



یه مطلبی هست که خیلی ذهن من و درگیر کرده به خودش
در تهران با یکی اشنا شدم یک سالی میشه که مرد فوق العاده ای بود فوق العاده مهربان و فداکار و دوست داشتنی
ولی اوایل که باهاش اشنا شدم خیلی ازش میترسیدم
چون به واسطه یه نفر دیگه که خیلی بهش اعتماد داشتم با این بنده خدا اشنا شدم
ایشون با بقیه ادمهایی که دیده بودم یه فرق خیلی بزرگ داشت
کارهای عجیب غریبی میتونست انجام بده
40 سالش هم هست
با کمی تمرکز میتونست فکر ادم ها رو بخونه
میتونست بفهمه قلبت تاریکه یا روشن
بعضی وقت ها میتونست اینده رو ببینه
یا یک بار یه مزاحم تلفنی داشتم تونست با تمرکز بگه کیه
یا اینکه با تمرکز از تو یاهو بهم میگفت چی لباس پوشیدم چه رنگی است
یا میتونست گذشته ادم ها رو ببینه
البته نه هر وقت که اراده میکرد
میگفت من 20 سال تو یه خونه مطروکه تو کوه تونستم قدرت ذهن و روحمو پرورش بدم
یا با تمرکز کردن میتونست دردهاشو بی حس کرده یا درد طرف مقابلو نصف کنه
میخواستم نظر شما ها رو بدونم
ایا شما به حرف های من اعتقاد دارید؟
شما هم به این مورد برخورد کردید؟
تو کلاسهای این افراد شرکت کردید؟
ایا این افراد و میشناسید؟
باهاشون برخورد کردید؟