تکه های ساده ـ اینستالیشن آرت

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
تکه های ساده ـ اینستالیشن آرت

نویسنده : محمد گرمنجانی





" این هنر، نمایشی است بدون صحنه با نوع بازی که در عین حال که کاری روزانه نیز هست، مفهومی است که دلالت کننده نیز می باشد... صحنه کارناوال ، جایی که هیچ سن و نمایشی ندارد، بنابراین این هم صحنه است و هم زندگی ، هم بازی است و هم رویا ، هم گفت و گوست و هم نمایش"، انچه پیش امد تعریفی است که توسط جولیا کریستووا برای اینستالیشن ارت آمده است .
اولین چیزی که در مورد هنر معاصر در مقایسه با چند دهه گذشته جلب نظر می کند، کثرت بی سابقه سبک ها ، فرم ها ، تجارب و برنامه هاست . دیگر نمی توان تعداد محدودی متریال خاص را به عنوان رسانه هنری نام برد : نه تنها رنگ روغنی ، که فلز و سنگ و حتی هوا ، نور ، صدا ، کلمات ، مردم ، زباله چیدمان های چندرسانه ای و هرچیز دیگری در هنر امروز حضور دارد. آن تکنیک ها و روش های سنتی که هنر بودن یک اثر را تضمین می کردند ، دیگر رنگ باخته اند . حتی حاصل عادی ترین فعالیت های روزمره نیز می تواند هنر محسوب شود. اینستالیشن آرت ، از نظر کاربردی و عملی، بخش وسیعی از هنر معاصر را در برمی گیرد . این نوع هنر از ایده ی نمایشگاه یا نمایش برگرفته شده است. اینستالیشن عبارتی مختلط می باشد که از تاریخ های چندگانه ای تشکیل شده است و شامل معماری، پرفورمنس آرت در شکل اولیه آن و بسیاری روش های دیگر در هنر های تجسمی معاصر می باشد و از تأثیر آن ها بهره مند شده است. اینستالیشن مرزهای بین زمینه های مختلف را قطع کرده و قادر است استقلال منحصر به فرد آن ها، قدرت و به طور کلی تاریخ و ارتباط آنها را با مفاهیم مدرن زیر سوال ببرد. ریشه های اینستالیشن آرت به دهه ها قبل و آثاری همچون آثار مارسل دوشان برمی گردد. این فرد کسی بود که یکی از اولین چیدمان های هنری را انجام داد . بعد از آن در دهه 60، هنرمندان دیگری در قالب کانسپچوال آرت اقدام به خلق آثاری نمودند که بعدها در ژانر اینستالیشن قرار گرفت . جالب است بدانید در دهه50 در ژاپن هنرمندانی اقدام به خلق آثاری کرده بودند که به سادگی در این ژانر جای گرفت . تشابه اینستالیشن را می توان با هپنینگ آرت (هنر اتفاقی) و در آثار آلن کاپرو به وضوح رویت کرد.
لوسیوفونتانا در مانیفست سفید، در سال 1946 در مورد آثار فرانک استلا که به ان فضاپردازی می گوید و تحت شمول ان سعی شده فضای غیر واقعی هنر سنتی را به ماوراء برده و کوشش شده است که با معماری و محیط های بزرگتر ترکیب گردد اشاره می کند برای این کار در سطح کار سوراخ ها و خراش هایی ایجاد گردید. استلا سعی کرد که در آثارش شکل مستطیل بوم ها را تغییر دهد ، اما در عین حال سعی نمود تا آثارش بیشتر به صورت نقاشی باشد تا یک شی ء .
در اوایل دهه ی 1960 عبارت جفت و جور کاری Assemblage و " محیط " اغلب برای توصیف اثری که در آن هنر با استفاده از موادی فضا را پر می کرد به کار می رفت . در آن زمان اینستالیشن تنها برای چگونگی برپایی یک نمایشگاه کاربرد داشت . در هنر سرهم شده امروزی فضا نقش فعالی را بازی می کند. باراین ادوهرتی هنرمند ایرلندی ازتبار " نیویورک" به این امر می پردازد که امروزه ما بر این مسئله واقفیم که خود گالری در ارتباط با محتویاتش دارای اهمیت می باشد. دیوارهای و حجم فضای یک گالری از نظر اودوهرتی در قرن بیستم اهمیت بسیاری دارد و وابسته به دو " کشف تصویر دو بعدی " و " ایجاد تکنیک کلاژ" می باشد.
اهمیت آثار اینستالیشن (سرهم شده) در اماکن غیر هنری نیز مورد توجه هنرمندان این بیان هنری می باشد. فعال سازی یک محیط یا یک مفهوم با برخوردهای ظاهراً هنری باعث می شود که آن ها به نوعی اثر هنری خوانده شود و این امر می تواند با پیوند متوالی هنر و زندگی در ارتباط باشد. بنابراین هنر سرهم شده بیانگر علاقه هنرمند به گسترش زمینه کار از کارگاه به فضای عمومی است و بدین ترتیب هنرمند کنترل خود را بر نمایش آثار گسترده تر می کند. در سال 1989 " گالری واحد 7 " لندن به اینستالیشن اختصاص یافت و زمینه ساز تأسیس موزه اینستالیشن گردید
.




منبع : اتود


 
بالا