رجعت و بازگشت بعضی افراد به صراحت روایات
رجعت و بازگشت بعضی افراد به صراحت روایات
رجعت و بازگشت بعضی افراد به صراحت روایات :
- 1. تمام پيامبران به دنيا بر مى گردند : امام صادق (ع) مىفرمايد :به خدا سوگند از زمان حضرت آدم (ع) تارسول اكرم (ص) پيامبرى مبعوث نشده جز اينكه خداوند آنها را باز مىگرداند تا در ركاب علىّ بن ابىطالب (ع) شمشير بزنند.در آن هنگامرسول خدا (ص) پرچم را به دست مبارك على (ع) مى دهد ، پس ازآن اميرمؤمنان علی (ع) امير خلايق خواهد شد و همه خلايق زير پرچم آن حضرت قرارمى گيرد.
- 2. اسماعيل پسر حِزْقيل به دنيا بر مى گردد : « وَ اذْكُرْ فِى الْكِتابِ اِسْماعيلَ، اِنَّهُ كانَ صادِقَالْوَعْدِ وَ كانَ رَسُولاً نَبِيّاً » ، و در اين كتاب آسمانى از اسماعيل نيز ياد كن كه او دروعده هايش صادق و رسول و پيامبرى بزرگ بود . در روايات تصريح شده كه او غير از اسماعيلپسر حضرت ابراهيم است . او پسرحِزْقيلبوده كه به سوى قوم خود مبعوث شد و قومش او را تكذيب كردندو او را گرفتند و پوست سر و صورتش را كَنْدند.
فرشته عذابی بنام « سطاطائيل »آمد كه قوم اسماعيل را عذاب كند، از او پرسيد كه آنها را چگونه عذابكند؟ اسماعيل گفت : من نيازى به عذاب آنها ندارم.خداى تبارك و تعالى به اووحى كرد: اى اسماعيل چه حاجتى دارى ؟ عرض كرد:خداوندا ! تو پيمان گرفته اى براى خودت به ربوبيّت و براىمحمّد (ص) به نبوّت و براى اوصياء حضرت محمّد (ص)به ولايت و برگزيدگان بندگانت را آگاه ساخته اى كه امّت او با امام حسين (ع) چه رفتار خواهند كرد. خداوندا ! تو امام حسين را وعده كرده اى كه به دنيابازگردانى تا شخصاً از قاتلينش انتقام بگيرد، حاجت من اين است كه مرا نيز در رجعتباز گردانى تا شخصاً از كسانى كه با من چنين رفتار كرده اند انتقام بگيرم . خداوند اسماعيل بن حزقيل را وعده داد كه همراه امام حسين عليه السلام به اينجهان بازگرداند .
- 3. حضرت خضر (ع) زنده است : يكى از پيامبران عظيم الشأن كه بدون ترديد زنده است و هم اكنون بيش از 6 هزار سال از عمر شريفش مى گذردحضرت خضر عليهالسلام است. مطابق روايات بسيارى كه از امامان اهلبيت عليهم السلام رسيده است ،طول عمر حضرت خضر (ع) فقط براى اين بود كه گواهى بر طول عمر حضرت بقية اللّه - روحىفداه - باشد ، چنانكه امام صادق (ع) در ضمن يك حديث طولانى مىفرمايد : در علم خدا گذشته بود كه عمر حضرت قائم(عج) را در زمان غيبت طولانى گرداند و مى دانست كه بندگانش از اين عمر طولانىدچار شگفت خواهند شد، از اين رهگذر به بنده صالح خود حضرت خضر (ع) عمرطولانى داد، فقط براى اينكه سند زنده اى بر طول عمر حضرت قائم (عج) باشد و با طولعمر او بر امكان طول عمر آن حضرت استدلال شود و بدين طريق راه بر دشمنان بسته شود وحجّت بر مردم تمام شود . زندگى حضرت خضر (ع) و رفتنش به بحر ظلمات وخوردنش از آب حيات خود داستان مفصّلى است كه در كتب تاريخى و حديثى به تفصيل از آنبحث شده ، علاقمندان به كتب مبسوط حديثى مراجعه فرمايند . امام رضا (ع) مى فرمايد : حضرت خضرعليه السلام از آب حيات خورد، او زنده است و تا دميده شدن صور از دنيا نمى رود، اوپيش ما مى آيد و بر ما سلام مى كند، ما صدايش را مى شنويم و خودش را نمى بينيم ، اودر مراسم حج شركت مى كند و همه مناسك را انجام مى دهد، در روز عرفه در سرزمين عرفاتمى ايستد و براى دعاى مؤمنان آمين مى گويد. خداوند به وسيله او در زمان غيبت ، ازقائم ما رفع غربت مى كند و به وسيله او وحشتش را تبديل به انس مى كند . از اين حديثاستفاده مى شود كه حضرت خضر (ع) جزو 30 نفري است كه همواره در محضر حضرت بقيةاللّه الاعظم (عج) هستند و رتق و فتق امور به فرمان آن حضرت در دست آنهاست .
- 4. همه امامان عليهم السلام به دنيا بر مى گردند : رجعت مخصوصاميرمؤمنان و امام حسين عليهما السلام نيست ، بلكه همه امامان معصوم عليهم السلامدر رجعت بر مى گردند. دليل ما در اين گفتار ، سه دسته از روايات است:
الف) رواياتى كه از رجعت فرد فرد امامان سخن گفته است مانند رواياتى كه از رجعت امامحسن مجتبى (ع)و از رجعت امامصادق (ع)و از رجعت حضرت بقية اللّه روحى فداه (عج) سخن گفته اند.
ب) رواياتى كه تصريح مى كنندكه همه امامان رجعت مى كنند و همه مؤمنين خالص و كفّار خالص زمان هر امامى با اورجعت مى كنند .
ج) روايات ، ادعيه و زياراتى كه از دوازدهفرمانرواى دادگر و هدايتگر بعد از حضرت ولىّ عصر (عج) گفتگو كرده اند .
از بررسى مجموع اين سه دسته روايات معلوم مىشود كه همه امامان معصوم عليهم السلام رجعت مى كنند، بخصوص كه تصريح شده حضرتولىّ عصر (عج) نيز بعد از رحلتش رجعت خواهد نمود و طبق روايات که قيام قيامت چهل روز پس از رحلت حضرت ولىّ عصر (عج) مى باشد مربوط به رحلت آن حضرتدر رجعت استو گرنه طبق دلالت و بيان صدها حديث ، بعد از رحلتاوّلى حضرت بقية اللّه روحى فداه هزاران سال اهلبيت عصمت و طهارت عليهم السلامفرمانروائى خواهند داشت .
- 5. دو گروه از اصحاب پيامبر (ص) به دنيا بر مى گردند : از بررسى اخبار رجعت استفاده مى شود كه دو گروه از اصحاب پيامبر صلىالله عليه و آله رجعت مى كنند:
الف) گروهى كه بر آل محمّدصلى الله عليه و آلهستم كردند و حقّ را از مجراى خود بيرون كردند و هزاران سال آثار ستم آنها جهان رابراى مؤمنين تيره و تار و ناخوشايند ساخت ، آنها بر مى گردند تا حساب پس بدهند و درمحكمه عادلانه دولت حقّه به سزاى اعمال خود برسند. از كسانى كه در اين رابطه درروايات نام برده شده ، قنفذ سیه روز و اربابش عمربن خطاب لعنت الله علیه مى باشند كههر دو آورده مى شوند و به عنوان قاتلان محسنِ فاطمه عليها السلام محاكمه و به دارآويخته می شوند.
ب) گروهى از اصحاب باوفاى رسول اكرم صلىالله عليه و آله و ياران و شيعيان باصفاى اميرمؤمنان عليه السلام كه در طريق ولايتثابت قدم ماندند و هرگز منحرف نشدند كه اسامى تعدادى از آنها در احاديث آمده است وبه برخى از آنها در اينجا اشاره مى كنيم:
بازگشتِ جناب سلمان : در ضمن يك حديث جناب سلماناز وجود مقدّس رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه از دوازده وصىّ خود ازحضرت على تا حضرت مهدى (سلام اللّه عليهم اجمعين ) با نام و لقب و اوصاف كريمه شانصحبت مى كند و آنگاه جناب سلمان گريه مى كند و عرض مى كند: چگونه مى شود كه سلمانآنها را درك كند؟ مى فرمايد : اى سلمان تو آنهارا درك مى كنى و هر كس مانند تو، آنها را از روى معرفت كامل دوست بدارد و از آنهاپيروى كند آنها را درك مى كند . جناب سلمان مىگويد: خدا را بسيار سپاس گفتم و سپس عرض كردم : يا رسول اللّه آيا عمر من تا زمان آنها ادامه خواهد داشت ؟ فرمود: اى سلمان ! بخوان اين آيهرا «فَاِذا جاءَ وَعْدُ اُوليهُما » ، اين آيه ازآيات رجعت است و تلاوت اين آيه اشاره به اين است كه جناب سلمان پيش از ظهور از دنيامى رود ولى بعد از ظهور امام زمان عليه السلام رجعت مى كند.
جناب سلمان مىگويد: بسيار گريستم و بر اشتياقم افزده شد و گفتم : اى رسول گرامى آيا اينپيمانى است از طرف شما؟ فرمود :آرى ، سوگند بهخدائى كه محمّد را به رسالت برانگيخت ، اين پيمانى است از سوى من و على و فاطمه وحسن و حسين و نُه تن امام و از سوى همه كسانى كه از ما هست و در راه ما مورد ستمقرار گرفته است. اى سلمان ! به خدا سوگند، ابليس و سپاهيانش حاضر مى شوند وهمه مؤمنان خالص و كافران خالص حاضر مى شوند، قصاصها و انتقامها گرفته مى شود وپروردگارت به كسى ستم روا نمى دارد . اين است تأويل آيه كه مى فرمايد : ما اراده كرده ايم بركسانى كه روى زمين به ضعف كشيده شده اند، منّت نهيم و آنها را پيشوايان و وارثانزمين قرار دهيم. جناب سلمان مىگويد : از محضر رسول اكرم (ص) بلندشدم و ديگر پروائى نداشتم كه مرگ سراغ من بيايد يا من به سراغ مرگ بروم. امام صادق عليهالسلام نيز به هنگام بحث از اصحاب حضرت ولىّ عصر - روحى فداه - از جناب سلمان ناممى برد.
بازگشتِ جناب مقداد : اميرمؤمنان در ضمن يك خطبه بسيارطولانى از ظهور حضرت بقية اللّه - ارواحنا فداه - و ياران باوفاى آن حضرت بحث كردهمى فرمايد : 20 تن از ياران قائم (عج) از اهل يمنهستند كه يكى از آنها مقداد پسر اسود است. امام صادق عليه السلام نيز او را در ميانياران حضرت بقية اللّه - روحى فداه - نام برده است.
بازگشتِ جابر عبداللّه انصارى : در حديثى از امام صادقعليه السلام نام جابر نيز در ميان اصحاب حضرت بقية اللّه (عج) ياد شده است .
بازگشتِ ابودجانه انصارى : امام صادق (ع)ابودجانه را از كسانى شمرده است كه به هنگام ظهور حضرت بقية اللّه از ياران آن حضرتخواهد بود . ابودجانه مرد ارزنده و غيورى است كه روز احددر نصرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله پايدار ماند. چون همه گريختند و جز على وابودجانه نماند، پيامبر فرمود: اى ابودجانه ، من بيعتم را از تو برداشتم تو نيزبرگرد ، امّا على ، او از منست و من از اويم . ابودجانه گفت : نه هرگز، به خداقسم من هرگز خودم را از بيعت شما خارج نمى كنم ، من با شما بيعت كرده ام ، آياشما را تنها بگذارم به كجا روم ؟ به سوى زن و فرزندى كه خواهند مرد؟ یا به سوى خانهاى كه ويران خواهد شد؟ يا به سوى ثروتى كه فانى خواهد شد؟ و يا به سوى اجلى كه فراخواهد رسيد؟! آنقدر از رسول اكرم (ص) دفاع كرد تا در اثر زخمهاىبى شمار توان خود را از دست داد .
بازگشتِ مالك اشتر يار با وفاى اميرمؤمنان عليه السلام : مالك اشتر آن يار باوفاىاميرمؤمنان كه به هنگام رحلتش اميرمؤمنان فرمود : « اى كاش در زير آسمان مالك ديگرى نيز بود » . مالك اشتر جزء ياران حضرت بقية اللّه است كه در رجعتزنده مى شود و از طرف آن حضرت در گوشه اى از جهان پهناور حكومت مى كند .
بازگشتِ مفضّل بن عمر : مفضّل بن عمر يكى از بزرگان اصحابامام صادق (ع) است او را مژده داده اند كه از ياران حضرت بقية اللّه روحىفداه مى باشد و فرمودند كه: تو اى مفضّل ! در طرفراست حضرت قائم (عج) مى ايستى ، امر و نهى مى كنى و در آن روز بيش از امروز از توفرمان مى برند .
بازگشتِ حمران بن اعين: حمران بن اعين برادر زرارة بن اعين نيز در ميان ياران حضرت ولىّ عصر(عج) ياد شده است.
- 6. بازگشتِ مؤمن آل فرعون: در جلسه مشورتى فرعون ، هنگامى كهبه كشتن حضرت موسى (ع) و همه مردانى كه به او ايمان آورده اند، رأ ى داده شد، مردى ازآل فرعون كه ايمان محكم و پابرجائى به حضرت موسى (ع) داشت و ايمان خود رامكتوم نگه مى داشت مطالب بسيار حكيمانه اى گفت كه به كلّى رأ ى حاضرين در مجلس رادگرگون ساخت . مطالب حكيمانه او را خداوند متعال در سوره مؤمن آيه هاى 28 الی 44آورده است. قرآن كريم از اين شخص به عنوان« مؤمنآل فرعون»نام برده و در لسان احاديث به همين عنوانمعروف شده است. امام صادق (ع) نام او را در ليست اصحاب خاص حضرت بقيّةاللّه - روحى فداه - آورده است.
- 7. بازگشتِ يوشع بن نون: يوشع بن نون وصىّ حضرت موسى عليه السلام بود و تاريخ زندگى او شباهتزيادى به حوادث زندگى مولاى متّقيان امیرمؤمنان علی (ع) داشت. از امام صادق (ع) روايت شدهكه جناب يوشع بن نون بعد از حضرت موسى (ع) مصيبتهاى بسيار ديد، به خصوص ازسه تن از طاغوتيان بنى اسرائيل ، چون آن سه تن به هلاكت رسيدند كار او قوّت گرفت.آنگاه دو تن از منافقان ، همسر حضرت موسى (ع) را با خودشان همفكر كردند وبا صد هزار سپاه به جنگ يوشع بن نون برخاستند. جنگ سختى در گرفت و سرانجام سپاه صدهزار نفرى شكست خورد و بقيّه سپاه پا به فرار نهاد و يوشع بن نون بر آنها پيروزشد. دختر شعيب كه همسر حضرت موسى بود اسير شد. او را به خدمت حضرت يوشع آوردند.جناب يوشع به او فرمود : من تو را در دنيا عفو كردمتا در آخرت حضرت موسى عليه السلام را ملاقات كنم و از تو به او شكايت كنم و به اوبگويم كه تو و قوم تو با من چه كرديد. همسر حضرتموسى گفت:اى واى بر من ، به خدا سوگند اگر به مناجازه ورود به بهشت بدهند، من شرم مى كنم كه وارد بهشت شوم كه پيامبر خدا حضرت موسىدر آنست و من حريم او را شكستم و از سراپرده او بيرون آمدم و با وصىّ او جنگيدم. از همين حديثتشابه كامل حوادث عصر يوشع با عصر حضرت امير عليه السلام آشكار مى شود، با اينتفاوت كه طاغيه عصر حضرت على عليه السلام هنوز تصوّر مى كرد كه در سراپرده عصمتنشسته و با آيه« وَ قَرْنَ فى بُيُوتِكُنَّ »مخالفت نكرده است . جالب توجّه است كه رحلت يوشع نيز درشب 21 ماه مبارك رمضان اتّفاق افتاده بود، چنانكه امام حسن مجتبى (ع) درروز شهادت امير مؤمنان در خطبه اش بيان فرمود . امام صادق (ع) او را نيز جزء ياران حضرت بقية اللّه - روحى فداه - نام برده كه پس از ظهورآن حضرت ، زنده مى شود و در محضر حضرت حجّت - عجّل اللّه تعالى فرجه - در نخستينروز بيعت از مكّه معظّمه ظاهر مى شود.
- 8. اصحاب كهف جزء ياران حضرت مهدى (عج): اين كاروان توحيد كه براى حفظايمان و اعتقاد خود، از شهر گريختند و به غارى پناهنده شدند و در آنجا آن حادثهتاريخى براى اينها پيش آمد، جزء ياران حضرت بقية اللّه روحى فداه و جزء مسئولانعالى رتبه عصر ظهور هستند، در نخستين روز ظهور به دنيا باز مى گردند و در اوّلينروز اعلام ظهور با آن حضرت بيعت مى كنند . از احاديثاستفاده مى شود كه اين عدّه جزء 313 نفرى هستند كه در روز اوّل با آن حضرت بيعت مىكنند و در دولت حقّه ، فرمانروايان روى زمين به امر آن حضرت خواهند بود. در مورداصحاب كهف به اين موضوع تصريح شده و در ميان 313 تن از آنها نام برده شده است.