ان دو همچنان در هم امیخته بودند و هی می لولیدند می پیچیدند ..
احمقانه بود نه عجیب بود نمیدانم به کدامین شوق پیکر لختش بی پروا می تنید دور تن سخت خشک خالی از احساس ای که جز بوی اسارت چیزی از ان به مشام نمیرسید ...
تو فکر می کنی گل پیچ ها عاشق مي شوند ؟
عاشق سیم خاردار ...
من به تمام گلهای که چون پرنده خار زار عاشقانه بر خار می نشینند تا مرز ازادی را بی کرانه کنند می اندیشم ...
چند وقت پيش شخصي روديدم كه پاي راستش رو تا بالاي زانو از دست داده بود ...حرفاي جالبي مي زد ..
مي گفت ..4 سال جنگيدم هنوز نمي دونم براي چه چرا اين همه كشته و مجروح داديم ...
فقط اين رو مي دونم كه ما هم تو شروع جنگ بي تقصير نبوديم ....
احمقانه بود نه عجیب بود نمیدانم به کدامین شوق پیکر لختش بی پروا می تنید دور تن سخت خشک خالی از احساس ای که جز بوی اسارت چیزی از ان به مشام نمیرسید ...
تو فکر می کنی گل پیچ ها عاشق مي شوند ؟
عاشق سیم خاردار ...
من به تمام گلهای که چون پرنده خار زار عاشقانه بر خار می نشینند تا مرز ازادی را بی کرانه کنند می اندیشم ...
چند وقت پيش شخصي روديدم كه پاي راستش رو تا بالاي زانو از دست داده بود ...حرفاي جالبي مي زد ..
مي گفت ..4 سال جنگيدم هنوز نمي دونم براي چه چرا اين همه كشته و مجروح داديم ...
فقط اين رو مي دونم كه ما هم تو شروع جنگ بي تقصير نبوديم ....