onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]به همين سادگي[/h]
فاجعه پايين آمدن سن مصرفكنندگان سيگار از جمله بزرگترين آسيبهاي اجتماعي است و به نظر ميرسد كه علت در سايه ماندن آن؛ ابتلاي كساني باشد كه خودشان در غلظت دود آن گرفتارند و در منصفانه ترين حالت به «رطب خورده منع رطب كي تواند» متوسل ميشوند.
كمي به اين بينديشيم كه تمامي اعضا و جوارح ما بايد در برابر آسيبي كه به آنها رساندهايم، پاسخگو باشند. حال به كجا پناه ميبريم؟ فرزندانمان را ميبينيم كه خودمان سرچشمه همه اين گرفتاريها را به او نشان دادهايم؛ حال چه ميكنيم؟ سوختن آنها را ميبينيم كه با استعمال سيگار زمينه ارتكاب به افيونهاي ديگر در آنها فراهم شده است؛ حال چه ميكنيم؟ در مقياسي بزرگتر چه كسي پاسخگوست؟
فرصتي است كه با مروري بر فرآيند «از كشت تا استعمال» سيگار به توضيح واضحاتي ديگر دست بزنيم:
بهترين و مستعدترين مزارع؛ به بند كشت توتون كشيده ميشوند تا به جاي كشت محصولات زراعي حياتي و ضامن سلامت بشر؛ گياهي را توليد كنند كه گويي هيچ جايگزين ديگري در اقتصاد و درآمدهاي مالياتي براي آن متصور نيستيم. فراگيري اين موضوع تا جايي پيش رفته كه ايفاي نقش بينالمللي و مافياي آن نيز آشكارا قانون تجارت خود را تدوين ميكند و آن را به اجرا ميگذارد. از تكنولوژيهاي بسيار مدرن در جهت فرآوري و توليد سيگار بهره گرفته ميشود و از گرانترين شيوههاي تبليغاتي براي اشاعه آن در بين مصرفكنندگان استفاده ميشود تا انساني زحمتكش ماحصل دسترنج خود را با دست خود به آتش بكشد و انگار كه هيچ خبطي را مرتكب نشده؛ خود را محق استمرار آن بداند. عمق فاجعه را هنگامي كه به آثار زيست محيطي آن بنگريم، بيشتر درمييابيم. درختها و جنگلها از بين ميروند تا از بهترين و مرغوبترين
قسمتهاي آنها كاغذ سيگار بهدست آيد سپس از متنوعترين بستهبنديها و گرانترين و اغواكنندهترين شيوههاي تبليغاتي استفاده ميشود تا با تمام ادعاي مسووليتي كه درباره محيط زيست و يگانه زمين و سرچشمه حيات خودمان داريم؛ تخريبش كنيم و آلودهاش كنيم و بدتر آنكه بسياري از استعمال كنندههاي سيگار تا جايي عرصه فكري خود را محدود ميكنند كه در قبال مسووليت خانوادگي خود نيز حساسيت اعضاي خانواده را نيز ناديده ميگيرند.
گسترش استعمال سيگار كار را به جايي رسانده كه قبح آن را هم از بين برده و جالب است كه سيگار توانسته طبقهبندي اجتماعي و سياسي و اقتصادي و فرهنگي و خانوادگي و .... را از ميان برداشته و تمامي استعمال كنندهها را از هر قشر و طبقهاي كه هستند، در يك تراز قرار دهد. جالبتر آنكه بسياري از كساني كه در حال گلايه از نارساييها و وضعيت بد اقتصادي و معيشت خود هستند نيز در حالي كه غرق در دود سيگار خود هستند، گويي از هرز رفتن منابع مالي خود اصلا احساس گناه نميكنند؛ گناهي كه در اثر به آتش كشيدن مال و قبول زيان استعمال سيگار و جايگزيني آن با سبد حداقلي قوت خانواده مرتكب ميشوند و خود را پشت انواع توجيهات آن پنهان ميكنند و چندين علت براي ارتكاب اقدامي كه خود به قبح آن واقفند، مطرح ميكنند.
موضوع بسيار جدي است وقتي كه ميبينيم براي جلوگيري كردن از استعمال آن بايد از محترمانه ترين ادبيات بهره جست و براي اين كار بايد مكانهاي مخصوصي را در نظر گرفت.
حال وقت آن رسيده كه از منظر اقتصاد صنعتي به اين معضل نگاهي بيندازيم. با صرف اندكي وقت و با محاسبهاي بسيار ساده ضرر و زيان زمان از دست رفته به ازاي هر نفر – ساعت سيگار كشيدن را ميتوان انجام داد و همچنين ميتوان با محاسبه تكرار چندين نوبتي آن در طول روز كاري و ضرب آن در تعداد استعمال كنندههاي سيگار عددي را نشان داد تا عزيزان كارآفرين و صاحبان و مديران صنايع و خدمات و تمامي آنهايي كه در حسرت واژههاي تاملبرانگيز بهبود و كيفيت و بهرهوري و ارزش افزوده و در كل ادبيات ناظر بر قدرت رقابتپذيري ميسوزند؛ استراتژي «سيگار ممنوع» را در حوزه مسووليت خود قويا به اجرا درآورند.
اكنون وقت آن رسيده كه از خود بپرسيم كه چرا بايد بخش مهمي از حقوقي را كه براي توليد هر واحد از كالا و خدمات ميپردازيم، تقديم كنيم تا از وقت سازمان به سيگار كشيدن صرف شود و چطور است كه بار كاري آنها را به دوش ساير همكاران ميگذاريم و توجهي به آن نداريم و بيجواب ماندن تماسهاي مشتري و ارباب رجوع به خاطر سيگار كشيدن مسوولان مربوطه برايمان دردآور نيست و در ادامه قيمت تمام شده غير قابل رقابت محصول خود را به سادگي از نگاه ديگران ميبينيم.
هر علتي كه براي اشتغالزايي اين صنعت و درآمدهاي مالياتي ناشي از آن و جلوگيري از قاچاق آن به داخل و... وجود داشته باشد؛ هيچيك از مسووليت مسوولان ما را براي يافتن راههاي جايگزين در اين موارد نميكاهد و نميتواند پاسخگوي علل كاهش سن استعمال سيگار باشد كه به دنبال خود بلاياي خانمانسوز بسياري را به همراه دارد.
* عضو بانک جهاني در حوزه بهبود کسبوکار
فاجعه پايين آمدن سن مصرفكنندگان سيگار از جمله بزرگترين آسيبهاي اجتماعي است و به نظر ميرسد كه علت در سايه ماندن آن؛ ابتلاي كساني باشد كه خودشان در غلظت دود آن گرفتارند و در منصفانه ترين حالت به «رطب خورده منع رطب كي تواند» متوسل ميشوند.
كمي به اين بينديشيم كه تمامي اعضا و جوارح ما بايد در برابر آسيبي كه به آنها رساندهايم، پاسخگو باشند. حال به كجا پناه ميبريم؟ فرزندانمان را ميبينيم كه خودمان سرچشمه همه اين گرفتاريها را به او نشان دادهايم؛ حال چه ميكنيم؟ سوختن آنها را ميبينيم كه با استعمال سيگار زمينه ارتكاب به افيونهاي ديگر در آنها فراهم شده است؛ حال چه ميكنيم؟ در مقياسي بزرگتر چه كسي پاسخگوست؟
فرصتي است كه با مروري بر فرآيند «از كشت تا استعمال» سيگار به توضيح واضحاتي ديگر دست بزنيم:
بهترين و مستعدترين مزارع؛ به بند كشت توتون كشيده ميشوند تا به جاي كشت محصولات زراعي حياتي و ضامن سلامت بشر؛ گياهي را توليد كنند كه گويي هيچ جايگزين ديگري در اقتصاد و درآمدهاي مالياتي براي آن متصور نيستيم. فراگيري اين موضوع تا جايي پيش رفته كه ايفاي نقش بينالمللي و مافياي آن نيز آشكارا قانون تجارت خود را تدوين ميكند و آن را به اجرا ميگذارد. از تكنولوژيهاي بسيار مدرن در جهت فرآوري و توليد سيگار بهره گرفته ميشود و از گرانترين شيوههاي تبليغاتي براي اشاعه آن در بين مصرفكنندگان استفاده ميشود تا انساني زحمتكش ماحصل دسترنج خود را با دست خود به آتش بكشد و انگار كه هيچ خبطي را مرتكب نشده؛ خود را محق استمرار آن بداند. عمق فاجعه را هنگامي كه به آثار زيست محيطي آن بنگريم، بيشتر درمييابيم. درختها و جنگلها از بين ميروند تا از بهترين و مرغوبترين
قسمتهاي آنها كاغذ سيگار بهدست آيد سپس از متنوعترين بستهبنديها و گرانترين و اغواكنندهترين شيوههاي تبليغاتي استفاده ميشود تا با تمام ادعاي مسووليتي كه درباره محيط زيست و يگانه زمين و سرچشمه حيات خودمان داريم؛ تخريبش كنيم و آلودهاش كنيم و بدتر آنكه بسياري از استعمال كنندههاي سيگار تا جايي عرصه فكري خود را محدود ميكنند كه در قبال مسووليت خانوادگي خود نيز حساسيت اعضاي خانواده را نيز ناديده ميگيرند.
گسترش استعمال سيگار كار را به جايي رسانده كه قبح آن را هم از بين برده و جالب است كه سيگار توانسته طبقهبندي اجتماعي و سياسي و اقتصادي و فرهنگي و خانوادگي و .... را از ميان برداشته و تمامي استعمال كنندهها را از هر قشر و طبقهاي كه هستند، در يك تراز قرار دهد. جالبتر آنكه بسياري از كساني كه در حال گلايه از نارساييها و وضعيت بد اقتصادي و معيشت خود هستند نيز در حالي كه غرق در دود سيگار خود هستند، گويي از هرز رفتن منابع مالي خود اصلا احساس گناه نميكنند؛ گناهي كه در اثر به آتش كشيدن مال و قبول زيان استعمال سيگار و جايگزيني آن با سبد حداقلي قوت خانواده مرتكب ميشوند و خود را پشت انواع توجيهات آن پنهان ميكنند و چندين علت براي ارتكاب اقدامي كه خود به قبح آن واقفند، مطرح ميكنند.
موضوع بسيار جدي است وقتي كه ميبينيم براي جلوگيري كردن از استعمال آن بايد از محترمانه ترين ادبيات بهره جست و براي اين كار بايد مكانهاي مخصوصي را در نظر گرفت.
حال وقت آن رسيده كه از منظر اقتصاد صنعتي به اين معضل نگاهي بيندازيم. با صرف اندكي وقت و با محاسبهاي بسيار ساده ضرر و زيان زمان از دست رفته به ازاي هر نفر – ساعت سيگار كشيدن را ميتوان انجام داد و همچنين ميتوان با محاسبه تكرار چندين نوبتي آن در طول روز كاري و ضرب آن در تعداد استعمال كنندههاي سيگار عددي را نشان داد تا عزيزان كارآفرين و صاحبان و مديران صنايع و خدمات و تمامي آنهايي كه در حسرت واژههاي تاملبرانگيز بهبود و كيفيت و بهرهوري و ارزش افزوده و در كل ادبيات ناظر بر قدرت رقابتپذيري ميسوزند؛ استراتژي «سيگار ممنوع» را در حوزه مسووليت خود قويا به اجرا درآورند.
اكنون وقت آن رسيده كه از خود بپرسيم كه چرا بايد بخش مهمي از حقوقي را كه براي توليد هر واحد از كالا و خدمات ميپردازيم، تقديم كنيم تا از وقت سازمان به سيگار كشيدن صرف شود و چطور است كه بار كاري آنها را به دوش ساير همكاران ميگذاريم و توجهي به آن نداريم و بيجواب ماندن تماسهاي مشتري و ارباب رجوع به خاطر سيگار كشيدن مسوولان مربوطه برايمان دردآور نيست و در ادامه قيمت تمام شده غير قابل رقابت محصول خود را به سادگي از نگاه ديگران ميبينيم.
هر علتي كه براي اشتغالزايي اين صنعت و درآمدهاي مالياتي ناشي از آن و جلوگيري از قاچاق آن به داخل و... وجود داشته باشد؛ هيچيك از مسووليت مسوولان ما را براي يافتن راههاي جايگزين در اين موارد نميكاهد و نميتواند پاسخگوي علل كاهش سن استعمال سيگار باشد كه به دنبال خود بلاياي خانمانسوز بسياري را به همراه دارد.
* عضو بانک جهاني در حوزه بهبود کسبوکار