تاثیر نجوم در معماری

d3000

عضو جدید

مایاها

تمدن مایا برای مدت 6 قرن از سال 300 تا 900 م تمدن مایا در زمین های پست گواتمالا و مکزیک کنونی رونق گرفت.
حاکمان مایا در این نواحی عبادتگاها ی هرمی شکل _ قصرها_ بازار و میدان های تجاری و زمینی های ورزشی بسیار زیبایی ساختند.
ریاضی دانان و ستاره شناسان مایا بسیار متخصص بودند.
عبادت گاهای هرمی شکل:
تعداد بسیاری از اهرام سنگی در جنگل ها ی انبوه آمریکای مرکزی پنهان شده است.
یکی از بزرگترین هرم ها معبد کتیبه ها در منطقه یا لنگ است.
علم نجوم در مایاها نسبت بقیه ی اقوامان آن سرزمینی به مراتب پیشرفته تر بوده است آگاهی آنها به سیستم منظومه خورشیدی و صور فلکی تعجب بر انگیز است.
یک طاق با عظمت به یاد بود کنگره ستاره شناسی در کویان این سرزمین بر پا گردیده.
ساختمان رصد خانه آنها به طور شگفت انگیز مشابه رصد خانه های امروزی ما می باشد منتهی بدون دستگاه و آلات مدرن ستاره شناسی امروز
شهر های آن ها با جلال و جبروت تمیز و مرتب بودند،میادین و چهارراه وسیع و کف خیابان ها سنگ فرش بوده.
معابد آنها مزین به تصاویر عظیم موجودات عجیب و باغچه ها و آب نماهای زیبا بوده
ستاره شناسان بی نظیر :تقویم مایاها 400 میلیون سال را به صورت دقیق محاسبه کرده
این اقوام اطلاعات بسیار زیادی از سیارات به خصوص اورانوس و نیپتون را داشته اند.

دیدبانی یا رصد خانه چیچین ایتزا اولین و قدیمی ترین ساختمان مصر (استوانه ای) در مایا با مرمت امروزی دقیقأ شبیه رصد خانه های امروز است. این رصد خانه بر روی 3 قطعه زمین مرتفع بنا شده و در داخل پله های مارپیچ قسمت های پایینی را به قسمت های بالایی پست دید بانی متصل می کند و در قسمت گنبدی این رصد خانه دریچه ای است که می توان ستاره ها و صفحه آسمان را به خوبی رصد کرد دیوار خارجی از نقش های خدای باران و انسان های بالدار پوشیده شده است.
در ریاضیات از عدد صفر استفاده می کردند معلوماتی که منجر به محاسبات سال های شمسی است را تا 4 رقم اعشار محاسبه کرده بودند.
قدیمی ترین شهر آن در (بواکراکتون) در کشور گواتمالا یک مرکز مهم ستاره شناسی بوده و دارای یک بنا ی منحصر به فرد در دنیا :یک هرم در داخل یک هرم بزرگتر دیگر.
از مراکز مهم بوکاتان: دوکسمال_ چیچین ایتزا

در هر یک از وجوه خود 41 پله دارد که مجموع 364 پله با افزودن سکوی بالای تعدادکل پله ها 365 تعداد روزهای سال در اعتدال بهاری و پاییزی (اولین روز بهار و پاییز که ساعات روز و شب برابر هستند) نور خورشید سایه ی یک مار عظیم را بر روی راه پله شمالی خود نمایان می کند.

پنجره ها طوری تنظیم شده که با نقاط جذاب و مهمی هم تراز باشند
این پنجره ها به سمت شمالی ترین و جنوبی ترین محل استقرار ستاره زهره محل غروب آفتاب در اعتدالین ساخته شده اند و گوشه های بنا به سمت محل طلوع و غروب خورشید در انقلابیون است.











 

d3000

عضو جدید
تاثیر نجوم در معماری(نیمروز میانگاه جهان باستان)

تاثیر نجوم در معماری(نیمروز میانگاه جهان باستان)

نیمروز
میانگاه جهان باستان


سرزمین نیمروز (سیستان/ زَرَنگ/ زاولستان) با نجوم و بویژه با گاهشماری ایرانی پیوندی عمیق و دیرینه دارد. نام‌های گوناگون این سرزمین از كاركردهای نجومی آن برخاسته است. نامواژه «زاول/ زابل» با رسیدن خورشید به سمت‌الرأس و اندازه‌گیری آن به عنوان مبدأ شبانروز در پیوند بوده و بعدها واژه «مِـزوَله» به معنای «شاخص خورشیدی» از همان ریشه برگرفته شده است. نامواژه «زرنگ» (در خط میخی هخامنشی «زَرَكَـه») ظاهراً با «درنگ» و «زمان» مرتبط است و از همه مهمتر نامواژه «نیمروز» از این باور و آگاهی كهن سرچشمه می‌گیرد كه خط «نیمروزان» یا نصف‌النهار مبدأ از این ناحیه عبور می‌كند.

اما یكی از جالب‌ترین و شگفت‌انگیز‌ترین نقاطی كه مردمان باستان به عنوان میانگاه جهان، انتخاب كرده‌اند؛ سرزمین سیستان یا نیمروز بوده است. آگاهی‌های علمی امروزی نیز به ما ثابت كرده است كه براستی نیمروز در میانگاه نیمكره شرقی واقع شده است و فاصله آن تا جزایر «كوریل» در اقیانوس آرام (آخرین ناحیه مسكونی شرقی) به اندازه 90 درجه و فاصله آن از غرب تا جزایر «آزور» در اقیانوس اطلس (آخرین ناحیه مسكونی غربی) نیز به اندازه 90 درجه است. به عبارت دیگر هنگامی كه خورشید در سیستان به میانگاه آسمان می‌رسد؛ در شرق جهان، خورشید در حال غروب و در غرب جهان در حال طلوع است. به دیگر سخن هنگامی كه سراسر جهان در روشنایی روز بسر می‌برد؛ در سیستان هنگام ظهر یا «نیمروز» است. انتخاب این سرزمین به اندازه‌ای بر بنیادهای دقیق علمی استوار بوده است كه براستی امروزه از شیوه‌های این اندازه‌گیری دقیق اطلاعی در دست نیست. ظاهراً به نظر می‌آید كه با توجه به گستردگی بسیار زیاد این ناحیه 180 درجه‌ای، اندازه‌گیری‌ها نه با شیوه‌های ژئودزی و زمین‌پیمایی، بلكه با محاسبات ناشناخته نجومی انجام می‌شده است.

انتخاب سیستان بعنوان میانگاه جهان، علاوه بر اینكه نشانه دستیابی به دانش لازم بوده است؛ نشان‌دهنده این واقعیت است كه ظاهراَ اندازه‌گیری‌های جغرافیایی و تقویمی حتی در آن زمان نیز جنبه بین‌المللی بخود گرفته بوده‌اند و لازم بوده است تا ناحیه‌ای به عنوان مبدأ انتخاب شود تا مورد پذیرش مردمان دیگر كشورها قرار گیرد.

از واژه «نیمروز/ نیمروزان» بعدها عبارت عربی «نصف‌النهار» ساخته شد كه عیناً ترجمان همان واژه است. اما در دو سده گذشته و بدنبال كم‌توجهی ما به دانش و فرهنگ ملی، كاركرد سیستان به عنوان مبدأ منطقی نصف‌النهار جهانی، تغییر یافته و این مبدأ یكبار به شهر پاریس و بار دیگر به گرینویچ انگلستان برده شد.

منابع كهنی كه نیمروز را به عنوان میانگاه جهان یاد كرده‌اند، متعدد هستند كه در اینجا به دو نمونه آن اكتفا می‌شود. نخست كتاب «تاریخ سیستان» از سده پنجم هجری. منبع بعدی كه در واقع كهن‌ترین مأخذ ثبت میانگاه جهان بشمار می‌آید عبارت است از «مهریشت اوستا» .

 
بالا