sey
عضو جدید
اگرواكولوژي:
علمي است كه سيستم توليد رابررسي مي كند وبا استفاده از تئوري ها ي اكولوژيكي ميزان توليد و اسيب
به محيط را بررسي مي كند در واقع علمي است كه مجموعه عوامل زنده و غير زنده را و همچنين تكنيكهاي
كشاورزي و مسائل اجتماعي و اقتصادي را بررسي كرده و مبناي مطالعات خود قرار مي دهد و به كل نگاه مي
كند كشاورزي متداول همانا جز نگر است كه فقط برايش عملكرد مهم است در واقع اين نوع كشاورزي به
صورت اگرو اكولوِژيك همان كشاورزي پايداراست
علم اكولوژي بحث پايداري را درعملكرد مناسب و در حد ايده آل مطرح مي كند و حد اقل مسائل
اجتماعي و اقتصادي را در بر دارد .
در كشورهاي صنعتي اين كشاورزي متداول تلاش كرده عملكرد را در حداكثر نگه دارد اين افزايش
عملكرد حاصل استفاده بيش از حد نهاده هاي صنعتي مي باشد استفاده زياد از نهاده ها براي سلامتي تمام افراد
ذي نفع مضر است در كشورهاي در حال توسعه علاوه بر مشكلات بالا (تخريب محيط زيست) اين نوع
كشاورزي باعث ايجاد تغييراتي در محيط از نظر اقتصادي و اجتماعي شده است چون در كشورهاي در حال
توسعه مردم و كشاورزان از نظر اقتصادي قوي نيستند و كشاورز براي تهيه نهاده هاي زياد لازم است ريسك
هاي خطرناكي را انجام دهد .
عمده اين روش هاي كشاورزي متداول چون منابع را حفظ نمي كنند و به محيط زيست اهميت نمي
دهند مبناي اكولوژيكي ندارند نكته مهم اين است كه اين نوع كشاورزي هيچ تضميني براي حفظ منابع براي
نسل هاي بعد ندارد.
براي طي شدن مسير رسيدن به كشاورزي پايدار استفاده از كشاورزي تلفيقي قابل ذكر است .
تكنيك هاي اگرواكولوژيك براي عملي شدن احتياج به نو آوري دارند تغيير در سياست هاي كشاورزي
منظور همان جايگزين شدن كلي نگري به جاي جزئي نگري است . (agriculture policy change)
تفاوت نظريه هاي اكولوژي و فيزيولوژي در اكولوژي جامعه گياهي وجود دارد و در نظر گرفته مي شود
و داراي مسائلي مانند رقابت مي باشد كه اثر مي گذارد بر روي عملكرد و پوشش گياهي را مبناي عملكرد قرار
مي دهد چون در پوشش گياهي رقابت وجود دارد اما فيز يولوژي بررسي تك بوته را انجام مي دهد و در واقع
تفاوت بين اگرونوم وفيزيولوژيست همين وجود رقابت است.
اكوسيستم :
- 11 -
اولين بار اين كلمه توسط تنسلي به كار برده شد ( 1935 ). منظور او براي نشان دادن اثرات متقابل بين
موجودات زنده با غير زنده بود .او فقط موجودات زنده و اثرات متقابل آنها را با هم مطرح نمي كند بلكه از
اثرات مختلف و متقابل موجودات زنده و محيط غير زنده در اكوسيستم بحث مي كند بعدا به اين مساله مسايل
اجتماعي و اقتصادي نيز اضافه شد تا تعريف بالا تكميل شد.
اسا س اگرو اكوسيستم چه مي باشد؟
در اگرواكوسيستم ها مثل اكوسيستم هاي طبيعي مسايل مختلفي مانند توليد و مصرف و تجزيه وجود
دارد در اگرو اكوسيستم درست شبيه اكوسيستم هاي طبيعي ما توليد كننده گان و مصرف كننده گان و تجزيه
كننده گان را داريم.در اگرواكوسيستم جريان انرژي نيز داريم همچنين چرخه مواد غذائي علاوه بر اينها در
اگرواكوسيستم ها مسائل اجتماعي و اقتصادي هم به مسائل بالا اضافه مي شود.چرا كه در اگرواكوسيستم ها بر
عكس اكوسيستم هاي طبيعي انسان حضور دارد و انسان همراه خود مسائل اجتماعي و اقتصادي نيز به دنبال مي
آورد.
ولذا بايد در اگرواكوسيستم ها مسايل اجتماعي و اقتصادي را لحاظ كنيم .
طبق تعريف اودوم اگرواكوسيستم مجموعه اي است كه بين اكوسيستم هاي طبيعي و اكوسيستم هاي
صنعتي قرار دارد در اكوسيستم هاي صنعتي مثل شهر عمدتا ما مصرف كننده داريم و مقداري جريان انرژي
وجود دارد كه در اگرواكوسيستم هم انسان نقش دارد و لذا اگرواكوسيستم هم شبيه اكوسيستم طبيعي (جنگل) و
هم شبيه اكوسيستم هاي صنعتي (شهر) مي باشد .
شباهت ها و تفاوت هاي اكوسيستم هاي طبيعي و كشاورزي :
در هر دو جريان انرژي خورشيدي منبع اصلي انرژي است .عمده تفاوت هاي بين اكوسيستم طبيعي و
كشاورزي
1: در اگرواكوسيستم ما منابع انرژي كمكي داريم كه در طبيعت وجود ندارد.اين منابع انرژي كمكي يا از
طريق كار انسان يا حيوان حاصل مي شود .
2:در اگرواكوسيستم ها تنوع توسط انسان كاهش پيدا كرده است تا بدين وسيله توليد بيشتر شود .
3: در كشاورزي گياهان اهلي شده،و گونه هاي مصنوعي اصلاح شده نقش زيادي پيدا كرده اند تا گياهان
در اكوسيستم هاي طبيعي .
4: كنترل در اگرواكوسيستم بيشتر بيروني است ولي در اكوسيستم هاي طبيعي مي بينيم كه كنترل آفات و
امراض از درون سيستم اعمال مي شود ولي در اگرواكوسيستم اين موضوع از خارج كنترل مي شود .
- 12 -
5: اگرواكوسيستم هيچ وقت به تنهائي فعاليت نمي كند و نياز به كنترل بشر دارد.وجود اين اگرواكوسيستم
ها وابسته به انسان است و مسائل اجتماعي و اقتصادي را در بر دارد.
آقاي كروسلي فكر مي كند كه شناخت اگرواكوسيستم ها مي تواند يك متد يا روشي بدهد كه ما
مجموعه را مديريت كنيم كه لازمه آن شناخت اگرواكوسيستم و شناخت مشكلات آن مي باشد. اگرواكوسيستم
ها درمقايسه با اكوسيستم هاي طبيعي باز هستند يعني داراي چرخه باز هستند كه شامل ورود نهاده هاو خروج
محصولات است.
حاصل اين باز بودن اگرواكوسيستم ها تلفات مي باشد كه مهم ترين نكته چرخه ناقص عناصر غذائي مي
باشد در واقع در اگرواكوسيستم ها انسان با ساده كردن محيط در پي به دست آوردن حداكثر توليد مي باشند
در داخل يك اكوسيستم چه واكنش هائي انجام مي شود:
1: در اكوسيستم ها تلاش مي شود توسط كود دهي ما توليدات بيشتري داشته باشيم
2: در اگرواكوسيستم ها با كمك انتخاب و اصلاح عملكرد بالا مي رود
3: در اگرواكوسيستم ها آفات را با راه هاي مختلفي كنترل مي كنند
4:از نظر سيكل آب و مسائل هيدرولو ژي يك مديريت خاصي در اگرواكوسيستم ها وجود دارد.
(candforming) 5:يك پارچه گي اراضي
طراحي اگرواكوسيستم هاي پايدار بر اساس چه مطالبي انجام مي شود؟
1: افزايش سيكل بيوماس و ايده آل كردن دسترسي به مواد غذائي و تبادل جريان عناصر
2: حفظ و اطمينان از شرايط مناسب خاك براي رشدگياه مخصوصا مديريت مواد آلي و بالا بودن فعاليت
بيولوژيك خاك
3:كم كردن تلقات مربوط به جريان نور خورشيد ،آب با كمك گرفتن از مديريت ميكرو اقليم و استفاده از
آب و خاك توسط افزايش پوشش گياهي
4: گونه ها و ژرم پلاسم ها را از بعد تنوع در مكان وزمان داشته باشيم
5:افزايش اثرات متقابل موجودات خاك زي و استفاده از آنها و ايجاد تنوع كه كليد واكنش هاي
اكولوژيك موجود در خاك است.
موارد بالا با تكنيك هاي خاصي مي تواند به كار برده شود و عملي شود .
هر كدام از موارد بالا هدف آنها تاثير روي توليد و پايداري در داخل خود سيستم مي باشد.
مسائل بالا بستگي زيادي به امكانات دارد.
- 13 -
تنوع: از بعد مديريتي اگرواكولوژي كه هدف آن اين است كه در داخل سيستم تعادل ايجاد كند همچنين
علاوه بر تعادل مساله پايداري در عملكرد ايجاد شود و فعاليت بيولوژيك خاك زياد شود،همچنين كنترل طبيعي
آفات صورت گيرد . اگرواكولوژي در حال بررسي علم مربوط به انجام دادن كشت هاي مخلوط و ديگر روش
ها براي ايجاد تنوع و متد هائي كه ما را به كپي برداري از اكوسيستم هاي طبيعي مي رساند است.اگر ما در
طراحي اكوسيستم ها موارد ياد شده را به كار بريم مي توانيم از نور خورشيد ،آب و مواد غذائي خاك بهتر
استفاده كنيم .
اگرواكولوژي ما را بايد هدايت كند به سمت چرخه مواد غذائي و تجزيه مواد آلي و همچنين جريان بسته
انرژي و به سمت محافظت از آب و خاك و ايجاد تعادل از نظر آفات و بيماري ها و استفاده از دشمنان طبيعي
آفات و مقابله با آنها از طريق روش ها بيولوژيك .
اگر در اگرواكوسيستم ها تنوع مناسب باشد مي توان مطمئن بودكه مسائل مربوط به همزيستي و همكاري
و تعاون به خوبي انجام شود و مطمئن بود كه رفتار هاي همزيستي مناسب است و از آنها مي توان براي رسيدن
به عملكرد بالا استفاده كرد.در اگرواكولوژي ما مساله پيشگيري را داريم و قبل از ايجاد بيماري بايد سيستم
طوري باشد تا ايمن شود.بر عكس كشاورزي متداول كه بعد از ظهور عوامل نا مناسب سعي در نابودي آنها
دارد.
استراتژي هاي مختلفي مي تواند مساله تنوع را هم در زمان و هم در مكان حفظ كند .
1: تناوب : افزايش تنوع است در زمان كه در ايجاد تنوع كمك مي كند و براي تهيه مواد غذائي براي
گياهان كشت شده و شكستن چرخه زندگي آفات و علف هاي هرزمناسب است.
2: چند كشتي : كشت چندين گياه در مزرعه است كه با كمك اين روش زمين را هيچ گاه تهي از پوشش
گياهي نمي گذاريم .اين فرآيند به وسيله دو يا چند گونه متفاوت انجام مي شود به طوري كه رقابتي بين انها
وجود ندارد و همچنين تكميل مي كنند رفتار هاي همديگر را.
3: اگروفورستي: در اين سيستم درختان را همراه با گياهان يكساله زراعي همراه حيوانات پروش مي
دهند .
از درختان ، دامها و گياهان يكساله بهره برداري توام مي شود و هدف از آن تكميل كردن رابطه اثر متقابل
بين انها و افزايش عملكرد چند منظوره مي باشد.
4: گياهان پوششي : كه مي توان از مخلوطي از بذور گياهان ويا به صورت تكي استفاده كنيم كه بيشر
لگوم ها مورد نظر هستند كه هدف از اين كشت افزايش بيولوژي خاك مي باشد تا اين افزايش كمك كند به
كنترل آفات و بيماري ها و مهم تر از همه ايجاد يك ميكرو كليماي مناسب براي رشد گياه
- 14 -
5: تلفيق دام : در اگرواكوسيستم ها براي بالا بردن بيوماس و ايجاد چرخه بهتر مواد غذائي استفاده مي
شود.
همه موارد بالا هدفشان ايجاد پيوستگي بين اجزاي سيستم است كه در زير شرخ داده مي شود .
1: داشتن يك پوشش گياهي هميشگي در خاك كه باعث حفاظت آب و خاك شده همچنين با انجام
عمليات بدون شخم ويا با كمك مالچ اين عمل انجام مي شود.
2: تهيه مواد آلي : اين مواد توسط اضافه كردن كود هاي دامي يا كمپوست باعث افزايش فعاليت بيو لوژي
خاك مي شوند
3: افزايش چرخه مواد غذائي
4: تنظيم و كنترل آفات توسط بالا بردن فعاليت هاي بيولوژيك خاك كه با موارد بالا كه اشاره شده اين
فعاليت افزايش مي يابد و دشمنان طبيعي آفات زياد شده و آفات كنترل مي شوند.
چرا افزايش تنوع مناسب است؟ و دلايل بهتر بودن اگرواكوسيستم با تنوع چيست؟
1: وقتي كه تنوع زياد شد ما شرايطي را ايجاد مي كنيم براي افزايش اثرات متفابل بين گونه هاي مختلف
كه اين اثرات متقابل باعث ثبات در اكوسيستم مي شود.
2: افزايش و زياد شدن تنوع اجازه بهره برداري بهتري از منابع و معادن را به ما مي دهد .وقتي ما تنوع را
زياد مي كنيم موجودات زياد مي شوند و هر كسي نيچ خود را دارا مي باشدو به خوبي از آن محيط بهره برداري
مي شود بر عكس كشاورزي متداول كه نيچ ها را آفات اشغال مي كنند .
3: در يك اكوسيستم كه گونه هاي مختلف گياهي به صورت مخلوط هستند اين سيستم مقاومت قابل
توجهي دارد در برابر موجودات علف خوار و هنگامي كه اين حالت ايجاد شد (افزايش تنوع) ما به جائي مي
رسيم كه دشمنان طبيعي آفات را كنترل مي كنند .
4:وقتي تنوع افزايش مي يابد در يك اكوسيستم كه گونه هاي مختلفي داريم در واقع يك ميكروكليما
ايجاد مي شود كه اين ميكرو كليما مي تواند مورد بهره برداري از موجودات غير زراعي قرار گيرد (مثل گرده
افشان ها).
5: تنوع در داخل اكوسيستم كشاورزي باعث افزايش تنوع در اطراف ما مي شود .
6: وقتي تنوع زياد شد در داخل خاك اين تنوع كمك مي كند به چرخه مواد غذائي و خنثي كردن
سمومي كه در خاك جود دارند وبه تنظيم رشد گياه كمك مي كند.
7: با افزايش تنوع به خصوص در مناطق نا مساعد مثل مناطق خشك يا كوهستاني باعث بالا رفتن بهره
برداري مي شود و اگر يك محصول از بين رفت محصول ديگر وجود دارد.
- 15 -
امروزه عمده اكوسيستم ها در اثر فعاليت انسان تغيير كرده اند اين اكو سيستم ها براي اينكه ما بتوانيم از
آنهااستفاده كنيم نياز به مديريت خاص دارند البته در كشور هاي پيشرفته اين اكوسيستم ها تغيير پيدا كرده را
عمدتا رها مي كنند ولي در ايران و امثال اين كشورها به اين طريق رفتار نمي شود .چون جمعيت بالا بوده و
زمين ارزش بالائي دارد.
از موارد مورد اشاره انسان در آسيب ديدگي اكوسيستم ها مي توان به آلودگي محيط زيست ها و اقيانوس
ها و يا آب هاي آشاميدني اشاره كرد.فعاليت انسان كه باعث ايجاد خرابي در اكوسيستم مي شود عمدتا داراي
اثرات متقابل است يعني اثر انسان روي يك قسمت از اكوسيستم تاثير گذارد ناخواسته ديگر اجزا اكوسيستم نيز
از آن متاثر مي شوند .براي مثال فرسايش خاك مي تواند ناشي از قطع درختان و گياهان باشدكه در نهايت باعث
شستشو و انباشتگي خاك ها در پشت سد ها و از دست رفتن آنها مي شود .اين تغييرات اكوسيستم مي
تواندسريع و يا در طي يك سال يك نسل ايجاد شود مثل تغيير اقليم كه حدود 60 سال يا بيشتر طول مي كشد و
در حال حاضر ، لذا اين ppm از مقدار قبلي آن قبل از انقلاب صنعتي تا ميزان بالاي 400 co يا افزايش ميزان 2
تغييرات مي تواند چند صد ساله باشد.
يك نوع ديگر از اين تغييرات و تخريب از بين رفتن سريع و با سرعت مي باشد مثل از بين رفتن ماهي
هاي يك رودخانه در عرض يك سال يا كمتر.
تغييرات در اكوسيتم مي تواند انسان را هم به طور مستقيم يا غير مستقيم متاثر سازد.
به طور مستقيم مثل كشت و كارهاي تك كشتي و يا از دست رفتن شكار چي هاي طبيعي آفات كه در
نهايت مي تواند طغيان حشرات را به دنبال داشته باشد ، محصول را كم كند و و انسان را به طور مستقيم تحت
تاثير قرار دهد .در حالت غير مستقيم مثل از دست رفتن جنگل هاي شمالي ويا مناطق فوق العاده طبيعي كه
حالت اگرو توريست داشته و انسان مي تواند ازانها لذت ببرد .علاوه بر مساله بالا از دست دادن رودخانه ها در
مناطق طبيعي مي تواند موقعيت هاي مختلف شغلي را از دست انسان بگيرد.
مهمترين تاثير كه در تغيير اقليم ايجاد مي كند عدم ثبات در مواد غذائي ،آب آشاميدني و هوا است.
مهمترين تغيير اكوسيستم ها از بين رفتن پايداري در آب و غذا مي باشد.براي مثال وقتي در يك
اكوسيستم خاك از دست مي رود و دچار فرسايش مي شود در نهايت ما كمبود توليد محصول را داريم ويا آب
چا ه ها كم مي شود ويا با از دست دادن پوشش هاي طبيعي ما در نهايت دچار آلودگي هوا مي شويم.
عمده پيش رفت هاي كشاورزي باعث شده مشكلات در اكوسيستم باقي بمانند مثل استفاده از علفكش
ها يا ارقام مقاوم
- 16 -
تغييرات ملاحظه شده در يك اكوسيستم در واقع چيزي بيشتر از تغييرات قابل مشاهده مي باشد كه انسان
عمدتا از درك واقعيت انها غافل است ولي اين تغييرات به قدري سريع است كه فرصت تفكر به انسان را نمي
دهد.
اين تغييرات مسلسل وار پشت سر هم ايجاد مي شوند و انسان از عواقب آن به صورت دائمي غافل
است.
خيلي از اكوسيستم ها ئي كه دچار مشكل شده اند و از قابليت هاي آنها كاسته شده است مي توانند حد
اقل به مقدار قابل توجهي باز گشت داشته باشند به شرطي كه انسان در انها دخالت نكند.
همچنين پيش گيري نكته قابل توجهي است براي مثال كارهائي كه مي خواهيم روي اكوسيستم انجام
دهيم نتايج آن را بررسي كنيم .در واقع تضاد ها و عقايد در كشاورزي بايد در مقابل كشاورزي مدرن مرتفع
شوند كه عقايد در سطح وسيع تغيير پيدا كند.در مراحل اوليه بايد به قسمت هاي ارگانيك توجه بيشتري نمود تا
در طي زمان (دوره انتقال) بتوانيم يك پايداري قابل قبولي را ايجاد كنيم .
فهم و درك مشكلات مي تواند انسان را به سمت سياستها ئي كه انسان و كشاورزي را به سمت پايداري
مي برد هدايت كند .
علت فرسايش و خرابي كشاورزي و اكوسيستم هاي آن در واقع نياز هاي روز افزون انسان به مواد
غذائي مي باشد.
از سال 1950 تا به حال افزايش توليد غلات 2 در صد در سال پيشرفت داشته است در حالي كه افزايش
1 در صد بوده است . فر آيند افزايش توليد تا سال 1950 با افزايش سطح زير كشت و توسعه / جمعيت 9
كشاورزي به مناطق ديگر حاصل مي شود اما در سال هاي بعد از آن و مخصوصا در زمان جنگ دوم جهاني و
تبعات آن باعث شد كه مسائل اصلاح ژنتيكي و مبارزه با آفات و علف هاي هرز و... رشد سريع داشته و انسان
طرح افزايش عملكرد در واحد سطح را بيان كرد.
فرآيند بالا با مصرف نهاده هاي زياد و دخالت در مسائل ژنتيكي و ساير روش هاي مصنوعي حاصل شد
.در 50 سال گذشته ميزان افزايش توليد در امريكا در مورد ذرت 300 در صد گزارش شده است كه عمدتا
حاصل مصرف نها ده هاي مصنوعي و ايجاد كشاورزي فشرده بوده است.
انقلاب سبز در سال 1950 به بعد حاصل شد كه بعد ها به آسيا و هند رسيد و توسط دو بنياد رادكلر و
فورد حاصل شد.
در اين انقلاب به كمك ارقام پر محصول براي توليد بالا ، مصرف نهاده هاي زياد مثل كود هاي مختلف
،سموم زياد و يا آماده كردن بستر و آبياري زياد و... توليد زياد شد.
- 17 -
انقلاب سبز ابتدا در مكزيك شروع شد وسريع توانست ميزان توليد را بالا ببردو به دنبال آن در چين
گسترش يافت.هند توانست مشكلات گرسنگي و فقر را با اين پروسه حل نمايد.
البته در تمامي اين كشورها اين انقلاب سبز عملي نشد به دليل يك سري از مشكلات مثل تعليم و
آموزش بد.
حل مشكلات غذائي توسط فرآيند انقلاب سبز به قيمت از دست دادن مقدار قابل توجهي از اكوسيستم
هاي طبيعي بود.
ديگر وظايف اگرواكوسيستم:
كيفيت آب :
اولين نكته كيفيت آب است ، اولين فعاليت يك اكو سسيتم پاكيزگي و پاكسازي و تصفيه آب است.
ما حتي كره زمين را هم مي توانيم مثل يك اكوسيستم بزرگ در نظر بگيريم .بارندگي روي زمين انجام
مي شود .وظيفه اين سيستم تميز كردن آب و آماده كردن آب قابل شرب براي انسان است.
در اثر بارندگي آب شيرين وارد زمين مي شود .وظيفه اين اكوسيستم ها در اختيار قرار دادن آب به انسان
است.
در واقع اگرواكوسيستم ها فقط تامين ماده غذائي را بر عهده ندارند بلكه تامين آب و حفظ پاكيزگي آن
نيز جز وظايف اگرواكوسيستم ها مي باشد و اين مساله نياز به مديريت دارد.
متاسفانه در راستاي توليد بالا ، اگرواكوسيستم ها به شدت تغيير پيدا كرده اند و ديگر قادر به تامين آب و
حفظ آن نيستند .
فعاليت هاي عمده كشاورزي مثل تسطيح وفرسايش و ... باعث خارج شدن نفوذ مناسب آب در خاك
شده و اگرواكوسيستم نمي تواند تامين آب را به خوبي انجام دهد .و حتي در هنگام نفوذ آب به داخل به دليل
آلودگي مثل كودها ،علفكشها و... خود باعث آلودگي آب مي شوند . اگرواكوسيستم ها بايد طوري مديريت
شوند كه ضمن توليد مواد غذائي تامين كننده آب آشاميدني و حافظ كيفيت آن نيز باشند.
اگرواكوسيستم ها كنترل آفات و بيماري ها رابه صورت اكولوژيك و مناسب انجام مي دهند .همچنين
وجود پوشش گياهي باعث نفوذ آب به خاك شده و تامين آب به خوبي انجام مي شود.
كيفيت خاك :
مهمترين هدف در كشاورزي پايدار حفظ و نگهداري كيفيت خاك در دراز مدت است. موسسه علوم
خاك شناسي آمريكا تعريفي از كيفيت خاك كرده است:كيفيت خاك قدرتي از خاك است كه بتواند در ان
- 18 -
اكوسيستم هاي طبيعي و يا مديريت شده ، توليد گياهان و مواد غذائي را حفظ كند و بتواند كيفيت آب و هوا را
افزايش دهد و محيط زندگي انسان را حمايت كند.
دراد وبه اين شرح است:كيفيت همان قدرت فعاليت خاك است كه بتواند NRCS مشابه اين تعريف را
در داخل اكوسيستم ها آن نياز ها را برآورد ( عمده نياز ها مثل مواد غذائي و آب و هوا سالم).
عمدتا كيفيت خاك از خاكي به خاك ديگر متفاوت است.
پارامتر هائي كه در كيفيت خاك نقش دارند به شرح زير است:
وجود مواد آلي، ميزان نمك هاي معدني، فشرده بودن خاك ،دسترسي به مواد غذائي،امكان نفوذ ريشه .
در مجموع سلامتي خاك علاوه بر مسائل ذكر شده ساختمان خاك، ضريب فرسايش و قابليت نفوذ آب
به داخل خاك هم مي تواند در اندازه گيري كيفيت خاك سهيم باشد.
سيكل كربن ونيتروژن :
بحث مواد آلي خاك فوق العاده مهم است چون مواد آلي تامين كننده بستري براي فعاليت هاي زنده
و تامين كننده مواد غذائي ارگانيسم ها و نگهدارنده ساختمان خاك و قابليت نفوذ پذيري خاك (biotic)
ومقاومت گياه در برابر باد و آب مي باشد.خاك هاي ايران عمدتا عاري از مواد آلي مي باشند . مواد آلي در
و نگهداري مواد غذائي بسيار مهم است.اگر خاك ماده آلي نداشته باشد عمده مواد غذائي N وC تجزيه و تغيير
يكي از كار هاي انجام شده در كشاورزي متداول از بين .(leaching) شسته شده و از دسترس خارج مي شود
بردن مواد آلي خاك است.كه در نتيجه اين عمل تعادل نيتروژن بر هم مي خورد.
عمدتا در اكوسيستم هاي طبيعي نيتروژن عامل محدود كننده تجزيه مواد آلي است .ولي در محيط هاي
زيادي وارد خاك مي شود و مواد آلي به شدت تجزيه شده و كربن N ، كشاورزي با مصرف كودهاي نيتروژنه
توسط فعاليت هاي انسان در خاك N آزاد مي شود.بررسي هاي اخير نشان داده است كه ميزان تثبيت و گرفتن
حدود 2 برابر گذشته شده است و در 25 سال آينده نيز بيشتر مي شود.افزايش مصرف كود هاي نيتروژنه باعث
انباشتگي نيتروژن در خاك شده كه عاملي براي ايجاد تزلزل در خاك است.
نيز CO از بين بردن جنگل ها باعث كاهش اكسيژن مي شود و از طرفي نيز فتوسنتز را كاهش داده و 2
باعث ايجاد اثر گلخانه اي شده و گرم شدن زمين را به دنبال دارد. CO زياد مي شود. افزايش 2
زمين از ميليون ها سال پيش تغييرات زيادي را به خود ديده است و اكوسيستم ها توانسته اند خود را با
آن تطبيق دهند چرا كه اين تغييرات به مرور زمان بوده اند.ولي فرآيندهاي مدرن تغييرات شديد وسريعي را
اعمال مي كنند و فرصت تطبيق اكوسيستم ها با شرايط جديد وجود ندارد.
biodiversity) تنوع زيستي
- 19 -
عمدتا با تك كشتي ، ژرم پلاسم هاي بومي از بين مي روند. كارهاي انجام شده در كشاورزي مدرن
عمدتا در جهت ساده كردن محيط و خارج كردن ارقام بومي و محلي مي باشد.هر قدر تنوع و ژرم پلاسم بيشتر
باشدنهايتا سازگاري و پايداري بيشتر مي شود.
زيبائي محيط:
در حال حاضر عمدتا اگرواكوسيستم به محل توليد محصول گفته مي شود در حالي كه محل كشاورزي
بايد محلي براي زيبا جلوه دادن طبيعت باشد كه انسان بتواند از اين زيبائي ها استفاده كند.در خيلي از كشور ها
مساله اگروتوريست قابل توجه است وحركت به اين سمت آغاز شده است تا كشاورز علاوه بر توليد محصول
بتواند از مزاياي توريست نيز استفاده كند.
سلامتي اگرواكوسيستم:
وقتي اگرواكوسيستم سالم باشد توانائي انجام وظايف خود را دارد.ولي اگرواكوسيستم ها تغيير پيدا كرده
اندو به سمت نابودي در حركت هستند.براي مثال در سيستم مدرن دام داري هاي امروزي قابل قبول نيست.و
مشكلات زيادي را ايجاد نموده است مثل بوي نا مطبوع يا بيماري . صاحبان اين صنايع براي براي دور كردن
آلودگي ضايعات خود را درون آب ها ي اطراف مي ريزند.
اگرواكوسيستم چون يك محيط كشاورززي است ما بايد مقدار مواد آلي قابل توجهي داشته باشيم كه
داراي مزاياي زيادي براي سيستم است.
مساله بعدي تامين آب است كه امروزه عمدتا با اين روش ما شاهد روان آب بسياري هستيم و مي توان با
روش هاي اكولوژيكي باعث نفوذ آب به داخل خاك شد.
روش كاهش روان آب:
ايجاد بانكت مزاياي قابل توجهي دارد كه انجام آن در عهده كشاورز نيست ولي بر عهده دولت است كه
مزاياي اين فرآيند علاوه براي كشاورزي در شهر ها نيز قابل توجه است.
در سلامتي اكوسيستم يك بحث اقتصادي داريم تحت اين عنوان كه عمده فرآيند هاي مختلفي را كشاورز
بايد انجام دهد در حالي كه از توان كشاورز بيرون است. اين مسايل بيشتر بر عهده دولت و سازمان هاي خاص
مي باشد.
نكته ديگر اينكه توجه به سد ها است كه مختص يك منطقه خاص نيست بلكه تمام شهر هائي كه به هر
صورت از مزاياي اين سد ها استفاده مي كنند لازم است در تامين هزينه هاي آن بكوشند.
بنابراين تمام افراد ذي نفع بايد در راستاي حفظ سلامتي و پاكيزگي اگرواكوسيستم ها تلاش كنند.
تغيير اگرواكوسيستم ها:
- 20 -
اولين كار تغيير اگرواكوسيستم وحركت به سمت سلامت و حركت كردن اگرواكوسيستم تامين وسايل
لازم براي اين نوع از سيستم هاي اكولوژيك است.مثلا تغيير گاو آهن ها در زراعت.
تغيير در وسايل نيز مهم است ولي از آن مهم تر تغيير در تفكرات كشاورزي مي باشدمثل ايجاد تناوب كه
هم باعث ايجاد تنوع و هم باعث پايداري مي شود.
تفكر از نظر اقتصادي بسيار مهم است چون عمدتا تفكر حاضر ،تفكري سود جويانه است.و فقط به نتيجه
حاصل از بخش اقتصادي توجه دارد.لذا بايد اين تفكر عوض شود هم در كشاورزي و هم در سياست هاي
دولت.و بايد آنها از حالت سود جويانه به سمت تفكر اكولوژيكي حركت كنند كه علاوه برخرج كردن براي
كشاورزي بايد براي محيط هم خرج كنيم.
تامين نياز ها ي سيستم داراي عمر طولاني مدت داشته باشد و بتواند پايداري قابل توجهي از خودشان
نشان بدهند.
تغيير و نگه داري دام ها جز تغييرات مهمي است كه جز تغييرات كشاورزي مي توان از آن نام برد .
مثلا نگهداري دام ها و طيور در محيط هاي كاملا بسته و تنگ و نا مناسب كه از لحاظ اخلاقي نيز
نادرست است، در كشور هاي توسعه يافته منسوخ شده است.
نكته مهم ديگر قدرت حيات است كه مثلا در مرغداري ها كاملا از دست رفته است. حيوان كاملا آرام و
كم تحرك است در حالي كه در مناطق طبيعي سر حال و چابك هستند.اين بر مي گرددبه نوع تغذيه دام كه
عمدتا حاصل از تك كشتي است.انساني كه از اين دام ها استفاده مي كند نيز دچار اختلالاتي مي شود.
نكته بعدي كمي كردن سلامت اگرواكوسيستم است مشكل است كه اگرواكوسيستم را به صورت كمي
بحث كنيم و براي آن ارزيابي نمره اي داشته باشيم ولي واقعيت اين است كه در حقيقت اين روش كمي كردن
وجود دارد تا بتوان در باره اين اكوسيستم بحث كنيم.از راه هاي مهم ان مي توان به افزايش ماده آلي در
اكوسيستم اشاره كرد.
هر اكوسيستمي كه ماده آلي بيشتري داشته باشد از سلامت بيشتري بر خور داراست.
دوم اينكه تنوع اكوسيستم مهم است زيرا هر اكوسيستمي كه تنوع بيشتري داشته باشد از نظر كمي و
كيفي در مرحله بالا تري قراردارد.همچنين ثبات يك اكوسيستم هم قابل توجه است كه نشان دهنده سالم بودن
اكوسيستم است هر چند كه برآورد آن از نظر كمي مشكل است.
در اختيار گذاشتن مواد غذائي كه هر اكوسيستمي كه از اين نظر قوي باشد چرخه مواد در آن كامل تر
است.
عمده وظايف اگرواكوسيستم :
- 21 -
علاوه بر توليد تامين كننده آب آشاميدني است دومين كار اگرواكوسيستم تامين بستر مناسب و با كيفيت
است.
سوم اينكه اگرواكوسيستم ها بايد ايجاد آرامش و لذت رواني براي انسان ايجاد كند بنابراين
اگرواكوسيستم بايد زيبا باشد.
چهارم سيكل كربن و نيتروژن است كه اگرواكوسيستم وظيفه تكميل اين سيكل را دارد.چرا كه حيات
وابسته به سيكل درست اين عناصر است.
هدف ايجاد پايداري در سيستم است .و براي رسيدن به اين هدف اولين كار اين است كه از انرژي هاي
قابل تجديد استفاده كنيم . يكي از تفاوتهاي اگرواكوسيستم با سيستم هاي طبيعي دخالت انسان در
input اگرواكوسيستم است .در اگرواكوسيستم هم به لحاظ دخالت انسان احتياج به انرژي داريم لذا بايد اين
ها اول بايد مسائل اكولوژيكي را رعايت كنند ومشكلات محيط را به حد اقل برساند .
براي اجابت اين امر بايد وابستگي اگرواكوسيستم به نهاده هاي خارجي را كم كنيم. يكي از اين موارد
كود ها هستند كه بسيار مهم بوده و در حاصلخيزي نقش دارند.براي كم كردن اين وابستگي بحث
حاصلخيزكننده ها مطرح مي شود.كه بايد جايگزين كود هاي شيميائي شوند .
(biofertilizers) بيوفرتيليزرها
بحث بيوفرتيليزرها مسائل كشاورزي و بيوشيميائي را به هم پيوند زده است.
ميليون ها موجود زنده در اطراف گياهان وجود دارند كه اين ميكروارگانيسم ها به تامين مواد كمك مي
كنند و همچنين نگهداري رطوبت را بر عهده دارند. بيوفرتيليزرها قابليت دسترسي مواد را افزايش مي دهند.
بيوفرتيليزرچيست؟
در كشاورزي عمدتا پاكت هائي هستند كه حاوي ميكروارگانيسم هائي پرورش يافته هستند.
جمعيت بسيار زيادي از يك گونه ميكرو ارگانيسم است كه كاملا استريل شده و بر روي مواد ي مانند
پيت يا ليگنين عرضه مي شوند.
هدف از به كار گيري بيوفرتيليزرها افزايش توليد و حاصل خيزي خاك به وسيله تثبيت بيشتر نيتروژن
است.به كمك محلول كردن مواد خاك و يا كمك به زياد كردن مواد رشد كه همگي رشد گياه را بيشتر مي كنند
.
بيوفرتيليزرها ارتباط تنگاتنگي با بيوشيمي دارند . اين بيوفرتيليزرها نتيجه فعاليت بيوتكنولوژي هستند .
در كشاورزي جهت افزايش ماده آلي خاك وكمك به ثبات و پايداري خاك كشاورزي به كار مي روند.
سه نهضت عمده در كشاورزي جديد وجود دارد:
- 22 -
1: كشاورزي پايدار
2: كود سبز
3: غير آلاينده
اين مواد آلي زنده (بيوفرتيليزرها) باعث افزايش خروجي سيستم مي شود علاوه بر آن باعث افزايش
كيفيت و ثبات محيط مي شود .
امروزه به كار گيري متداوم كود هاي شيميائي باعث از بين رفتن كيفيت خاك و تهيه آب و مواد غذائي
براي دام ها شده است.
حفظ و ذخيره:
درعوض بايد به اين نكته توجه كرد كه گياه به صورت بيولوژيك و با كمك بيوفرتيليزرها رشد مي كند
اين رشد باعث ايجاد پايداري مي شود (هم در منابع علمي و هم در ذخاير طبيعي).
وقتي بيوفرتيليزرها استفاده مي شوند كار آئي بيشتر مي شود.و دوام و كيفيت خاك بيشتر مي شود .از
بابت ذخاير طبيعي چون ما از انرژي مصنوعي كمتري استفاده مي كنيم منابع و معادن ما بهتر حفظ مي شوند و
محيط زيست خراب نمي شود.
بيوفرتيليزرها به دليل مواد نگه دارنده شان كاملا ماده آلي هستند كه به خاك اضافه مي شوند كه هم خود
اين بيوفرتيليزرها و هم مواد نگه دارنده شان به باروري خاك كمك مي كندو مواد مورد نياز معدني و آلي
بيشتري تامين مي شودمثل آمينو اسيدها يا هيدروكربن ها.
تفاوتي كه بين بيوفرتيليزرها و مواد كمكي شيميائي وجود دارد اين است كه بيوفرتيليزرها عمدتا از كود
هاي شيميائي متفاوت هستند . كود هاي شيميائي فقط ماده غذائي براي گياه تامين مي كنند ولي
بيوفرتيليزرهاعلاوه بر آن مواد آلي نيز به خاك اضافه مي كنند.خاكي كه مقدار كمي ماده آلي داردهواي كمي
دارد، قابليت نگهداري رطوبت آن كم است ، رشد ميكروارگانيسم ها در آن كممي باشد.
علاوه بر اين خاك هاي داراي ماده آلي زياد باعث تسريع رشد گياه مي شوند. اگر تنها كود هاي شيميائي
به كار برده شود خاك ماده آلي خود را از دست مي دهد و بر عكس زماني كه ماده آلي در خاك زياد است
،خاك سفت و غير قابل حيات مي شود.
نكته مهم ديگر قابليت تجديد پذيري بيوفرتيليزرها است در حالي كه كود هاي شيميائي تجديد پذير
نيستند.
اگر مي خواهيم سلامتي اكوسيستم حفظ شود بايد از بيوفرتيليزرها استفاده كنيم.
هدف از به كار گيري بيوفرتيليزرها افزايش ماده آلي و كيفيت خاك است.
- 23 -
مهمترين بيوفرتيليزرها مربوط اند به باكتري ها ، قارچ ها و سيانوباكتري ها (جلبك هاي سبز آبي)
مهمترين كار بيوفرتيليزرها همزيستي است كه با گياه ميزبا ن صورت مي گيرد وهدف از آن بالا بردن
رشد گياه است.
امروزه ثابت شده است باكمك بيوفرتيليزرها اولا تغذيه گياه بهتر صورت مي گيرد و دوما مشكل آفات
وبيماري ها كمتر است وگياه از قدرت تحمل بيشتري برخور دار مي شود.
بيوفرتيليزرها به زمين هائي كه نمك دارند كمك مي كنند ويا اگر در زمين مواد شيميائي و سمي وجود
داشته ياشد بيوفرتيليزرها به رفع آنها كمك مي كنند.پس خاكي كه نمك دارد ويا آلوده به مواد سمي است به كار
بردن بيوفرتيليزرها باعث تجزيه و بي اثر شدن سم مي شود.
اولين ومهم ترين گروه بيوفرتيليزرها قارچ ها هستند.مثل قارچ ميكوريزا.
ميكوريزا گروهي از قارچ ها هستند كه ساختار متفاوتي دارند كه اين قارچ ها در داخل و يا خارج ريشه
با گياه ميزبان همزيستي مي كنند.ميكويعني قارچ و ريزا به معني ريشه است.
بعضي از قارچ ها بر روي ريشه گياهان رشد مي كنند و ديده شده است كه گياهچه هاي بعضي گياهان
براي رشد حتما به اين ميكوريزا نياز دارندو اگر اين همزيستي نباشد اين گياهان از بين مي روند.در اثر اين
همزيستي فوايد زيادي عايد هر دو طرف مي شود.قارچ به گياه در جذب مواد غذائي كمك مي كند و گياه خانه
و انرژي قارچ را تامين مي مند.تحمل بهتر به شرايط نامساعد و دسترسي به آب مو اد غذائي از مزاياي
بيوفرتيليزرها است.
اين همزيستي مخصوصا در گياهان علوفه اي و درختان ميوه ديده مي شود.اين قارچ ها مي توانند
عملكرد را 30 تا 40 در صد افزايش دهند. قارچ ميكوريزا دسترسي به فسفر را براي گياه آسان مي كند.گياهان
همزيست با ميكوريزا به بيماري ها بسيار مقاوم اند.
بيشتري نياز دارند.زماني كه همزيستي لگوم با ريزوبيوم وجود N لگوم ها در مقايسه با ساير گياهان به
مورد نياز از اتمسفر گرفته مي شود و در اختيار گياه قرار داده مي شود. N داشته باشد
به صورت گازي خنثي در اتمسفر وجود دارد و فقط در صورت تثبيت امكان استفاده از آن براي گياه N
وجود دارد. باكتري ها در خاك هستند وبر روي ريشه گره هاي تثبيت را تشكيل مي دهند.
جلبك هاي سبز آبي مانند نوستوك و آنابنا در همزيستي با سرخس آزولا كار مي كنند اين جلبك ها
ميكروسكوپي بوده و به فراواني وجود دارند.انتشار جلبك ها بسيار زياد است. مهمتر اينكه در محيط هاي ابي
وجود دارند و بعضي از انها مسئول شكوفه دادن گياهان آبزي هستند.انهادر شرايط شديد وناجور رشد مي كنند
مثلا درآب 80 درجه نيز رشد مي كنند.
- 24 -
مهمترين قسمت همزيستي اين جلبك ها با سرخس آزولا مي باشد ، حال اگر اين سرخس خشك شده
مي باشد. N وبه صورت كود در اختيار گياه قرار گيرد منبع خوبي از
در برنج مي باشد در كشوري مثل هند وچين N بيشترين اهميت جلبك هاي سبز آبي در رابطه با تامين
ژاپن و پاكستان
مزاياي بيوفرتيليزرها :
1: از انرژي تجديد شونده استفاده مي كنند و با طبيعت دوست هستند.
در خاك مي شوند. p وN 2: باعث رونق اقتصادي در رابطه با تامين
انواع ميكوريزا:
اين قارچ ها با بيشتر گياهان در حال رشد ايجاد همزيستي مي كنند . تحقيقات بسيار زيادي روي اين
همزيستي انجام گرفته است .اين قارچ ها به طور طبيعي ايجاد كلوني مي كنند و قدرت جذب ريشه را زياد
كرده و باعث مي شوند كه گياه بتواند برداشت بهتري از آب و مواد غذائي انجام دهد .
عمدتا با زياد شدن محيط قابل استفاده توسط ريشه آلوده قارچ ميكوريزا ، گياه توانائي قابل توجهي در
جذب به دست مي اورد.وقتي يك بار ميكوريزا روي ريشه قرار گرفت و تلقيح شد براي دفعات بعد احتياج به
تلقيح نمي باشد.
گياهان ميكوريزائي با كار آئي بهتري از مواد غذائي استفاده مي كنند و ريشه ها ي ميكوريزائي بازده
بهتري در استفاده از مواد غذائي و معدني دارند .در زمين هاي شور يا سفت ويا سنگين و مملو از سموم گياهان
با ريشه ميكوريزائي مقاومت قابل توجهي دارند و بنابراين گياهان ميكوريزائي به نماتود و بيماري مقاوم تر
هستند.وحتي گياهان ميكوريزائي مقاومت به حشرات دارند.
دو گروه عمده از اين قارچ هاي ميكوريزائي وجود دارد:
1: ميكوريزاي دروني
2: ميكوريزاي بيروني
وگروه سوم كه اهميت كمتري دارند به نام ميكوريزاي دروني بيروني خوانده مي شوند.
در مورد ميكوريزاي دروني بايد بگوئيم قارچ هائي هستند ميكروسكوپي و به خصوص در داخل ريشه
رشد مي كنند .اين قارچ هاي دروني ميسيليوم هاي خود را به سمت بيرون مي فرستند و در خاك به دنبال مواد
غذائي مي گردند و وقتي مواد را پيدا كردند مواد را به داخل ريشه مي برند. گياه در مقابل ، خانه قارچ را تامين
مي كند و هيدروكربن هاي لازم را در اختيار قارچ قرار مي دهد .اين قارچ هاي دروني هاگ هاي توليد مثلي را
در داخل ريشه توليد كرده و بعد به خارج مي فرستند .
- 25 -
دسته دوم قارچ هاي ميكوريزائي خارجي هستند.اين قارچ ها وقتي حالت رابطه همزيستي را ايجاد مي
كنند يك شبكه را روي ريشه ايجاد مي كنند اين شبكه غلاف مانند كه از شاخه هاي اين قارچ روي سطح ريشه
حاصل شده به اصطلاح هارتينگ نت گفته مي شود.از اين شبكه ضايعات داخل خاك وارد شده و همين طور به
داخل گياه ولي اين هيف ها به داخل سلول نمي رود بلكه در فضاي بين سلول قرار مي گيرد. اينها با اين شبكه
گسترده مواد غذائي خاك را مي گيرند و توسط شبكه اي به داخل فاز بين سلولي وارد گياه مي كنند اين شبكه
چون روي ريشه است و در قسمت فعال ريشه قرار داردهر چيزي كه بخواهد وارد گياه شود چون بايد از ريشه
هاي موئين رد شود وروي ريشه هاي موئين شبكه قارچ وجود دارد پس اين شبكه عمدتا حالت ***** داردو
آلودگي كمتري در گياه وارد مي شود.
كربن و مواد ضروري قارچ توسط گياه تامين مي شود ولي در مقابل به گياه كمك مي كند جذب مواد
غذائي بهتر انجام شود و به دليل وجود شبكه هيچ گونه پاتوژني به داخل سلول راه پيدا نمي كند . در بسياري از
جنگل ها براي رشد گياهچه و مراحل بعد رشد به شدت به وجود اين قارچ نياز است.
ميكوريزاهاي داخلي خيلي وسيع هستند. 80 درصد گياهان هميشه سبز داراي همزيستي با اين قارچ ها
هستند .ميكوريزاهاي داخلي از نظر انتقال عناصر غذائي بهتر هستند. لازمه فعاليت مناسب قارچ كم بودن فسفر
خاك است. مهم ترين دليل استفاده از قارچ ها و باكتري ها بحث انرژي تجديد شوندگي آنها است.
مهمترين فوايد استفاده از ميكوريزابه شرح زير است:
1: افزايش توليد
2: يكنواختي رسيدگي محصول
3: زود رسي محصول
4: افزايش قابليت نگهداري محصول
5: نياز به مواد غذائي و كود را كم مي كند
6: افزايش مقاومت به بيماري ها
7: افزايش بازار پسندي
8: گلدهي و رسيدگي سريع
9: افزايش گل و غنچه
در اگرواكولوژي ما مصرف نهاده هاي شيميائي نداريم بلكه استفاده از مواد آلي ، كود هاي دامي وسنگ
ها ي معدني و استفاده از ميكوريزا در تهيه فسفر براي گياه قابل توجه است.
- 26 -
خاك هاي ايران مقدار قابل توجهي فسفر غير قابل جذب دارند لذا بايد اين فسفر را به حالت قابل
دسترس در آوريم يكي از روش ها استفاده از ميكوريزا مي باشد .
ميكوريزا ها با ايجاد شبكه در سطح ريشه ميزان آلودگي ريشه را به پاتوژن ها كاهش مي دهد.همچنين
اين قارچ ها ترشحاتي دارند كه گياه قادر به ساخت انها نيست.مثل آنتي بيوتيك ها و هورمون هاي رشد.
نكته قابل توجه اين است كه ارتبط مهمي بين ميكوريزا ها و ريزوبيوم ها وجود دارد.مثلا در گياهي كه
داراي ريزوبيوم است و با قارچ هم آلوده شده عملكرد حتي بيش از 2 برابر افزايش پيدا مي كند.
ريشه هاي ميكوريزائي با گسترش سطح توسعه علاوه بر جذب مناسب فسفر در جذب نيترات ها نيز
موثر واقع شده و از شستشوي سريع نيترات ها جلوگيري مي كند .
فسفر قدرت جابجائي زيادي درخاك ندارد و مهم ترين روش از دست دادن فسفر خاك فرسايش است
.ميكوريزا ها فسفر موجود درخاك را به شكل قابل استفاده اي در اختيار گياه قرار مي دهند.
يكي ديگر از روش هائي كه فسفر را از سيستم خارج مي كند جذب اين عنصر توسط گياه زراعي است
لذا سوال اين است كه چگونه اين فسفر به سيستم برگشت داده شود .يكي از روش ها مالچ گياهي است كه به
دو شكل فسفر رابه خاك بر مي گرداند :
اول اينكه خود اين بقايا فسفر دارد
ودوم اينكه با استفاده از اين مالچ ها رطوبت و شرايط مناسبي براي فعاليت ريشه و ميكورريزا ايجاد شده
و لذا جذب و دسترسي به فسفر قابل توجه تر است.
راه ديگر استفاده از كود هاي دائمي است كه وقتي به خاك داده مي شود مثلا كود هاي دامي آبكي مقدار
فسفر قابل جذب در ان است.ولي در كود هاي دامي جامد فسفر قابل جذب چنداني در سال اول ندارد ولي در
سال دوم با شرايط مساعد تا 60 در صداز فسفر آن كود قابل جذب براي گياه مي شود و مابقي فسفر در سال
هاي آينده مهيا مي شود. لذا در نتيجه كلي همه فسفر از دست رفته در سيستم هاي اكولوژيك به دو شكل است
:
1: مالچ ها و قرار گيري بقاياي گياهي در سطح خاك
2: كود هاي دامي
بحث آفات و علف هاي هرز در كشاورزي اكولوژيك بيشتر هدف همكاري با محيط است ودر جهت
كنترل موانع نه حذف موارد.يكي از عوامل مهم است مانع آفات و بيماري ها مي باشد. در كشاورزي اكولوژيك
همكاري و تعاون با محيط و حل مشكل با كمك محيط مهم و قابل توجه است نه مانند كشاورزي متداول كه
- 27 -
سريع براي از بين بردن مشكل ، مواد سمي را وارد سيستم مي كند. در كشاورزي اكولوژيك مساله پيشگيري
مهم تر است تا درمان .
درسيستم هاي اگرواكولوژيك اولا بايد بدانيم كه براي برخورد با موانع روش مشخص و تنهائي نداردبلكه
مجموعه اي از تكنيكها را دارد كه با مجموع اين روش ها ما مي توانيم اولا كاهش هزينه ها راداشته باشيم و ثانيا
حفظ سلامتي انسان و محيط زيست .
در كشاورزي متداول كنترل آفات و بيماري ها توسط سموم انجام مي شود كه داراي مشكلات زير است:
1: مواد شيميائي به كار برده شده باعث از بين رفتن حشرات و جانوران مفيد محيط مي شوند كه خود
اين حشرات مي توانند يك سري از آفات را كنترل كنند
2: مواد سمي به كار برده شده در كشاورزي متداول هم براي مصرف كننده گان و هم براي توليد كنندگان
اين محصولات مضر و خطر ناك است.
3: اين مواد شيميائي به صورت بقايا در پيكره دام ها باقي مانده و باعث ايجاد مشكل مي شود
4: اين سموم مورد استفاده عمدتا از نظر تركيب شيميائي ساده هستند و به سرعت جذب آفت شده و
پس از چند نسل آفت قادر به ايجاد مقاومت به ان سم مي شود.
5:در كشور هاي در حال توسعه بسياري از كشاورزان قدرت خريد اين مواد شيميائي را ندارند .
گفته مي شود موضوع آفات و بيماري ها و علفهاي هرز سالانه در سطح جهان حدود 30 تا 35 درصد از
پتانسيل توليد مواد غذائي رااز بين مي برند.
پس از انقلاب سبز با استفاده از ارقام پر عملكرد و پا كوتاه و كود دادن و آبياري و ساير روش ها ما
افزايش محصول را داشتيم ولي در پي اين افزايش مشكل آفات وبيماري ها به چند برابر افزايش يافته است. اين
ارقام جديد كه در كشاورزي متداول كاربرد دارند نسبت به شرايط نا مساعد خيلي حساس هستند و لذا براي
دست يابي به عملكرد مناسب شرايط محيط براي اين گياهان بايد بسيار مساعد باشد كه تحت اين شرايط عمدتا
ما طغيان آفات و بيماري ها را داشته ايم .وقتي كه سموم براي كنترل آفت به كار مي بريم در سال اول ما آفت را
كنترل كرده ايم ولي براي كنترل آفت در سال هاي بعدي احتياج است كه دز سم را بالا ببريم يا از سم قوي تري
استفاده كنيم كه اين فرآيند مرتبا تكرار مي شود.
لذا به علت عدم موفقيت سيستم ذكر شده بحث جايگزيني سيستم ديگري مطرح شد كه همان كشاورزي
پايدار مي باشد و هدف آن جايگزين شدن روش هاي مبتني بر اكولوژيك با روش هاي ساده موجود
دركشاورزي مدرن مي باشد.در پي به كار گيري سموم متداول و صدمات ناشي از آنها در سيستم هاي كشاورزي
تفكر جايگزيني مطرح شده است و علت آن صدمه شديد سيستم هاي متداول به سلامت انسان و محيط زيست
- 28 -
او مي باشد .اين جايگزيني منجر به شكل گيري تفكر كشاورزي پايدار شد. اين تفكر جايگزين كم كم روبه
حركت آن داراي ثبات و لغزش كم مي باشد.
سه شاخه اصلي در كنترل آفات در سيستم هاي ارگانيك وجود دارد:
1: عمليات زراعي
2: ايجاد مقاومت در گياهان و عدم ايجاد مقاومت در آفات
3: كنترل بيولوژيك آفات
هر سه روش فوق غير شيميائي هستندو استفاده شده از شرايط طبيعي خود محيط براي كنترل آفات مي
باشند.
عمدتا روشهاي به كار رفته شده در سيستم ارگانيك شامل چندين جز و تركيب است.
كنترل آفات با كمك عمليات زراعي(كنترل زراعي).
در اين روش مجموعه اي از عمليات را به كا رمي گيريم در جهت دست كاري محيط زندگي آفت و
هدف از اين دست كاري كاهش شرايط مساعد براي زندگي آفات و ناقص كردن سيكل زندگي و توليد مثل آن
خواهد بود و حذف مواد غذائي آفت و مهم تر از همه بهتر نمودن شرايط براي دشمنان طبيعي آفت است.
1: حذف بقاياي گياهي :
در اين روش مكان هائي كه آفت ممكن است در آن لانه كند را از بين ببريم مثلا هرس درختان .در گياه
زراعي بقاياي آلوده گياه زراعي كه ممكن است محل تجمع آفت يا عوامل بيماري زا باشدكه بايد از محيط
مزرعه خارج شود.علاوه بر مساله حذف خانه آفت، توجه به كنترل و گواهي بذر مهم مي باشد.
شخم :
در خيلي از كشور ها ي پيشرفته ويا در حال پيشرفت مي توان گفت كه شخم تنها روشي است كه براي
كنترل علف هاي هرز به كار برده مي شود اما به كار بردن بي رويه شخم و زير و رو كردن مداوم خاك به شكل
فعلي مناسب نيست چرا كه باعث مي شود خاك رو به زير رفته وخاك زير به رو بيايد با اين عمل ممكن است
مقداري از علفهاي هرز را كنترل كنيم ولي باعث مي شود بذوري كه در عمق خاك بوده اند و يا بيماري هاي
زير خاك در مزرعه ظاهر شوند.
عمدتا توجه به اين است كه به جاي شخم عميق و بر گردان داراز شخم غير برگردان داريا حداقل
انجام شود و خاك نرم شود نه زير و رو. توجه داشته باشيد كه هدف از شخم ايجاد بستر cm برگردان تا 5
مناسب براي بذور و نرم كردن خاك است كه اين فرآيند ها را مي توان از طريق شخم هاي كاهشي يا ساير
روش ها مانند استفاده از كرم هاي خاكي و ريشه هاي عميق و مواد آلي زياد در خاك انجام داد.
- 29 -
به كار گيري كود دامي و اصلاح و بهبود خاك:
عمدتا گياهي كه بهتر تغذيه شده باشد حتما در مقابل آفات و بيماري ها مقاوم تر است . براي مثال شته
نياز دارد ووقتي كه ما از كود هاي نيتروژنه به مقدار N كه آفت خيلي مهمي است عمدتا به مقدار قابل توجهي
براي آفت فراهم نموده ايم و باعث پيشرفت زود هنگام رشد آفت مي N زياد استفاده كرديم محيطي پر از
شويم. ولي اگر ما در مورد عناصر غذائي و فراهمي انها براي گياه يك مديريت مناسب داشته باشيم هيچ گاه به
مقدار زياد مواد غذائي براي رشد آفت به وجود نمي آيد.در كشاورزي اكولوژيك طغيان حشره نداريم چرا كه ما
وساير عناصر را زياد جذب نمي N ازكود دامي استفاده مي كنيم و اين كو دامي ابتدا بايد تجزيه شود .پس گياه
كند بلكه به اندازه مورد نياز جذب مي كند .وقتي مساله بهبود خاك مطرح مي شود منظور اين است كه خلل و
فرج خاك زياد مي شود و آب به راحتي در خاك نفوذ مي كند و باعث رشد بهتر گياه مي شود .
تغيير محيط زندگي :
هدف از اين تغييرات اين است كه ما با كمك تناوب ويا آبياري باعث شويم كه شرايط براي آفت تغيير
كند مثلا با ايجاد تناوب شرايط مناسب و يكنواخت براي آفت كم مي شود.
تناوب:
تناوب بايد از مدل هاي درستي پيروي كند مخصوصا در شرايطي كه ما از تنوع براي كاهش آفت و
بيماري استفاده مي كنيم.در تناوب هنگامي كه ما مشكل آفت داريم بعد از گياه اصلي كه افت دارد بايد از گياهي
استفاده كنيم كه ميزبان آفت نباشد و اين گياه غير ميزبان كه در تناوب وارد شده با دو روش جمعيت آفت را كم
مي كند:
1:با مواد سمي كه توليد مي كند
2: به طور مستقيم با تامين نكردن نياز غذائي آفت
مثلا در غلات گزارش شذه است كه بسياري از آفات با يك تناوب 2 يا 3 ساله از بين مي روند.
در مورد نماتد ها تحقيقاتي انجام شده و ديده شده است كه تناوب به صورت قابل توجهي جمعيت
نماتود ها را كاهش داده است .و مي دانيم كه نماتد در لايه هاي زيرين خاك وجود دارد و امكان سم پاشي
وجود ندارد.بهترين راه مبارزه با نماتد تناوب است.
نكته اينكه هر گياهي علف هرز مخصوص به خود را دارد و اين علف هاي هرز آفت مخصوص به خود
را دارند و هنگامي كه ما درمزرعه سم مي پاشيم علف ها از بين مي روند ولي آفات باقي مي مانند.
.(trap cropping): گياهان تله
- 30 -
گياهاني كه بيشتر مورد علاقه آفت هستند را در حاشيه مزرعه كشت ميكنند تا آفت به ان حمله ور شود و
وقتي جمعيت آنها زياد شد آنها را از بين مي برند.
.(intercropping) كشت مخلوط
هنگامي كه تنوع در داخل سيستم زياد مي شود در آن سيستم پايداري زياد مي شود .هدف كشت مخلوط
افزايش تنوع است كه در اين سيستم آفت با چند گياه مواجه مي شود و احتمالا به يك گياه حمله مي كند و
فقط آن گياه كاهش عملكرد دارد.
تاريخ كاشت:
با جا به جا كردن تاريخ كاشت مي توانيم شرايط مناسب براي زندگي آفت را تغيير دهيم و عمدتا تاريخ
كاشت ديرتر به كار مي رود.چون به علت شرايط نا مساعد محيطي جمعيت آفت قابل توجه نيست.اما بايد توجه
كنيم كه اين عقب انداختن خيلي زياد نباشد تا گياه زمان لازم براي استقرار را داشته باشد.تاريخ كاشت دير تا
حدودي عملكرد را كاهش مي دهد اما در مقايسه با خسارت آفت ممكن است ناچيز باشد.
گياهان رقابت كننده:
به كار گيري اين گياهان مي تواند روشي براي جلوگيري از طغيان آفت باشد وبه مديريت و شرايط
بستگي دارد.
غلات رقابت قابل توجهي نسبت به ديگر گياهان دارند . در كل دانه ريزها قدرت رقابت بيشتري نسبت
به دانه درشت ها دارند.زيرا غلات قدرت پنجه زني دارند.
وجين:
روشي كاملا مكانيكي است .در ايران كه افراد بيكار زياد هستند روش مناسبي است .اگر تمام كار هاي
كشاورزي مكانيزه شود ديگر كاري براي روستائي نمي ماند.اما اگر از نيروي انساني استفاده شود علاوه بر انجام
فرآيند هاي كشاورزي به مسائل اجتماعي و اقتصادي نيز توجه شده است.لذا روش وجين علاوه بر مبارزه با
علف هرز يك روش براي اشتغال زائي نيز مي باشد.
سوزاندن:
در عمده مناطق كشور مشكل سس وجود دارد.هيچ ماده شيميائي مناسبي براي مبارزه با سس وجود
ندارد.ولي سس را به راحتي در مراحل اوليه مي توان با شعله افكن از بين برد.در زراعت يونجه(چين اول) اين
روش كاربرد زيادي دارد.علاوه بر مبارزه با علف هاي هرز آفات نيز كنترل مي شوند.
.(solarization): آفتاب دهي
- 31 -
مي توان با عمل برداشت محصول و خالي نگه داشتن زمين و گرم شدن آن توسط نور خورشيد باعث
ضد عفوني شدن آن شد.اگر بتوانيم به وسيله مالچ تشعشع را بيشتر كرده و حرارت زمين را بالا ببريم اين روش
بسيار موثر خواهد بود.
.(flooding): غرقاب كردن زمين
يكي از راه هاي از بين برن آفات غرقاب كردن زمين است كه با كمبود اكسيژن و خفه كردن آفت ، ما
آفت را كنترل مي كنيم. بايد توجه كرد كه اين روش در مراحل خيلي پيشرفت كرده آفت انجام شود .چون با
غرقاب كردن علاوه برآفت ها عوامل موثر و خوب نيز از بين مي روند.لازم به ذكر است كه بعد از استفاده از
روش غرقاب بايد به وسيله كود دامي و يا كود سبز فعاليت ميكروارگانيسم ها را تحريك كنيم.
.(biological control): كنترل بيولوژيكي
در ايران زياد مورد توجه نيست .آفات داراي دشمنان طبيعي هستند در اين روش ما از دشمنان آفت
كمك گرفته و در جهت مبارزه با آفت بر مي آييم .پس حفظ دشمنان طبيعي از ملزومات اين روش است.
IPM)integrated pest managemaent مديريت تلفيقي آفات
براي به كار بردن روش هاي فوق بايد به شرايط و منطقه توجه كرد.بهتر است روش هاي مختلف را با
ممكن است با سمپاشي همراه باشد كه دوز آن كاملا كم IPM هم تلفيق كنيم .در بعضي مواقع شروع كار
وكنترل شده است.
چيزي جز تلفيق و تركيب روش هاي مناسب براي كنترل آفت وابسته به شرايط منطقه نيست. IPM لذا
عمدتا اگر درحالت محدود نگاه كنيم علف هرز يك نتيجه از توليدات بي حد وحصر توليدات زراعي
است. اگر بخواهيم در سطح مسيع نگاه كنيم ،علف هرز و مشكلات آن بررسي مي شود.علف هرز چيزي نيست
جز مديريت هاي توليد زراعي كه انسان هم عمدتا راحت ترين روش را ه همان علفكش ها مي باشند را به كار
مي برد .
(pest and disease): آفات و بيماري ها
دلايل مقاوم بودن محصولات اكولوژيك و ارگانيك به آفات:
دلايل مقاوم بودن محصولات اكولوژيك و ارگانيك به آفت مختلف متفاوت است.چون عوامل مختلفي
وجود دارند كه باعث مي شوند محصولات ارگانيك مورد علاقه آفت نباشند.
اين فاكتورها به تنهائي اثر ندارند و مجموعه اي از انها باعث مقاومت به آفات مي شود.
1:حضور يا عدم حضور شكارچيان و دشمنان طبيعي آفات
2: اثر باز دارندگي خود خاك
- 32 -
3: اثر بازدارندگي گياه
4: تغييرات بيوشيميائي گياه بعد از عمليات زراعي
5: فاكتور هاي مربوط به اكولوژي محل است
1: يكي از علت هاي طغيان آفات از بين رفتن دشمنان طبيعي آفت ها است.كه ممكن است به وسيله
سموم يا تغييرات اكولوژيكي صورت گيرد.
مثل يك پارچه سازي اراضي كه تعادل محيط را بر هم مي زند.
در جائي كه تك كشتي صورت مي گيرد به علت از بين رفتن مكان طبيعي دشمنان آفات ،آفت طغيان مي
كند.
2: اثر بازدارنگي خاك به خود خاك بستگي دارد.
به اين مجموعه عوامل پتانسيل ضد پاتوژني گويند.
الف: وضعيت اختياري بودن آفات و بيماري ها :
بعضي پاتوژن ها اختياري عمل مي كنند يعني اينكه در زماني پارازيت و در زماني ساپروفيت مي باشند .
بسياري از بيماري ها مثل ريزوكتونيا و فوزاريوم زماني كه مواد آلي در خاك نباشد طغيان مي كنند و اگر مواد
آلي در خاك به اندازه كافي وجود داشته باشد اين پاتوژن ها به صورت ساپروفيتي عمل مي كنند زيرا مقدار
انرژي مصرفي در فاز ساپروفيتي كمتر از فاز پارازيتي است.
ب:تشكيل و ترشح مواد : بسياري از قارچ ها و باكتري ها مي توانند انتي بيوتيك هائي بسازند.البته در
شرايطي كه ميزان ماده آلي در خاك زياد باشد.اين انتي بيوتيك ها مي توانند باعث كنترل آفات وبيماري ها
شوند .براي مثال جمعيت قارچ ريزوكتونيا همراه عصاره كلش برنج با خاك اره هيچ اثري نداشت ولي زماني كه
عصاره را به خاك انتقال دادند ريزوكتونيا از بين رفت.
(competition) ج: رقابت
رقابت مي تواند دركنترل و محدود كردن رشد عوامل بيماري زا اثر بگذارد .
مثلا در ريزوكتونيا كه در فاز ساپروفيتي نياز به مواد غذائي با رابطه كربن به نيتروژن كم دارد. در زمين
قارچ ها از بين مي روند (كمبود مواد غذائي) C/N آلوده به قارچ اگر كاه و كلش اضافه كنيم به علت بالا رفتن
كود هاي آلي باعث افزايش فاز ساپروفيتي در خاك مي شوند و تجزيه كنند هاي سلولز را فعال مي كنند
.
- 33 -
خيلي از عوامل بيماري زا ي گياهي دشمناني دارند كه انها را ضعيف : HYPERPARASITISM : د
كرده و از بين مي برد.كود هاي سبز باعث زياد شدن فعاليت قارچ ها و باكتري ها ئي مي شوند كه مي توانند
اين عوامل بيماري زا را از بين ببرند.
مي شود. Hyperparasitism كود سبز باعث افزايش
به محيط اطراف ريشه ريزوسفر مي گويند كه حاوي تعداد زيادي باكتري و قارچ است.هر ماده غذائي يا
آب و پاتوژني كه بخواهد وارد گياه شود بايد از اين غلاف عبور كند .اين پوشش از مجموعه اي از
ميكروارگانيسم ها ايجاد شده است و اين باكتري ها و قارچ ها به دليل ترشح مواد سمي وآنتي بيوتيك ها از
عبور پاتوژنها به درون گياه جلوگيري به عمل مي آورند.
پس گياهاني كه در محيط استريل رشد كرده اند به بيماري ها بسيار حساس اند و دليل آن نداشتن اين
پوشش در اطراف ريشه است.
ه: ميكوريزا : گياهاني كه با ميكوريزا آلوده شده اند به عوامل بيماري زا مقاوت بيشتري دارند .چون خود
در اطراف ريشه به علت co اين ميكوريزا ها نيز توليد آنتي بيوتيك توليد مي كنند و همچنين زياد شدن 2
فعاليت ميكوريزا باعث از بين رفتن پاتوژن ها مي شود.
اين عامل تاثير بازدارندگي زيادي بر روي عوامل بيماري زا دارد. : co و: تاثير بازدارندگي خود 2
ز: آنزيم ها : در خاك هائي كه غني از انزيم هستند مقاومت به عوامل بيبماري زا بيشتر است.
اين انزيم ها بيشتر روي اندام هاي توليد مثلي مثل اسپور قارچ ها اثر مي گذارند و باعث از بين رفتن انها
ميشوند .
تجزيه مواد سمي به وسيله ميكروارگانيسم ها و كلوئيد هاي هوموسي : خيلي از پاتوژن ها زماني گياه را
بيمار مي كنند كه قبلا گياه را با مواد سمي ضعيف كرده باشند. لازمه اينكه در گياهان بيماري ايجاد شود اين
است كه قبلا گياه توسط گياه ضعيف شده باشد و اين ضعيف شدن ممكن است به دليل ترشح مواد از پاتوژن و
يا استفاده بي رويه سموم كشاورزي ايجادشود.در صورتي كه ميكروارگانيسم هاي مفيد در خاك باشند آنزيم
هائي به گياه مي فرستند كه كه سموم پاتوژن ها و مواد سمي را تجزيه مي كند .
در آزمايشي مشاهده شد كه كرم ها خاكي چه قدر در تجزيه سموم رسيده به گياه موثر اند.
خاكي كه هوموس فراوان داشته باشد كمتر به بيماري دچار مي شود.
ح:اهميت هوموس در رابطه با ايجاد مقاومت به آفات و بيماري ها :
- 34 -
وقتي گياه قوي باشد بهتر مي تواند در مقابل عوامل بيماري زا از خود دفاع كند.هوموس و تركيبات آلي
نقش مهي در در فعاليت بيولوژيك خاك دارند وخاك را قادر مي سازند كه كه جلوي رشد و نمو پاتوژن ها
رابگيرد.
هوموس باعث تشديد شدن مقاومت گياه به بيماري مي شود.. با بهبود دادن خصوصيات فيزيكي و
شيميائي خاك علاوه بر بهتر كردن شرايط رشد براي گياه مي تواند به عنوان انبار مواد ذخيره اي براي گياه عمل
كند .عوامل فيزيكي مثل نفوذ پذيري بهتر، درجه حرارت ثابت و تامين آب و در مورد خصوصيات شيميائي
ايجاد فعاليت بيولوژيك و همچنين بالا رفتن قابليت جذب و فعاليت بهتر ميكروارگانيسم ها در تجزيه مواد آلي .
اثر بازدارنگي خود گياه :
گياهان اين قدرت را دارند كه بتوانند در مقابل آفات و بيماري ها مقاومت كرده ،بجنگند و حتي پيروز
هم بشوند.اين قدرت اگرچه خيلي كم شناخته شده است ولي به ترشح مواد سمي براي آفت مربوط مي شود
.اين مواد سمي مي توانند تحت عنوان آنتي بيوتيك ها نام برده شوند .اين آنتي بيوتيك ها اكنون هم توسط
باكتري ها و قارچ هاي مفيد و هم گياه ترشح مي شوند.
توليد وترشح قارچ كش توسط گياه :
تعداي از گياهان مواد قارچ كشي را مي توانند سنتز كنند .
1: مثلا در سيب زميني رابطه اي ميان مقدار فنول و مقاومت به بيماري قارچي وجود دارد.سياهك آشكار
در سيب زميني هائي كه داراي فنول يسشتر هستند كمتر ديده مي شود.
2:آلكالوئيد ها نقش مهمي در ايجاد مقاوت درگياهان دارند .اخيرا در يك رقم گوجه فرنگي ديده شده
است كه بيماري فوزاريوم با ميزان آلكالوئيد در گياه رابطه دارد.و خاصيت قارچ كشي دارد.
در اين رقم زياد گزارش شدند . proxidase آنزيم
ط:فعاليت تنفسي : ديده شده است كه در گياهاني كه سلول هايشان فعاليت خوبي دارند و فعاليت تنفسي
بالا است بيماري كمتر است . اخيرا ديده شده است كه مواد شيميائي مصنوعي باعث كاهش فعاليت تنفسي
سلولها مي شود و مقاومت انها به بيماري ها كاهش مي يابد .
قبلا اشاره شد كه مواد سمي كه توسط عوامل بيماري زا ترشح مي شوند گياه را ضعيف مي كنند و يكي
از تاثيرات اين مواد اثر روي تنفس است.
ي: مقاومت در برابر حشرات : وجود مقاومت در برابر حشرات به بودن يا نبودن يك ماده در گياه وابسته
است .مثلا موادي مثل گليكوزيد و بنزو اكسي زولينون در گياه مقاوت به حشرات را افزايش مي دهند.
ك: مواد ترشح شده از طرف ريشه :
- 35 -
ريشه ها موادي ترشح مي كنند كه بعضي از عوامل بيماري زا را كاملا از رشد مي اندازند ..اين مواد
باعث بهبود شرايط رشد وبراي گياه مي شود.
مواد مترشحه از ريشه به دو شكل عمل مي كنند :
1: مستقيما با ترشح مواد سمي پاتوژن را از بين مي برند.
2: با بهتر كردن شرايط رشد براي ميكروارگانيسم ها ي مفيد ورشد بيشتر آنها و توليد مواد سمي توسط
انها باعث از بين رفتن پاتوژن مي شوند
البته ترشح مواد توسط گياه از خوش خوراكي گياه براي آفت مي كاهد .
هر گونه گياهي ترشحات خاص خود را دارد و در نتيجه داراي ريزوسفر خاصي است و بر روي يك
سري از پاتوژن ها اثر دارد.
ل:تغييرات بيوشيميائي گياه دراثر تغيير در عمليات زراعي :
آفات و عوامل بيماري زا نياز غذائي خاص خود را دارند. تركيب مواد غذائي در اندام هاي گياهي به
خصوص ميزان مواد الي و معدني بر اساس ميزا ن مصرف كود ها تغيير مي كند . پس جاي تعجب نيست كه
يك افت خيلي و سيع از يك نوع گياه تغذيه كرده و طغيان نمايد.در كشاورزي متداول ما براساس كود دهي و
... تغييراتي در گياه ايجاد مي كنيم كه افت را براي تغذيه بيشتر از گياه تشويق مي كند مثلا مصرف زياد كود
نيتروژنه باعث ترد وآبكي شدن گياه شده و براي حشرات مكنده تغذيه را آسان تر مي كند.
نياز غذائي يك افت و ميزان مواد محلول در گياه :در پي ازمايش ها به اين نتيجه رسيده اند كه طغيان و
رشد افت رابطه مستقيمي با ميزان مواد محلول در گياه دارد.
اين مواد محلول در گياه شامل تركيبات نيتروژنه مثل اسيدهاي امينه ازاد و ديگر تركيبات پروتئيني هستند
همچنين هيدراتهاي كربن و قندها در گياه به مقدار فراوان يافت مي شود.
وقتي مواد محلول در گياه كم مي شوند يعني نيتروژن ازادي كه در داخل گياه است به سرعت تبديل به
پروتئين شده و از دسترس افت دور مي ماند در اين صورت ماده اي براي مصرف افت وجود ندارد . زماني مواد
تبديل به پروتئين مي شوند كه شرايط براي رشد گياه مناسب باشد .در يك كشاورزي اكولوژيك هرچه ماده
غذائي بيشتر وارد گياه شود بلافاصله به مصرف مي رسد .
كود: كود هاي نيتروژنه باعث طغيان افات مي شوند چون باعث افزايش مواد نيتروژنه ازاد در گياه مي
شود واين مواد ازاد و اسيد ها امينه براي رشد افات مناسب بوده و باعث مي شوند كه افت چرخه زندگي خود
را زود تر كامل كند .در كشاورزي ارگانيك هيچ گاه در خاك زيادي نيتروژن وجود ندارد.طغيان افت در
كشاورزي متداول به علت مصرف زياد كود نيتروژن است .
- 36 -
آب آبياري : بسياري از تحقيقات نشان داده اند كه چه اب كم و چه اب زياد باعث مي شوند كه يك
سري از افات و بيماري ها زياد شوند . مثلا خشكي باعث هيدروليز پروتئين ها مي شود ومواد نيتروژنه در اندام
هاي گياه زياد مي شوند .
(anaerobic) در مورد اب زياد هم ديده شده است كه در اثر اين عامل، رشد باكتري هاي غيرهوازي
بيشتر مي شود.
هوادهي خاك : تحقيقات نشان داده كه كمبود اكسيژن در اطراف ريشه باعث مي شود كه ميزان اسيد امينه
در داخل گياه تغيير كند به خصوص ميزان اسيد امينه هاي ازاد، زياد مي شود و درنتيجه حمله افت و بيماري
بيشتر شده و گياه از بين مي رود .
فاكتور هاي اكولوژيكي مربوط به منطقه:
1: پوشش گياهي
2: اقليم و ارتفاع منطقه:
پوشش گياهي : فعاليت كشاورزي متداول از نظر اقتصادي قابل قبول است .ولي از نظر اكولوژيك يك
فاجعه مي باشد. در كشاورزري متداول يكپارچه سازي اراضي و تك كشتي وجود دارد كه باعث ايجاد بيماري و
طغيان افات مي شود.
اقليم منطقه:
تاثير مستقيمي بر روي طغيان افات و بيماري ها دارد. مثلا در سيب ديده شده است كه در مناطق خشك
جنوب فرانسه يك نوع قارچ وجود داردكه بسيار فعال بوده و بدون سمپاشي از بين نمي رود .ودر مقابل در
مناطق سرد و مرطوب اين قارچ اصلا وجود ندارد.بلكه قارچ ديگري فعال است . در مناطقي كه داراي ارتفاع
600 تا 800 متر هستند هيچ يك از اين قارچ ها وجود ندارد.
علف هاي هرز به سه دسته تقسيم مي شوند .
1:علف هاي هرز يكساله
2: علفهاي هرز دوساله
3: علف هاي هرز چند ساله
علف هاي هرز يكساله گياهاني هستند كه در همان يك سال اول توليد بذر كرده و بعد مي ميرند اين
گياهان يك ساله سازگار شده اند به شرايط بسيار نا مناسب و نا پايدار كه اين شرايط نا پايدارتوسط شخم يا
- 37 -
خشكي يا بقيه فعاليتهائي كه انسان انجام مي دهد به وجود مي آيد.علف هاي هرز يك ساله سيكل زندگي خود
را طوري مشخص مي كنند كه بتوانند توليد بذر زيادي داشته باشند تا نسل بعد خود را تضمين كنند .اين
فراواني بذر توليدي در واقع استراتژي اين علف هاي هرز است كه به آنها اين قدرت را مي دهد تا در شرايط نا
مساعد دوام بياورند.اين گياهان يكساله هدفشان اين است كه كه در زمان كوتاهي بذر زيادي توليد كنند لذا در
شرليط نا مناسب رشد رويشي را متوقف كرده و وارد فاز زايشي مي شوند.گياهان يكساله نسبت به چند ساله
ها بذر زيادي توليد مي كنند .چون چند ساله ها شرايط طولاني تري از شرايط نا مساعد را دارا هستند.يكي از
شرايطي كه علف هاي يكساله رشد مي كنند زماني است كه ما شرايط را به هم مي زنيم و ايجاد نا پايداري مي
كنيم در واقع اين نا پايداري بيدار كردن بذر علف هاي هرز است.
عوامل موفقيت علف هاي هرز يكساله :
1:قدرت جوانه زني در هر شرايطي
2: عمر طولاني بذر
3: داراي خواب هستند
4:سرعت رويشي بالائي دارند
5:توليد بذر بالا دارند.
6:بذر ها در شرايط نا مطلوب توليد مي شوند.
7:پراكنش زيادي دارند
در مقابل يكساله ها چند ساله ها وجود دارند يعني متعلق به شرايط پايدار و مناسب مي باشند.مثلا تحت
شرايط بدون شخم علف هاي چند ساله داريم (به علت عدم نا پايداري). چند ساله ها بر خلاف يك ساله ها كه
هدفشان توليد بذر بود مقداربيشتري از انرژِي خود را براي رشد رويشي قرار مي دهند.و نكته ديگر اينكه چند
ساله ها علاوه بر توليد بذر اندام هاي تكثير رويشي نيز دارند.كه به كمك آنها به طريق غير جنسي نيز تكثير مي
شوند.و در اين اندام ها مواد غذائي را ذخيره مي كنند.
اگر تكه اي زمين را در نظر بگيريم و اين زمين به حال خود رها شود در سال اول از گياهان يكساله
پوشيده مي شود.در سال دوم به همين ترتيب علف هاي هرز يكساله و دوساله ظاهر مي شوند در سالهاي بعد
علف هاي چند ساله و سپس درختچه و درخت ظاهر مي شود(البته اگر در نزديك جنگل باشد) به اين
كه در اين توالي با افزايش تنوع روبه رو هستيم.ظهور علف هاي هرز .(succession) جايگزيني توالي گويند
تلاشي از طرف طبيعت است براي ايجاد پايداري ،كه يك پروسه اكولوژيكي است هنگامي كه ما علف هاي هرز
زميني را از بين مي بريم (پاكسازي) در واقع ما ايجاد نا پايداري كرده ايم در حالي كه زمين به ان پاسخ مي دهد
- 38 -
و با رشد بيشتر علف هاي هرز در صدد جبران ان بر مي آيد.حال زميني را در نظر بگيريد كه براي زراعت آماده
شده (تك كشتي) اين زمين خود به محيط فشار مي آورد تابه سمت پايداري حركت كند و اين فشار ايجاد
پوشش گياهي مي كند.
در واقع تك كشتي به صورتي است كه زمين را تحت فشار قرار مي دهد و زمين هم متقابلا فشار مي
آورد.تا با ايجاد علف هاي هرز نا پايداري رفع شود.
حال اگر ما چند كشتي داشته باشيم ديگر زمين براي ايجاد تنوع و رسيدن به پايداري مبارزه نمي كند و
ثبات وپايداري بدون وجود علف هرز ايجاد مي شود.اگر مزرعه ما تك كشتي باشد وقتي حشره يا آفتي وارد
مزرعه مي شودمواد غذائي به فراواني در اختيارش است و چون دشمنان طبيعي نيزدر مزرعه وجود ندارند به
خوبي مراحل رشد و توليد مثل را انجام مي دهد .حال اگر سيستم داراي تنوع باشد اين حشره مواد غذائي را به
راحتي به دست نمي آورد وبا وجود دشمنان طبيعي نيز از جمعيت آن كاسته مي شود.
عمده فوايد توالي اين مي تواند باشد كه كه طبيعت با ايجاد توالي آفات و بيماري ها را كنترل مي كند و
اگر انسان در آن دخالت نكند هيچگاه طغيان آفات وجود نخواهد داشت.
علف هاي هرز فاكتور هائي در اختيار دارند كه با كمك اين فاكتور ها بقا خود را حفظ مي كنند . مثل
توليد بذر فراوان. يكي ديگر از استراتزي هاي علف هاي هرز قدرت سازگاري انها با شرايط نا مساعد مي
باشد.يكي از مهمترين راه هاي گسترش علف هاي هرز خود انسان است.علاوه بر اين ها داشتن
بالا در بذر علف هاي هرزبه بقا انها كمك مي كند. (dormancy) دورمانسي
انتشار بذر در اكوسيستم زراعي به دو مورد زير بستگي دارد:
1:تاريخچه كشت گياهان در زمين
2: مديريت مزارع اطراف.
آزمايشي انجام و ديده شد كه به ازاي هر پوند از خاك مزرعه 140 بذر در آن وجود دارد يعني 200
ميليون بذر در ايكر.
يكي از روشهاي انتقال بذر ها ماشين آلات كشاورزي هستند .
دوام وبانك بذر به موارد زير بستگي دارد:
1: نوع بذر و گونه
2: عمق دفن شدن بذر
3: عمليات زراعي
4: نوع خاك
- 39 -
هر قدر لايه خاك فشرده تر شود اثر آن روي كاهش جوانه زني بذر بيشتر است.بذر هاي ريز به دليل
سطح تماس بيشتر به مواد شيميائي و آللوپاتيك حساس تر اند
علمي است كه سيستم توليد رابررسي مي كند وبا استفاده از تئوري ها ي اكولوژيكي ميزان توليد و اسيب
به محيط را بررسي مي كند در واقع علمي است كه مجموعه عوامل زنده و غير زنده را و همچنين تكنيكهاي
كشاورزي و مسائل اجتماعي و اقتصادي را بررسي كرده و مبناي مطالعات خود قرار مي دهد و به كل نگاه مي
كند كشاورزي متداول همانا جز نگر است كه فقط برايش عملكرد مهم است در واقع اين نوع كشاورزي به
صورت اگرو اكولوِژيك همان كشاورزي پايداراست
علم اكولوژي بحث پايداري را درعملكرد مناسب و در حد ايده آل مطرح مي كند و حد اقل مسائل
اجتماعي و اقتصادي را در بر دارد .
در كشورهاي صنعتي اين كشاورزي متداول تلاش كرده عملكرد را در حداكثر نگه دارد اين افزايش
عملكرد حاصل استفاده بيش از حد نهاده هاي صنعتي مي باشد استفاده زياد از نهاده ها براي سلامتي تمام افراد
ذي نفع مضر است در كشورهاي در حال توسعه علاوه بر مشكلات بالا (تخريب محيط زيست) اين نوع
كشاورزي باعث ايجاد تغييراتي در محيط از نظر اقتصادي و اجتماعي شده است چون در كشورهاي در حال
توسعه مردم و كشاورزان از نظر اقتصادي قوي نيستند و كشاورز براي تهيه نهاده هاي زياد لازم است ريسك
هاي خطرناكي را انجام دهد .
عمده اين روش هاي كشاورزي متداول چون منابع را حفظ نمي كنند و به محيط زيست اهميت نمي
دهند مبناي اكولوژيكي ندارند نكته مهم اين است كه اين نوع كشاورزي هيچ تضميني براي حفظ منابع براي
نسل هاي بعد ندارد.
براي طي شدن مسير رسيدن به كشاورزي پايدار استفاده از كشاورزي تلفيقي قابل ذكر است .
تكنيك هاي اگرواكولوژيك براي عملي شدن احتياج به نو آوري دارند تغيير در سياست هاي كشاورزي
منظور همان جايگزين شدن كلي نگري به جاي جزئي نگري است . (agriculture policy change)
تفاوت نظريه هاي اكولوژي و فيزيولوژي در اكولوژي جامعه گياهي وجود دارد و در نظر گرفته مي شود
و داراي مسائلي مانند رقابت مي باشد كه اثر مي گذارد بر روي عملكرد و پوشش گياهي را مبناي عملكرد قرار
مي دهد چون در پوشش گياهي رقابت وجود دارد اما فيز يولوژي بررسي تك بوته را انجام مي دهد و در واقع
تفاوت بين اگرونوم وفيزيولوژيست همين وجود رقابت است.
اكوسيستم :
- 11 -
اولين بار اين كلمه توسط تنسلي به كار برده شد ( 1935 ). منظور او براي نشان دادن اثرات متقابل بين
موجودات زنده با غير زنده بود .او فقط موجودات زنده و اثرات متقابل آنها را با هم مطرح نمي كند بلكه از
اثرات مختلف و متقابل موجودات زنده و محيط غير زنده در اكوسيستم بحث مي كند بعدا به اين مساله مسايل
اجتماعي و اقتصادي نيز اضافه شد تا تعريف بالا تكميل شد.
اسا س اگرو اكوسيستم چه مي باشد؟
در اگرواكوسيستم ها مثل اكوسيستم هاي طبيعي مسايل مختلفي مانند توليد و مصرف و تجزيه وجود
دارد در اگرو اكوسيستم درست شبيه اكوسيستم هاي طبيعي ما توليد كننده گان و مصرف كننده گان و تجزيه
كننده گان را داريم.در اگرواكوسيستم جريان انرژي نيز داريم همچنين چرخه مواد غذائي علاوه بر اينها در
اگرواكوسيستم ها مسائل اجتماعي و اقتصادي هم به مسائل بالا اضافه مي شود.چرا كه در اگرواكوسيستم ها بر
عكس اكوسيستم هاي طبيعي انسان حضور دارد و انسان همراه خود مسائل اجتماعي و اقتصادي نيز به دنبال مي
آورد.
ولذا بايد در اگرواكوسيستم ها مسايل اجتماعي و اقتصادي را لحاظ كنيم .
طبق تعريف اودوم اگرواكوسيستم مجموعه اي است كه بين اكوسيستم هاي طبيعي و اكوسيستم هاي
صنعتي قرار دارد در اكوسيستم هاي صنعتي مثل شهر عمدتا ما مصرف كننده داريم و مقداري جريان انرژي
وجود دارد كه در اگرواكوسيستم هم انسان نقش دارد و لذا اگرواكوسيستم هم شبيه اكوسيستم طبيعي (جنگل) و
هم شبيه اكوسيستم هاي صنعتي (شهر) مي باشد .
شباهت ها و تفاوت هاي اكوسيستم هاي طبيعي و كشاورزي :
در هر دو جريان انرژي خورشيدي منبع اصلي انرژي است .عمده تفاوت هاي بين اكوسيستم طبيعي و
كشاورزي
1: در اگرواكوسيستم ما منابع انرژي كمكي داريم كه در طبيعت وجود ندارد.اين منابع انرژي كمكي يا از
طريق كار انسان يا حيوان حاصل مي شود .
2:در اگرواكوسيستم ها تنوع توسط انسان كاهش پيدا كرده است تا بدين وسيله توليد بيشتر شود .
3: در كشاورزي گياهان اهلي شده،و گونه هاي مصنوعي اصلاح شده نقش زيادي پيدا كرده اند تا گياهان
در اكوسيستم هاي طبيعي .
4: كنترل در اگرواكوسيستم بيشتر بيروني است ولي در اكوسيستم هاي طبيعي مي بينيم كه كنترل آفات و
امراض از درون سيستم اعمال مي شود ولي در اگرواكوسيستم اين موضوع از خارج كنترل مي شود .
- 12 -
5: اگرواكوسيستم هيچ وقت به تنهائي فعاليت نمي كند و نياز به كنترل بشر دارد.وجود اين اگرواكوسيستم
ها وابسته به انسان است و مسائل اجتماعي و اقتصادي را در بر دارد.
آقاي كروسلي فكر مي كند كه شناخت اگرواكوسيستم ها مي تواند يك متد يا روشي بدهد كه ما
مجموعه را مديريت كنيم كه لازمه آن شناخت اگرواكوسيستم و شناخت مشكلات آن مي باشد. اگرواكوسيستم
ها درمقايسه با اكوسيستم هاي طبيعي باز هستند يعني داراي چرخه باز هستند كه شامل ورود نهاده هاو خروج
محصولات است.
حاصل اين باز بودن اگرواكوسيستم ها تلفات مي باشد كه مهم ترين نكته چرخه ناقص عناصر غذائي مي
باشد در واقع در اگرواكوسيستم ها انسان با ساده كردن محيط در پي به دست آوردن حداكثر توليد مي باشند
در داخل يك اكوسيستم چه واكنش هائي انجام مي شود:
1: در اكوسيستم ها تلاش مي شود توسط كود دهي ما توليدات بيشتري داشته باشيم
2: در اگرواكوسيستم ها با كمك انتخاب و اصلاح عملكرد بالا مي رود
3: در اگرواكوسيستم ها آفات را با راه هاي مختلفي كنترل مي كنند
4:از نظر سيكل آب و مسائل هيدرولو ژي يك مديريت خاصي در اگرواكوسيستم ها وجود دارد.
(candforming) 5:يك پارچه گي اراضي
طراحي اگرواكوسيستم هاي پايدار بر اساس چه مطالبي انجام مي شود؟
1: افزايش سيكل بيوماس و ايده آل كردن دسترسي به مواد غذائي و تبادل جريان عناصر
2: حفظ و اطمينان از شرايط مناسب خاك براي رشدگياه مخصوصا مديريت مواد آلي و بالا بودن فعاليت
بيولوژيك خاك
3:كم كردن تلقات مربوط به جريان نور خورشيد ،آب با كمك گرفتن از مديريت ميكرو اقليم و استفاده از
آب و خاك توسط افزايش پوشش گياهي
4: گونه ها و ژرم پلاسم ها را از بعد تنوع در مكان وزمان داشته باشيم
5:افزايش اثرات متقابل موجودات خاك زي و استفاده از آنها و ايجاد تنوع كه كليد واكنش هاي
اكولوژيك موجود در خاك است.
موارد بالا با تكنيك هاي خاصي مي تواند به كار برده شود و عملي شود .
هر كدام از موارد بالا هدف آنها تاثير روي توليد و پايداري در داخل خود سيستم مي باشد.
مسائل بالا بستگي زيادي به امكانات دارد.
- 13 -
تنوع: از بعد مديريتي اگرواكولوژي كه هدف آن اين است كه در داخل سيستم تعادل ايجاد كند همچنين
علاوه بر تعادل مساله پايداري در عملكرد ايجاد شود و فعاليت بيولوژيك خاك زياد شود،همچنين كنترل طبيعي
آفات صورت گيرد . اگرواكولوژي در حال بررسي علم مربوط به انجام دادن كشت هاي مخلوط و ديگر روش
ها براي ايجاد تنوع و متد هائي كه ما را به كپي برداري از اكوسيستم هاي طبيعي مي رساند است.اگر ما در
طراحي اكوسيستم ها موارد ياد شده را به كار بريم مي توانيم از نور خورشيد ،آب و مواد غذائي خاك بهتر
استفاده كنيم .
اگرواكولوژي ما را بايد هدايت كند به سمت چرخه مواد غذائي و تجزيه مواد آلي و همچنين جريان بسته
انرژي و به سمت محافظت از آب و خاك و ايجاد تعادل از نظر آفات و بيماري ها و استفاده از دشمنان طبيعي
آفات و مقابله با آنها از طريق روش ها بيولوژيك .
اگر در اگرواكوسيستم ها تنوع مناسب باشد مي توان مطمئن بودكه مسائل مربوط به همزيستي و همكاري
و تعاون به خوبي انجام شود و مطمئن بود كه رفتار هاي همزيستي مناسب است و از آنها مي توان براي رسيدن
به عملكرد بالا استفاده كرد.در اگرواكولوژي ما مساله پيشگيري را داريم و قبل از ايجاد بيماري بايد سيستم
طوري باشد تا ايمن شود.بر عكس كشاورزي متداول كه بعد از ظهور عوامل نا مناسب سعي در نابودي آنها
دارد.
استراتژي هاي مختلفي مي تواند مساله تنوع را هم در زمان و هم در مكان حفظ كند .
1: تناوب : افزايش تنوع است در زمان كه در ايجاد تنوع كمك مي كند و براي تهيه مواد غذائي براي
گياهان كشت شده و شكستن چرخه زندگي آفات و علف هاي هرزمناسب است.
2: چند كشتي : كشت چندين گياه در مزرعه است كه با كمك اين روش زمين را هيچ گاه تهي از پوشش
گياهي نمي گذاريم .اين فرآيند به وسيله دو يا چند گونه متفاوت انجام مي شود به طوري كه رقابتي بين انها
وجود ندارد و همچنين تكميل مي كنند رفتار هاي همديگر را.
3: اگروفورستي: در اين سيستم درختان را همراه با گياهان يكساله زراعي همراه حيوانات پروش مي
دهند .
از درختان ، دامها و گياهان يكساله بهره برداري توام مي شود و هدف از آن تكميل كردن رابطه اثر متقابل
بين انها و افزايش عملكرد چند منظوره مي باشد.
4: گياهان پوششي : كه مي توان از مخلوطي از بذور گياهان ويا به صورت تكي استفاده كنيم كه بيشر
لگوم ها مورد نظر هستند كه هدف از اين كشت افزايش بيولوژي خاك مي باشد تا اين افزايش كمك كند به
كنترل آفات و بيماري ها و مهم تر از همه ايجاد يك ميكرو كليماي مناسب براي رشد گياه
- 14 -
5: تلفيق دام : در اگرواكوسيستم ها براي بالا بردن بيوماس و ايجاد چرخه بهتر مواد غذائي استفاده مي
شود.
همه موارد بالا هدفشان ايجاد پيوستگي بين اجزاي سيستم است كه در زير شرخ داده مي شود .
1: داشتن يك پوشش گياهي هميشگي در خاك كه باعث حفاظت آب و خاك شده همچنين با انجام
عمليات بدون شخم ويا با كمك مالچ اين عمل انجام مي شود.
2: تهيه مواد آلي : اين مواد توسط اضافه كردن كود هاي دامي يا كمپوست باعث افزايش فعاليت بيو لوژي
خاك مي شوند
3: افزايش چرخه مواد غذائي
4: تنظيم و كنترل آفات توسط بالا بردن فعاليت هاي بيولوژيك خاك كه با موارد بالا كه اشاره شده اين
فعاليت افزايش مي يابد و دشمنان طبيعي آفات زياد شده و آفات كنترل مي شوند.
چرا افزايش تنوع مناسب است؟ و دلايل بهتر بودن اگرواكوسيستم با تنوع چيست؟
1: وقتي كه تنوع زياد شد ما شرايطي را ايجاد مي كنيم براي افزايش اثرات متفابل بين گونه هاي مختلف
كه اين اثرات متقابل باعث ثبات در اكوسيستم مي شود.
2: افزايش و زياد شدن تنوع اجازه بهره برداري بهتري از منابع و معادن را به ما مي دهد .وقتي ما تنوع را
زياد مي كنيم موجودات زياد مي شوند و هر كسي نيچ خود را دارا مي باشدو به خوبي از آن محيط بهره برداري
مي شود بر عكس كشاورزي متداول كه نيچ ها را آفات اشغال مي كنند .
3: در يك اكوسيستم كه گونه هاي مختلف گياهي به صورت مخلوط هستند اين سيستم مقاومت قابل
توجهي دارد در برابر موجودات علف خوار و هنگامي كه اين حالت ايجاد شد (افزايش تنوع) ما به جائي مي
رسيم كه دشمنان طبيعي آفات را كنترل مي كنند .
4:وقتي تنوع افزايش مي يابد در يك اكوسيستم كه گونه هاي مختلفي داريم در واقع يك ميكروكليما
ايجاد مي شود كه اين ميكرو كليما مي تواند مورد بهره برداري از موجودات غير زراعي قرار گيرد (مثل گرده
افشان ها).
5: تنوع در داخل اكوسيستم كشاورزي باعث افزايش تنوع در اطراف ما مي شود .
6: وقتي تنوع زياد شد در داخل خاك اين تنوع كمك مي كند به چرخه مواد غذائي و خنثي كردن
سمومي كه در خاك جود دارند وبه تنظيم رشد گياه كمك مي كند.
7: با افزايش تنوع به خصوص در مناطق نا مساعد مثل مناطق خشك يا كوهستاني باعث بالا رفتن بهره
برداري مي شود و اگر يك محصول از بين رفت محصول ديگر وجود دارد.
- 15 -
امروزه عمده اكوسيستم ها در اثر فعاليت انسان تغيير كرده اند اين اكو سيستم ها براي اينكه ما بتوانيم از
آنهااستفاده كنيم نياز به مديريت خاص دارند البته در كشور هاي پيشرفته اين اكوسيستم ها تغيير پيدا كرده را
عمدتا رها مي كنند ولي در ايران و امثال اين كشورها به اين طريق رفتار نمي شود .چون جمعيت بالا بوده و
زمين ارزش بالائي دارد.
از موارد مورد اشاره انسان در آسيب ديدگي اكوسيستم ها مي توان به آلودگي محيط زيست ها و اقيانوس
ها و يا آب هاي آشاميدني اشاره كرد.فعاليت انسان كه باعث ايجاد خرابي در اكوسيستم مي شود عمدتا داراي
اثرات متقابل است يعني اثر انسان روي يك قسمت از اكوسيستم تاثير گذارد ناخواسته ديگر اجزا اكوسيستم نيز
از آن متاثر مي شوند .براي مثال فرسايش خاك مي تواند ناشي از قطع درختان و گياهان باشدكه در نهايت باعث
شستشو و انباشتگي خاك ها در پشت سد ها و از دست رفتن آنها مي شود .اين تغييرات اكوسيستم مي
تواندسريع و يا در طي يك سال يك نسل ايجاد شود مثل تغيير اقليم كه حدود 60 سال يا بيشتر طول مي كشد و
در حال حاضر ، لذا اين ppm از مقدار قبلي آن قبل از انقلاب صنعتي تا ميزان بالاي 400 co يا افزايش ميزان 2
تغييرات مي تواند چند صد ساله باشد.
يك نوع ديگر از اين تغييرات و تخريب از بين رفتن سريع و با سرعت مي باشد مثل از بين رفتن ماهي
هاي يك رودخانه در عرض يك سال يا كمتر.
تغييرات در اكوسيتم مي تواند انسان را هم به طور مستقيم يا غير مستقيم متاثر سازد.
به طور مستقيم مثل كشت و كارهاي تك كشتي و يا از دست رفتن شكار چي هاي طبيعي آفات كه در
نهايت مي تواند طغيان حشرات را به دنبال داشته باشد ، محصول را كم كند و و انسان را به طور مستقيم تحت
تاثير قرار دهد .در حالت غير مستقيم مثل از دست رفتن جنگل هاي شمالي ويا مناطق فوق العاده طبيعي كه
حالت اگرو توريست داشته و انسان مي تواند ازانها لذت ببرد .علاوه بر مساله بالا از دست دادن رودخانه ها در
مناطق طبيعي مي تواند موقعيت هاي مختلف شغلي را از دست انسان بگيرد.
مهمترين تاثير كه در تغيير اقليم ايجاد مي كند عدم ثبات در مواد غذائي ،آب آشاميدني و هوا است.
مهمترين تغيير اكوسيستم ها از بين رفتن پايداري در آب و غذا مي باشد.براي مثال وقتي در يك
اكوسيستم خاك از دست مي رود و دچار فرسايش مي شود در نهايت ما كمبود توليد محصول را داريم ويا آب
چا ه ها كم مي شود ويا با از دست دادن پوشش هاي طبيعي ما در نهايت دچار آلودگي هوا مي شويم.
عمده پيش رفت هاي كشاورزي باعث شده مشكلات در اكوسيستم باقي بمانند مثل استفاده از علفكش
ها يا ارقام مقاوم
- 16 -
تغييرات ملاحظه شده در يك اكوسيستم در واقع چيزي بيشتر از تغييرات قابل مشاهده مي باشد كه انسان
عمدتا از درك واقعيت انها غافل است ولي اين تغييرات به قدري سريع است كه فرصت تفكر به انسان را نمي
دهد.
اين تغييرات مسلسل وار پشت سر هم ايجاد مي شوند و انسان از عواقب آن به صورت دائمي غافل
است.
خيلي از اكوسيستم ها ئي كه دچار مشكل شده اند و از قابليت هاي آنها كاسته شده است مي توانند حد
اقل به مقدار قابل توجهي باز گشت داشته باشند به شرطي كه انسان در انها دخالت نكند.
همچنين پيش گيري نكته قابل توجهي است براي مثال كارهائي كه مي خواهيم روي اكوسيستم انجام
دهيم نتايج آن را بررسي كنيم .در واقع تضاد ها و عقايد در كشاورزي بايد در مقابل كشاورزي مدرن مرتفع
شوند كه عقايد در سطح وسيع تغيير پيدا كند.در مراحل اوليه بايد به قسمت هاي ارگانيك توجه بيشتري نمود تا
در طي زمان (دوره انتقال) بتوانيم يك پايداري قابل قبولي را ايجاد كنيم .
فهم و درك مشكلات مي تواند انسان را به سمت سياستها ئي كه انسان و كشاورزي را به سمت پايداري
مي برد هدايت كند .
علت فرسايش و خرابي كشاورزي و اكوسيستم هاي آن در واقع نياز هاي روز افزون انسان به مواد
غذائي مي باشد.
از سال 1950 تا به حال افزايش توليد غلات 2 در صد در سال پيشرفت داشته است در حالي كه افزايش
1 در صد بوده است . فر آيند افزايش توليد تا سال 1950 با افزايش سطح زير كشت و توسعه / جمعيت 9
كشاورزي به مناطق ديگر حاصل مي شود اما در سال هاي بعد از آن و مخصوصا در زمان جنگ دوم جهاني و
تبعات آن باعث شد كه مسائل اصلاح ژنتيكي و مبارزه با آفات و علف هاي هرز و... رشد سريع داشته و انسان
طرح افزايش عملكرد در واحد سطح را بيان كرد.
فرآيند بالا با مصرف نهاده هاي زياد و دخالت در مسائل ژنتيكي و ساير روش هاي مصنوعي حاصل شد
.در 50 سال گذشته ميزان افزايش توليد در امريكا در مورد ذرت 300 در صد گزارش شده است كه عمدتا
حاصل مصرف نها ده هاي مصنوعي و ايجاد كشاورزي فشرده بوده است.
انقلاب سبز در سال 1950 به بعد حاصل شد كه بعد ها به آسيا و هند رسيد و توسط دو بنياد رادكلر و
فورد حاصل شد.
در اين انقلاب به كمك ارقام پر محصول براي توليد بالا ، مصرف نهاده هاي زياد مثل كود هاي مختلف
،سموم زياد و يا آماده كردن بستر و آبياري زياد و... توليد زياد شد.
- 17 -
انقلاب سبز ابتدا در مكزيك شروع شد وسريع توانست ميزان توليد را بالا ببردو به دنبال آن در چين
گسترش يافت.هند توانست مشكلات گرسنگي و فقر را با اين پروسه حل نمايد.
البته در تمامي اين كشورها اين انقلاب سبز عملي نشد به دليل يك سري از مشكلات مثل تعليم و
آموزش بد.
حل مشكلات غذائي توسط فرآيند انقلاب سبز به قيمت از دست دادن مقدار قابل توجهي از اكوسيستم
هاي طبيعي بود.
ديگر وظايف اگرواكوسيستم:
كيفيت آب :
اولين نكته كيفيت آب است ، اولين فعاليت يك اكو سسيتم پاكيزگي و پاكسازي و تصفيه آب است.
ما حتي كره زمين را هم مي توانيم مثل يك اكوسيستم بزرگ در نظر بگيريم .بارندگي روي زمين انجام
مي شود .وظيفه اين سيستم تميز كردن آب و آماده كردن آب قابل شرب براي انسان است.
در اثر بارندگي آب شيرين وارد زمين مي شود .وظيفه اين اكوسيستم ها در اختيار قرار دادن آب به انسان
است.
در واقع اگرواكوسيستم ها فقط تامين ماده غذائي را بر عهده ندارند بلكه تامين آب و حفظ پاكيزگي آن
نيز جز وظايف اگرواكوسيستم ها مي باشد و اين مساله نياز به مديريت دارد.
متاسفانه در راستاي توليد بالا ، اگرواكوسيستم ها به شدت تغيير پيدا كرده اند و ديگر قادر به تامين آب و
حفظ آن نيستند .
فعاليت هاي عمده كشاورزي مثل تسطيح وفرسايش و ... باعث خارج شدن نفوذ مناسب آب در خاك
شده و اگرواكوسيستم نمي تواند تامين آب را به خوبي انجام دهد .و حتي در هنگام نفوذ آب به داخل به دليل
آلودگي مثل كودها ،علفكشها و... خود باعث آلودگي آب مي شوند . اگرواكوسيستم ها بايد طوري مديريت
شوند كه ضمن توليد مواد غذائي تامين كننده آب آشاميدني و حافظ كيفيت آن نيز باشند.
اگرواكوسيستم ها كنترل آفات و بيماري ها رابه صورت اكولوژيك و مناسب انجام مي دهند .همچنين
وجود پوشش گياهي باعث نفوذ آب به خاك شده و تامين آب به خوبي انجام مي شود.
كيفيت خاك :
مهمترين هدف در كشاورزي پايدار حفظ و نگهداري كيفيت خاك در دراز مدت است. موسسه علوم
خاك شناسي آمريكا تعريفي از كيفيت خاك كرده است:كيفيت خاك قدرتي از خاك است كه بتواند در ان
- 18 -
اكوسيستم هاي طبيعي و يا مديريت شده ، توليد گياهان و مواد غذائي را حفظ كند و بتواند كيفيت آب و هوا را
افزايش دهد و محيط زندگي انسان را حمايت كند.
دراد وبه اين شرح است:كيفيت همان قدرت فعاليت خاك است كه بتواند NRCS مشابه اين تعريف را
در داخل اكوسيستم ها آن نياز ها را برآورد ( عمده نياز ها مثل مواد غذائي و آب و هوا سالم).
عمدتا كيفيت خاك از خاكي به خاك ديگر متفاوت است.
پارامتر هائي كه در كيفيت خاك نقش دارند به شرح زير است:
وجود مواد آلي، ميزان نمك هاي معدني، فشرده بودن خاك ،دسترسي به مواد غذائي،امكان نفوذ ريشه .
در مجموع سلامتي خاك علاوه بر مسائل ذكر شده ساختمان خاك، ضريب فرسايش و قابليت نفوذ آب
به داخل خاك هم مي تواند در اندازه گيري كيفيت خاك سهيم باشد.
سيكل كربن ونيتروژن :
بحث مواد آلي خاك فوق العاده مهم است چون مواد آلي تامين كننده بستري براي فعاليت هاي زنده
و تامين كننده مواد غذائي ارگانيسم ها و نگهدارنده ساختمان خاك و قابليت نفوذ پذيري خاك (biotic)
ومقاومت گياه در برابر باد و آب مي باشد.خاك هاي ايران عمدتا عاري از مواد آلي مي باشند . مواد آلي در
و نگهداري مواد غذائي بسيار مهم است.اگر خاك ماده آلي نداشته باشد عمده مواد غذائي N وC تجزيه و تغيير
يكي از كار هاي انجام شده در كشاورزي متداول از بين .(leaching) شسته شده و از دسترس خارج مي شود
بردن مواد آلي خاك است.كه در نتيجه اين عمل تعادل نيتروژن بر هم مي خورد.
عمدتا در اكوسيستم هاي طبيعي نيتروژن عامل محدود كننده تجزيه مواد آلي است .ولي در محيط هاي
زيادي وارد خاك مي شود و مواد آلي به شدت تجزيه شده و كربن N ، كشاورزي با مصرف كودهاي نيتروژنه
توسط فعاليت هاي انسان در خاك N آزاد مي شود.بررسي هاي اخير نشان داده است كه ميزان تثبيت و گرفتن
حدود 2 برابر گذشته شده است و در 25 سال آينده نيز بيشتر مي شود.افزايش مصرف كود هاي نيتروژنه باعث
انباشتگي نيتروژن در خاك شده كه عاملي براي ايجاد تزلزل در خاك است.
نيز CO از بين بردن جنگل ها باعث كاهش اكسيژن مي شود و از طرفي نيز فتوسنتز را كاهش داده و 2
باعث ايجاد اثر گلخانه اي شده و گرم شدن زمين را به دنبال دارد. CO زياد مي شود. افزايش 2
زمين از ميليون ها سال پيش تغييرات زيادي را به خود ديده است و اكوسيستم ها توانسته اند خود را با
آن تطبيق دهند چرا كه اين تغييرات به مرور زمان بوده اند.ولي فرآيندهاي مدرن تغييرات شديد وسريعي را
اعمال مي كنند و فرصت تطبيق اكوسيستم ها با شرايط جديد وجود ندارد.

- 19 -
عمدتا با تك كشتي ، ژرم پلاسم هاي بومي از بين مي روند. كارهاي انجام شده در كشاورزي مدرن
عمدتا در جهت ساده كردن محيط و خارج كردن ارقام بومي و محلي مي باشد.هر قدر تنوع و ژرم پلاسم بيشتر
باشدنهايتا سازگاري و پايداري بيشتر مي شود.
زيبائي محيط:
در حال حاضر عمدتا اگرواكوسيستم به محل توليد محصول گفته مي شود در حالي كه محل كشاورزي
بايد محلي براي زيبا جلوه دادن طبيعت باشد كه انسان بتواند از اين زيبائي ها استفاده كند.در خيلي از كشور ها
مساله اگروتوريست قابل توجه است وحركت به اين سمت آغاز شده است تا كشاورز علاوه بر توليد محصول
بتواند از مزاياي توريست نيز استفاده كند.
سلامتي اگرواكوسيستم:
وقتي اگرواكوسيستم سالم باشد توانائي انجام وظايف خود را دارد.ولي اگرواكوسيستم ها تغيير پيدا كرده
اندو به سمت نابودي در حركت هستند.براي مثال در سيستم مدرن دام داري هاي امروزي قابل قبول نيست.و
مشكلات زيادي را ايجاد نموده است مثل بوي نا مطبوع يا بيماري . صاحبان اين صنايع براي براي دور كردن
آلودگي ضايعات خود را درون آب ها ي اطراف مي ريزند.
اگرواكوسيستم چون يك محيط كشاورززي است ما بايد مقدار مواد آلي قابل توجهي داشته باشيم كه
داراي مزاياي زيادي براي سيستم است.
مساله بعدي تامين آب است كه امروزه عمدتا با اين روش ما شاهد روان آب بسياري هستيم و مي توان با
روش هاي اكولوژيكي باعث نفوذ آب به داخل خاك شد.
روش كاهش روان آب:
ايجاد بانكت مزاياي قابل توجهي دارد كه انجام آن در عهده كشاورز نيست ولي بر عهده دولت است كه
مزاياي اين فرآيند علاوه براي كشاورزي در شهر ها نيز قابل توجه است.
در سلامتي اكوسيستم يك بحث اقتصادي داريم تحت اين عنوان كه عمده فرآيند هاي مختلفي را كشاورز
بايد انجام دهد در حالي كه از توان كشاورز بيرون است. اين مسايل بيشتر بر عهده دولت و سازمان هاي خاص
مي باشد.
نكته ديگر اينكه توجه به سد ها است كه مختص يك منطقه خاص نيست بلكه تمام شهر هائي كه به هر
صورت از مزاياي اين سد ها استفاده مي كنند لازم است در تامين هزينه هاي آن بكوشند.
بنابراين تمام افراد ذي نفع بايد در راستاي حفظ سلامتي و پاكيزگي اگرواكوسيستم ها تلاش كنند.
تغيير اگرواكوسيستم ها:
- 20 -
اولين كار تغيير اگرواكوسيستم وحركت به سمت سلامت و حركت كردن اگرواكوسيستم تامين وسايل
لازم براي اين نوع از سيستم هاي اكولوژيك است.مثلا تغيير گاو آهن ها در زراعت.
تغيير در وسايل نيز مهم است ولي از آن مهم تر تغيير در تفكرات كشاورزي مي باشدمثل ايجاد تناوب كه
هم باعث ايجاد تنوع و هم باعث پايداري مي شود.
تفكر از نظر اقتصادي بسيار مهم است چون عمدتا تفكر حاضر ،تفكري سود جويانه است.و فقط به نتيجه
حاصل از بخش اقتصادي توجه دارد.لذا بايد اين تفكر عوض شود هم در كشاورزي و هم در سياست هاي
دولت.و بايد آنها از حالت سود جويانه به سمت تفكر اكولوژيكي حركت كنند كه علاوه برخرج كردن براي
كشاورزي بايد براي محيط هم خرج كنيم.
تامين نياز ها ي سيستم داراي عمر طولاني مدت داشته باشد و بتواند پايداري قابل توجهي از خودشان
نشان بدهند.
تغيير و نگه داري دام ها جز تغييرات مهمي است كه جز تغييرات كشاورزي مي توان از آن نام برد .
مثلا نگهداري دام ها و طيور در محيط هاي كاملا بسته و تنگ و نا مناسب كه از لحاظ اخلاقي نيز
نادرست است، در كشور هاي توسعه يافته منسوخ شده است.
نكته مهم ديگر قدرت حيات است كه مثلا در مرغداري ها كاملا از دست رفته است. حيوان كاملا آرام و
كم تحرك است در حالي كه در مناطق طبيعي سر حال و چابك هستند.اين بر مي گرددبه نوع تغذيه دام كه
عمدتا حاصل از تك كشتي است.انساني كه از اين دام ها استفاده مي كند نيز دچار اختلالاتي مي شود.
نكته بعدي كمي كردن سلامت اگرواكوسيستم است مشكل است كه اگرواكوسيستم را به صورت كمي
بحث كنيم و براي آن ارزيابي نمره اي داشته باشيم ولي واقعيت اين است كه در حقيقت اين روش كمي كردن
وجود دارد تا بتوان در باره اين اكوسيستم بحث كنيم.از راه هاي مهم ان مي توان به افزايش ماده آلي در
اكوسيستم اشاره كرد.
هر اكوسيستمي كه ماده آلي بيشتري داشته باشد از سلامت بيشتري بر خور داراست.
دوم اينكه تنوع اكوسيستم مهم است زيرا هر اكوسيستمي كه تنوع بيشتري داشته باشد از نظر كمي و
كيفي در مرحله بالا تري قراردارد.همچنين ثبات يك اكوسيستم هم قابل توجه است كه نشان دهنده سالم بودن
اكوسيستم است هر چند كه برآورد آن از نظر كمي مشكل است.
در اختيار گذاشتن مواد غذائي كه هر اكوسيستمي كه از اين نظر قوي باشد چرخه مواد در آن كامل تر
است.
عمده وظايف اگرواكوسيستم :
- 21 -
علاوه بر توليد تامين كننده آب آشاميدني است دومين كار اگرواكوسيستم تامين بستر مناسب و با كيفيت
است.
سوم اينكه اگرواكوسيستم ها بايد ايجاد آرامش و لذت رواني براي انسان ايجاد كند بنابراين
اگرواكوسيستم بايد زيبا باشد.
چهارم سيكل كربن و نيتروژن است كه اگرواكوسيستم وظيفه تكميل اين سيكل را دارد.چرا كه حيات
وابسته به سيكل درست اين عناصر است.
هدف ايجاد پايداري در سيستم است .و براي رسيدن به اين هدف اولين كار اين است كه از انرژي هاي
قابل تجديد استفاده كنيم . يكي از تفاوتهاي اگرواكوسيستم با سيستم هاي طبيعي دخالت انسان در
input اگرواكوسيستم است .در اگرواكوسيستم هم به لحاظ دخالت انسان احتياج به انرژي داريم لذا بايد اين
ها اول بايد مسائل اكولوژيكي را رعايت كنند ومشكلات محيط را به حد اقل برساند .
براي اجابت اين امر بايد وابستگي اگرواكوسيستم به نهاده هاي خارجي را كم كنيم. يكي از اين موارد
كود ها هستند كه بسيار مهم بوده و در حاصلخيزي نقش دارند.براي كم كردن اين وابستگي بحث
حاصلخيزكننده ها مطرح مي شود.كه بايد جايگزين كود هاي شيميائي شوند .
(biofertilizers) بيوفرتيليزرها
بحث بيوفرتيليزرها مسائل كشاورزي و بيوشيميائي را به هم پيوند زده است.
ميليون ها موجود زنده در اطراف گياهان وجود دارند كه اين ميكروارگانيسم ها به تامين مواد كمك مي
كنند و همچنين نگهداري رطوبت را بر عهده دارند. بيوفرتيليزرها قابليت دسترسي مواد را افزايش مي دهند.
بيوفرتيليزرچيست؟
در كشاورزي عمدتا پاكت هائي هستند كه حاوي ميكروارگانيسم هائي پرورش يافته هستند.
جمعيت بسيار زيادي از يك گونه ميكرو ارگانيسم است كه كاملا استريل شده و بر روي مواد ي مانند
پيت يا ليگنين عرضه مي شوند.
هدف از به كار گيري بيوفرتيليزرها افزايش توليد و حاصل خيزي خاك به وسيله تثبيت بيشتر نيتروژن
است.به كمك محلول كردن مواد خاك و يا كمك به زياد كردن مواد رشد كه همگي رشد گياه را بيشتر مي كنند
.
بيوفرتيليزرها ارتباط تنگاتنگي با بيوشيمي دارند . اين بيوفرتيليزرها نتيجه فعاليت بيوتكنولوژي هستند .
در كشاورزي جهت افزايش ماده آلي خاك وكمك به ثبات و پايداري خاك كشاورزي به كار مي روند.
سه نهضت عمده در كشاورزي جديد وجود دارد:
- 22 -
1: كشاورزي پايدار
2: كود سبز
3: غير آلاينده
اين مواد آلي زنده (بيوفرتيليزرها) باعث افزايش خروجي سيستم مي شود علاوه بر آن باعث افزايش
كيفيت و ثبات محيط مي شود .
امروزه به كار گيري متداوم كود هاي شيميائي باعث از بين رفتن كيفيت خاك و تهيه آب و مواد غذائي
براي دام ها شده است.
حفظ و ذخيره:
درعوض بايد به اين نكته توجه كرد كه گياه به صورت بيولوژيك و با كمك بيوفرتيليزرها رشد مي كند
اين رشد باعث ايجاد پايداري مي شود (هم در منابع علمي و هم در ذخاير طبيعي).
وقتي بيوفرتيليزرها استفاده مي شوند كار آئي بيشتر مي شود.و دوام و كيفيت خاك بيشتر مي شود .از
بابت ذخاير طبيعي چون ما از انرژي مصنوعي كمتري استفاده مي كنيم منابع و معادن ما بهتر حفظ مي شوند و
محيط زيست خراب نمي شود.
بيوفرتيليزرها به دليل مواد نگه دارنده شان كاملا ماده آلي هستند كه به خاك اضافه مي شوند كه هم خود
اين بيوفرتيليزرها و هم مواد نگه دارنده شان به باروري خاك كمك مي كندو مواد مورد نياز معدني و آلي
بيشتري تامين مي شودمثل آمينو اسيدها يا هيدروكربن ها.
تفاوتي كه بين بيوفرتيليزرها و مواد كمكي شيميائي وجود دارد اين است كه بيوفرتيليزرها عمدتا از كود
هاي شيميائي متفاوت هستند . كود هاي شيميائي فقط ماده غذائي براي گياه تامين مي كنند ولي
بيوفرتيليزرهاعلاوه بر آن مواد آلي نيز به خاك اضافه مي كنند.خاكي كه مقدار كمي ماده آلي داردهواي كمي
دارد، قابليت نگهداري رطوبت آن كم است ، رشد ميكروارگانيسم ها در آن كممي باشد.
علاوه بر اين خاك هاي داراي ماده آلي زياد باعث تسريع رشد گياه مي شوند. اگر تنها كود هاي شيميائي
به كار برده شود خاك ماده آلي خود را از دست مي دهد و بر عكس زماني كه ماده آلي در خاك زياد است
،خاك سفت و غير قابل حيات مي شود.
نكته مهم ديگر قابليت تجديد پذيري بيوفرتيليزرها است در حالي كه كود هاي شيميائي تجديد پذير
نيستند.
اگر مي خواهيم سلامتي اكوسيستم حفظ شود بايد از بيوفرتيليزرها استفاده كنيم.
هدف از به كار گيري بيوفرتيليزرها افزايش ماده آلي و كيفيت خاك است.
- 23 -
مهمترين بيوفرتيليزرها مربوط اند به باكتري ها ، قارچ ها و سيانوباكتري ها (جلبك هاي سبز آبي)
مهمترين كار بيوفرتيليزرها همزيستي است كه با گياه ميزبا ن صورت مي گيرد وهدف از آن بالا بردن
رشد گياه است.
امروزه ثابت شده است باكمك بيوفرتيليزرها اولا تغذيه گياه بهتر صورت مي گيرد و دوما مشكل آفات
وبيماري ها كمتر است وگياه از قدرت تحمل بيشتري برخور دار مي شود.
بيوفرتيليزرها به زمين هائي كه نمك دارند كمك مي كنند ويا اگر در زمين مواد شيميائي و سمي وجود
داشته ياشد بيوفرتيليزرها به رفع آنها كمك مي كنند.پس خاكي كه نمك دارد ويا آلوده به مواد سمي است به كار
بردن بيوفرتيليزرها باعث تجزيه و بي اثر شدن سم مي شود.
اولين ومهم ترين گروه بيوفرتيليزرها قارچ ها هستند.مثل قارچ ميكوريزا.
ميكوريزا گروهي از قارچ ها هستند كه ساختار متفاوتي دارند كه اين قارچ ها در داخل و يا خارج ريشه
با گياه ميزبان همزيستي مي كنند.ميكويعني قارچ و ريزا به معني ريشه است.
بعضي از قارچ ها بر روي ريشه گياهان رشد مي كنند و ديده شده است كه گياهچه هاي بعضي گياهان
براي رشد حتما به اين ميكوريزا نياز دارندو اگر اين همزيستي نباشد اين گياهان از بين مي روند.در اثر اين
همزيستي فوايد زيادي عايد هر دو طرف مي شود.قارچ به گياه در جذب مواد غذائي كمك مي كند و گياه خانه
و انرژي قارچ را تامين مي مند.تحمل بهتر به شرايط نامساعد و دسترسي به آب مو اد غذائي از مزاياي
بيوفرتيليزرها است.
اين همزيستي مخصوصا در گياهان علوفه اي و درختان ميوه ديده مي شود.اين قارچ ها مي توانند
عملكرد را 30 تا 40 در صد افزايش دهند. قارچ ميكوريزا دسترسي به فسفر را براي گياه آسان مي كند.گياهان
همزيست با ميكوريزا به بيماري ها بسيار مقاوم اند.
بيشتري نياز دارند.زماني كه همزيستي لگوم با ريزوبيوم وجود N لگوم ها در مقايسه با ساير گياهان به
مورد نياز از اتمسفر گرفته مي شود و در اختيار گياه قرار داده مي شود. N داشته باشد
به صورت گازي خنثي در اتمسفر وجود دارد و فقط در صورت تثبيت امكان استفاده از آن براي گياه N
وجود دارد. باكتري ها در خاك هستند وبر روي ريشه گره هاي تثبيت را تشكيل مي دهند.
جلبك هاي سبز آبي مانند نوستوك و آنابنا در همزيستي با سرخس آزولا كار مي كنند اين جلبك ها
ميكروسكوپي بوده و به فراواني وجود دارند.انتشار جلبك ها بسيار زياد است. مهمتر اينكه در محيط هاي ابي
وجود دارند و بعضي از انها مسئول شكوفه دادن گياهان آبزي هستند.انهادر شرايط شديد وناجور رشد مي كنند
مثلا درآب 80 درجه نيز رشد مي كنند.
- 24 -
مهمترين قسمت همزيستي اين جلبك ها با سرخس آزولا مي باشد ، حال اگر اين سرخس خشك شده
مي باشد. N وبه صورت كود در اختيار گياه قرار گيرد منبع خوبي از
در برنج مي باشد در كشوري مثل هند وچين N بيشترين اهميت جلبك هاي سبز آبي در رابطه با تامين
ژاپن و پاكستان
مزاياي بيوفرتيليزرها :
1: از انرژي تجديد شونده استفاده مي كنند و با طبيعت دوست هستند.
در خاك مي شوند. p وN 2: باعث رونق اقتصادي در رابطه با تامين
انواع ميكوريزا:
اين قارچ ها با بيشتر گياهان در حال رشد ايجاد همزيستي مي كنند . تحقيقات بسيار زيادي روي اين
همزيستي انجام گرفته است .اين قارچ ها به طور طبيعي ايجاد كلوني مي كنند و قدرت جذب ريشه را زياد
كرده و باعث مي شوند كه گياه بتواند برداشت بهتري از آب و مواد غذائي انجام دهد .
عمدتا با زياد شدن محيط قابل استفاده توسط ريشه آلوده قارچ ميكوريزا ، گياه توانائي قابل توجهي در
جذب به دست مي اورد.وقتي يك بار ميكوريزا روي ريشه قرار گرفت و تلقيح شد براي دفعات بعد احتياج به
تلقيح نمي باشد.
گياهان ميكوريزائي با كار آئي بهتري از مواد غذائي استفاده مي كنند و ريشه ها ي ميكوريزائي بازده
بهتري در استفاده از مواد غذائي و معدني دارند .در زمين هاي شور يا سفت ويا سنگين و مملو از سموم گياهان
با ريشه ميكوريزائي مقاومت قابل توجهي دارند و بنابراين گياهان ميكوريزائي به نماتود و بيماري مقاوم تر
هستند.وحتي گياهان ميكوريزائي مقاومت به حشرات دارند.
دو گروه عمده از اين قارچ هاي ميكوريزائي وجود دارد:
1: ميكوريزاي دروني
2: ميكوريزاي بيروني
وگروه سوم كه اهميت كمتري دارند به نام ميكوريزاي دروني بيروني خوانده مي شوند.
در مورد ميكوريزاي دروني بايد بگوئيم قارچ هائي هستند ميكروسكوپي و به خصوص در داخل ريشه
رشد مي كنند .اين قارچ هاي دروني ميسيليوم هاي خود را به سمت بيرون مي فرستند و در خاك به دنبال مواد
غذائي مي گردند و وقتي مواد را پيدا كردند مواد را به داخل ريشه مي برند. گياه در مقابل ، خانه قارچ را تامين
مي كند و هيدروكربن هاي لازم را در اختيار قارچ قرار مي دهد .اين قارچ هاي دروني هاگ هاي توليد مثلي را
در داخل ريشه توليد كرده و بعد به خارج مي فرستند .
- 25 -
دسته دوم قارچ هاي ميكوريزائي خارجي هستند.اين قارچ ها وقتي حالت رابطه همزيستي را ايجاد مي
كنند يك شبكه را روي ريشه ايجاد مي كنند اين شبكه غلاف مانند كه از شاخه هاي اين قارچ روي سطح ريشه
حاصل شده به اصطلاح هارتينگ نت گفته مي شود.از اين شبكه ضايعات داخل خاك وارد شده و همين طور به
داخل گياه ولي اين هيف ها به داخل سلول نمي رود بلكه در فضاي بين سلول قرار مي گيرد. اينها با اين شبكه
گسترده مواد غذائي خاك را مي گيرند و توسط شبكه اي به داخل فاز بين سلولي وارد گياه مي كنند اين شبكه
چون روي ريشه است و در قسمت فعال ريشه قرار داردهر چيزي كه بخواهد وارد گياه شود چون بايد از ريشه
هاي موئين رد شود وروي ريشه هاي موئين شبكه قارچ وجود دارد پس اين شبكه عمدتا حالت ***** داردو
آلودگي كمتري در گياه وارد مي شود.
كربن و مواد ضروري قارچ توسط گياه تامين مي شود ولي در مقابل به گياه كمك مي كند جذب مواد
غذائي بهتر انجام شود و به دليل وجود شبكه هيچ گونه پاتوژني به داخل سلول راه پيدا نمي كند . در بسياري از
جنگل ها براي رشد گياهچه و مراحل بعد رشد به شدت به وجود اين قارچ نياز است.
ميكوريزاهاي داخلي خيلي وسيع هستند. 80 درصد گياهان هميشه سبز داراي همزيستي با اين قارچ ها
هستند .ميكوريزاهاي داخلي از نظر انتقال عناصر غذائي بهتر هستند. لازمه فعاليت مناسب قارچ كم بودن فسفر
خاك است. مهم ترين دليل استفاده از قارچ ها و باكتري ها بحث انرژي تجديد شوندگي آنها است.
مهمترين فوايد استفاده از ميكوريزابه شرح زير است:
1: افزايش توليد
2: يكنواختي رسيدگي محصول
3: زود رسي محصول
4: افزايش قابليت نگهداري محصول
5: نياز به مواد غذائي و كود را كم مي كند
6: افزايش مقاومت به بيماري ها
7: افزايش بازار پسندي
8: گلدهي و رسيدگي سريع
9: افزايش گل و غنچه
در اگرواكولوژي ما مصرف نهاده هاي شيميائي نداريم بلكه استفاده از مواد آلي ، كود هاي دامي وسنگ
ها ي معدني و استفاده از ميكوريزا در تهيه فسفر براي گياه قابل توجه است.
- 26 -
خاك هاي ايران مقدار قابل توجهي فسفر غير قابل جذب دارند لذا بايد اين فسفر را به حالت قابل
دسترس در آوريم يكي از روش ها استفاده از ميكوريزا مي باشد .
ميكوريزا ها با ايجاد شبكه در سطح ريشه ميزان آلودگي ريشه را به پاتوژن ها كاهش مي دهد.همچنين
اين قارچ ها ترشحاتي دارند كه گياه قادر به ساخت انها نيست.مثل آنتي بيوتيك ها و هورمون هاي رشد.
نكته قابل توجه اين است كه ارتبط مهمي بين ميكوريزا ها و ريزوبيوم ها وجود دارد.مثلا در گياهي كه
داراي ريزوبيوم است و با قارچ هم آلوده شده عملكرد حتي بيش از 2 برابر افزايش پيدا مي كند.
ريشه هاي ميكوريزائي با گسترش سطح توسعه علاوه بر جذب مناسب فسفر در جذب نيترات ها نيز
موثر واقع شده و از شستشوي سريع نيترات ها جلوگيري مي كند .
فسفر قدرت جابجائي زيادي درخاك ندارد و مهم ترين روش از دست دادن فسفر خاك فرسايش است
.ميكوريزا ها فسفر موجود درخاك را به شكل قابل استفاده اي در اختيار گياه قرار مي دهند.
يكي ديگر از روش هائي كه فسفر را از سيستم خارج مي كند جذب اين عنصر توسط گياه زراعي است
لذا سوال اين است كه چگونه اين فسفر به سيستم برگشت داده شود .يكي از روش ها مالچ گياهي است كه به
دو شكل فسفر رابه خاك بر مي گرداند :
اول اينكه خود اين بقايا فسفر دارد
ودوم اينكه با استفاده از اين مالچ ها رطوبت و شرايط مناسبي براي فعاليت ريشه و ميكورريزا ايجاد شده
و لذا جذب و دسترسي به فسفر قابل توجه تر است.
راه ديگر استفاده از كود هاي دائمي است كه وقتي به خاك داده مي شود مثلا كود هاي دامي آبكي مقدار
فسفر قابل جذب در ان است.ولي در كود هاي دامي جامد فسفر قابل جذب چنداني در سال اول ندارد ولي در
سال دوم با شرايط مساعد تا 60 در صداز فسفر آن كود قابل جذب براي گياه مي شود و مابقي فسفر در سال
هاي آينده مهيا مي شود. لذا در نتيجه كلي همه فسفر از دست رفته در سيستم هاي اكولوژيك به دو شكل است
:
1: مالچ ها و قرار گيري بقاياي گياهي در سطح خاك
2: كود هاي دامي
بحث آفات و علف هاي هرز در كشاورزي اكولوژيك بيشتر هدف همكاري با محيط است ودر جهت
كنترل موانع نه حذف موارد.يكي از عوامل مهم است مانع آفات و بيماري ها مي باشد. در كشاورزي اكولوژيك
همكاري و تعاون با محيط و حل مشكل با كمك محيط مهم و قابل توجه است نه مانند كشاورزي متداول كه
- 27 -
سريع براي از بين بردن مشكل ، مواد سمي را وارد سيستم مي كند. در كشاورزي اكولوژيك مساله پيشگيري
مهم تر است تا درمان .
درسيستم هاي اگرواكولوژيك اولا بايد بدانيم كه براي برخورد با موانع روش مشخص و تنهائي نداردبلكه
مجموعه اي از تكنيكها را دارد كه با مجموع اين روش ها ما مي توانيم اولا كاهش هزينه ها راداشته باشيم و ثانيا
حفظ سلامتي انسان و محيط زيست .
در كشاورزي متداول كنترل آفات و بيماري ها توسط سموم انجام مي شود كه داراي مشكلات زير است:
1: مواد شيميائي به كار برده شده باعث از بين رفتن حشرات و جانوران مفيد محيط مي شوند كه خود
اين حشرات مي توانند يك سري از آفات را كنترل كنند
2: مواد سمي به كار برده شده در كشاورزي متداول هم براي مصرف كننده گان و هم براي توليد كنندگان
اين محصولات مضر و خطر ناك است.
3: اين مواد شيميائي به صورت بقايا در پيكره دام ها باقي مانده و باعث ايجاد مشكل مي شود
4: اين سموم مورد استفاده عمدتا از نظر تركيب شيميائي ساده هستند و به سرعت جذب آفت شده و
پس از چند نسل آفت قادر به ايجاد مقاومت به ان سم مي شود.
5:در كشور هاي در حال توسعه بسياري از كشاورزان قدرت خريد اين مواد شيميائي را ندارند .
گفته مي شود موضوع آفات و بيماري ها و علفهاي هرز سالانه در سطح جهان حدود 30 تا 35 درصد از
پتانسيل توليد مواد غذائي رااز بين مي برند.
پس از انقلاب سبز با استفاده از ارقام پر عملكرد و پا كوتاه و كود دادن و آبياري و ساير روش ها ما
افزايش محصول را داشتيم ولي در پي اين افزايش مشكل آفات وبيماري ها به چند برابر افزايش يافته است. اين
ارقام جديد كه در كشاورزي متداول كاربرد دارند نسبت به شرايط نا مساعد خيلي حساس هستند و لذا براي
دست يابي به عملكرد مناسب شرايط محيط براي اين گياهان بايد بسيار مساعد باشد كه تحت اين شرايط عمدتا
ما طغيان آفات و بيماري ها را داشته ايم .وقتي كه سموم براي كنترل آفت به كار مي بريم در سال اول ما آفت را
كنترل كرده ايم ولي براي كنترل آفت در سال هاي بعدي احتياج است كه دز سم را بالا ببريم يا از سم قوي تري
استفاده كنيم كه اين فرآيند مرتبا تكرار مي شود.
لذا به علت عدم موفقيت سيستم ذكر شده بحث جايگزيني سيستم ديگري مطرح شد كه همان كشاورزي
پايدار مي باشد و هدف آن جايگزين شدن روش هاي مبتني بر اكولوژيك با روش هاي ساده موجود
دركشاورزي مدرن مي باشد.در پي به كار گيري سموم متداول و صدمات ناشي از آنها در سيستم هاي كشاورزي
تفكر جايگزيني مطرح شده است و علت آن صدمه شديد سيستم هاي متداول به سلامت انسان و محيط زيست
- 28 -
او مي باشد .اين جايگزيني منجر به شكل گيري تفكر كشاورزي پايدار شد. اين تفكر جايگزين كم كم روبه
حركت آن داراي ثبات و لغزش كم مي باشد.
سه شاخه اصلي در كنترل آفات در سيستم هاي ارگانيك وجود دارد:
1: عمليات زراعي
2: ايجاد مقاومت در گياهان و عدم ايجاد مقاومت در آفات
3: كنترل بيولوژيك آفات
هر سه روش فوق غير شيميائي هستندو استفاده شده از شرايط طبيعي خود محيط براي كنترل آفات مي
باشند.
عمدتا روشهاي به كار رفته شده در سيستم ارگانيك شامل چندين جز و تركيب است.
كنترل آفات با كمك عمليات زراعي(كنترل زراعي).
در اين روش مجموعه اي از عمليات را به كا رمي گيريم در جهت دست كاري محيط زندگي آفت و
هدف از اين دست كاري كاهش شرايط مساعد براي زندگي آفات و ناقص كردن سيكل زندگي و توليد مثل آن
خواهد بود و حذف مواد غذائي آفت و مهم تر از همه بهتر نمودن شرايط براي دشمنان طبيعي آفت است.
1: حذف بقاياي گياهي :
در اين روش مكان هائي كه آفت ممكن است در آن لانه كند را از بين ببريم مثلا هرس درختان .در گياه
زراعي بقاياي آلوده گياه زراعي كه ممكن است محل تجمع آفت يا عوامل بيماري زا باشدكه بايد از محيط
مزرعه خارج شود.علاوه بر مساله حذف خانه آفت، توجه به كنترل و گواهي بذر مهم مي باشد.
شخم :
در خيلي از كشور ها ي پيشرفته ويا در حال پيشرفت مي توان گفت كه شخم تنها روشي است كه براي
كنترل علف هاي هرز به كار برده مي شود اما به كار بردن بي رويه شخم و زير و رو كردن مداوم خاك به شكل
فعلي مناسب نيست چرا كه باعث مي شود خاك رو به زير رفته وخاك زير به رو بيايد با اين عمل ممكن است
مقداري از علفهاي هرز را كنترل كنيم ولي باعث مي شود بذوري كه در عمق خاك بوده اند و يا بيماري هاي
زير خاك در مزرعه ظاهر شوند.
عمدتا توجه به اين است كه به جاي شخم عميق و بر گردان داراز شخم غير برگردان داريا حداقل
انجام شود و خاك نرم شود نه زير و رو. توجه داشته باشيد كه هدف از شخم ايجاد بستر cm برگردان تا 5
مناسب براي بذور و نرم كردن خاك است كه اين فرآيند ها را مي توان از طريق شخم هاي كاهشي يا ساير
روش ها مانند استفاده از كرم هاي خاكي و ريشه هاي عميق و مواد آلي زياد در خاك انجام داد.
- 29 -
به كار گيري كود دامي و اصلاح و بهبود خاك:
عمدتا گياهي كه بهتر تغذيه شده باشد حتما در مقابل آفات و بيماري ها مقاوم تر است . براي مثال شته
نياز دارد ووقتي كه ما از كود هاي نيتروژنه به مقدار N كه آفت خيلي مهمي است عمدتا به مقدار قابل توجهي
براي آفت فراهم نموده ايم و باعث پيشرفت زود هنگام رشد آفت مي N زياد استفاده كرديم محيطي پر از
شويم. ولي اگر ما در مورد عناصر غذائي و فراهمي انها براي گياه يك مديريت مناسب داشته باشيم هيچ گاه به
مقدار زياد مواد غذائي براي رشد آفت به وجود نمي آيد.در كشاورزي اكولوژيك طغيان حشره نداريم چرا كه ما
وساير عناصر را زياد جذب نمي N ازكود دامي استفاده مي كنيم و اين كو دامي ابتدا بايد تجزيه شود .پس گياه
كند بلكه به اندازه مورد نياز جذب مي كند .وقتي مساله بهبود خاك مطرح مي شود منظور اين است كه خلل و
فرج خاك زياد مي شود و آب به راحتي در خاك نفوذ مي كند و باعث رشد بهتر گياه مي شود .
تغيير محيط زندگي :
هدف از اين تغييرات اين است كه ما با كمك تناوب ويا آبياري باعث شويم كه شرايط براي آفت تغيير
كند مثلا با ايجاد تناوب شرايط مناسب و يكنواخت براي آفت كم مي شود.
تناوب:
تناوب بايد از مدل هاي درستي پيروي كند مخصوصا در شرايطي كه ما از تنوع براي كاهش آفت و
بيماري استفاده مي كنيم.در تناوب هنگامي كه ما مشكل آفت داريم بعد از گياه اصلي كه افت دارد بايد از گياهي
استفاده كنيم كه ميزبان آفت نباشد و اين گياه غير ميزبان كه در تناوب وارد شده با دو روش جمعيت آفت را كم
مي كند:
1:با مواد سمي كه توليد مي كند
2: به طور مستقيم با تامين نكردن نياز غذائي آفت
مثلا در غلات گزارش شذه است كه بسياري از آفات با يك تناوب 2 يا 3 ساله از بين مي روند.
در مورد نماتد ها تحقيقاتي انجام شده و ديده شده است كه تناوب به صورت قابل توجهي جمعيت
نماتود ها را كاهش داده است .و مي دانيم كه نماتد در لايه هاي زيرين خاك وجود دارد و امكان سم پاشي
وجود ندارد.بهترين راه مبارزه با نماتد تناوب است.
نكته اينكه هر گياهي علف هرز مخصوص به خود را دارد و اين علف هاي هرز آفت مخصوص به خود
را دارند و هنگامي كه ما درمزرعه سم مي پاشيم علف ها از بين مي روند ولي آفات باقي مي مانند.
.(trap cropping): گياهان تله
- 30 -
گياهاني كه بيشتر مورد علاقه آفت هستند را در حاشيه مزرعه كشت ميكنند تا آفت به ان حمله ور شود و
وقتي جمعيت آنها زياد شد آنها را از بين مي برند.
.(intercropping) كشت مخلوط
هنگامي كه تنوع در داخل سيستم زياد مي شود در آن سيستم پايداري زياد مي شود .هدف كشت مخلوط
افزايش تنوع است كه در اين سيستم آفت با چند گياه مواجه مي شود و احتمالا به يك گياه حمله مي كند و
فقط آن گياه كاهش عملكرد دارد.
تاريخ كاشت:
با جا به جا كردن تاريخ كاشت مي توانيم شرايط مناسب براي زندگي آفت را تغيير دهيم و عمدتا تاريخ
كاشت ديرتر به كار مي رود.چون به علت شرايط نا مساعد محيطي جمعيت آفت قابل توجه نيست.اما بايد توجه
كنيم كه اين عقب انداختن خيلي زياد نباشد تا گياه زمان لازم براي استقرار را داشته باشد.تاريخ كاشت دير تا
حدودي عملكرد را كاهش مي دهد اما در مقايسه با خسارت آفت ممكن است ناچيز باشد.
گياهان رقابت كننده:
به كار گيري اين گياهان مي تواند روشي براي جلوگيري از طغيان آفت باشد وبه مديريت و شرايط
بستگي دارد.
غلات رقابت قابل توجهي نسبت به ديگر گياهان دارند . در كل دانه ريزها قدرت رقابت بيشتري نسبت
به دانه درشت ها دارند.زيرا غلات قدرت پنجه زني دارند.
وجين:
روشي كاملا مكانيكي است .در ايران كه افراد بيكار زياد هستند روش مناسبي است .اگر تمام كار هاي
كشاورزي مكانيزه شود ديگر كاري براي روستائي نمي ماند.اما اگر از نيروي انساني استفاده شود علاوه بر انجام
فرآيند هاي كشاورزي به مسائل اجتماعي و اقتصادي نيز توجه شده است.لذا روش وجين علاوه بر مبارزه با
علف هرز يك روش براي اشتغال زائي نيز مي باشد.
سوزاندن:
در عمده مناطق كشور مشكل سس وجود دارد.هيچ ماده شيميائي مناسبي براي مبارزه با سس وجود
ندارد.ولي سس را به راحتي در مراحل اوليه مي توان با شعله افكن از بين برد.در زراعت يونجه(چين اول) اين
روش كاربرد زيادي دارد.علاوه بر مبارزه با علف هاي هرز آفات نيز كنترل مي شوند.
.(solarization): آفتاب دهي
- 31 -
مي توان با عمل برداشت محصول و خالي نگه داشتن زمين و گرم شدن آن توسط نور خورشيد باعث
ضد عفوني شدن آن شد.اگر بتوانيم به وسيله مالچ تشعشع را بيشتر كرده و حرارت زمين را بالا ببريم اين روش
بسيار موثر خواهد بود.
.(flooding): غرقاب كردن زمين
يكي از راه هاي از بين برن آفات غرقاب كردن زمين است كه با كمبود اكسيژن و خفه كردن آفت ، ما
آفت را كنترل مي كنيم. بايد توجه كرد كه اين روش در مراحل خيلي پيشرفت كرده آفت انجام شود .چون با
غرقاب كردن علاوه برآفت ها عوامل موثر و خوب نيز از بين مي روند.لازم به ذكر است كه بعد از استفاده از
روش غرقاب بايد به وسيله كود دامي و يا كود سبز فعاليت ميكروارگانيسم ها را تحريك كنيم.
.(biological control): كنترل بيولوژيكي
در ايران زياد مورد توجه نيست .آفات داراي دشمنان طبيعي هستند در اين روش ما از دشمنان آفت
كمك گرفته و در جهت مبارزه با آفت بر مي آييم .پس حفظ دشمنان طبيعي از ملزومات اين روش است.

براي به كار بردن روش هاي فوق بايد به شرايط و منطقه توجه كرد.بهتر است روش هاي مختلف را با
ممكن است با سمپاشي همراه باشد كه دوز آن كاملا كم IPM هم تلفيق كنيم .در بعضي مواقع شروع كار
وكنترل شده است.
چيزي جز تلفيق و تركيب روش هاي مناسب براي كنترل آفت وابسته به شرايط منطقه نيست. IPM لذا
عمدتا اگر درحالت محدود نگاه كنيم علف هرز يك نتيجه از توليدات بي حد وحصر توليدات زراعي
است. اگر بخواهيم در سطح مسيع نگاه كنيم ،علف هرز و مشكلات آن بررسي مي شود.علف هرز چيزي نيست
جز مديريت هاي توليد زراعي كه انسان هم عمدتا راحت ترين روش را ه همان علفكش ها مي باشند را به كار
مي برد .
(pest and disease): آفات و بيماري ها
دلايل مقاوم بودن محصولات اكولوژيك و ارگانيك به آفات:
دلايل مقاوم بودن محصولات اكولوژيك و ارگانيك به آفت مختلف متفاوت است.چون عوامل مختلفي
وجود دارند كه باعث مي شوند محصولات ارگانيك مورد علاقه آفت نباشند.
اين فاكتورها به تنهائي اثر ندارند و مجموعه اي از انها باعث مقاومت به آفات مي شود.
1:حضور يا عدم حضور شكارچيان و دشمنان طبيعي آفات
2: اثر باز دارندگي خود خاك
- 32 -
3: اثر بازدارندگي گياه
4: تغييرات بيوشيميائي گياه بعد از عمليات زراعي
5: فاكتور هاي مربوط به اكولوژي محل است
1: يكي از علت هاي طغيان آفات از بين رفتن دشمنان طبيعي آفت ها است.كه ممكن است به وسيله
سموم يا تغييرات اكولوژيكي صورت گيرد.
مثل يك پارچه سازي اراضي كه تعادل محيط را بر هم مي زند.
در جائي كه تك كشتي صورت مي گيرد به علت از بين رفتن مكان طبيعي دشمنان آفات ،آفت طغيان مي
كند.
2: اثر بازدارنگي خاك به خود خاك بستگي دارد.
به اين مجموعه عوامل پتانسيل ضد پاتوژني گويند.
الف: وضعيت اختياري بودن آفات و بيماري ها :
بعضي پاتوژن ها اختياري عمل مي كنند يعني اينكه در زماني پارازيت و در زماني ساپروفيت مي باشند .
بسياري از بيماري ها مثل ريزوكتونيا و فوزاريوم زماني كه مواد آلي در خاك نباشد طغيان مي كنند و اگر مواد
آلي در خاك به اندازه كافي وجود داشته باشد اين پاتوژن ها به صورت ساپروفيتي عمل مي كنند زيرا مقدار
انرژي مصرفي در فاز ساپروفيتي كمتر از فاز پارازيتي است.
ب:تشكيل و ترشح مواد : بسياري از قارچ ها و باكتري ها مي توانند انتي بيوتيك هائي بسازند.البته در
شرايطي كه ميزان ماده آلي در خاك زياد باشد.اين انتي بيوتيك ها مي توانند باعث كنترل آفات وبيماري ها
شوند .براي مثال جمعيت قارچ ريزوكتونيا همراه عصاره كلش برنج با خاك اره هيچ اثري نداشت ولي زماني كه
عصاره را به خاك انتقال دادند ريزوكتونيا از بين رفت.
(competition) ج: رقابت
رقابت مي تواند دركنترل و محدود كردن رشد عوامل بيماري زا اثر بگذارد .
مثلا در ريزوكتونيا كه در فاز ساپروفيتي نياز به مواد غذائي با رابطه كربن به نيتروژن كم دارد. در زمين
قارچ ها از بين مي روند (كمبود مواد غذائي) C/N آلوده به قارچ اگر كاه و كلش اضافه كنيم به علت بالا رفتن
كود هاي آلي باعث افزايش فاز ساپروفيتي در خاك مي شوند و تجزيه كنند هاي سلولز را فعال مي كنند
.
- 33 -
خيلي از عوامل بيماري زا ي گياهي دشمناني دارند كه انها را ضعيف : HYPERPARASITISM : د
كرده و از بين مي برد.كود هاي سبز باعث زياد شدن فعاليت قارچ ها و باكتري ها ئي مي شوند كه مي توانند
اين عوامل بيماري زا را از بين ببرند.
مي شود. Hyperparasitism كود سبز باعث افزايش
به محيط اطراف ريشه ريزوسفر مي گويند كه حاوي تعداد زيادي باكتري و قارچ است.هر ماده غذائي يا
آب و پاتوژني كه بخواهد وارد گياه شود بايد از اين غلاف عبور كند .اين پوشش از مجموعه اي از
ميكروارگانيسم ها ايجاد شده است و اين باكتري ها و قارچ ها به دليل ترشح مواد سمي وآنتي بيوتيك ها از
عبور پاتوژنها به درون گياه جلوگيري به عمل مي آورند.
پس گياهاني كه در محيط استريل رشد كرده اند به بيماري ها بسيار حساس اند و دليل آن نداشتن اين
پوشش در اطراف ريشه است.
ه: ميكوريزا : گياهاني كه با ميكوريزا آلوده شده اند به عوامل بيماري زا مقاوت بيشتري دارند .چون خود
در اطراف ريشه به علت co اين ميكوريزا ها نيز توليد آنتي بيوتيك توليد مي كنند و همچنين زياد شدن 2
فعاليت ميكوريزا باعث از بين رفتن پاتوژن ها مي شود.
اين عامل تاثير بازدارندگي زيادي بر روي عوامل بيماري زا دارد. : co و: تاثير بازدارندگي خود 2
ز: آنزيم ها : در خاك هائي كه غني از انزيم هستند مقاومت به عوامل بيبماري زا بيشتر است.
اين انزيم ها بيشتر روي اندام هاي توليد مثلي مثل اسپور قارچ ها اثر مي گذارند و باعث از بين رفتن انها
ميشوند .
تجزيه مواد سمي به وسيله ميكروارگانيسم ها و كلوئيد هاي هوموسي : خيلي از پاتوژن ها زماني گياه را
بيمار مي كنند كه قبلا گياه را با مواد سمي ضعيف كرده باشند. لازمه اينكه در گياهان بيماري ايجاد شود اين
است كه قبلا گياه توسط گياه ضعيف شده باشد و اين ضعيف شدن ممكن است به دليل ترشح مواد از پاتوژن و
يا استفاده بي رويه سموم كشاورزي ايجادشود.در صورتي كه ميكروارگانيسم هاي مفيد در خاك باشند آنزيم
هائي به گياه مي فرستند كه كه سموم پاتوژن ها و مواد سمي را تجزيه مي كند .
در آزمايشي مشاهده شد كه كرم ها خاكي چه قدر در تجزيه سموم رسيده به گياه موثر اند.
خاكي كه هوموس فراوان داشته باشد كمتر به بيماري دچار مي شود.
ح:اهميت هوموس در رابطه با ايجاد مقاومت به آفات و بيماري ها :
- 34 -
وقتي گياه قوي باشد بهتر مي تواند در مقابل عوامل بيماري زا از خود دفاع كند.هوموس و تركيبات آلي
نقش مهي در در فعاليت بيولوژيك خاك دارند وخاك را قادر مي سازند كه كه جلوي رشد و نمو پاتوژن ها
رابگيرد.
هوموس باعث تشديد شدن مقاومت گياه به بيماري مي شود.. با بهبود دادن خصوصيات فيزيكي و
شيميائي خاك علاوه بر بهتر كردن شرايط رشد براي گياه مي تواند به عنوان انبار مواد ذخيره اي براي گياه عمل
كند .عوامل فيزيكي مثل نفوذ پذيري بهتر، درجه حرارت ثابت و تامين آب و در مورد خصوصيات شيميائي
ايجاد فعاليت بيولوژيك و همچنين بالا رفتن قابليت جذب و فعاليت بهتر ميكروارگانيسم ها در تجزيه مواد آلي .
اثر بازدارنگي خود گياه :
گياهان اين قدرت را دارند كه بتوانند در مقابل آفات و بيماري ها مقاومت كرده ،بجنگند و حتي پيروز
هم بشوند.اين قدرت اگرچه خيلي كم شناخته شده است ولي به ترشح مواد سمي براي آفت مربوط مي شود
.اين مواد سمي مي توانند تحت عنوان آنتي بيوتيك ها نام برده شوند .اين آنتي بيوتيك ها اكنون هم توسط
باكتري ها و قارچ هاي مفيد و هم گياه ترشح مي شوند.
توليد وترشح قارچ كش توسط گياه :
تعداي از گياهان مواد قارچ كشي را مي توانند سنتز كنند .
1: مثلا در سيب زميني رابطه اي ميان مقدار فنول و مقاومت به بيماري قارچي وجود دارد.سياهك آشكار
در سيب زميني هائي كه داراي فنول يسشتر هستند كمتر ديده مي شود.
2:آلكالوئيد ها نقش مهمي در ايجاد مقاوت درگياهان دارند .اخيرا در يك رقم گوجه فرنگي ديده شده
است كه بيماري فوزاريوم با ميزان آلكالوئيد در گياه رابطه دارد.و خاصيت قارچ كشي دارد.
در اين رقم زياد گزارش شدند . proxidase آنزيم
ط:فعاليت تنفسي : ديده شده است كه در گياهاني كه سلول هايشان فعاليت خوبي دارند و فعاليت تنفسي
بالا است بيماري كمتر است . اخيرا ديده شده است كه مواد شيميائي مصنوعي باعث كاهش فعاليت تنفسي
سلولها مي شود و مقاومت انها به بيماري ها كاهش مي يابد .
قبلا اشاره شد كه مواد سمي كه توسط عوامل بيماري زا ترشح مي شوند گياه را ضعيف مي كنند و يكي
از تاثيرات اين مواد اثر روي تنفس است.
ي: مقاومت در برابر حشرات : وجود مقاومت در برابر حشرات به بودن يا نبودن يك ماده در گياه وابسته
است .مثلا موادي مثل گليكوزيد و بنزو اكسي زولينون در گياه مقاوت به حشرات را افزايش مي دهند.
ك: مواد ترشح شده از طرف ريشه :
- 35 -
ريشه ها موادي ترشح مي كنند كه بعضي از عوامل بيماري زا را كاملا از رشد مي اندازند ..اين مواد
باعث بهبود شرايط رشد وبراي گياه مي شود.
مواد مترشحه از ريشه به دو شكل عمل مي كنند :
1: مستقيما با ترشح مواد سمي پاتوژن را از بين مي برند.
2: با بهتر كردن شرايط رشد براي ميكروارگانيسم ها ي مفيد ورشد بيشتر آنها و توليد مواد سمي توسط
انها باعث از بين رفتن پاتوژن مي شوند
البته ترشح مواد توسط گياه از خوش خوراكي گياه براي آفت مي كاهد .
هر گونه گياهي ترشحات خاص خود را دارد و در نتيجه داراي ريزوسفر خاصي است و بر روي يك
سري از پاتوژن ها اثر دارد.
ل:تغييرات بيوشيميائي گياه دراثر تغيير در عمليات زراعي :
آفات و عوامل بيماري زا نياز غذائي خاص خود را دارند. تركيب مواد غذائي در اندام هاي گياهي به
خصوص ميزان مواد الي و معدني بر اساس ميزا ن مصرف كود ها تغيير مي كند . پس جاي تعجب نيست كه
يك افت خيلي و سيع از يك نوع گياه تغذيه كرده و طغيان نمايد.در كشاورزي متداول ما براساس كود دهي و
... تغييراتي در گياه ايجاد مي كنيم كه افت را براي تغذيه بيشتر از گياه تشويق مي كند مثلا مصرف زياد كود
نيتروژنه باعث ترد وآبكي شدن گياه شده و براي حشرات مكنده تغذيه را آسان تر مي كند.
نياز غذائي يك افت و ميزان مواد محلول در گياه :در پي ازمايش ها به اين نتيجه رسيده اند كه طغيان و
رشد افت رابطه مستقيمي با ميزان مواد محلول در گياه دارد.
اين مواد محلول در گياه شامل تركيبات نيتروژنه مثل اسيدهاي امينه ازاد و ديگر تركيبات پروتئيني هستند
همچنين هيدراتهاي كربن و قندها در گياه به مقدار فراوان يافت مي شود.
وقتي مواد محلول در گياه كم مي شوند يعني نيتروژن ازادي كه در داخل گياه است به سرعت تبديل به
پروتئين شده و از دسترس افت دور مي ماند در اين صورت ماده اي براي مصرف افت وجود ندارد . زماني مواد
تبديل به پروتئين مي شوند كه شرايط براي رشد گياه مناسب باشد .در يك كشاورزي اكولوژيك هرچه ماده
غذائي بيشتر وارد گياه شود بلافاصله به مصرف مي رسد .
كود: كود هاي نيتروژنه باعث طغيان افات مي شوند چون باعث افزايش مواد نيتروژنه ازاد در گياه مي
شود واين مواد ازاد و اسيد ها امينه براي رشد افات مناسب بوده و باعث مي شوند كه افت چرخه زندگي خود
را زود تر كامل كند .در كشاورزي ارگانيك هيچ گاه در خاك زيادي نيتروژن وجود ندارد.طغيان افت در
كشاورزي متداول به علت مصرف زياد كود نيتروژن است .
- 36 -
آب آبياري : بسياري از تحقيقات نشان داده اند كه چه اب كم و چه اب زياد باعث مي شوند كه يك
سري از افات و بيماري ها زياد شوند . مثلا خشكي باعث هيدروليز پروتئين ها مي شود ومواد نيتروژنه در اندام
هاي گياه زياد مي شوند .
(anaerobic) در مورد اب زياد هم ديده شده است كه در اثر اين عامل، رشد باكتري هاي غيرهوازي
بيشتر مي شود.
هوادهي خاك : تحقيقات نشان داده كه كمبود اكسيژن در اطراف ريشه باعث مي شود كه ميزان اسيد امينه
در داخل گياه تغيير كند به خصوص ميزان اسيد امينه هاي ازاد، زياد مي شود و درنتيجه حمله افت و بيماري
بيشتر شده و گياه از بين مي رود .
فاكتور هاي اكولوژيكي مربوط به منطقه:
1: پوشش گياهي
2: اقليم و ارتفاع منطقه:
پوشش گياهي : فعاليت كشاورزي متداول از نظر اقتصادي قابل قبول است .ولي از نظر اكولوژيك يك
فاجعه مي باشد. در كشاورزري متداول يكپارچه سازي اراضي و تك كشتي وجود دارد كه باعث ايجاد بيماري و
طغيان افات مي شود.
اقليم منطقه:
تاثير مستقيمي بر روي طغيان افات و بيماري ها دارد. مثلا در سيب ديده شده است كه در مناطق خشك
جنوب فرانسه يك نوع قارچ وجود داردكه بسيار فعال بوده و بدون سمپاشي از بين نمي رود .ودر مقابل در
مناطق سرد و مرطوب اين قارچ اصلا وجود ندارد.بلكه قارچ ديگري فعال است . در مناطقي كه داراي ارتفاع
600 تا 800 متر هستند هيچ يك از اين قارچ ها وجود ندارد.
علف هاي هرز به سه دسته تقسيم مي شوند .
1:علف هاي هرز يكساله
2: علفهاي هرز دوساله
3: علف هاي هرز چند ساله
علف هاي هرز يكساله گياهاني هستند كه در همان يك سال اول توليد بذر كرده و بعد مي ميرند اين
گياهان يك ساله سازگار شده اند به شرايط بسيار نا مناسب و نا پايدار كه اين شرايط نا پايدارتوسط شخم يا
- 37 -
خشكي يا بقيه فعاليتهائي كه انسان انجام مي دهد به وجود مي آيد.علف هاي هرز يك ساله سيكل زندگي خود
را طوري مشخص مي كنند كه بتوانند توليد بذر زيادي داشته باشند تا نسل بعد خود را تضمين كنند .اين
فراواني بذر توليدي در واقع استراتژي اين علف هاي هرز است كه به آنها اين قدرت را مي دهد تا در شرايط نا
مساعد دوام بياورند.اين گياهان يكساله هدفشان اين است كه كه در زمان كوتاهي بذر زيادي توليد كنند لذا در
شرليط نا مناسب رشد رويشي را متوقف كرده و وارد فاز زايشي مي شوند.گياهان يكساله نسبت به چند ساله
ها بذر زيادي توليد مي كنند .چون چند ساله ها شرايط طولاني تري از شرايط نا مساعد را دارا هستند.يكي از
شرايطي كه علف هاي يكساله رشد مي كنند زماني است كه ما شرايط را به هم مي زنيم و ايجاد نا پايداري مي
كنيم در واقع اين نا پايداري بيدار كردن بذر علف هاي هرز است.
عوامل موفقيت علف هاي هرز يكساله :
1:قدرت جوانه زني در هر شرايطي
2: عمر طولاني بذر
3: داراي خواب هستند
4:سرعت رويشي بالائي دارند
5:توليد بذر بالا دارند.
6:بذر ها در شرايط نا مطلوب توليد مي شوند.
7:پراكنش زيادي دارند
در مقابل يكساله ها چند ساله ها وجود دارند يعني متعلق به شرايط پايدار و مناسب مي باشند.مثلا تحت
شرايط بدون شخم علف هاي چند ساله داريم (به علت عدم نا پايداري). چند ساله ها بر خلاف يك ساله ها كه
هدفشان توليد بذر بود مقداربيشتري از انرژِي خود را براي رشد رويشي قرار مي دهند.و نكته ديگر اينكه چند
ساله ها علاوه بر توليد بذر اندام هاي تكثير رويشي نيز دارند.كه به كمك آنها به طريق غير جنسي نيز تكثير مي
شوند.و در اين اندام ها مواد غذائي را ذخيره مي كنند.
اگر تكه اي زمين را در نظر بگيريم و اين زمين به حال خود رها شود در سال اول از گياهان يكساله
پوشيده مي شود.در سال دوم به همين ترتيب علف هاي هرز يكساله و دوساله ظاهر مي شوند در سالهاي بعد
علف هاي چند ساله و سپس درختچه و درخت ظاهر مي شود(البته اگر در نزديك جنگل باشد) به اين
كه در اين توالي با افزايش تنوع روبه رو هستيم.ظهور علف هاي هرز .(succession) جايگزيني توالي گويند
تلاشي از طرف طبيعت است براي ايجاد پايداري ،كه يك پروسه اكولوژيكي است هنگامي كه ما علف هاي هرز
زميني را از بين مي بريم (پاكسازي) در واقع ما ايجاد نا پايداري كرده ايم در حالي كه زمين به ان پاسخ مي دهد
- 38 -
و با رشد بيشتر علف هاي هرز در صدد جبران ان بر مي آيد.حال زميني را در نظر بگيريد كه براي زراعت آماده
شده (تك كشتي) اين زمين خود به محيط فشار مي آورد تابه سمت پايداري حركت كند و اين فشار ايجاد
پوشش گياهي مي كند.
در واقع تك كشتي به صورتي است كه زمين را تحت فشار قرار مي دهد و زمين هم متقابلا فشار مي
آورد.تا با ايجاد علف هاي هرز نا پايداري رفع شود.
حال اگر ما چند كشتي داشته باشيم ديگر زمين براي ايجاد تنوع و رسيدن به پايداري مبارزه نمي كند و
ثبات وپايداري بدون وجود علف هرز ايجاد مي شود.اگر مزرعه ما تك كشتي باشد وقتي حشره يا آفتي وارد
مزرعه مي شودمواد غذائي به فراواني در اختيارش است و چون دشمنان طبيعي نيزدر مزرعه وجود ندارند به
خوبي مراحل رشد و توليد مثل را انجام مي دهد .حال اگر سيستم داراي تنوع باشد اين حشره مواد غذائي را به
راحتي به دست نمي آورد وبا وجود دشمنان طبيعي نيز از جمعيت آن كاسته مي شود.
عمده فوايد توالي اين مي تواند باشد كه كه طبيعت با ايجاد توالي آفات و بيماري ها را كنترل مي كند و
اگر انسان در آن دخالت نكند هيچگاه طغيان آفات وجود نخواهد داشت.
علف هاي هرز فاكتور هائي در اختيار دارند كه با كمك اين فاكتور ها بقا خود را حفظ مي كنند . مثل
توليد بذر فراوان. يكي ديگر از استراتزي هاي علف هاي هرز قدرت سازگاري انها با شرايط نا مساعد مي
باشد.يكي از مهمترين راه هاي گسترش علف هاي هرز خود انسان است.علاوه بر اين ها داشتن
بالا در بذر علف هاي هرزبه بقا انها كمك مي كند. (dormancy) دورمانسي
انتشار بذر در اكوسيستم زراعي به دو مورد زير بستگي دارد:
1:تاريخچه كشت گياهان در زمين
2: مديريت مزارع اطراف.
آزمايشي انجام و ديده شد كه به ازاي هر پوند از خاك مزرعه 140 بذر در آن وجود دارد يعني 200
ميليون بذر در ايكر.
يكي از روشهاي انتقال بذر ها ماشين آلات كشاورزي هستند .
دوام وبانك بذر به موارد زير بستگي دارد:
1: نوع بذر و گونه
2: عمق دفن شدن بذر
3: عمليات زراعي
4: نوع خاك
- 39 -
هر قدر لايه خاك فشرده تر شود اثر آن روي كاهش جوانه زني بذر بيشتر است.بذر هاي ريز به دليل
سطح تماس بيشتر به مواد شيميائي و آللوپاتيك حساس تر اند