفته هر كه هستي و هرچه هستي منم كه از مادر بهت نزديكترم و مادر هرچه هم كه فرزندش اذيتش كنه محبتش نسبت بهش كم نميشه...


وقتي در ازل به نداي « أَلَسْتَ »، « قَالُواْ بَلَى» گفتيم و قبول كرديم پا در اين دنياي خاكي بگذاريم شايد فكرش را هم نمي‌كرديم كه راه را گم كنيم و سرگردان دنيا شويم، ولي خداي رحمان رمضان را به ما داد و از سرگرداني و پريشاني رهايي‌مان بخشيد.



و خدايا:


« لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ »

بارالها، دل هاي ما را به باطل ميل مده پس از آنكه به حق هدايت فرمودي، و به ما از لطف خويش اجر كامل عطا فرما كه همانا تويي بخشنده ی بي عوض و منت...
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه وانصر ...
... و هوَ شهر الذی فرضتَ صیامَهُ علیَّ و هوَ شهرالرمضان الذیِ أنزلتَ فیهِ القرآن
چو خوش است صوت قرآن زِ تو دلربا شنیدن
آقـای خوبـم !
چندی است مشغله ام زیاد است و کمتر فرصت قلم زنی در این کلبه ی انتظار " ابر باران " پیدا می کنم؛ اما امروز بالاخره اومدم ؛ حرف برا گفتن زیاد دارد دلنوشته های نانوشتم زیادن اما میگذرم . و فقط و فقط از تو میخانم و می گویم و مویه میکنم :
صبحِ بی تو، رنگِ بعد از ظهر یک آدینه دارد
بی تو حتّی مهربانی حالتی از کینه دارد
بی تو می‌گویند: تعطیل است کار عشق‌بازی
عشق امّا کی خبر از شنبه و آدینه دارد؟
یوسف گمگشته عالم !
چشم عالمیان در فراقت کور شده ، قلب عالم شکسته ، و گوش عالمیان به دنبال نجوای عاشقانه ایست که در بیست و سوم رمضان مژده و بشارت ظهورتان را بدهد... .
عزیز دل زهرا !
ما بسان برادران یوسفیم که بی شرمانه با شما رفتار کردیم و تو را به قعر چاه غیبت افکندیم ... اما آمده ایم ، آمده ایم تا ما را دریابی!
متاع ناچیز و قلیلمان سری است که از شرمساری به زمین افکنده ایم و چشمانی است که در فراقتان بسان ابر باران در بهاران گریسته است... .
ظهور خورشید عالم تاب، مهدی موعود(علیه السلام)، مقارن با ندای آسمانی جبرئیل امین و در شب جمعه، 23 ماه مبارک رمضان است. بحارالانوار، ج52، ص230. با شنیدن این ندا، همه، سراسیمه از خانه های خود بیرون آیند و به خواب رفتگان بیدار گردند.
امام باقر(علیه السلام) فرموده است:
فریادگری از آسمان به اسم قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله) ندایی می دهد که همه کسانی که در مشرق و مغرب عالم هستند می شنوند. هیچ به خواب رفته ای نیست، مگر اینکه بیدار گردد و هیچ ایستاده ای نیست، مگر اینکه بنشیند و هیچ نشسته ای نیست، مگر اینکه از ترس بایستد. خدا رحمت کند کسی که آن ندای آسمانی را پاسخ مثبت دهد. این ندای اول صدای جبرئیل روح الأمین است. حلیةالأبرار، ج5، ص310؛ اختصاص، ص256؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج4، ص43

یا بقّیةالله !
خستهایم و افسرده ، نالانیم و پژمرده،
گریه امانمان را بریده است . غم دوری، دیوانهمان کرده است .
اما نمیدانیم چه شیرینی و حلاوتی در این درد و دوری است که میگوییم:
کجاست آن که از غم هجران تو ناشکیبایی کند .
تا من نیز در بی قراری، یاریش دهم
کجاست آن چشم گریانی که از دوری تو اشک بریزد؟
تا من او را در گریه یاری دهم
مولای من! دیدگانمان از فراق تو بی فروغ گشتهاند .
و میدانیم پیراهن یوسف، یادگار ابراهیم، نزد توست .
و ای کاش نسیمی از کوی تو ،
بوی آن پیراهن را به مشام جان ما برساند .
و ای کاش پیکی، پیراهن ترا به ارمغان بیاورد
تا نور دیدگانمان گردد .
ای کاش پیش از مردن، یک بار ترا به یک نگاه ببینیم .
درازی دوران غیبت، فروغ از چشمانمان برده است
کی میشود شب و روز ترا ببینیم و چشمانمان به دیدار تو روشن گردد؟
شکست و سرافکندگی، خوار و بی مقدارمان کرده است .
کی میشود ترا ببینیم که پرچم پیروزی را برافراشتهای؟
و ببینیم طعم تلخ شکست و سرافکندگی را به دشمن چشاندهای .
آقای ما ! دعا کن برای ما !
مولای من درآخر این ترانه ی انتظار را ترنم میکنم که :
اگـرچــه از غــم دوری شـکسته ام، سردم
و مـثل بــغـض خزان، در درون خود زردم
مــبـاد خــسـتــه بـبـیـنـم نــگـــاه خـوبــت را
مــبـــاد درد تـــو آیــد بــــه روی صد دردم
تــو نـور قـبـلـه پــروانـــه هــای جان سوزی
که من به دور وجودت همیشه می گردم
بخوان که بشکفد احساس این غزل امشب
بـبـیـن! بــــرای گــلــویــت تـــرانــه آوردم
اگرچه غم زده هــستم و می روم از دسـت
نـبـود، گـر غم عشقت بگو، چه می کردم
تـمــام گــریــه مـــن، نــذر ایـنـــکــه بازآیی
وبـشـکـفـد غــزل از قـلــب زار شب گردم
 

بانو امین

مدیر تالار اسلام و قرآن
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز



این ناله و آهم یا سیدی العفو

این روی سیاهم یا سیدی العفو


من عبد گنه کار تو داور غفار
من بندۀ رسوا تو خالق ستار

این اشک خجالت این آه شرر بار
این جرم و گناهم یا سیدی العفو

از کثرت عصیان، نوشم شده نیشم
دردا که نمانده، راه پس و پیشم

خجلت زده از تو، شرمنده ز خویشم
هستی تـو گواهم یـا سیدی العفو

کردند گناهان پامال چو مورم
هم غرق گناهم، هم مست غرورم
فریاد که کرده لطف تو جسورم
بین عمر تباهم یا سیدی العفو


هر سو که به غفلت افتاد گذارم
نه بود شکیبم، نه بود قرارم
دیدم که رفیقی غیر از تو ندارم
کردی تو نگاهم یا سیدی العفو

ای ذات یگانه‌، ای حی ودودم
دردا که به سویت دستی نگشودم
با آنکه فراری از کوی تو بودم
دادی تو پناهم یا سیدی العفو

ای بسته امیدم بر لطف عظیمت
ای عفو تو معلوم از اسم رحیمت
تـا آنـکه بتـازم بـر نـار جحیمت
اشک است سپاهم یا سیدی العفو
 

بانو امین

مدیر تالار اسلام و قرآن
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز




از چند روز پیش عملیات رمضان شروع شده ،


نبرد انسان با نفس ،

و مثل آن روزها شعار همیشگی؛ جنگ جنگ تا پیروزیست ...

و قصد خداوند پیروزی توست در نبردی که برایت آسانش کرده،

پیروزی بر دشمنی تشنه و گرسنه

پس بر تو باد ظفر ، در جهادی اکبر
 

بانو امین

مدیر تالار اسلام و قرآن
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز





رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا
مستعد سفر شهر خدا کرد مرا

از گلستان کرم طرفه نسیمى بوزید
که سراپاى پر از عطر و صفا کرد مرا

نازم آن دوست که با لطف سلیمانى خویش
پله از سلسله دیو دعا کرد مرا

فیض روح‌القدسم کرد رها از ظلمات
همرهى تا به لب آب بقا کرد مرا

من نبودم بجز از جاهل گم کرده رهى
لایق مکتب فخر النجبا کرد مرا

در شگفتم ز کرامات و خطاپوشى او
من خطا کردم و او مهر و وفا کرد مرا

دست از دامن این پیک مبارک نکشم
که به مهمانى آن دوست ندا کرد مرا

زین دعاهاست که با این همه بى‌برگى و ضعف
در گلستان ادب نغمه سرا کرد مرا

هر سر مویم اگر شکر کند تا به ابد
کم بود زین همه فیضى که عطا کرد مرا



 

بانو امین

مدیر تالار اسلام و قرآن
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز


پروردگارا! در این سحرگاه مبارک رمضان، تو را می خوانم و از تو بهترین ها را طلب می کنم؛ از هرآنچه نزد توست، زیباترین ها و ارزشمندترین ها و محبوب ترین ها را می طلبم. نافذترین مشیت و شریف ترین آبرو و استوارترین شأن را از تو می خواهم. درخشان ترین نورت و وسیع ترین رحمتت و بالاترین درجه عزتت را به من عطا کن.

خدایا! هرآنچه نیکی و سعادت است، نزد توست و من به تمام خوبی های نزد تو مشتاقم و آرزومند. خدایا! بهترین نعمت هایت و بهترین منزلت ها را از نزد خود به من عطا کن، اگرچه تمام آنچه نزد توست، بهترین است. خدایا! در نزد خود، جایگاهی در بهشت برایم فراهم کن.

«اَلّلهُمَّ اِنِّی اَسْئَلُکَ خُشُوعَ الإیمانَ قَبْلَ خُشُوعُ الذُّلِّ فِی النّارِ».


خدایا! پیش از آنکه کفر و عصیانم مرا در آتش دوزخ ذلیل کند و به خاک بیفکند، مرا به یمن ایمان، لباس خشوع و فروتنی بر تن کن. بار خدایا! اگر تو را آن گونه که سزاوار است، بشناسم، هرگز در من غروری برجای نمی ماند، هرگز سرکشی نمی آغازم و هرگز دچار غفلت و خودخواهی نمی شوم. خدایا! تنها تو شایسته سجده و به خاک افتادن منی. تمام استیصال و عجزم را به درگاه تو می آورم. تنها تویی که هرگاه در پیش رویت به خاک می افتم، بر عزت نفس و مناعت طبعم افزوده می شود. خدایا! هرچه عزت است، در نزد توست. پس چرا برای آبرو و سربلندی خویش دست نیازم را به سوی غیر تو دراز کنم؟

خدایا! پیش از آنکه کفر و عصیانم مرا در آتش دوزخ ذلیل کند و به خاک بیفکند، مرا به یمن ایمان، لباس خشوع و فروتنی بر تن کن

خدایا! مرا بنگر که از بستر خواب دوری گزیده ام تا به فرمان تو، سحرگاهان ماه مبارکت را در عبادت و طاعت بگذرانم. خدایا! روز دیگری از ماه صیام فراروی من است و من روزه ای دیگر را برای رضای تو قصد کرده ام. خدایا! حال مرا بنگر این حال کسی است که از آتش جهنم به تو پناه می برد:
«هذا مَقامُ المُسْتَجیِرِ بِکَ مِنَ النّارِ».

این حال کسی است که از آتش به سوی تو نجات می جوید و به درگاهت استغاثه می کند. حال کسی است که از آتش جدایی و عذاب و فراق و گناه، به آغوش امن تو می گریزد، آن که گناه خویش را پشت سر گذاشته و به دامان مهر تو، عذرخواه پناه آورده است، آن کس که به جرم و خطای خویش معترف است و پشیمان، به لطف تو امیدها دارد. این حال من درمانده است... منِ ترسان و بی پناه... من غمزده مبتلا... غریبی که در اندوه خویش، عن قریب غرق خواهد شد و از فراق محبوبش هراسان است.

خدایا! مرا در آتش نسوزان؛ چرا که تو را عبادت کرده ام و به تو ایمان آورده ام. مرا در آتش نسوزان؛ آتش جدایی و فراق... آتش یأس و نومیدی... آتش ناکامی... آتش گناه... آتش به یاد تو نبودن... در آغوش مهر تو نبودن... آتش بی صبری و تاشکیبایی... بی ایمانی و بی یقینی... آتش مقبول تو نبودن... .

«اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذیِ اَدْعُوه وَ لا اَدْعُوا غَیْرَهُ»


خداوندا! تو را سپاس که راه و رسم سخن گفتن با تو را از خودت آموخته ام. تو را سپاس که به سوی شناختنت مرا رهنمون شدی. تو را می شناسم که هرگز از درگاه تو به هیچ کجا رو نمی کنم. تو را سپاس که تنها تو شایسته درخواست کردن و مسئلت کردنی؛ چرا که اگر به سوی هرکه جز تو رو کنم، امیدم را ناامید می کند.

«اَرْزُقْنِی الیَقیِنَ وَ حُسْنَ الظَّنَّ بِکَ»


خدایا! یاری ام کن که به تو و لطف بی کرانت یقین داشته باشم. خدایا! به تو جز گمان نیک روا نیست. پس نیک ترین گمان ها را نسبت به رحمتت در دلم قرار بده. یاری ام کن که همواره به یاری تو و به پیروزی اجابتِ از جانب تو امیدوار باشم و مرا در راه امید به لطفت، ثابت قدم بدار. خدایا! مبادا از درگاه تو نومید شوم. مبادا به هنگام تأخیر در استجابت دعایم، ناسپاسی و ناشکیبایی بر من چیره شود، حال آنکه چه بسا تأخیر نعمت های تو را بی لیاقتی و بی صبری من مسبّب است.

خدایا! یاری ام کن تا در این روزها و شب های مقدس، راه ورسم عبادت و بندگی تو را به نیکوترین وجه بیاموزم. خدایا! روزه مرا بپذیر و به یمن این ماه مبارک، از سر تقصیراتم بگذر و دعایم را مستجاب کن. خدایا! روزه ام را سپری پیش روی آتش دوزخ قرار بده.

جانم به فدای محبوب و معشوقی که اندوه تمام دل ها را می داند و مرهم می گذارد. هستی ام به فدای خالقی که هرگز عذاب های گوناگونش را بر بندگان روا نمی دارد. پاک و منزهی تو خدایا که به تمام اسرار عالم واقفی

خدایا! آن دشواری هایی را که برایم طاقت فرساست، آسان کن که چنین تبدیل و تغییری، برای تو سهل است. آن اندوه ها و غم هایی را که دوست نمی دارم، برایم به شادی و فرح بدل نما و عشق و شیدایی خودت را در دلم سرازیر کن. خدایا! آنچه را دوست نمی دارم، در سرنوشتم رقم نزن و آنچه را مشتاقم، از من دریغ نکن.

«سُبْحانَ الرَّبِّ الْوَدُود... سُبْحانَ الْفَرْدِ الْوِتْر»


جانم به فدای خداوندی که مهرش بی انتهاست.

جانم به فدای معبودی که بی نظیر و بی شبیه است.

جانم به فدای محبوب و معشوقی که اندوه تمام دل ها را می داند و مرهم می گذارد.

هستی ام به فدای خالقی که هرگز عذاب های گوناگونش را بر بندگان روا نمی دارد.

پاک و منزهی تو خدایا که به تمام اسرار عالم واقفی.

مهربان و عادلی تو که هرگز بر زیردستانت ظلم نمی کنی.

اگرچه قدرتمند و فرمانروایی، اما بخشنده هستی.

اگرچه بر تمام عالم سلطه داری، اما دلسوز و شفیقی.

اگرچه همه چیز در ید قدرت توست، اما هرگز سخت نخواهی گرفت.

خدایا! پاک و منزهی به قدر سنگینی تمام آسمان ها و به قدر فراگیری حساب و کتاب قدرتت. پس تو را باید ستود در هر نفس و هر پلک زدنی و در هر اشاره و هر نگاه و هر لحظه ای.
 

بانو امین

مدیر تالار اسلام و قرآن
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز




ای خدا !

من تو را معشوقی دانم که به سودای شورانگيز عشقت دل باخته‌ام

و خود به شيفته‌ای مانَم که سوی کاروان پرشور عاشقانت تاخته‌ام

من از رسم عاشقانِ دل‌سوخته آموخته‌ام که خرسندی‌ات پيشه کنم

و چشم به اين دوخته‌ام که از خَشمت انديشه کنم

اگر آن را بسازی

من عشقی زيباتر بازم

و اگر تو خود بخواهی

من از دامنه‌ی ترس و هراسم می‌کاهم


خدايا !

رمضان است و بهار قرآن

با روزان و شبانی همه نورباران

به هر برزن و کويی که روانه شويم

از نغمه‌ی دل‌انگيز آيه‌آيه‌ی کتابت ديوانه شويم

رمضان است و همه جا عشق باريده

و زمزمه‌ی آيات تو تا نهان‌خانه‌ی همه‌ی شيفتگان تو کشيده



بهار آفرينا !

مرا نيز بر سفره‌ی رنگ‌رنگ عشقت مهمان کن

و به کامی که خود در کامم می‌کنی قرآن‌خوان کن

از هر که به لطف و مهربانی شهره است، تو مهربان‌ترينی

پس اميد آن دارم که غبارِ غم از چهره‌ی اندوه‌ آلودِ من نيز برچينی
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزه دار و به دیگران بخوران
نه مخور روز و شب شکم بدران



البته من قسمت اول مصراع اول رو توصیه نمیکنم :smile:
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام به ماه دلدادگی...
سلام به ماه خدا...
سلام به ماه دلدادگی...

سلام به رمضان
میشه بوی رمضان روکه تمام فضای دل رو پر کرده رو استشمام کرد یک قدم ...یک پله.... با اخلاص برداریم مثل بنده های مخلصش بهرمضان واقعی برسیم.

قربون این خدا برم دوباره این فرصت رو برای بنده هاش به وجود آورد تا کاسه های گدائیشون رو به طرفش دراز کنند
خدائی خیلی مهربونه کاش یه ذره قدر بدونیم
خدایا ،صد هزار مرتبه شکرت که این فرصت دوباره رو دادی که با تمام وجود صدات کنیم خیلی ها اسیر خاک شدند و دیگه این لحظه ها رو درک نمیکنند . خدابه ما توفیق درک لحظه لحظشو بده ، توفیق درکشب قدررو
بذارشب قدرامسال با همه سالها فرق کنه ...
الهی!
توفیق دهرمضانامسال نامهای زیبات از همه وجودم برخیزه....
فرصت دهرمضانامسال شب قدررا قدر بدانمو درک کنم ....
توفیق ده وقت سحر لحظه دلدادگیم باشد....
از لحظه سحر تا افطار تنها ذکرم برای تو باشد لحظه اخر غرق دروجودت شوم....
عید فطر با تمام وجود حس کنم که 11 ماه باقی مانده را هم رمضان خواهم دانست....
خدایا! کمکم کنماه رمضانامسال برای من همماه رمضانباشد و 11 ماه باقی مانده رمضانی بمانم....................

خدایاخوباتکه جای خود رو دارند ، این بدا هستند که محتاج یک نگاه مهربون تو هستند،
پس به حق خودت دریغ نکن...
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
فرازی از نهج البلاغه در وصف :
عاشقان خدا
بار خدایا!
تو برای عاشقانت بهترین مونسی
و برای کفایت مهم آنان که بر تو اعتماد نمایند از همه حاضرتری
آنان را در باطنشان مشاهده میکنی و به نهانهایشان آگاهی
و اندازه بیناییشان را می دانی
بنا براین رازهایشان نزد تو معلوم است
و دلهایشان به جانب تو در غم و اندوه
اگر تنهائی آنان را به وحشت اندازد یادتو مونسشان شود
و اگر مصائب به آنان هجوم آرد
به تو پناه جویند
زیرا می دانند زمام همه امور به دست توست
و سر چشمه تمام کارها در کف کفایت فرمان توست
الهی!
اگر از بیان مساًلتم عاجزم یا از اینکه چه بخواهم سرگردانم
پس به آنچه مصلحت من است راهنمایم باش
و عنان دلم را به سوی آنچه خیر من است بگردان
که این بر نامه ها از هدایتها و کفایتهای تو بیگانه و عجیب نیست
بار خدایا!
<<باعفوتبا منمعامله کننهبا عدالتت>>
امین یا رب العالمین
یا علی
 

بانو امین

مدیر تالار اسلام و قرآن
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز




حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که ماه خود رمضان را یکی از این راه های احسان قرار داد،
ماه رمضان را ماه روزه، ماه اسلام و ماه پاکیزگی، ماه آزمایش و تصفیه از گناه، و ماه قیام (برای عبادت) قرار داد،

ماهی که قرآن در آن برای هدایت مردم نازل شده،
قرآنی که نشانه ی آشکار هدایت و جدا کننده ی حق از باطل است.

بنابراین، فضیلت و برتری این ماه را بر سایر ماهها با قرار دادن احترامات فراوان، و فضائل مشهور آشکار ساخت، و به خاطر تعظیم این ماه چیزی را که در ماه های دیگر حلال کرده، حرام فرمود، و جهت تکریم این ماه خوردنی ها و آشامیدنی ها را ممنوع ساخت، و برای آن وقت آشکار و معینی قرار داد که خدای عزوجل اجازه تقدم از آن زمان را نداده، و تاخیر از آن را قبول نفرموده.


منبع: قسمتی از دعای ۴۴ صحیفه سجادیه
 

بانو امین

مدیر تالار اسلام و قرآن
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز



واستُر عیوبی ، واغفر ذنوبی
إلهی العفو ، إلهی العفو
ای حیّ سبحان ، در ماه غفران
سوی تو آمد ، عبد پشیمان
غرق تباهی ، با رو سیاهی
گوید الهی ، از روی احساس
واستُر عیوبی ، واغفر ذنوبی
إلهی العفو ، إلهی العفویا ذی المعالی ، با دست خالی
رو کرده ام بر مولی الموالی
تو سفره داری ، رویَم نیاری
أشکو إلیکَ مِن سوء حالیإلهی العفو ، إلهی العفو

دستم گرفتی ، چیزی نگفتی
از فعل زشت و جرم و خطایم
دیدی جفایم ، دادی بهایم
جای خطایم ، کردی عطایم
إکشف کروبی ، واغفر ذنوبی
إلهی العفو ، إلهی العفو
حرمت شکستم ، غافل نشستم
کردی فراموش نان و نمک را
رفته زِ یادم ، قبر و معادم
پروا نکردم از روی مولا
یا رب به زهرا ، أنظر إلینا
إلهی العفو ، إلهی العفو

در می زنم من ، در این دل شب
از ظلم عصیان ، خلّصنی یارب
گر بی نوایم ، غرق خطایم
ما را ببخش بر سالار زینب
إلهی العفو ، إلهی العفو
در بین گودال ، افتاده بی حال
گردیده پا مال ، قرآن زینب
بر خاک صحرا ، مظلوم زهرا
هِی می کشد پا ، جانان زینب
ذبح عظیم است ، شاه کریم است
مظلوم حسینم ، مظلوم حسینم
در شور و شینم ، عبد الحسینم
إلهی العفو ، إلهی العفو
لینک دانلود با صدای حاج منصور ارضی
 

بانو امین

مدیر تالار اسلام و قرآن
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار
کاربر ممتاز





خداوندا می خواهم دوباره متولد شوم


این شب ها بهترین زمان برای تولدی دوباره است

خدایا وقتی به گناهانم فکر می کنم دلم می گیرد.

وقتی به بلاها فکر می کنم دلم می گیرد.

وقتی به زندگیم فکر می کنم دلم می گیرد .

وقتی به خطاهایم فکر می کنم دلم می گیرد .

وقتی به سخنان گزافه ام فکر می کنم دلم می گیرد .

وفتی به سیرت گناه آلودم فکر می کنم دلم می گیرد .

وقتی به خیانت هایی که در حق خودم روا داشتم فکز می کنم دلم می گیرد.


و در مقابل

وقتی به عظمتت فکر می کنم آرامش می گیرم .

وقتی به رحمانیتت فکر می کنم آرامش می گیرم .

وقتی به فضلت فکر می کنم آرامش می گیرم .

وقتی به ستاریتت فکر می کنم آرامش می یابم .

وقتی به مغفرتت فکر می کنم احساس تولد دوباره می کنم.


ای خدا این شب ها می خواهم با دلی پاک به درگاه تو آیم و در مورد چیز هایی که می دانی و از آنها آگاهی اعتراف کنم و با پای خود به درگاه تو آیم تا شاید از جرم من بکاهی و شک ندارم که اینقدر خوبی که وقتی حلقه زدن اشک را در چشمانم احساس می کنی می فرمایی : ای فرشتگان من گناهان او را مانند بچه ای که از نو متولد شده است بریزید که من طاقت گریه بنده ام را ندارم این همان بنده ایست که هنوز هم با تمام گناهانش امید فضل مرا از دست نداده و دست نیاز به سویم دراز کرده است دستهایش را خالی نگدارید.

هر چه قدر از فضل تو بگویم می دانم بسیار اندک است می دانم به من فطرتی پاک و روحی صیقل داده شده دادی و به من سخت افزاری دادی تا سیرت پاک را بسازم و من قدر این نعمات را ندانستم و بجای سیرت پاک سیرتی آلوده را به درگاه تو آورده ام ، ولی ای خدای بزرگوار این گناهان را به بادافره من نگیر و این بار هم زمن بگذر .
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
عید بندگی مبارک ...

افسوس که ايام شريف رمضان رفت
سي عيد به يک مرتبه از دست جهان رفت

افسوس که سي پاره اين ماه مبارک
از دست به يکبار چو اوراق خزان رفت

ماه رمضان حافظ اين گله بد از گرگ
فرياد که زود از سر اين گله شبان رفت

شد زير و زبر چون صف مژگان، صف طاعت
شيرازه جمعيت بيداردلان رفت

بيقدري ما چون نشود فاش به عالم؟
ماهي که شب قدر در او بود نهان، رفت

برخاست تميز از بشر و ساير حيوان
آن روز که اين ماه مبارک ز ميان رفت

تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت
از نامه اعمال، سياهي چو دخان رفت

با قامت چون تير درين معرکه آمد
از بار گنه با قد مانند کمان رفت

برداشت ز دوش همه کس بار گنه را
چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت

چون اشک غيوران به سراپرده مژگان
دير آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت

از رفتن يوسف نرود بر دل يعقوب
آنها که به صائب ز وداع رمضان رفت

صائب تبریزی


______________________________________

بانو امین جان خداقوت ممنون بخاطر تاپیک قشنگتون :gol:
 
بالا