خلوتی با خدا

[*محیا*]

 

[mojdeh-eng]

 

[mojdeh-eng]

 

[mojdeh-eng]

 

[AUTUMN LEAVE]

onhdh
onhdhhhhhhhhhh
lk ]l ani???
;ghtl hvhla knhvl..
lk, ldfoad o,fl?
lk odgd fnl ki?
]vh ;l;l kld;kd?
j, ;i fijv hc ili ldn,kd phgl, ..
jkihl kbhv o,ia ld;kl ..
hldnl fi j,i ..

 

[الناز تبریز]

خدایا
زبان مشترکی داریم
با این همه
یکدیگر را نمی فهمیم
ما باید
مثل غارنشین ها
تنها به علامت دست های مان
اکتفا می کردیم...

 

[mojdeh-eng]

خدایا شکرت که به خیر گذشت.....

 

[شهید یوسف الهی]

خدای خوبم.........

 

[شهید یوسف الهی]

خدایا دارم تو این دنیا غرق میشم......... کمکم کن

 

[الناز تبریز]

بارالها…
از كوی تو بیرون نشود
پای خیالم
نكند فرق به حالم ....
چه برانی،
چه بخوانی…

 

[s_aa]

شُکر...

 

[ماه آسمونی]

خدایا فقط خودتو میخوام فقط خودتو
مرسی که هستی، مرسی

 

[SHM.IT]

خلوتی با خدا

خدایا دلم گرفته
اخه چرا من....؟؟؟

 

[*محیا*]

خدایا !
کمکم کن خوبی حالم فقط و فقط وابسته به وجود تو باشد
کمکم کن خوبی هایم فقط به خاطر تو باشد
کمکم کن خوب باشم و خوب بمانم
کمکم کن آرامش وجودم فقط و فقط به خاطر تو باشد و آرزوها و خواسته هایم آرامش و خوبی هایم را از من صلب نکنند .

 

[s_aa]

شُکر...
.
.
.
وهومعکم...

 

[شهید یوسف الهی]

....

 

[ماه آسمونی]

خدایا کمکش کن
خداجونم خدای مهربونم دلشو شاد کن .....مشکلاتش حل بشه خدایا خدای کن جزتو پناهی نداریم

 

[s_aa]

شُکربه خاطرهمه چیز،
دردها.
داشته ها.
نداشته ها.
همه چیز...

 

[s_aa]

 

[resident2]

یکی بود یکی نبود
غیر از خدا هیــچکس نبود.

این کل داستان آفرینشه
این داستان رو جدی بگیرید. غیر از خدا هیچکس نیست...

 

[رجایی اشکان]

خُــــدآیا!!!
مَســآحَتِــ خَلــوَتَـــم را پُـــر کُـن...
فَــرقــی نمــی کُنــد
عَمـــودی یـآ اُفُقـــی...
هَمیـن کِـه ضِلعــی اَز
چهـــآر دیــوآریَــم بـآشــی،کـآفیسـت...

 

[Eshgh Khoodayi]

 

[Eshgh Khoodayi]

 

[Eshgh Khoodayi]

 

[Eshgh Khoodayi]

 

[s_aa]

دلم گرفت....
.
.
‌‌.
شُکرت...بازم...

 

["زهرا"]

دلم گرفت....
.
.
‌‌.
شُکرت...بازم...

هعععععععععییییییییی

 

[baran 2012]

ممنون که همیشه هستی

 

[*محیا*]

خداوندا !
حضورت را در پس بی حضوریم گم می کنم من که در یافتن خویشتن خویش عاجزم چگونه بیابم تو را ؟!​

 

[ماه آسمونی]

خدا جونم
[h=2][/h]

از درد باید بنویسم یا از غم؟!

از دستان خالی باید بنویسم یا از قلبی شکسته یا از چشمان گریان خسته؟!

دستانی که هیچ همراهی ندارند،دستانی که فقط خودشان یکدیگر را نوازش

میکنند و خود را درآغوش می کشند…

قلبی شکسته که پر از غم و اندوه است،همنشینی ندارند و آنقدر شکستند تا

خورد شدند…


از کدام باید بنویسم؟هر کدام درد است و غم…از هر سویشان درد دارند…

خدایا می دانم وقت امتحان تمام نشده است اما من می خواهم زودتر

برگه ام را بدهم…
​