donya88
عضو جدید
راه عبور به نرخ پايين سود بانكي
يك صاحب نظر پولي پيشنهاد داد
دنياي اقتصاد- چالش تعيين نرخ سود بانکي در شرايط تورمي بالا، همواره به نفع تعيين دستوري نرخ سود تمام شده است، اما کارشناسان اعتقاد دارند که تعيين نرخ سود بانکي کمتر از تورم، مي تواند منابع مالي کشور را به سمت فعاليت سوداگرانه هدايت کند. حال اکبرکميجاني معاون اقتصادي پيشين بانک مرکزي پيشنهاد مي دهد که براي عبور از اين چالش، ابتدا بايد کنترل تورم را هدف گذاري کرد و سپس براي تقويت شرايط رقابتي در اقتصاد کشور، نرخ سود بانکي با توجه به نرخ تورم تعيين شود.
گروه بازار پول- نتايج يک تحقيق نشان مي دهد تورم مهم ترين چالش پيش روي اقتصاد کشور است و از طرفي هدف گذاري تورم تنها راه حل براي رفع اين چالش عنوان شده است.
در اين تحقيق که توسط اکبر کميجاني، معاون اقتصادي پيشين بانک مرکزي انجام شده است هدف گذاري تورم راه حل لازم براي کنترل اين متغير و در نتيجه بهبود رشد اقتصادي و توليد در اقتصاد ايران معرفي شده است. همچنين آمارها و ارقام ارائه شده نشان مي دهد در بين سال هاي 79 و 89 در بيشتر اوقات نرخ سود حقيقي منفي بوده است که نشان از پايين تر بودن نرخ سود اسمي از نرخ تورم در اقتصاد کشور در اين دوره دارد. دو کانال اصلي مشکلات اقتصادي در کشور را نيز براساس اين تحقيق بايد در مسائل ساختاري توليد و ضعف در بهره وري و تکنولوژي و همچنين در حوزه سياست هاي اقتصادي ناکارآمد جست وجو کرد. تحقيق تاکيد دارد عامل اصلي تورم مزمن در ايران رشد نقدينگي بوده است که اصلي ترين دليل آن بي نظمي مالي دولت است.
چالش هاي توليد: سياست هاي ناکارآمد و مسائل ساختاري
کانال هايي را که براي توليد در اقتصاد کشور مشکل ساز بوده اند بايد به دو دسته تقسيم کرد. معاون اقتصادي پيشين بانک مرکزي معتقد است: توليد ملي با چالش هايي مواجه است که برخي از اين چالش ها را مي توان به مسائل ساختاري توليد و ضعف در بهره وري و تکنولوژي نسبت داد و برخي را نيز بايد در حوزه سياست هاي اقتصادي ناکارآمد جست وجو کرد. براساس تئوري اقتصاد مهم ترين عامل و ابزار مديريت نقدينگي و ارز توجه به بازده بازارهاي دارايي مالي و حقيقي است که نمود آن در بازار پول نرخ هاي سود بانکي (شامل نرخ هاي سود سپرده و نرخ هاي سود تسهيلات) است. نتايج تحقيق از اقتصاد ايران نشان مي دهد در هر دوره اي که بازارهاي موازي بازار پول و سرمايه از جمله بازار ارز، طلا، زمين و مسکن از بازدهي بالايي عمدتا به دليل سياست هاي اقتصادي برخوردار بودند، باعث شد نقدينگي موجود در اقتصاد به سمت فعاليت هاي غيرتوليدي جريان پيدا کند و در نهايت رشد اقتصادي آسيب ببيند.تعيين نرخ سود بانکي نيز ديگر چالش توليد در اقتصاد ايران معرفي شده است. بر اين اساس چگونگي تعيين نرخ هاي سود بانکي به عنوان ابزاري مهم در جذب منابع سپرده ها و تجهيز منابع (تسهيلات) در عملکرد بازار پولي و بانک ها نقش حساسي را ايفا مي کند.اما نهايتا بايد اين را در نظر گرفت که در صورت کارآيي نظام بانکي در جذب سپرده، اختصاص منابع به شکل کارآ نيز مساله اي ديگر است که بايد به خوبي مورد توجه قرار گيرد.
رشد نقدينگي هيچ گاه کمتر از 15 درصد نبوده است!
آمارها و ارقام از رشد نقدينگي در بين سال هاي 69 تا 90 نشان مي دهد که در اقتصاد ايران در اين دوره هيچ گاه نرخ رشد نقدينگي پايين تر از 15 درصد نبوده است. اين در حالي است که بالاترين رکورد رشد نقدينگي در اين دوره در سال 85 چيزي نزديک به 40 درصد بوده است. رشد شديد نقدينگي در اقتصاد ايران بارها توسط کارشناسان اقتصادي به عنوان دليل اصلي تورم ذکر شده است. امري که اين آمار از رشد نقدينگي تا حدي بر آن صحه مي گذارد.
رشد نقدينگي و تورم!
اما آيا رشد نقدينگي و تورم در ايران مرتبط بوده اند؟ اين مساله اي بسيار ابتدايي در تئوري اقتصاد است که بارها توسط کارشناسان اقتصادي مورد تاکيد قرار گرفته است و نکته جالب اينکه اين گزاره مهم اقتصادي بارها در ايران مورد بي توجهي قرار گرفته است.نتايج تحقيق از ارتباط رشد نقدينگي و تورم در اقتصاد ايران نيز مويد اين مطلب است که رابطه مثبتي بين نرخ تورم و نرخ رشد نقدينگي در اقتصاد ايران وجود داشته است. بر اين اساس داده هاي اين دو متغير در اقتصاد ايران در بين سال هاي 69 تا 90 نشان مي دهد نرخ تورم و نرخ رشد نقدينگي به لحاظ آماري رابطه اي مثبت با يکديگر دارند، هرچند چون به لحاظ اقتصادي اثرگذاري نرخ رشد نقدينگي بر تورم با تاخير نمايان مي شود اگر ارتباط متغير تورم را با نرخ رشد نقدينگي در سال قبل از خود بررسي کنيم ضريب همبستگي بسيار بزرگ تر نيز خواهد شد.
تورم مشکل پيش روي رشد اقتصادي
اما تورم چه تاثيري بر رشد اقتصادي ايران داشته است؟ بررسي آماري تحقيق از اقتصاد ايران در بين سال هاي 69 تا 90 نشان مي دهد که ارتباط اين دو متغير با يکديگر منفي بوده است، به اين معنا که افزايش تورم با کاهش رشد اقتصادي کشور همراه بوده است. بر اين اساس در دوره هايي که نرخ تورم در اقتصاد کشور بالابوده است به لحاظ رشد اقتصادي دچار مشکل بوده ايم. در واقع تورم ارزش حقيقي توليد را کاهش مي دهد و به اين دليل افزايش نرخ تورم با کاهش رشد اقتصادي همراه بوده است.تورم از چند طريق به شرايط اقتصادي يک کشور ضربه مي زند. شايد مهم ترين مشکلي که تورم در اقتصاد ايجاد مي کند به عدم تعادل در توزيع درآمدها برگردد. از طرف ديگر افزايش سطح عمومي قيمت ها نرخ سود حقيقي را در اقتصاد پايين مي آورد که در نتيجه تمايل به فعاليت هاي اقتصادي را از طريق اثر منفي بر مصرف و پس انداز کم مي کند. انقباض سرمايه گذاري و توليد در صورت بروز تورم بالاو پرنوسان، ايجاد ابهام و عدم اطمينان در تصميم گيري اقتصادي، ايجاد اختلال در تخصيص بهينه منابع اقتصادي اختلال در مکانيزم هاي تعيين نرخ ارز، روابط بازرگاني خارجي و قدرت خريد پول ملي نيز از ديگر پيامد هاي منفي پديده تورم در اقتصاد است.
عوامل رشد نقدينگي در ايران
اما اگر رشد نقدينگي مهم ترين عامل تورم در اقتصاد ايران و در نتيجه ضربه خوردن توليد بوده است چه عواملي باعث رشد نقدينگي شده اند؟ اولين و مهم ترين عامل در اقتصاد ايران به نفت بر مي گردد. بر اساس تحليل هاي کميجاني تبديل درآمدهاي ارزي نفت به ريال و تزريق آن به اقتصاد کشور مهم ترين عامل رشد مزمن نقدينگي در اقتصاد کشور در يک دوره بلند مدت بوده است.همچنين استقراض بي رويه و فاقد پشتوانه لازم از منابع بانک مرکزي توسط بانک هاي عامل براي گذر از مشکلات نقدينگي نيز ديگر عامل رشد نقدينگي در اقتصاد ايران گزارش شده است.اعطاي دستوري تسهيلات بانکي به ويژه به بخش دولتي براي جبران نقدينگي آنها، سياست هاي انبساطي بودجه اي بدون در نظر گرفتن ظرفيت ها و بسترهاي رشد اقتصادي، کسري بودجه دولت در اثر افزايش هزينه هاي جاري، به رغم افزايش نسبي در درآمدهاي مالياتي، ناتمام ماندن طرح هاي عمراني و سنگين تر شدن کفه تقاضا در برابر عرضه اقتصاد، ابهام در بهره وري و مديريت بنگاهداري دولتي و جبران کاستي هاي آنها با ابزارهاي پولي از طريق پايين نگه داشتن دستوري نرخ هاي سود تسهيلات و نهايتا حجم بدهي دولت به نظام بانکي و افزايش بي رويه بدهي هاي معوق از ديگر عواملي ياد شده اند که به رشد مداوم نقدينگي در اقتصاد ايران دامن زده اند.
بي انضباطي مالي دولت عامل اصلي پايداري تورم
پايداري تورم همواره از چالش هاي اصلي اقتصاد کشور عنوان شده است. عمده دليل تجربه کردن تورم مزمن در اقتصاد ايران از نظر معاون اقتصادي پيشين بانک مرکزي در بي انضباطي دولت نهفته است. بر اين اساس دولت ها در اقتصاد ايران انضباط مالي در بودجه هاي سالانه نداشته اند، امري که باعث به وجود آمدن کسري بودجه شده است.
اما دلايل ديگر تورم در اقتصاد ايران چه بوده اند؟ به عقيده محقق، تامين کسري بودجه از طريق افزايش پايه پولي (مستقيم و غيرمستقيم) و رشد نقدينگي موثرترين متغيرها در افزايش سطح عمومي قيمت ها و تورم در اقتصاد ايران بوده اند.
تورم و چالش تعيين نرخ سود بانکي
اين دو متغير به لحاظ اقتصادي بسيار به يکديگر مرتبط هستند. نمونه اي بارز از اين ارتباط تنگاتنگ را مي توانيم در تحولات بازار ارز و سکه در سال 90 جست وجو کنيم، جايي که تورم رو به افزايش به همراه تاکيد وزارت اقتصاد براي پايين نگه داشتن نرخ سود بانکي نتيجه در هر چه منفي تر شدن نرخ سود حقيقي در اقتصاد کشور و بيرون رفتن سرمايه ها از فعاليت هاي اقتصادي و هجوم به بازارهاي ارز و سکه به منظور فعاليت هاي سفته بازي داشت. محقق معتقد است: تعيين دستوري نرخ هاي سود به ميزاني کمتر از نرخ تورم مي تواند آثار مخربي بر بازارهاي دارايي و همچنين رشد سرمايه گذاري و توليد داشته باشد، چرا که تعيين نرخ هاي سود بانکي کمتر از تورم، منابع مالي کشور را از فعاليت هاي واقعي به فعاليت هاي سودگرانه در انواع دارايي ها سوق مي دهد.تعيين نرخ سود بانکي همواره در اقتصاد ايران امري پر چالش بوده است. کميجاني عمده دليل اين چالش را نبود استقلال نهاد بانک مرکزي و شوراي پول و اعتبار در سياست گذاري هاي پولي دانسته است. امري که بانک مرکزي را به نهادي منفعل در تعيين نرخ سود بانکي به عنوان اصلي ترين ابزار براي تنظيم بازار تبديل کرده است. سلطه مستمر سياست هاي مالي بر سياست هاي پولي، تعيين اداري و دستوري نرخ سود بانکي بدون مبناي تئوريک و قاعده مند و دولتي بودن و غير رقابتي بودن صنعت بانکداري نيز از ديگر مشکلاتي است که به نظر معاون اقتصادي پيشين بانک مرکزي براي تعيين نرخ سود در نظام بانکي کشور مشکل ساز بوده است.وجود تسهيلات تکليفي و سقف هاي اعتباري نيز عامل ديگري است که بر تعيين نرخ سود به شکل کارآ اثر سوء داشته است.
نرخ سود حقيقي: منفي 10 درصد؟
آمار موجود از نرخ سود حقيقي در اقتصاد کشور (نرخ سود پس از کسر تورم) به خوبي نشان دهنده عمق چالش مطرح شده در تعيين نرخ سود است. بر اساس داده ها و آمار منتشر شده از نرخ سود بانکي و نرخ تورم در بين سال هاي 79 و 89 در بيشتر سال هاي اين دوره نرخ سود منفي بوده است. به اين معنا که سپرده گذار نه تنها با سپرده گذاري منتفع نشده است، بلکه ارزش اوليه سرمايه او نيز در بيشتر اوقات کم شده است. نرخ سود حقيقي منفي در سال 87 بدترين وضعيت را دارد. بر اين اساس نرخ سود حقيقي در اين سال از منفي 10 درصد نيز پايين تر بوده است. در نتيجه در سال 87 سپرده گذاران نه تنها سود سپرده هايشان براي مقابله با تورم کافي نبوده است، بلکه تورم آنقدر از نرخ سود بانکي بالاتر بوده است که ارزش سپرده ها در اين سال 10 درصد نيز کم شده است.
راه حل چيست؟
حال با توجه به اينکه تورم مزمن به عنوان اصلي ترين چالش در اقتصاد ايران مطرح مي شود، راه حل براي جلو بردن توليد در اقتصاد کشور چيست؟ کميجاني معتقد است قبل از هر کاري بايد به فکر کنترل تورم بود. بر اين اساس ابتدا بايد تمهيداتي نظير هدف گذاري تورم جهت افزايش اعتبار و اعتماد عمومي بر اثرگذاري سياست هاي پولي و ارزي و در جهت اهداف افزايش رشد اقتصادي و ثبات سطح قيمت ها در نظر گرفت.
اصلاح روند تعيين نرخ سود بانکي به توجه به نرخ تورم و بازدهي ساير دارايي هاي مالي براي تقويت هر چه بيشتر شرايط رقابتي در اقتصاد کشور نيز از ديگر پيشنهادهاي اين تحقيق براي بهبود شرايط توليد است.
اصلاح نرخ ارز و تنظيم مناسب آن با توجه به شرايط تورمي داخل و خارج در راستاي اصلاح ساختار تراز پرداخت هاي کشور نيز امري مهم تلقي شده است.
هدف گذاري تورم، چگونه؟
هدف گذاري تورم راه حلي است که بسياري از اقتصاددانان براي کنترل تورم مزمن در اقتصاد ايران پيشنهاد کرده اند. اما اين هدف گذاري چه الزاماتي دارد و چگونه قابليت اجرايي دارد؟
معاون اقتصادي پيشين بانک مرکزي الزامات هدف گذاري تورم را در چهار بند خلاصه کرده است:
1- رعايت انضباط مالي دولت، اصلاح ساختار بودجه و روش هاي تامين کسري بودجه
2- اصلاح و به روز رساني قوانين و مقررات پولي و بانکي و اعطاي استقلال بيشتر به بانک مرکزي در فرآيند سياست گذاري پولي و ارزي
3- حمايت از سرمايه گذاري بخش غيردولتي از طريق فراهم سازي بسترهاي مناسب براي استفاده بخش غيردولتي از منابع صندوق توسعه ملي با هدف افزايش اشتغال و رشد اقتصادي و مشارکت بيشتر بخش غيردولتي در اقتصاد کشور
4- اصلاح در فرآيند اجراي سياست خصوصي سازي و سياست هاي کلي اصل 44 قانون اساسي با هدف کوچک سازي واقعي دولت از طريق واگذاري فعاليت هاي اقتصادي به بخش غيردولتي به منظور افزايش بهره وري عوامل توليد.
گرگوري منکيو، اقتصاددان و استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه هاروارد در کتاب پايه اي اقتصاد خود با نام «مباني اقتصاد» گزاره هاي اساسي علم اقتصاد به همراه درصد توافق نظر اقتصاددانان بر روي اين دسته گزاره ها را در قالب يک جدول بررسي کرده است. وي همچنين در کتاب «اقتصاد کلان» به بررسي تئوري هاي ناظر بر تورم پرداخته است. منکيو با بررسي نظريه مقداري پول (که بر اساس آن ريشه تورم در رشد نقدينگي است) نتيجه مي گيرد که هر چند ممکن است اين گزاره در کوتاه مدت درست نباشد، اما اجماع نظر اقتصاددانان بر اين است که داشتن نرخ تورم مزمن در بلندمدت همواره به دليل بالاتر بود نرخ رشد نقدينگي نسبت به رشد اقتصادي است. در نتيجه اين گزاره را بايد جزو اصول تقريبا پذيرفته شده در بين اقتصاددانان قرار داد. نکته جالب اينکه منکيو به لحاظ مکاتب اقتصادي با طرفداران نظريه مقداري پول فاصله دارد، اما باز هم اجماع نظر اقتصاد دانان در اثرگذاري رشد نقدينگي بر تورم در بلند مدت را تاييد کرده است.
روزنامه دنياي اقتصاد،
يك صاحب نظر پولي پيشنهاد داد
![]() |
دنياي اقتصاد- چالش تعيين نرخ سود بانکي در شرايط تورمي بالا، همواره به نفع تعيين دستوري نرخ سود تمام شده است، اما کارشناسان اعتقاد دارند که تعيين نرخ سود بانکي کمتر از تورم، مي تواند منابع مالي کشور را به سمت فعاليت سوداگرانه هدايت کند. حال اکبرکميجاني معاون اقتصادي پيشين بانک مرکزي پيشنهاد مي دهد که براي عبور از اين چالش، ابتدا بايد کنترل تورم را هدف گذاري کرد و سپس براي تقويت شرايط رقابتي در اقتصاد کشور، نرخ سود بانکي با توجه به نرخ تورم تعيين شود.
گروه بازار پول- نتايج يک تحقيق نشان مي دهد تورم مهم ترين چالش پيش روي اقتصاد کشور است و از طرفي هدف گذاري تورم تنها راه حل براي رفع اين چالش عنوان شده است.
در اين تحقيق که توسط اکبر کميجاني، معاون اقتصادي پيشين بانک مرکزي انجام شده است هدف گذاري تورم راه حل لازم براي کنترل اين متغير و در نتيجه بهبود رشد اقتصادي و توليد در اقتصاد ايران معرفي شده است. همچنين آمارها و ارقام ارائه شده نشان مي دهد در بين سال هاي 79 و 89 در بيشتر اوقات نرخ سود حقيقي منفي بوده است که نشان از پايين تر بودن نرخ سود اسمي از نرخ تورم در اقتصاد کشور در اين دوره دارد. دو کانال اصلي مشکلات اقتصادي در کشور را نيز براساس اين تحقيق بايد در مسائل ساختاري توليد و ضعف در بهره وري و تکنولوژي و همچنين در حوزه سياست هاي اقتصادي ناکارآمد جست وجو کرد. تحقيق تاکيد دارد عامل اصلي تورم مزمن در ايران رشد نقدينگي بوده است که اصلي ترين دليل آن بي نظمي مالي دولت است.
چالش هاي توليد: سياست هاي ناکارآمد و مسائل ساختاري
کانال هايي را که براي توليد در اقتصاد کشور مشکل ساز بوده اند بايد به دو دسته تقسيم کرد. معاون اقتصادي پيشين بانک مرکزي معتقد است: توليد ملي با چالش هايي مواجه است که برخي از اين چالش ها را مي توان به مسائل ساختاري توليد و ضعف در بهره وري و تکنولوژي نسبت داد و برخي را نيز بايد در حوزه سياست هاي اقتصادي ناکارآمد جست وجو کرد. براساس تئوري اقتصاد مهم ترين عامل و ابزار مديريت نقدينگي و ارز توجه به بازده بازارهاي دارايي مالي و حقيقي است که نمود آن در بازار پول نرخ هاي سود بانکي (شامل نرخ هاي سود سپرده و نرخ هاي سود تسهيلات) است. نتايج تحقيق از اقتصاد ايران نشان مي دهد در هر دوره اي که بازارهاي موازي بازار پول و سرمايه از جمله بازار ارز، طلا، زمين و مسکن از بازدهي بالايي عمدتا به دليل سياست هاي اقتصادي برخوردار بودند، باعث شد نقدينگي موجود در اقتصاد به سمت فعاليت هاي غيرتوليدي جريان پيدا کند و در نهايت رشد اقتصادي آسيب ببيند.تعيين نرخ سود بانکي نيز ديگر چالش توليد در اقتصاد ايران معرفي شده است. بر اين اساس چگونگي تعيين نرخ هاي سود بانکي به عنوان ابزاري مهم در جذب منابع سپرده ها و تجهيز منابع (تسهيلات) در عملکرد بازار پولي و بانک ها نقش حساسي را ايفا مي کند.اما نهايتا بايد اين را در نظر گرفت که در صورت کارآيي نظام بانکي در جذب سپرده، اختصاص منابع به شکل کارآ نيز مساله اي ديگر است که بايد به خوبي مورد توجه قرار گيرد.
رشد نقدينگي هيچ گاه کمتر از 15 درصد نبوده است!
آمارها و ارقام از رشد نقدينگي در بين سال هاي 69 تا 90 نشان مي دهد که در اقتصاد ايران در اين دوره هيچ گاه نرخ رشد نقدينگي پايين تر از 15 درصد نبوده است. اين در حالي است که بالاترين رکورد رشد نقدينگي در اين دوره در سال 85 چيزي نزديک به 40 درصد بوده است. رشد شديد نقدينگي در اقتصاد ايران بارها توسط کارشناسان اقتصادي به عنوان دليل اصلي تورم ذکر شده است. امري که اين آمار از رشد نقدينگي تا حدي بر آن صحه مي گذارد.
رشد نقدينگي و تورم!
اما آيا رشد نقدينگي و تورم در ايران مرتبط بوده اند؟ اين مساله اي بسيار ابتدايي در تئوري اقتصاد است که بارها توسط کارشناسان اقتصادي مورد تاکيد قرار گرفته است و نکته جالب اينکه اين گزاره مهم اقتصادي بارها در ايران مورد بي توجهي قرار گرفته است.نتايج تحقيق از ارتباط رشد نقدينگي و تورم در اقتصاد ايران نيز مويد اين مطلب است که رابطه مثبتي بين نرخ تورم و نرخ رشد نقدينگي در اقتصاد ايران وجود داشته است. بر اين اساس داده هاي اين دو متغير در اقتصاد ايران در بين سال هاي 69 تا 90 نشان مي دهد نرخ تورم و نرخ رشد نقدينگي به لحاظ آماري رابطه اي مثبت با يکديگر دارند، هرچند چون به لحاظ اقتصادي اثرگذاري نرخ رشد نقدينگي بر تورم با تاخير نمايان مي شود اگر ارتباط متغير تورم را با نرخ رشد نقدينگي در سال قبل از خود بررسي کنيم ضريب همبستگي بسيار بزرگ تر نيز خواهد شد.
تورم مشکل پيش روي رشد اقتصادي
اما تورم چه تاثيري بر رشد اقتصادي ايران داشته است؟ بررسي آماري تحقيق از اقتصاد ايران در بين سال هاي 69 تا 90 نشان مي دهد که ارتباط اين دو متغير با يکديگر منفي بوده است، به اين معنا که افزايش تورم با کاهش رشد اقتصادي کشور همراه بوده است. بر اين اساس در دوره هايي که نرخ تورم در اقتصاد کشور بالابوده است به لحاظ رشد اقتصادي دچار مشکل بوده ايم. در واقع تورم ارزش حقيقي توليد را کاهش مي دهد و به اين دليل افزايش نرخ تورم با کاهش رشد اقتصادي همراه بوده است.تورم از چند طريق به شرايط اقتصادي يک کشور ضربه مي زند. شايد مهم ترين مشکلي که تورم در اقتصاد ايجاد مي کند به عدم تعادل در توزيع درآمدها برگردد. از طرف ديگر افزايش سطح عمومي قيمت ها نرخ سود حقيقي را در اقتصاد پايين مي آورد که در نتيجه تمايل به فعاليت هاي اقتصادي را از طريق اثر منفي بر مصرف و پس انداز کم مي کند. انقباض سرمايه گذاري و توليد در صورت بروز تورم بالاو پرنوسان، ايجاد ابهام و عدم اطمينان در تصميم گيري اقتصادي، ايجاد اختلال در تخصيص بهينه منابع اقتصادي اختلال در مکانيزم هاي تعيين نرخ ارز، روابط بازرگاني خارجي و قدرت خريد پول ملي نيز از ديگر پيامد هاي منفي پديده تورم در اقتصاد است.
عوامل رشد نقدينگي در ايران
اما اگر رشد نقدينگي مهم ترين عامل تورم در اقتصاد ايران و در نتيجه ضربه خوردن توليد بوده است چه عواملي باعث رشد نقدينگي شده اند؟ اولين و مهم ترين عامل در اقتصاد ايران به نفت بر مي گردد. بر اساس تحليل هاي کميجاني تبديل درآمدهاي ارزي نفت به ريال و تزريق آن به اقتصاد کشور مهم ترين عامل رشد مزمن نقدينگي در اقتصاد کشور در يک دوره بلند مدت بوده است.همچنين استقراض بي رويه و فاقد پشتوانه لازم از منابع بانک مرکزي توسط بانک هاي عامل براي گذر از مشکلات نقدينگي نيز ديگر عامل رشد نقدينگي در اقتصاد ايران گزارش شده است.اعطاي دستوري تسهيلات بانکي به ويژه به بخش دولتي براي جبران نقدينگي آنها، سياست هاي انبساطي بودجه اي بدون در نظر گرفتن ظرفيت ها و بسترهاي رشد اقتصادي، کسري بودجه دولت در اثر افزايش هزينه هاي جاري، به رغم افزايش نسبي در درآمدهاي مالياتي، ناتمام ماندن طرح هاي عمراني و سنگين تر شدن کفه تقاضا در برابر عرضه اقتصاد، ابهام در بهره وري و مديريت بنگاهداري دولتي و جبران کاستي هاي آنها با ابزارهاي پولي از طريق پايين نگه داشتن دستوري نرخ هاي سود تسهيلات و نهايتا حجم بدهي دولت به نظام بانکي و افزايش بي رويه بدهي هاي معوق از ديگر عواملي ياد شده اند که به رشد مداوم نقدينگي در اقتصاد ايران دامن زده اند.
بي انضباطي مالي دولت عامل اصلي پايداري تورم
پايداري تورم همواره از چالش هاي اصلي اقتصاد کشور عنوان شده است. عمده دليل تجربه کردن تورم مزمن در اقتصاد ايران از نظر معاون اقتصادي پيشين بانک مرکزي در بي انضباطي دولت نهفته است. بر اين اساس دولت ها در اقتصاد ايران انضباط مالي در بودجه هاي سالانه نداشته اند، امري که باعث به وجود آمدن کسري بودجه شده است.
اما دلايل ديگر تورم در اقتصاد ايران چه بوده اند؟ به عقيده محقق، تامين کسري بودجه از طريق افزايش پايه پولي (مستقيم و غيرمستقيم) و رشد نقدينگي موثرترين متغيرها در افزايش سطح عمومي قيمت ها و تورم در اقتصاد ايران بوده اند.
تورم و چالش تعيين نرخ سود بانکي
اين دو متغير به لحاظ اقتصادي بسيار به يکديگر مرتبط هستند. نمونه اي بارز از اين ارتباط تنگاتنگ را مي توانيم در تحولات بازار ارز و سکه در سال 90 جست وجو کنيم، جايي که تورم رو به افزايش به همراه تاکيد وزارت اقتصاد براي پايين نگه داشتن نرخ سود بانکي نتيجه در هر چه منفي تر شدن نرخ سود حقيقي در اقتصاد کشور و بيرون رفتن سرمايه ها از فعاليت هاي اقتصادي و هجوم به بازارهاي ارز و سکه به منظور فعاليت هاي سفته بازي داشت. محقق معتقد است: تعيين دستوري نرخ هاي سود به ميزاني کمتر از نرخ تورم مي تواند آثار مخربي بر بازارهاي دارايي و همچنين رشد سرمايه گذاري و توليد داشته باشد، چرا که تعيين نرخ هاي سود بانکي کمتر از تورم، منابع مالي کشور را از فعاليت هاي واقعي به فعاليت هاي سودگرانه در انواع دارايي ها سوق مي دهد.تعيين نرخ سود بانکي همواره در اقتصاد ايران امري پر چالش بوده است. کميجاني عمده دليل اين چالش را نبود استقلال نهاد بانک مرکزي و شوراي پول و اعتبار در سياست گذاري هاي پولي دانسته است. امري که بانک مرکزي را به نهادي منفعل در تعيين نرخ سود بانکي به عنوان اصلي ترين ابزار براي تنظيم بازار تبديل کرده است. سلطه مستمر سياست هاي مالي بر سياست هاي پولي، تعيين اداري و دستوري نرخ سود بانکي بدون مبناي تئوريک و قاعده مند و دولتي بودن و غير رقابتي بودن صنعت بانکداري نيز از ديگر مشکلاتي است که به نظر معاون اقتصادي پيشين بانک مرکزي براي تعيين نرخ سود در نظام بانکي کشور مشکل ساز بوده است.وجود تسهيلات تکليفي و سقف هاي اعتباري نيز عامل ديگري است که بر تعيين نرخ سود به شکل کارآ اثر سوء داشته است.
نرخ سود حقيقي: منفي 10 درصد؟
آمار موجود از نرخ سود حقيقي در اقتصاد کشور (نرخ سود پس از کسر تورم) به خوبي نشان دهنده عمق چالش مطرح شده در تعيين نرخ سود است. بر اساس داده ها و آمار منتشر شده از نرخ سود بانکي و نرخ تورم در بين سال هاي 79 و 89 در بيشتر سال هاي اين دوره نرخ سود منفي بوده است. به اين معنا که سپرده گذار نه تنها با سپرده گذاري منتفع نشده است، بلکه ارزش اوليه سرمايه او نيز در بيشتر اوقات کم شده است. نرخ سود حقيقي منفي در سال 87 بدترين وضعيت را دارد. بر اين اساس نرخ سود حقيقي در اين سال از منفي 10 درصد نيز پايين تر بوده است. در نتيجه در سال 87 سپرده گذاران نه تنها سود سپرده هايشان براي مقابله با تورم کافي نبوده است، بلکه تورم آنقدر از نرخ سود بانکي بالاتر بوده است که ارزش سپرده ها در اين سال 10 درصد نيز کم شده است.
راه حل چيست؟
حال با توجه به اينکه تورم مزمن به عنوان اصلي ترين چالش در اقتصاد ايران مطرح مي شود، راه حل براي جلو بردن توليد در اقتصاد کشور چيست؟ کميجاني معتقد است قبل از هر کاري بايد به فکر کنترل تورم بود. بر اين اساس ابتدا بايد تمهيداتي نظير هدف گذاري تورم جهت افزايش اعتبار و اعتماد عمومي بر اثرگذاري سياست هاي پولي و ارزي و در جهت اهداف افزايش رشد اقتصادي و ثبات سطح قيمت ها در نظر گرفت.
اصلاح روند تعيين نرخ سود بانکي به توجه به نرخ تورم و بازدهي ساير دارايي هاي مالي براي تقويت هر چه بيشتر شرايط رقابتي در اقتصاد کشور نيز از ديگر پيشنهادهاي اين تحقيق براي بهبود شرايط توليد است.
اصلاح نرخ ارز و تنظيم مناسب آن با توجه به شرايط تورمي داخل و خارج در راستاي اصلاح ساختار تراز پرداخت هاي کشور نيز امري مهم تلقي شده است.
هدف گذاري تورم، چگونه؟
هدف گذاري تورم راه حلي است که بسياري از اقتصاددانان براي کنترل تورم مزمن در اقتصاد ايران پيشنهاد کرده اند. اما اين هدف گذاري چه الزاماتي دارد و چگونه قابليت اجرايي دارد؟
معاون اقتصادي پيشين بانک مرکزي الزامات هدف گذاري تورم را در چهار بند خلاصه کرده است:
1- رعايت انضباط مالي دولت، اصلاح ساختار بودجه و روش هاي تامين کسري بودجه
2- اصلاح و به روز رساني قوانين و مقررات پولي و بانکي و اعطاي استقلال بيشتر به بانک مرکزي در فرآيند سياست گذاري پولي و ارزي
3- حمايت از سرمايه گذاري بخش غيردولتي از طريق فراهم سازي بسترهاي مناسب براي استفاده بخش غيردولتي از منابع صندوق توسعه ملي با هدف افزايش اشتغال و رشد اقتصادي و مشارکت بيشتر بخش غيردولتي در اقتصاد کشور
4- اصلاح در فرآيند اجراي سياست خصوصي سازي و سياست هاي کلي اصل 44 قانون اساسي با هدف کوچک سازي واقعي دولت از طريق واگذاري فعاليت هاي اقتصادي به بخش غيردولتي به منظور افزايش بهره وري عوامل توليد.
گرگوري منکيو، اقتصاددان و استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه هاروارد در کتاب پايه اي اقتصاد خود با نام «مباني اقتصاد» گزاره هاي اساسي علم اقتصاد به همراه درصد توافق نظر اقتصاددانان بر روي اين دسته گزاره ها را در قالب يک جدول بررسي کرده است. وي همچنين در کتاب «اقتصاد کلان» به بررسي تئوري هاي ناظر بر تورم پرداخته است. منکيو با بررسي نظريه مقداري پول (که بر اساس آن ريشه تورم در رشد نقدينگي است) نتيجه مي گيرد که هر چند ممکن است اين گزاره در کوتاه مدت درست نباشد، اما اجماع نظر اقتصاددانان بر اين است که داشتن نرخ تورم مزمن در بلندمدت همواره به دليل بالاتر بود نرخ رشد نقدينگي نسبت به رشد اقتصادي است. در نتيجه اين گزاره را بايد جزو اصول تقريبا پذيرفته شده در بين اقتصاددانان قرار داد. نکته جالب اينکه منکيو به لحاظ مکاتب اقتصادي با طرفداران نظريه مقداري پول فاصله دارد، اما باز هم اجماع نظر اقتصاد دانان در اثرگذاري رشد نقدينگي بر تورم در بلند مدت را تاييد کرده است.
روزنامه دنياي اقتصاد،