Hell.boy
عضو جدید
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تو به من خندیدی![FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
و نمی دانستی من به چه دلهره ، از باغچهء همسایه سیب را دزدیدم
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید، غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و سالهاست هنوز خش خش گام تو تکرار کنان
میدهد آزارم
و من در اندیشه این پندارم که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
و نمی دانستی من به چه دلهره ، از باغچهء همسایه سیب را دزدیدم
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید، غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و سالهاست هنوز خش خش گام تو تکرار کنان
میدهد آزارم
و من در اندیشه این پندارم که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
[/FONT][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در جواب:[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من به تو خنديدم
چون که می دانستم
تو به چه دلــهره از باغچه همسايه سيب را دزديدی،
پدرم از پی تو تند دويد
و نمی دانستی که
باغبان باغچه همسايه
پدر پير من است![/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من به تو خنديدم
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تا که باخنده ی خود
پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليک
لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاک[/FONT][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تا که باخنده ی خود
پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو ليک
لرزه انداخت به دستان من و
سيب دندان زده از دست من افتاد به خاک[/FONT][/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دل من گفت: برو
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]چون نمی خواست به خاطر بسپارد
گريه تلخ تو را
و من رفتم و هنوز
سالهاست که در ذهن من
آرام آرام
حيرت و بغض نگاه تو
تکرار کنان،
می دهد آزارم
و من انديشه کنان
غرق اين پندارم:
[/FONT][/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]که چه می شد اگــر باغچه خانه ما سيب نداشت[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]؟
[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]چون نمی خواست به خاطر بسپارد
گريه تلخ تو را
و من رفتم و هنوز
سالهاست که در ذهن من
آرام آرام
حيرت و بغض نگاه تو
تکرار کنان،
می دهد آزارم
و من انديشه کنان
غرق اين پندارم:
[/FONT][/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]که چه می شد اگــر باغچه خانه ما سيب نداشت[/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]؟

