تو وقتي دلت مي گيره چي كار ميكني ؟؟؟

[mehryas]

سلام
خوبيد بچه هاي گل باشگاه
ميگما وقتي دلت ميگيره چيكار مي كني؟​

 

[MARIA RED]

سلام
خوبيد بچه هاي گل باشگاه
ميگما وقتي دلت ميگيره چيكار مي كني؟​

من این تایپیکو گذاشتم چرا شما دوباره گذاشتی؟

 

[mehryas]

ببخش نمیدونستم پس میتونی ببندیش.

 

[eti68]

من میرم با یه سرهنگ حرف میزنم!

 

[ریحانه...]

می نویسم گریه هم میکنم
ولی فقط با حرف زدن آروم میشم با خدا حرف میزنم

 

[|PlaNeT|]

سلام
خوبيد بچه هاي گل باشگاه
ميگما وقتي دلت ميگيره چيكار مي كني؟​

سلاااااااااااااااام
.
.

.
.
آبنبات چوبی موخورم

 

[ALIREZA.F.1988]

گریه میکنم

 

[Persia1]

میرم خرید درمانی
البته با توجه به بودجه کمی که دارم

 

[eterno]

گریه میکنم

اولین باری که این کامنتت رو خوندم، جدا ناراحت شدم ولی الان که برای بار دوم این کامنت رو خوندم خیلی خنده م گرفت
در حال گریه کردن تصورت کردم

 

[ALIREZA.F.1988]

تصور میکنم خونه خانم مهندسم ، با پذیرایی شاهانه و کادوی ویژه ، اون موقع خوشحال میشم و دلگیریم تموم میشه

 

[آیدا..]

قدم میزنم یا میرم اتاقم
بایدتنها باشم

 

[eterno]

یکی از کارهام اینه که میرم دم پنجره و پرده رو باز میکنم و روی مبل میشینم و مغازه های اطرافمون و رفت و آمد مردم رو نگاه میکنم و آهنگ های غمگینی که بلدم رو زمزمه میکنم.

 

[ESPEranza]

میرم زیر دوش

 

[Persia1]

قرص دل درد میخورم

 

[yas87]

من خیلی وقته دلم نگرفته حتی نمیتونم درست گریه کنم

 

[eterno]

یکی از کارهام اینه که میرم دم پنجره و پرده رو باز میکنم و روی مبل میشینم و مغازه های اطرافمون و رفت و آمد مردم رو نگاه میکنم و آهنگ های غمگینی که بلدم رو زمزمه میکنم.

یکی دیگه از کارهام پیاده روی توی محله ی خودمونه.
خونه ی ما توی یکی از محله های خوب گرگانه که خیابون ها و کوچه های نسبتا عریض داره که اطرافش درختهای چنار کاشته شد.
چون محل پولداری قدیمها بوده برای همین پر از خونه ویلایی های خیلی قشنگه که من لذت میبرم از دیدنشون که البته تعدادشون روز به روز داره کمتر میشه و به جاش آپارتمان ساخته میشه.
توی خیابون اصلیش هم پر از مغازه های بزرگ هست که من وقتی دلم میگیره توی این خیابون راه میرم و از خونم تا میدون محله که خودش یکی از قشنگی های این محله ست میرم و برمیگردم و با دیدن رفت و آمد مردم و نورپردازی های مغازه ها و سلام و علیکی که با خیلی از این مغازه دارها دارم و یه دوری توی مغازه ها زدن و حتی داشتن یه خرید کوچیک، تمام انرژی منفیم تخلیه میشه و برمیگردم خونه.

 

[eterno]

یکی دیگه از کارهام پیاده روی توی محله ی خودمونه.
خونه ی ما توی یکی از محله های خوب گرگانه که خیابون ها و کوچه های نسبتا عریض داره که اطرافش درختهای چنار کاشته شد.
چون محل پولداری قدیمها بوده برای همین پر از خونه ویلایی های خیلی قشنگه که من لذت میبرم از دیدنشون که البته تعدادشون روز به روز داره کمتر میشه و به جاش آپارتمان ساخته میشه.
توی خیابون اصلیش هم پر از مغازه های بزرگ هست که من وقتی دلم میگیره توی این خیابون راه میرم و از خونم تا میدون محله که خودش یکی از قشنگی های این محله ست میرم و برمیگردم و با دیدن رفت و آمد مردم و نورپردازی های مغازه ها و سلام و علیکی که با خیلی از این مغازه دارها دارم و یه دوری توی مغازه ها زدن و حتی داشتن یه خرید کوچیک، تمام انرژی منفیم تخلیه میشه و برمیگردم خونه.

یکی دیگه از کارهام اینه که میخوابم.
گاهی انقدر دلم میگیره و انرژیم منفیه که هیچ کاری نمیتونم انجام بدم و حتی دلم نمیخواد کسی رو ببینم. پس میرم میخوابم، حتی اگه خوابم نیاد هم به زور خودم رو میخوابونم، چون وقتی بیدار میشم حالم خیلی بهتر شده.

 

[ALIREZA.F.1988]

یکی دیگه از کارهام اینه که میخوابم.
گاهی انقدر دلم میگیره و انرژیم منفیه که هیچ کاری نمیتونم انجام بدم و حتی دلم نمیخواد کسی رو ببینم. پس میرم میخوابم، حتی اگه خوابم نیاد هم به زور خودم رو میخوابونم، چون وقتی بیدار میشم حالم خیلی بهتر شده.

لالایی هم میگی برای خودت تا خوابت ببره یا همینطوری میخابی؟

 

[eterno]

لالایی هم میگی برای خودت تا خوابت ببره یا همینطوری میخابی؟

چشم هام رو میبدم و تحت هیچ شرایطی باز نمیکنم و سعی میکنم به هیچی هم فکر نکنم، کم کم خوابم میبره

 

[ALIREZA.F.1988]

چشم هام رو میبدم و تحت هیچ شرایطی باز نمیکنم و سعی میکنم به هیچی هم فکر نکنم، کم کم خوابم میبره

اصول صحیح خوابیدن همینه
باید چشم ها را بست و به هیچ چیز فکر نکرد و بدن را شل کرد

من وقتی دلم میگیره دوست دارم با کسی که دوست دارم بریم یه جای دنج و حرف بزنیم

 

[Aghrab Khatoon]

گریه میکنم
فکر میکنم
غذا درست میکنم

 

[ALIREZA.F.1988]

گریه میکنم
فکر میکنم
غذا درست میکنم

اینجوری که غذا شور میشه