دلیل قانع کننده

A M I N_BND

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرد ميانسالي وارد فروشگاه اتومبيل شد. ب ‌ام ‌و آخرين مدلي را ديده و پسنديده بود. وجه را پرداخت و سوار بر اتومبيل تندروي خود شد و از فروشگاه بيرون آمد.


قدري راند و از شتاب اتومبيل لذت برد. وارد بزرگراه شد و قدري بر سرعت اتومبيل افزود. کروکي اتومبيل را پايين داد تا باد به صورتش بخورد و لذّت بيشتري ببرد. چند شاخ مو بر بالاي سرش در تب و تاب بود و با حرکت باد به اين سوي و آن سوي مي‌رفت. پاي را بر پدال گاز فشرد و اتومبيل گويي پرنده‌اي بود رها شده از قفس. سرعت به 160 کيلومتر در ساعت رسيد.

مرد به اوج هيجان رسيده بود. نگاهي به آينه انداخت. ديد اتومبيل پليس به سرعت در پي او مي‌آيد و چراغ گردانش را روشن کرده و صداي آژيرش را نيز به اوج فلک رسانده است. مرد اندکي مردد ماند که از سرعت بکاهد يا فرار را بر قرار ترجيح دهد.

لختي انديشيد. سپس براي آن که قدرت و سرعت اتومبيلش را بيازمايد يا به رخ پليس بکشد. بر سرعتش افزود. به 180 رسيد و سپس 200 را پشت سر گذاشت، از 220 گذشت و به 240 رسيد. اتومبيل پليس از نظر پنهان شد و او دانست که پليس را مغلوب کرده است.

ناگهان به خود آمد و گفت: "مرا چه مي‌شود که در اين سن و سال با اين سرعت مي‎رانم؟ باشد که بايستم تا او بيايد و بدانم چه مي‌خواهد."

از سرعتش کاست و سپس در کنار جاده منتظر ايستاد تا پليس برسد. اتومبيل پليس آمد و پشت سرش توقف کرد...


افسر پليس به سوي او آمد، نگاهي به ساعتش انداخت و گفت: "ده دقيقه ديگر وقت خدمتم تمام است. امروز جمعه است و قصد دارم براي تعطيلات چند روزي به مرخصي بروم. سرعتت آنقدر بود که تا به حال نه ديده بودم و نه شنيده بودم. خصوصا اينكه به هشدار من توجهي نكردي و وقتي منو پشت سرت ديدي سرعتت رو بيشتر و بيشتر كرده و از دست پليس فرار كردي. تنها اگر دليلي قانع‌کننده داشته باشي که چرا به اين سرعت مي‌راندي، مي‌گذارم بروي."

مرد ميانسال نگاهي به افسر کرد و گفت: "مي‌دوني، جناب سروان؛ سالها قبل زن من با يک افسر پليس فرار کرد. وقتي شما رو آژير كشان پشت سرم ديدم تصور کردم داري اونو برمي‌گردوني!"


افسر خنديد و گفت: "روز خوبي داشته باشيد، آقا!" و برگشته سوار اتومبيلش شد و رفت.

 

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسی لذت بردم.....
جادش پیدا بشه،منم باید اینو امتحان کنم....بسیار زیبا توصیف شد قسمت اولش......واقعا لذت بردم
 

A M I N_BND

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسی لذت بردم.....
جادش پیدا بشه،منم باید اینو امتحان کنم....بسیار زیبا توصیف شد قسمت اولش......واقعا لذت بردم
امیدوارم پیر شدین نخواد با سرعت 240-50 کیلومتر از دس پلیس فرار کنید
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جالب بود
تو ایران که با پلیساش نمیشه یک کلمه حرف زد ( البته خوب و بد همه جا هست )
ولی اینا انگار مدارک فوق دکترا از دانشگاهی در خلیجی در نزدیکی کره ماه گرفتن ( !! ) که این همه خودخواه و فاقد شعور هستن! ( البته به افراد با شخصیت توهین نمی‌کنم و اونا رو جدا می‌کنم از این موضوع، چند روز پیش هم با یکیش کلی گفتیم و خندیدیم )
 

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
پلیس نیفتاده دنبالت؟

هه هه!! ما صب تا شب با پلیس در حال موش و گربه بازی ییم!!!
البته خدایی به خاطر سرعت بالا تا حالا کسی دنبالم نکرده! نه....من به این جور قوانین احترام میذارم.....واسه همین گفت جادش باشه!
 

Similar threads

بالا